در تمام ثانیهها از دیده شدن گریخت اما در تکثانیه عروج، به وقت یک و بیست دقیقه از بامداد جمعه، ناگهان به معجزه شهادت، هزاران چشم آشفته او را دید و پسندید.
نوشت: «باید به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم؛ آنکس که باید ببیند میبیند!» و خود آشکارترین اثبات برای همین قانون بود. در تمام ثانیهها از دیده شدن گریخت اما در تکثانیه عروج، به وقت یک و بیست دقیقه از بامداد جمعه، ناگهان به معجزه شهادت، هزاران چشم آشفته او را دید و پسندید! با صد هزار جلوه برون آمدی که من، با صد هزار دیده تماشا کنم تو را! در آخرین سکانس از رزم جهانی، از او فقط یک دست باقی ماند و نگین سرخ انگشتری؛ اما همین آیت الهی مرزها را تسخیر کرد! اما چه بسیار آدمیان عصر هزاره که در برابر دوربینها و تبانیها، مذبوحانه دست و پا میزنند تا شاید بهاندازه چند لایک بیشتر دیده شوند اما زهی خیال باطل که هرگز کفهای شناور بر رود و سراب انتهای بیابان ماندنی نیست!
کیست که از دیده شدن لذت نبرد و حتی کدام روح بزرگ است که از پسندیده شدن بهراسد؟ اما تشخیص عاقلانه آن است که باید به دنبال کدام چشم بینا بود تا ما را ضبط کند:
چشمی که دور و نزدیک را میبیند، تار و غبارگرفته نیست، بزرگنمایی و کمنمایی نمیکند، از نیتها و پشت صحنهها آگاه است، توان پاداش و عقاب دارد، فریب نمیخورد، جا نمیماند، خواب نمیرود و این یعنی خدای بصیر و علیم! نه مردم، نه تاریخ و نه حتی حافظه ناپایدار خود ما، بینندگان خوبی نیستیم؛ پس قمار بزرگی است اگر بخواهیم «کرده و ناکرده» خود را به محاسبه مخلوقات ضعیف درآوریم و معطل تشویق و تنبیه مردم بمانیم؛ ولی چه راه بسیاری است تا رسیدن به آن بلوغ!
اما هنوز سؤال دیگری باقیست: اگر کسی به این قاعده عمل کند چه برایش رخ میدهد؟ پاسخ از زبان نجیبترین دردانه خلقت، گوهر دریای عفت، حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) شنیدنی است: هرکس که اعمال خود را در خالصترین حالت ممکن به سمت خداوند صعود دهد، پروردگار بالاترین مقامات مصلحت را برایش لحاظ میکند.
یعنی اگر کارمند خدا شدی، اگر از همه چشمها دل بریدی و دلبستگیها و خودخواهیهایت را به پای چشمه اخلاص قربانی کردی، خود خدا کارهایت را به عهده میگیرد و آن میکند که عالم خیره بماند! این راه پیمودنیست اما پر پرواز میخواهد:
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه، قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم!