یک انقلابی آتشبهاختیار است اما هرگز آتشبهفرمان را فراموش نمیکند. او راههای فراوانی را میپیماید تا نظمی نوین برقرار کند؛ اما هرگز در دام شلختگی و بیسامانی گرفتار نمیشود.
یک انقلابی، خوب میفهمد و خودش را خوب تنظیم میکند پس در تنگنای دوگانهها، نمیلغزد:
1. سیاست در عین دیانت: سیاست بدون دین، کار شیطان است و دین بدون سیاست، کار ضعیفان خاماندیش. یک انقلابی دین را در ساخت قدرت میآمیزد و قدرت را تسلیم تدین میکند تا حکم خدا همه عرصههای زندگی را از فرد تا اجتماع بپوشاند.
2. عبادت در عین عمل: یکجا نشستن و ذکر گفتن و زبان به روزه نگاه داشتن، اما چشم از پنجره به بیرون نینداختن، عبادت نیست. عبادت اخلاص در عمل و تلاش مؤمنانه در میدان مجاهدت است. ایمان اگر ایمان است باید میوه عمل صالح برویاند.
3. صراحت در عین مصلحتاندیشی: انقلابی بودن به زیر میز زدن نیست؛ به رعایت نکردن مصلحتها و فدا کردن عدالتهای بزرگ بر قربانگاه ظلمهای کوچک نیست. انقلابی صریح و شجاع است اما حفاظت از مصلحت اعظم را با کمخردی و جوزدگی زمین نمیزند.
4. قانونمداری در عین قدرت: قدرت داشتن و مقبول بودن و مشروع بودن، ملاکی بر تعطیلی قانون و حق و درستی نیست؛ هرچه انقلابیتر وفادارتر به قانون. قانون اگر بد باشد انقلابی میکوشد آن را اصلاح کند اما هرگز از آن سرپیچی نمیکند.
5. رحمت در عین شدت: اعتقاد به خدا چشمه زاینده محبت و رأفت است و همزمان باور به خدا، شمشیر برنده قیام و شدت در برابر آنانی است که راه را بر یاران خدا میبندند.
6. دشمنستیزی در عین دلسوزی: مجاهد حاضر در میدان، لحظهای چشم از دشمن قسمخورده برنمیدارد اما این رصد و شدت، هرگز او را به کینهتوزی و قساوت وانمیدارد. آنچه او میپندارد هدایت همه است؛ حتی آنجا که بر روی دشمن خونین خود شمشیر میگشاید.
7. استقامت در عین نشاط: پایداری، خصلت همیشگی یک انقلابی است؛ او هرگز خسته نمیشود، از حال نمیرود و همزمان نشاط سازنده خود را در چهره شاد و قلب امیدوار حفظ میکند.
8. انضباط در عین ابتکار: یک انقلابی آتشبهاختیار است اما هرگز آتشبهفرمان را فراموش نمیکند. او راههای فراوانی را میپیماید تا نظمی نوین برقرار کند؛ اما هرگز در دام شلختگی و بیسامانی گرفتار نمیشود.