سؤال مهمی پیش روی ماست؛ پیامبر مهربانیها (صلیالله علیه و آله) چگونه در تبلیغ و دعوت مردم به اسلام موفق شد؛ بهنحویکه توانست ظرف 23 سال، با کمترین امکانات و قدرت، از جامعهای جاهل و پر از خشونت و بیفرهنگی، مردمانی بااخلاص، موحد و ارزشمدار تربیت کند؟
پاسخ به این سؤال برای بسیاری از ما مهم خواهد بود؛ و به ما کمک خواهد کرد در مسیر اصلاح جامعه و تربیت فرزندان خود توفیقات بیشتری به دست آوریم.
برای جواب میتوانیم از ظرفیت قرآن و آیاتی که پیرامون پیامبر (ص) نازل شده کمک بگیریم؛ بهاجمال بعضی سرفصلهای کلی را مرور کنیم؛ باشد که برای اصحاب فرهنگ و اولیاء تربیت مفید و درسآموز باشد:
1. نرمخویی و مدارا با مردم:
بهیقین بدانیم سختگیری بر مخاطب و صفر و یک نگاه کردن بهمراتب تربیتی او، باعث رمیدن و پرهیز و ستیز میشود؛ میشود از ارزشها کوتاه نیامد اما همزمان موقعیت و شرایط ویژه مخاطب را به رسمیت شناخت و در مسیر حق، انعطاف لازم را به خرج داد.
فَبِما رَحْمَه مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِك (آل عمران؛ 159)
[اى پيامبر!] پس به مهر و رحمتى از سوى خدا با آنان نرمخوی شدى، و اگر درشتخوى و سختدل بودى از پيرامونت پراكنده مىشدند.
2. قلب فراخ و ظرفیت بالا برای تحمل سختیها:
در کار هدایت هیچگونه عجله و شتابزدگی مجاز نیست؛ استقامت رکن آغازین تبلیغ است. باید در برابر درشتیها و تندزبانیها، توطئهها و هجمهها، ایستادگی کرد و کم نیاورد.
أَ لَم نَشْرَح لَكَ صَدْرَك (شرح؛ 1)
آيا سينهات را [به نورى از سوى خود] گشاده نكرديم؟
3. از جنس مردم بودن
نمیشود بالای قله نشست و از ارتفاع بلند به مردم امر و نهی کرد؛ باید از مردم و میان مردم بود. باید با تودهها خندید و چرخید و هدایت کرد. باید تمام فاصلههای ترسآور و دورکننده را از بین برد.
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ (کهف؛ 110)
بگو: جز اين نيست كه من هم بشرى مانند شمايم كه به من وحى مىشود كه معبود شما فقط خداى يكتاست.
4. دلسوزی واقعی و رأفت برای مردم
نباید مردم را برای خود بخواهیم و یا به سمت خود بخوانیم؛ باید از منفعتها عبور کرد و جان مردم را برای رشد و سعادت خواست؛ باید از منیتها عبور کرد و برای روشن کردن زندگی جامعه حریص بود.
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ (توبه؛ 128)
يقيناً پيامبرى از جنس خودتان به سويتان آمد كه به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتياق شديدى به [هدايتِ] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است
5. به مشقت افتادن به خاطر هدایت مردم
در مسیر هدایت باید غصه خورد و درد کشید؛ نمیشود با روحیه از سر واکنی و رفع تکلیف با مسئله مردم مواجه شد. باید با هر گرفتاری انسانها پیر شد و آسایش را دور انداخت و خواب از چشم بیرون کرد.
ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى (طه؛ 2)
ما قرآن را بر تو نازل نكرديم تا به مشقت و زحمت افتى!
فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً (کهف؛ 6)
شايد تو مىخواهى اگر [اين معاندان لجوج] به اين سخن [كه قرآن كريم است] ايمان نياورند، خود را از شدت اندوه هلاك كنى!
6. خلق عظیم
اخلاق، ریشه در انسانیت دارد. همه فطرتهای پاک مشتری پروپاقرص اخلاقند؛ برای همین است که اخلاقمداران در مسیر هدایت و موعظه موفقترند.
وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ (قلم؛ 4)
و يقيناً تو بر ملكات و سجاياى اخلاقى عظيمى قرار دارى.