>> به بهانه فوت ماموستا ملامحمد بانی ساکان | خبرگزاری تقریب (TNA)
تاریخ انتشار۲۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۳۱
کد مطلب : 584353
/یادداشت/

به بهانه فوت ماموستا ملامحمد بانی ساکان

مرحوم حاج ماموستا ملا محمد رضایی (بانی ساکان) از جمله این نیکمردان و در زمره مردان خدایی بود که در قلب مردم و در کمال سادگی زیستند.
به بهانه فوت ماموستا ملامحمد بانی ساکان
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، سیدعلاءالدین حیدری؛ فعال مدنی اهل سنت کرمانشاه در یادداشتی تحت عنوان «به بهانه فوت ماموستا ملامحمد بانی ساکان» آورده است:
 
 
علمای دین چشم و چراغ مردمند. جامعه ما از قدیم تا به اکنون مهد پرورش عالمانی بوده که هم چشم مردم و هم چراغ راه جامعه بوده اند.
 
عالمان فاضلی که در اوج سادگی زیسته و بر بلندای علم و معرفت نشسته اند.
 
مرحوم حاج ماموستا ملا محمد رضایی (بانی ساکان) از جمله این نیکمردان و در زمره مردان خدایی بود که در قلب مردم و در کمال سادگی زیستند.
 
امام جمعه ای در روستایی در ثلاث باباجانی که نام نیکش ورای جغرافیای ثلاث درخشید.
 
ایشان را از سالها پیش می شناختم و یا دقیقا بعد از تماسی از طرف ایشان ارادتم بیشتر از پیش شد.
 
در ایامی که در خدمت مردم شریف ثلاث بعنوان بخشدار بودم و در شبی حدود ساعت ۲۳ شماره ای با بنده تماس گرفت. در پشت خط صدایی مهربان و پدرانه و اما جدی و پرصلابت گفتند: گوشی آقای بخشدار حیدری؟
 
گفتم بله بفرمائید در خدمتم.
 
خودشان را معرفی نکردند تا بعد...
 
گفتند: این چه مسئولیتی است که مردم آب ندارند و سه روز تا شروع ماه مبارک رمضان مانده ... مردم چطوری وضو بگیرند و سحر و افطار مردم چه می شود؟ و ...
 
خوب که صحبت کردند و آرام شد، عرض کردم ببخشید شما؟ از کجا تماس می گیرید؟
 
گفتند که من ملا محمد بانی ساکان هستم و برای آب روستا تماس گرفتم.
 
گفتم ماموستا ما ارادت داریم. چشم ... پیگیری می کنم و مطمئن باشید که بنده هیچ هدفی جز خدمت به مردم ندارم و ...
 
به نوعی بهم فهماندند که از این حرفها زیاد شنیدیم و عملی ندیدیم.
 
و بعد گفتند: باشد و خداحافظ...
 
فردا صبح اول وقت، پیگیری جدی کردم و چون مشکل شبکه آبرسانی روستا فنی و قدیمی هم بود، آبرسانی سیار رو از همان روز انجام دادیم و پیگیریهای بعدی هم در دستور کار بود و حتی بودجه ای هم پیش بینی شد که بعد از استعفا و رفتنم از ثلاث نمی دانم نتیجه ای داد یا نه ؟!
 
چند روز بعد دوباره مرحوم ماموستا تماس گرفتند و خیلی با آرامش خاصی فرمودند:
 
آقای بخشدار شما چه مسئولی هستید؟ بعید است ( با خنده ) ...
 
گفتم چرا و برای چه جناب ماموستا؟
 
فرمودند که چطور سریع و فوری پیگیری کردید؟
 
عرض کردم ما مسئولیم و در برابر خدمت به مردم مسئولیت داریم. مگر بنده برای چه از کرمانشاه بلند شدم و با میل و رغبت خودم مسئولیت بخش مرکزی ثلاث و خدمت به این مردم شریف را قبول کردم؟ مگر بنده اینجا ملک و سامانی دارم که جز خدمت به مردم بدان مشغول باشم (با خنده)؟
 
عرض کردم تا روزی که هستم نوکری مردم بالاترین درجه برای من است و هر وقت امری داشتید در خدمتتان هستم.
 
سه سال بعد (سال ۹۶ بعد از زلزله) در دفتر یکی از مشاورین استاندار، مرحوم ماموستا را دیدم.
داخل شدم و عرض سلامی کردم و نشستم عرض کردم ماموستا خیر بوده و...
 
مشکلات را گفتند و سریع با کمک همان مشاور محترم پیگیری کردیم و ماموستا را به دفتر خودم آوردم و کلی از محضرشان کسب فیض و بهره بردم.
 
همیشه ارادتمندشان بودم و گاهی با هم همکلام می شدیم که مایه مباهات بنده می شد .
 
بزرگمردی که قلبی صاف، روحی بلند و معرفتی والا داشتند.
 
روحشان شاد و یاد و نامشان جاودان باد.
 
انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcftjdtmw6dcma.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی