عموما امورات اجتماعی با راهکارهای فرهنگی بهتر اجرا شده و بر ذائقه جمعی خوشایند میشود اما تخفیف و تقلیل پیوست فرهنگی یک سیاست عمومی مهم "چون فرزندآوری که نیازمند تغییر اساسی در طرز تلقی و رفتار کنونی است" نشانه ضعف سیاستگذاران در پیشبرد این امر مهم است.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه استانهای خبرگزاری تقریب، دکتر هوشنگ عطاپور فعال رسانهای و اجتماعی در یادداشتی تحت عنوان"جامعه جوان بانشاطتر است"به بررسی چالشهای فرزندآوری در ایران پرداخته است.
در این یادداشت میخوانیم:
"حفظ جوانی جمعیت و فرزند آوری" به عنوان موضوعی که اکنون به یکی از اولویتهای مهم اجتماعی کشور تبدیل شده است، دغدغه به حقی است که به سالمسازی تجدید نسل ایرانیان و توسعه پایدار اجتماعی کمک خواهد کرد.
اگرچه در طرح این مقوله مهم تا حدود بسیاری خصلتهای آرمانگرایانه بر اقدامات عملی و کاربردی غلبه دارد اما نمیتوان بر بسترسازیهای فرهنگی هم چشم بست زیرا در فرهنگ عامه، تبدیل یک نیاز بالقوه به یک تقاضای بالفعل، نیازمند اقدامات اطلاعرسانی و توجیه دقیق خرد جمعی است.
بسیاری از سیاستها از همین ناحیه دچار شکست میشوند، چون افکار عمومی و خرد جمعی اقناع نمیشود و وقتی به حس مثبتی از یک سیاست اجتماعی دست پیدا نمیکنند، موضع بیتفاوتی و انکار را در پیش میگیرند که اگر این رفتار منفی اجتماعی جلوه عام به خود بگیرد، به زمین خوردن یک سیاست اجتماعی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
برای سیاست مهم و دور اندیشانه فرزندآوری و حفظ جمعیت جوان کشور نیز اقدامات فرهنگسازی و اقناع افکار عمومی، به ویژه جمعیت هدف بسیار ضروری است، زیرا در پس هر سیاست اجتماعی، دهها سوال در اذهان عمومی شکل میگیرد که برای همراهی جامعه با آن سیاستها باید به سوالات مطروحه پاسخ باورپذیر، دقیق و درست داده شود.
بیتردید در حوزه سیاست فرزندآوری نیز سوالات بس مهمی مطرح است:
چرا سیاستگذار به این نتیجه رسیده؟ چه اندازه این سیاست مهم و ارزشمند است؟ من به عنوان فرد چه نفع و چه نقشی دارم؟ آیا مشوقهای موجود میتواند همکاری و همراهی جمعیت هدف را جلب نماید؟ آیا اصلا چنین سیاستی درست درست است؟ آیا منابع کشور پاسخگویی جمعیت مد نظر سیاستمداران خواهد بود؟
قطعا سوالات بیشتری مطرح است و اینها تنها نمونههایی از سوالات رایج است که اشاره شد.
قاعدتا نظام سیاسی براساس یک فرایند مطالعه و بررسی راهبردی به چنین سیاستی رسیده است و برای اجرای درست آن یک "پیوست فرهنگی" نیاز است و کارگروههای مختلفی برای فرهنگسازی در نظر گرفته شده است اما باید ذیل یک پیوست فرهنگی مدون و عامه فهم و روزآمد انجام شود.
نکته مهمی که غیبت آن را حس میکنیم،
عموما امور اجتماعی با راهکارهای فرهنگی(عموما هنری و رسانهای) بهتر اجرا شده و بر ذائقه جمعی خوشایند میشود اما تخفیف و تقلیل پیوست فرهنگی یک سیاست عمومی مهم "چون فرزندآوری که نیازمند تغییر اساسی در طرز تلقی و رفتار انسان ایرانی کنونی است"؛ نشانه ضعف سیاستگذاران و مجریان در پیشبرد این امر مهم است.
در این راستا عموما مشاهده میشود که به دو برنامه اجرایی خرد، سهل الوصول و کم تاثیر بسنده میکنند: برگزاری جلسات و کارگروههای اداری با بسیاری از مصوبات غیر قابل اجرا و دشوار برای پیگیری و برگزاری همایشها و جشنوارههای رسانهای و تقدیر از فعالان این عرصه از جمله آن است.
البته این اقدامات هم مهم هستند اما برای فرهنگسازی یک سیاست ملی مهم که برای حداقل ۲۰ سال آینده هدفگذاری شده، اقدامات مناسب و اثربخشی نیستند.
برای فرهنگسازی سیاستهای ملی و درازمدت، باید برنامههای فرهنگی درازمدت و نهادمند شکل بگیرد و با تشکیل ستاد و دفترهای پراکنده در چند سازمان و وزارتخانه که مدیران آنها هر سال عوض شده و پایداری لازم را ندارند نمیتوان کار فرهنگی انجام داد و یا این امر تخصصی را مثلا به وزارت ارشاد اسلامی واگذار کرد!
به نظر میرسد که اقدامات ترویجی و اقناعی که جامعه مهم و جوان در حال ازدواج و یا در معرض ازدواج را هدف قرار میدهد، باید از سازمان متولی این امر مانند سازمانی وابسته به ریاست جمهوری بوده و یا تولید، مجری و پیگیر اجرای این سیاستها و متولی تولید محتواهای فرهنگی باشد و از سوی دیگر مسئولیت ستاد و یا قرارگاه مربوطه زیر نظر ریاست جمهوری بوده و حتی میتواند کانال تلویزیونی مستقلی را هم ایجاد کند و امور هماهنگی بین بخشی و فرابخشی را نیز عهدهدار شود.
وگرنه با اقدامات پراکنده کنونی و گذشت مدت کمی از تصویب مصوبات و ایجاد مسائل و موضوعات جدید، به تدریج شدت و قدرت پیگیری و اولویت این سیاست ملی کمرنگ و به پستوهای ادارات سپرده خواهد شد.
بدون تردید، این سیاست ملی پیش از هر برنامه مشوقی نیاز به توجیه و اقناع وجدان جمعی دارد تا ارزش و اهمیت این برنامه توسعه پایدار برای همه روشن و شفاف شده و قربانی مخالفتهای سیاسی و جناحی نشده و به یک سیاست ملی و فراجناحی و غیر سیاسی تبدیل شود که از حمایت همه جناح ها و گروههای سیاسی برخوردار شود.
لازمه این کار نهادسازی و فرهنگسازی مستمر براساس یک برنامه بلند مدت و بنیادین است چون این سیاست ملی برای موفقیت نیازمند حمایت و همراهی شهروندان، تداوم حمایتهای سیاسی ملی و تامین زیرساختهای اقتصادی است که در همه حال برای همین سه گروه نیازمند کارهای اقناعی فرهنگی هستیم.