همان مقدار از پرتو قرآن که بر جامعه اسلامی و جان جهان دمیده شد، باعث شد امتی بزرگ و تمدنی برجسته پدید آید و تحول عظیمی در زندگی بشر رخ دهد، امروز نیز اگر مسلمانان خواستار سروری و سرافرازی و نیک بختی هستند راهی جز بازگشت به قرآن کریم ندارند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، «روح الله کلانتری» مسئول سازمان معلمان و از فعالان فرهنگی و سیاسی استان گلستان در یادداشتی به نقش محوری قرآن کریم در جامعه اسلامی پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که قرآن کریم عامل استوار و مهم وحدت میان مسلمانان است....
«لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین» (آل عمران/164)
قرآن کتاب ارزشمندی است که در میان ما مسلمانان جایگاه مهمی دارد. باید تلاش کنیم. تا جامعه قرآنی ایجاد نماییم. یعنی باید چهره ای از نظام و انقلاب و جمهوری اسلامی را به جهان و جامعه خودمان نشان دهیم که قرآن در آن نماد عینی داشته باشد. باید چهره حقیقی اسلام را به مردم به خصوص نسل جوان معرفی کنیم تا جوانان ما جذب دین شوند نه گریزان از دین.قرآن کتاب هدایت است. هدایت به سوی زندگی حقیقی و نه حیوانی و مادی همان که سعدی می گوید:
اگه آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهان و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد
که همه سخن بگوید به زبان آدمیت
امتیاز انسان نسبت به حیوان در عقلانیت و علم و اراده اوست. انسان موجودی خردمند است و قرآن رشد دهنده عقلانیت است و انسان را به تفکر وادار می کند. البته قرآن علاوه بر برهان های فلسفی مارادعوت می کند به سیر در آفاق و انفس تا از نشانه های طبیعت پی به هستی مطلق ببریم.انسان الهی و قرآنی باید از بند شهوت و هوای نفس فارغ شود باید رذیلت های اخلاقی را مثل کبر ،حسد ،دروغ و ریا را از پای دل باز کرده و قرآن به ما این پیام را می دهد که« یا ایها الناس قد جائکم موعظه من ربکم و شفاء لما فی صدور و هدی و رحمه للمومنین» ( سوره یونس/۵۷). علامه طباطبایی صاحب کتاب المیزان درتفسیر این آیه می گوید: این چهار صفتی که در این آیه آمده کاملا قرآن را برای ما معرفی می کند. موعظه هشدار و تذکر است برای انسان تا از غفلت، روزمرگی و عادت زدگی نجات پیدا کنیم. موعظه تذکر به حقیقت است. باید بندهای منیت را از پای دل برداشت، رذائل را از خود دور کرده تا به نورانیت قرآن برسیم.انسان دروغگو، منافق، ریاکار،حسود و انسانی که اگر دنیا را آب ببرد او را خواب می برد نمی تواند به حقیقت قرآن برسد.البته راه رسیدن به قرآن با مهربانی و عطوفت میسر است نه با زور و خشونت. اول موعظه می کند سپس دلها را از بیماری نجات می دهد و شفا می دهد و در مرحله سوم راه حقیقت را برای انسان می گشاید و آنگاه رحمت خود را بر انسان نازل می کند. رحمت ،فیض خدا بر انسان است مهمترین افاضه هستی بر انسان و آفرینش است اما نه با زور«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»(عنکبوت/69) انسانی که می خواهد هدایت شود باید خودش اراده کند. زیرا خداوند انسان را آزاد و مختار آفریده است.
قرآن کریم معجزه پیامبر گرامی اسلام(ص) است که در حد زندگی انسان فرود آمده است. رسالت بزرگ پیامبران، تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه جان انسان است،گرچه به تعبیر قرآن کریم، پیامبر فقط و فقط یک رسالت دارد و آن ابلاغ است.« مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)(مائده/99) و در جای دیگری می فرماید:( إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ) (الغاشیه/21) خداوند رسالت و وظیفه پیامبر اکرم را در بلاغ می داند. قیام مردم به قسط، تعلیم حکمت و کتاب و تزکیه جانها. حتی جهاد در راه خدا، همه از نتایج بلاغ است.« وان کانوا من قبل لفی ضلال مبین»( آل عمران/164) .گمراهی انسان یا حاصل جهل و نادانی است و یا حاصل پیروی از هوا و هوس. انسان یا نمی داند و به راه کج و انحرافی می رود و یا می داند اما هوای و هوس و نفس اماره او را به گمراهی و ضلالت می کشاند، و بلاغ هم آگاهی بخش است و هم رهایی بخش.گوهر انسان خردمندی و اراده است و خرد در سایه دانش و آگاهی بارور می شود و اراده و اختیار مرهون تسلط انسان بر هوای نفس است.(ان الله لا یغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما به انفسهم) و ( اناهدیناالسبیل اما شاکرا و اما کفورا). انسان کامل انسان آگاه و تزکیه شده است. هدایت در حقیقت راهنمایی است نه زور بردن، آن هم با رفق و مدارا و ملایمت حرکت کردن است.رسالت پیامبر تربیت انسان است، تعلیم کتاب و حکمت؛ یعنی آموختن حقایق هستی و تعلیم نحوه تدبیر زندگی، و نیز اخلاق و ادب و تزکیه از دیگر اهداف پیامبر است.1400 سال پیش، این پیام همچون باران بر کویر جان انسان های تشنه آب هدایت بارید و ناگهان واقعه بزرگی در تاریخ رخ داد.امت بزرگی تربیت شد و تمدن درخشانی نضج گرفت، هر چند به علل و موانعی که در این نوشته نمی گنجد جامعه اسلامی نتوانست چنان که باید و شاید به قرآن عمل کند و متاسفانه درگیری ها، اختلاف ها و خصوصا حذف حضور آگاهانه مردم مسلمان در عرصه سرنوشت موجب حاکمیت زر و زور و تزویر بر جامعه اسلامی شد؛ اما همان مقدار از پرتو قرآن که بر جامعه اسلامی و جان جهان دمیده شد، باعث شد امتی بزرگ و تمدنی برجسته پدید آید و تحول عظیمی در زندگی بشر رخ دهد. امروز نیز اگر مسلمانان خواستار سروری و سرافرازی و نیک بختی هستند راهی جز بازگشت به قرآن ندارند. ما برای اینکه بتوانیم مجد و عظمت گذشته خود را باز آفرینی کنیم به دو عامل نیازمندیم. البته بازآفرینی به این معنی که باید با تکیه بر گذشته بر افتخار خود به سوی آینده ای درخشان از دیروز و امروز مان گام برداریم. اول به کارگیری عقل و آگاهی و ثانیا وحدت و استفاده از تمام ظرفیت ها و استعدادهای که مسلمانان دارند. هر دو اینها در سایه توجه به قرآن میسر است؛ زیرا قرآن به هیج چیز به اندازه عقل، آگاهی، دانائی، تدبیر و تامل دعوت نکرده است.
از سوی دیگر به رغم تمامی اختلاف های نژادی، ملی، زبانی و حتی اختلاف های مذهبی، قرآن کریم عامل استوار و مهم وحدت میان مسلمانان است. از این رو اگر خواستار سروری مجدد هستیم، باید به قرآن بازگردیم. قرآن کریم به یک عصر و نسل تعلق ندارد؛ اما برای آنکه قرآن انسان را به سوی دانایی و سروری هدایت کند، آدمی باید زمان خود، پرسش های روزگار خود و نیازهای عصر خویش را بشناسد و آنها را بر قرآن عرضه کند و شفای دردهای خود را از او بجوید.بدون شک اگر انسان عقل خویش را تعطیل کند و تحت سیطره گفتار و کردار گذشتگان بماند، از قرآن بهره ای نخواهد برد. ما برای آنکه در چهارچوب یک زمان و مکان خاص محدود نشویم، باید سوال خود را به قرآن عرضه کنیم و پاسخ آن را از قرآن بگیریم. همانطور که گفتیم قرآن برای یک عصر و یک نسل نیست؛ لذا تلقی انسان های یک عصر و نسل، تلقی نهایی از قرآن نیست. انسان ها هستند که به سراغ کتاب و سنت معصومین(ع) می روند و هر سوالی را که برایشان پیش می آید تلاش دارند تا جوابش را هم از قرآن پیدا کنند.باید در اندیشه ما تحولی ایجاد شود تا بتوانیم افق های تازه ای را از قرآن کشف کنیم و از این چراغ هدایت برای راه درمان مشکلات زندگی و راه بردن زندگی امروز و فردایمان مدد بگیریم. دین برای آزادی انسان آمده است نه تحقیر و یا خودکامگی او. ما باید دین را در سیره رسول الله (ص) و امامان معصوم (ع) ببینیم، نه آنچه که متاسفانه نیم قرن بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص) با استقرار یک حکومت خودکامه اموی به نام دین و حکومت دینی مستقر شد و یک نوع بینش و منش و شیوه غیر انسانی را بر مردم آن زمان تحمیل کردند و نام دین را برآن گذاشتند، آنکه دین نیست، دین خدا همان است که پیامبر اکرم(ص) آن را به جامعه ارائه کرده و پس از او امامان معصوم(ع) در پی تحقق آن بودند. پیامبران و امامان مفسر قرآن بودند و این حقیقت که قرآن برای همه ما انسان ها کتاب زندگی است. انقلاب اسلامی ما نیز پرتوی از بعثت رسول خدا (ص) بود و برای نجات انسان ها از ظلم، بی عدالتی و تشکیل حکومت عدل علی(ع) شکل گرفت. امروز توجه ما به مفاهیم قرآن و تلاش برای عمل به دستورات آن یک ضرورت تاریخی است. امروز در جامعه ما، قرآن عزیز است. انبوه حافظان و قاریان در جامعه داریم.البته قرائت قرآن و انس با قرآن برای فهم قرآن و عمل به آن است و اگر غیر از این باشد در ظاهر قرآن توقف کرده ایم. اهتمام به ظاهر قرآن فرض است و نشانه احترام به قرآن است؛ اما مقدمه ای است برای رسیدن به ژرفای شورانگیز حقیقت قرآن، فهم قرآن برای عمل کردن به قرآن و دستورات نجات بخش آن است.
امید است که دل های همه ما به نور قرآن منور گردد. انشاء الله