جایگزین کردن نگاه قرارگاهی به جای نگاه سازمانی، موجب تقویت مولفههای عزت، حکمت و مصلحت در روابط خارجی شده و همافزایی و سرعت در عمل را به ارمغان خواهد آورد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حجت الاسلام و المسلمین محمد مهدی ایمانی پور، رئیس این سازمان در مطلبی نوشت: رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر سفرا با معظمله، ضمن تبیین ضوابط و شاخصهای سیاست خارجی موفق، «عزت» به معنای نفی و پرهیز از دیپلماسی التماسی، «حکمت» به مفهوم تعاملات و فعالیتهای خردمندانه و محاسبه شده و «مصلحت» به معنای انعطاف برای دور زدن موانع سخت و ادامه دادن مسیر را 3 کلیدواژه اساسی در دیپلماسی کشور خواندند.
3 مولفه عزت، حکمت و مصلحت در حوزه دیپلماسی فرهنگی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا در دیپلماسی فرهنگی، «باورها» متاثر از «فرهنگ» و «فرهنگ» نقش یک زیربنا یا متغیر مستقل را در تعیین خطمشی کلان یک کشور در حوزه روابط بینالملل ایفا میکند. به خاطر دارید که حضرت آیتالله العظمی خامنهای دام عزه در تبیین چرایی تحریمها فرمودند: تحریمها ناشی از تحریفهاست، اگر تحریف را خنثی کنیم تحریمها هم از بین میرود.
این امر، نقش دیپلماسی فرهنگی عزتمند و حکیمانه در ارائه تصویر صحیح از نظام جمهوری اسلامی و تاثیر آن در تغییر باورها را بخوبی نمایان میکند. اساسا انقلاب اسلامی ایران را نمیتوان منهای گفتمان و فرهنگ نهفته در بطن ارزشهای انقلابی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. تئوریسینها و استراتژیستهای مطرحی از جمله تدا اسکاچپل، نیکی کدی و میشل فوکو در روندپژوهی انقلاب اسلامی ایران جملگی پس از مطالعات فراوان نسبت به جنس متفاوت انقلاب ایران نسبت به دیگر انقلابهای جهان، انحصاری بودن گفتمان انقلاب و اصول جاری در بطن این گفتمان اذعان کردهاند.
بهراستی ترکیب «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» در حوزه دیپلماسی فرهنگی کشور باید تابع چه نگاه کلانی باشد؟ برای پاسخ به این پرسش مهم، لازم است ابتدا درک عملیاتی و جامعی نسبت به کلیدواژه دیپلماسی فرهنگی داشته باشیم. در یک تعریف کلی، دیپلماسی فرهنگی شامل تبادل اندیشهها، فرهنگ، اطلاعات، هنر، زبان و سایر جنبههای فرهنگی میان ملتها به منظور شکلگیری یا ارتقای درک متقابل میان آنها و فراهم کردن زمینه تعامل و همکاری است. به عبارت بهتر، دیپلماسی فرهنگی وقتی موفق و موثر است که اولا منجر به «علاقه»، ثانیا منجر به «باور» و نهایتا منجر به «اعتقاد» شود.
واضح است «اقناع» و «ظرافت» از الزامات این دیپلماسی است و خروجی نهایی آن همانند سایر وجوه دیپلماسی، تامین منافع ملی کشور است.
از سوی دیگر، باید بدانیم حوزه فرهنگ، مزیت ما است، علاوه بر اینکه اقتدار فرهنگی، معنوی و فکری از اقتدارهای مادی موفقتر عمل میکند. این خصایص کمک میکند ما در روابط فرهنگی دست پیش را داشته باشیم؛ مشروط بر اینکه با احساس اعتزاز، حکیمانه و با لحاظ مصلحتها عمل کنیم. در چنین شرایطی، باید ظرفیتهای کشور و حرفهای نو انقلاب اسلامی در بستههای مناسب و ظریف به کار گرفته شود تا اقناع افکار عمومی را به دنبال داشته باشد.