یادداشت| عاشقانههایی از شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
سید مهدی سیدی
بعضی نامهها تاریخ ندارد، اما تاریخساز است. ساده است اما به عمق یک اقیانوس، تازه است. رنگ ندارد اما پر است از عطر و ابر و بهار! مثل نامه یک مرد جوان به همسرش؛ کدام مرد؟ همان مردی که ماه بعد شهید میشود!
در این روزها، کمتر شوهری است که برای همسرش نامه بنویسد! اگر هم بنویسد نه از تمبر و پستچی خبری است نه از چشم انتظاری و دلشورههای بیخبری! انگار اصلاً دوران دلتنگی غروب و دوستت دارمهای تنهایی و ملالی نیست جز دوری شما، تمام شده است. اما آنان که تجربه نامه دارند، زندگی را متفاوت میچشند و آنان که نامه میخوانند زندگی را بیشتر میفهمند.
بعضی نامهها تاریخ ندارد، اما تاریخساز است. ساده است اما به عمق یک اقیانوس، تازه است. رنگ ندارد اما پر است از عطر و ابر و بهار! مثل نامه یک مرد جوان به همسرش؛ کدام مرد؟ همان مردی که ماه بعد شهید میشود!
نامههایی که کوتاه است اما حجمی از دلواپسی در خود پنهان دارد. جنسی از نفَس زدن، جنسی از ثانیههایی که دارد تمام میشود؛ جنسی از واژههای مضطرب که شاید دیگر تو را نبینم و شاید قبل از نامه بعدی شهید شوم!
«عاشقانهها» نام کتابی است که نامههای شهدا به همسرانشان را جمع کرده است. داخل کتاب، درست مثل طرح جلدش بوی گل محمدی و پلاک و عشق میدهد.
نامههایی که خواننده امروزی را به آسمان شهادت پرواز میدهد، اما باند پرواز زمینی زندگی شهید را کتمان نمیکند. همه چیز را می گوید: حتی دعواهای زن و شوهری! اما نامههایی پر از حجب و حیا که: این کاغذ را فقط همسرم بخواند!
نامههایی پر از «من را حلال کن و مرا ببخش!»؛ لبریز از «دلم تنگ است برای دیدن تو!»، نامههایی پر از «ببخشید اگر برایتان کم گذاشتم!»، نامههای نیمه شب پادگان که «تو جواب نامه را برایم نفرست چون ممکن است بیاید اینجا و من حرکت کرده باشم و به دستم نرسد.»
نامههای فروزانی که قلبم با عشق تو میسوزد اما چه کنم که خدا برایم محبوبتر است! نامههای خیسی که روضهخوان امام حسین (ع) است. نامههای نجیبی که رفتم تا حرف امام روی زمین نماند! نامههای دلبرانهای که عزیزم آنقدر شبانهروز به تو فکر میکنم که دوستانم میگویند روانی نشوی! نامههای پر از سفارش که آخر میگوید دیگر لازم نیست بیش از این سفارش کنم؛ خودت خوب میدانی!
نامههای مجنونصفتی که «همسر عزیز و قشنگم، و آتوسای شیطان و زیبایم را میبوسم!» نامههایی پر از تواضع و عذرخواهی که «عزیزم اینجا که نتوانستم برایت کاری کنم، به اذن خدا در دنیای دیگر جبران زحمتهای تو را خواهم کرد». نامههای شیرین و شیطانی که عزیزم اگر هم خواستی بعد از من ازدواج کن، طوری نیست اما ...! نامههای غوغایی که «هرجا خودتان صلاح دانستید دفنم کنید.»
نامههای شهید شیدایی که همسرم برای دخترم هم پدر باش هم مادر تا غم بیپدری بیتابش نکند. نامههای بدون تعارفی که «از همه دامادهای شما و اقوام شما معذرت میخواهم اگر تندی و بداخلاقی کردم من را ببخشند!» نامههای دلنگرانی که همسر مهربانم! کودکی داریم که در آینده حتی صورت من را به یاد نمیآورد اما کاری کن که به پدرش افتخار کند.
اینها نامههایی است پر از عاشقانه که میشود با آن لطیف بودن را در متن سرسختی و مقاومت آموخت.
* عاشقانهها؛ عاشقانههایی از شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، به کوشش پژمان عرب، انتشارات راهیار