آیت الله تسخیری با عمق بینش و کمال دانش، مصلحت و مفسده دنیای اسلام و جامعه مسلمانان را شناخته و درک کرده بود و در این مسیر جغرافیا و مذهب را معیار گام های استوار خود نکرده بود، بلکه آنچه برایش مهم و ركن محسوب میشد، بازگشت امّت اسلامی به هویت اصیل قرآنی خویش و رسیدن جامعه اسلامی به امّت واحده بود .
سخن از آیتالله محمدعلی تسخیری رضوان الله تعالی علیه که به میان می آید ذهن ناخودآگاه به سمت و سوی این کلام نورانی امام علی علیه السلام روانه میشود که العُلَماءُ باقونَ ما بَقِيَ الدَّهرُ أعيانُهُم مَفقودَةٌ و أمثالُهُم فِي القُلوبِ مَوجودَةٌ به راستی خاطرمان از وجود پربرکت این اندیشمند آگاه به زمان و دانشمند فرهنگ شناس و صاحب نظرفرهنگساز لحظهای خالی نخواهد ماند.
هموکه گشودن درهای معرفت نهفته در میراث گرانسنگ دینی را رسالت دائمی خویش نهاده بود.
دانش فقاهت و مهارت گفتگو را یکجا در وجود خویش جمع کرده بود تا به سخن امام باقر علیه السلام جامه عمل بپوشاندکه إِنَّا لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ فَقِيهاً حَتَّی يَعْرِفَ لَحْنَ الْقَوْلِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ. آري اومرد گفتگو بود و در این راه از تمام توان خود بهره می برد.
ایمان به مقصد و اندیشه همراه علم و عمل را توأمان در خود داشت، تا مصداق کلام خداوندی شود که يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ و اینگونه بود که جایگاهی رفیع نزد همه پیروان مذاهب اسلامی یافته بود.
اوبه حق نمونه عینی کلام رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم بود که العلماء ورثة الأنبياء از آن روی که خود را موظف به تزکیه نفس و تعلیم و تربیت خود و دیگران نموده بود و این مگر اصل رسالت انبیا الهی نیست که فرموده اند: وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ.
مرحوم آیت الله محمدعلی تسخیری با عمق بینش و کمال دانش، مصلحت و مفسده دنیای اسلام
و جامعه مسلمانان را شناخته و درک کرده بود و در این مسیر جغرافیا و مذهب را معیار گام های استوار خود نکرده بود، بلکه آنچه برایش مهم و ركن محسوب میشد، بازگشت امّت اسلامی به هویت اصیل قرآنی خویش و رسیدن جامعه اسلامی به امّت واحده بود که كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً
دغدغه های آن فقید سعید ستودنی بود، زیرا رهایی امّت از ضلالت جهل و اسارت دشمن خفی
و جلی و رفتن به سوی هدایت و شرافت، مقصد و آرمان او بود، بنابراین برای نیل به آن، حرکتی علمی و مجاهدتی تمام می نمود. به راستی سرمایه و ابزار آن مرد بزرگ در این مسیر پر هیاهو چه بود؟
پاسخ به این پرسش مي تواند جایگاه آیتالله تسخیری را عیان نماید و از او یک الگو و اُسوه حَسَنه بسازد، تا وجودش بسان چراغ راه آیندگان به خصوص جوانان در مسیر پر فراز و نشیب
فرهنگ و تمدّن، دانش و بینش و وحدت امّت اسلامی نور افشانی نماید.
حسن خلق، درایت عمیق، درك همه جانبه، متانت و صبر، نظم و پرکاری و گفتگو برای آشکار شدن حقایق و دور شدن ازجهل، سرمايه سترگ و ابزار دقیق عمل ايشان بود.
قلمرو اقدام او، به وسعت جهان و مخاطب او نهاد بشر و هدفش ایجاد تفاهم و انسجام میان اهل خِرَد و عِلم از همه سَلایق و اندیشهها از سویي و آحاد مسلمانان جامعه از سوی دیگر بود.
با آنکه یک عالم شیعه مخلص و ذوب در ولایت ائمه اهل بیت علیه السلام بود، اما با تأکید
بر مرجعیت علمی اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم آنرا محور گفتگو و وحدت امّت قرار داده بود و این نشانه دوراندیشی و عمق بینش ایشان بود. او در عشق و شیفتگی به ساحت ائمه اطهار و عزم و انگیزه خستگی ناپذیر برای تبیین معارف دینی ممتاز بود؛ از همین رو آن مرد
را باید منادی ولایت و وحدت نامید.
او براستی مرزبان فرهنگ، رهرو عقلانیت، احیاگر هویت امّت، مجاهدی خاموش، پیشگام جهاد فکری و سرمشق اهل علم در عمل به دانش و دغدغه مندی بود.
آيتالله تسخیری به آنچه عمل می کرد، ایمان و اعتقاد راسخ داشت و برای رسیدن به هدف، کوشش فراوان و سعی مبرمی داشت و در این راه با فضل، فرهیختگی، خلوص، اعتدال
و فروتنی گام بر می داشت.
برای آنکه کلام مولای متقیان را معنا کند که النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا هم عقاید دیگران
را می شناخت و هم پیروان سایر مذاهب و حتی ادیان را به عرصه شناخت عقاید خود می کشاند
تا یکه تاز میدان مفاهمه شود وحقیقتاً در این راه بر مسیر مدارا و صلح حرکت کرد .
در روش آیت الله تسخیری، منش اخلاقی، معنای خاصی داشت زیرا می دانست که لازمه رسیدن
به هدف بزرگ و آرمان عظیم امّت واحده، صبر و متانت و خلق نیکوست و اقتدا به مقتدایش
اُسوة حَسَنه اعصار که در شأن او فرمودند: وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ:
از همین روست که در هر محفل فرهنگی، مجمع علمی و کنفرانسی حضور پیدا می کرد، وجودش همچون شمعی بود که هم نور افشانی می نمود و هم دیگران را چون پروانه به گرد شمع وجودش
جمع می کرد و آنچنان دلسوزانه احوال مخاطبان و عالمان را پیگیری می کرد که گویی اعضای
یک خاندان هستند: آري مؤمنانه آیه إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ را معتقد بود و با عملش آن را تفسیر کرده است.
برای اینکه وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا را عینیت بخشد، قرآن کریم را محور اصلی گفتار
و رفتار خود ساخته بود و بر همان مدار، خستگیناپذیر طی طریق نمود و امّت را گرد هم آورده
تا وَلا تَفَرَّقوا عملی گردد.
مدیریت او، لسان لیّن، احاطه بر زبان و شیوه گفتگو، وقتشناسی، علاقه و عشق شدید به كار
و رسیدن به اهداف عالی، توان علمی، حافظه قوی، نیازسنجی و موضوع سنجی درست، در کنار اخلاق حَسَنه باعث شده بود که جاذبه شخصیتی ایشان دوچندان گردد و او را در عرصه های مختلف، فرهنگی علمی، اجتماعی و دینی پیروز میدان گرداند.
آیت الله تسخیری در عمل به قرآن کریم، سیره نبویص ، سنت ائمه اهل بیتع
و سلف صالح، حقیقتاً الگویی موفق برای حرکتهای علمی فرهنگی، تبلیغی و بین المللی است.