تاریخ انتشار۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : 543613
//یادداشت//

زمانی که عقل‌ها مسخ می‌شوند

وقتی عقل‌ها مسخ می‌شود، برادر عربی و کسانی که به واسطه اسلام با یکدیگر ارتباط یافته‌اند، با هم دشمن شده و کسانی که سرزمین آنها را اشغال کرده و ملت آنها را کشته‌اند، به هم‌پیمانی مورد اعتماد تبدیل می‌شوند.
زمانی که عقل‌ها مسخ می‌شوند
حوزه بین‌الملل خبرگزاری تقریب:

فطرت انسانی و حتی غریزه حیوانی از متجاوز متنفرند و هر فرد و یا جماعتی که به آنها تجاوز شده باشد، خواه تجاوز به جان، آبرو یا مال همه توان خود را برای مقاومت در برابر متجاوز و نبرد با او و بازپس گرفتن آنچه از او سلب شده است، به کار می‌گیرد.

تسلیم در برابر تجاوزگر و کوتاه آمدن در برابر او براساس فطرتی که خداوند در آفریده‌های خود قرار داده، به طور کلی مردود است تا جایی که خداوند سبحان به کسی که مورد تجاوز قرار گرفته، اجازه مقابله به مثل داده است و این  را در آیه 194 سوره بقره بیان فرموده است: «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا بمثل ما اعتدی علیکم ؛ پس هر كس بر شما تعدى كرد همان گونه كه بر شما تعدى كرده بر او تعدى كنيد» 

آنچه گفتیم به طور کلی در مسائل فردی و اجتماعی است اما زمانی که تجاوز به مکانی است که نماد یک امر مقدس به شمار می‌رود از اهمیت بیشتری برخوردار است. مکانی که به ملتی تعلق دارد که هزاران سال در آن زندگی کرده‌اند و ناگهان با افرادی رو به رو می‌شوند که از اطراف زمین آمده‌اند تا در سرزمین آنها زندگی کنند. این افراد، صاحبان اصلی این سرزمین را که از اجداد خود به ارث برده‌اند، اخراج کرده و زمین‌های آنها را مصادره کردند تا خود جای آنها را بگیرند.

آیا در برابر کسانی که خواستار آواره کردن آنها و اخراجشان از سرزمین اجدادی خود هستند، انتخابی جز مقابله وجود دارد و آیا ممکن است که انسانی دارای عقل و وجدان از هر دین و مسلکی که باشد، با کسانی که از سرزمین خود دفاع می‌کنند، نامهربانی کنند و با کسانی که به مقاومت در برابر اشغالگران برخاسته‌اند و خواستار آزادی سرزمین خود از لوث وجود متجاوزان هستند، اعلام همبستگی نکنند؟

فلسطین، تنها یک سرزمین متعلق به یک ملت نیست بلکه
این سرزمین مکانی را در بردارد که یکی از معجزات بی‌مانند خداوند در آن رخ داده است و آن مکان قدس است که محل معراج نبی خاتم (ص) به آسمان‌های هفت‌گانه به شمار می‌رود. به همین دلیل فلسطین از نظر انسانی و دینی، سرزمین مقدسی است.

همه اعراب و همه امت اسلامی و حتی همه آزادگان جهان، علی‌رغم اختلافات خود در فکر، عقیده و دین در مقاومت علیه صهیونیست‌ها از همان ابتدای اعلام برپایی رژیم اشغالگر در سال 1948 با یکدیگر متحد شدند و گروه‌های جهادی بسیاری از کشورهای مختلف اسلامی راهی فلسطین شدند تا به برادران خود در جنگ با صهیونیست‌های جنایتکار کمک کنند. و چه عملیات‌هایی توسط آزادگانی که از نقاط مختلف زمین به فلسطین آمده بودند در حالی که هیچ قرابتی با ملت این سرزمین نداشتند، انجام شد.

اما حکومت‌هایی که در این سرزمین تشکیل شد و رهبرانی که توسط مهاجمان خلق شد تا پس از رفتنشان در جای آنها بنشینند و دستورات آنها را به نام وطن و دین و عقیده اجرا کنند، مانعی شدند در برابر کسانی که به حمایت از برادران فلسطینی خود برخاسته بودند.

هیچ سرباز خارجی یا ژنرال انگلیسی و فرانسوی به مقابله با جهادگران برنخواست بلکه آنها این امر را به حاکمان کشورهای عربی و اسلامی که در گوشه گوشه زمین قرار داده شده بودند، واگذار کردند. امرا، سلاطین و ملوک و یا روسای جمهوری که با انقلاب‌های نظامی و با تقلب در انتخابات‌ها به قدرت رسیده بودند.

بیگانگان در برابر هریک از این حکام، لایحه‌ای استعماری قرار داد که باید به حرف حرف آن پایبند می‌بودند در غیر این صورت جایگزین آنها آماده بود و به محض این که می خواستند از اطاعات سروران خود خارج شده و یا حتی به منافع ملت و امت اسلامی به طور جدی فکرکنند، جایگزین می‌شدند.

زمانی که ملتی بخواهد حاکم خود را از پایبندی به آموزه‌های استعمار بازدارد در حقیقت این حق را به آن حاکم داده است که با آهن و آتش با ملت خود رو به رو شود و اینجاست که کشورهای استعماری آن حکومت را به انواع ابزارهای سرکوب مزین می‌کنند و در عین حال رسانه‌های آنها، این جنایات را نادیده
می‌گیرند و یا آن را توجیه می‌کنند. 

اما زمانی که حکومتی به آموزه‌های استعمار پایبند نباشد، آن زمان است که بوق‌های استعماری به صدا در می‌آید و برای حقوق بشرها و آزادی‌های نقض شده، اشک می‌ریزند و سازمان‌های بین‌المللی یکی از پس از دیگری علیه آن حکومت بیانیه صادر می‌کنند. 

واقعیت کنونی، نتیجه فرآیندی است که به منظور از بین بردن مشارکت آزادگان جهان در مقابله با رژیم صهیونیستی، آغاز شد مانند آنچه اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد قرن گذشته اتفاق افتاد و همه درب‌ها به روی مسلمانان جهان برای مبارزه با کسانی که سرزمین مقدس را به پلیدی کشانده‌اند، به این بهانه که این درگیری عربی است، بسته شد و پس از آن میان کشورهای عربی جنگ رخ داد. صدام حسین به کویت حمله کرد؛ کشورهای عربی، آمریکا را در حمله به عراق یاری کردند؛ کشورهای عربی و استعماری علیه سوریه هم پیمان شدند، عربستان سعودی، معرکه‌ای علیه قطر به راه انداخت و همه توان خود را برای سرنگونی حکومت قطر به کارگرفت؛ جنگ یمن آغاز شد و این کشور به طور کلی ویران گردید.

اما در تعامل با دشمنان امت اسلامی، دین و عقیده یعنی صهیونیست‌های اشغالگر، شاهد آن هستیم که عادی سازی روابط و دید و بازدید هر روز میان اعراب و صهیونیست‌ها امری مورد قبول است بلکه ائتلاف عربی ـ صهیونیستی در آستانه تشکیل قرار دارد و رئیس رژیم صهیونیستی ستون اصلی آن بوده و رهبران کشورهای منطقه نیز تسلیم شدگان در این ائتلاف هستند.

متاسفانه امروز شاهد هروله‌ای برای عادی سازی روابط هستیم تا جایی که نویسندگان مزدور شبهاتی را در ارتباط با معراج پیامبر(ص) و مکان وقوع آن ایجاد می‌کنند و برای یهودیان حقی قدیمی و ثابت در فلسطین قائل می‌شوند و این نزدیکی تا مرز انسجام با رژیم جنایتکاری که دستانش به خون ملت مظلوم فلسطین آلوده است، پیش می‌رود. تعداد زیادی از صهیونیست‌ها به کشورهای عربی سفر می‌کنند و درب‌های مساجد به روی آنها گشوده می‌شود و با اطمینان در بازارها قدم می‌زنند. محتوای کتب درسی متناسب با سیاست صهیونیست‌ها تنظیم می‌گردد
و ائمه مساجد ملزم به اجرای آموزه‌های حکومت می‌شوند.

اندیشه عربی که به صهیونیست‌ها به چشم افراد نجسی نگاه می‌کرد که نزدیک شدن به آنها در هیچ شرایطی جایز نبود و خون «انور سادات» را به دلیل عقد قرارداد کمپ دیوید با دشمن حلال شمرد، او را از اتحادیه عرب اخراج کردند و علیه او جبهه‌ای از بیشتر کشورهای عربی تشکیل داد و تظاهرات‌های میلیونی علیه او در بیشتر پایتخت‌های عربی برپا شد، امروز صهیونیست‌ها را دشمن نمی‌پندارد بلکه کار به جایی رسید که ارتباط مستمری میان رهبران عرب و صهیونیست‌ها به دور از چشم  رسانه‌ها برقرار شد و این روابط به سرعت توسعه یافت و علنی گشت.

امروز استقبال رسمی از صهیونیست‌ها در پایتخت‌های عربی به امری طبیعی تبدیل شده است و برای این دیدارها در رسانه‌ها طبل و بوق می‌زنند و اخیرا با وقاحت تمام از تشکیل ائتلاف استراتژیک میان اعراب سازشکار و صهیونیست‌های غاصب علیه جمهوری اسلامی ایران سخن می‌گویند.

در همین راستا هر فعالیتی در ارتباط با مقاومت فلسطین در کشورهای عربی و جمع‌آوری کمک برای مجاهدان ممنوع شد و هرکسی که با آرمان فلسطین همراهی کند، بازداشت می‌شود و مجاهدان قهرمان در صف تروریست‌ها دسته‌بندی می‌شوند. نه تظاهرات پرشوری در کشورهای عربی دیده می‌شود و نه صدایی در محکوم کردن این سرسپردگی ذلیلانه دیده می‌شود.

این همان معنای مسخ عقل‌هاست که برادر عربی به دشمن تبدیل می‌شود و کسانی که به واسطه اسلام به هم نسبت داده شده‌اند، به دشمنانی تبدیل شده‌اند که کشتن آنها و ریختن خونشان واجب است. اما کسانی که سرزمین ما را اشغال کرده‌اند و ملت ما را کشته‌اند به دوستی عزیز و هم‌پیمانی مورد اعتماد تبدیل شده‌اند که همه کار برای آنها جایز بوده و در هر خانه‌ای از آنها استقبال می‌شود.

این همان چیزی است که انسانی را که خداوند فطرت او را برپایه پیروی از حق، یاری مظلوم و برائت از جنایتکاران آفرید به موجوی مخالف حق و ذلیل در برابر مجرم تبدیل می‌کند.

 
https://taghribnews.com/vdcjvteituqexmz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی