اندیشه مانعآفرین در حالی تبلیغ میشود که قرآن بارها و بارها همگان را به خواندن خود دعوت کرده است و این همگان یعنی «ناس» که قرآن فقط برای عالمان نازل نشده است؛ برای همه بشر اسباب هدایت است، «هُدىً لِلنَّاس».
بعضی حرفها خسارتآفریناند. بعضی فکرها مصیبتزایند و جامعه را از رشد محروم میکنند. درست مثل یک سیل که جادههای آباد را میبلعد، مثل یک زلزله که خانههای انباشته را ویران میکند مثل یک طاعون که جمعیتهای زنده را میمیراند.
بعضی حساسیتهای غلط هم چنیناند. اندیشه جامعه را از نخاع فلج میکنند و فهم جوانان خوشآتیه را روی ویلچر مینشانند. مثل این تأکید غیرموجه که جوان نباید خود بهتنهایی سراغ قرآن برود! نباید سعی کند خودش از قرآن چیزی بفهمد! همهاش در این شیپور میدمند که قرآن خواندن استاد میخواهد، تفسیر و مفسر میخواهد، دانش عمیق میخواهد، پیر میکده و بلد راه میخواهد! و عاقبت این همه باید و نباید باعث میشود که هیچ جوان حقیقتطلب بهتنهایی جرأت مطالعه و استنطاق قرآن را پیدا نکند، فوق فوقش روزها و ماهها چند صفحه قرآن بخواند آنهم فقط به انگیزه ثواب و بهشت و جنات تجری من تحت الانهار!
این اندیشه مانعآفرین در حالی تبلیغ میشود که قرآن بارها و بارها همگان را به خواندن خود دعوت کرده است و این همگان یعنی «ناس» که قرآن فقط برای عالمان نازل نشده است؛ برای همه بشر اسباب هدایت است، «هُدىً لِلنَّاس». قرآن به زبان عربی آشکاری است که همه میفهمند، «وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبين». اصلاً قرآن یعنی خواندنی که فرموده تا میتوانید مرا بخوانید، «فَاقْرَؤُا ما تَيَسَّرَ مِنَ القُرآن».
چه بسیار جوانان خوشفکر و نیازمند که از همین ترس با قرآن انس نگرفته و برای جزءبهجزء زندگیشان به قرآن مراجعه نکردهاند از بیم آنکه مبادا شیطان در جلدشان برود و در فهم معانی به خطا روند و اشتباه کنند و در زمره فرقان و داعش و خوارج درآیند!
این سیل، جادههای معرفت را در جامعه ما ویران کرده است، بهطوریکه اندیشمندان ما ساعتها اگر سخن بگویند یک آیه قرآن از زبانشان شنیده نمیشود! هزار و یک ضربالمثل و حکمت و نقلقول را بلغور میکنیم اما یکبار به قول قرآن از دهانمان شنیده نمیشود.
اشتباه نشود! نه آنکه در خواندن قرآن بیگدار به آب بزنیم، دچار تأویل و تفسیر خودخواهانه شویم و یا نظرات خود را به آیات شریفه تحمیل کنیم؛ نه! حتماً باید از خبرگان علم قرآن نظر بگیریم، المیزان و نمونه و تسنیم و نور بخوانیم، لغت عرب را بفهمیم و در متشابهات قرآن به راسخون در علم رجوع کنیم؛ اما مثل مسیحیها نشویم که برای انجیلخوانی و دعا حتما کلیسا و یکشنبه و کشیش و پیانو میخواهند.
پینوشت:
خیلی وقت پیش در این زمینه کتابی دیدم که آرزو کردم ایکاش هرکدام از ما یا حداقل بسیاری از ما، دریافتهای قرآنی ساده خود را مثل همین قلم تحریر کنیم: «برای خاطر آیهها» از مریم روستا که افکار خود را ذیل آیات قابل فهم قرآن سامان داده و منتشر کرده است. جالب آنکه در ابتدای امر او این حرفها را بهمرور در قالب پستهای وبلاگی منتشر میکرده و بعداً به صرافت طبع کتاب افتاده است.