این حد از نفوذ و محاصره حیات سیاسی ترکیه توسط اسلامگرایان، تحول مهمی است که ذاتا پیامدهای جدی در پی خواهد داشت.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب، پس از برگزاری انتخابات پارلمانی ترکیه در 14 مه، نقشه راه احزاب سیاسی و نمایندگان نیز در این کشور شکل گرفت.
وجه تمایز انتخابات پارلمانی 14 مه با انتخابات قبلی این است که حتی احزاب با آرای کمتر از طریق ائتلافهای شکل گرفته در این انتخابات، بدون گیرکردن در سد رای هفت درصدی، این امکان را به دست آوردند که وارد پارلمان شوند.
به این ترتیب هم یک حزب چپ حاشیهای مانند حزب کارگر ترکیه و هم احزابی دارای گرایشهای اسلامی چون سعادت، آینده، دوا، هداپار و رفاه باردیگر شانس ورود به پارلمان را پیدا کردند.
این اولین بار در تاریخ سیاسی ترکیه است که به همراه حزب عدالت و توسعه، شش حزب اسلامی با ایدهها و گفتمانهای سیاسی منحصربهفرد خود در پارلمان جدید حضور مییابند.
تصویر متفاوت پارلمان کنونی نسبته به ادوار گذشته
هم از نظر کمی و تعدد احزاب با گرایش و پیشینههای اسلامی و هم از نظر اینکه هر یک از آنها برنامهها و اهداف سیاسی متفاوتی دارند، تصویری که پدیدار می شود، نسبت به پارلمانهای گذشته وضعیت بسیار متفاوتی را منعکس میکند.
در انتخابات پارلمانی، حزب دوا به رهبری «محمت علی باباجان»، حزب آینده به رهبری «احمد داوود اوغلو» و حزب سعادت به رهبری «تمل کارا ملا اوغلو» به عنوان ائتلاف ملت، نمایندگانی را از لیست حزب جمهوری خلق به رهبری «کمال قلیچداراوغلو» معرفی کردهاند. با این ائتلاف حزب دوا 15، حزب آینده 10 و حزب سعادت 10 نماینده را توانستند به مجلس بفرستند.
از آنجایی که ائتلاف فقط انتخابات را پوشش میداد و حداقل بیست نماینده لازم است تا یک حزب در پارلمان گروه تشکیل دهد، سه حزب یاد شده در حال ادامه مذاکرات برای اقدام مشترک یا ادغام برای تشکیل یک گروه هستند.
از سوی دیگر، احزاب رفاه مجدد به رهبری «فاتح اربکان» و حزب هوداپار به رهبری «زکریا یاپیچی اوغلو» که زیر چتر ائتلاف جمهور به رهبری حزب عدالت و توسعه وارد انتخابات شده بودند نیز تصمیم گرفتند به صورت مستقل به راه خود ادامه دهند.
شایان ذکر است که پنج حزب از شش حزب یاد شده، به غیر از حزب هوداپار، به لحاظ ریشهای از جنبش نگرش ملی به نمایندگی از مرحوم «نجم الدین اربکان» سرچشمه می گیرند.
هوداپار که بعداً به آنها پیوست هم از نظر گفتمان و ایدئولوژی، به جنبش نگرش ملی نزدیک است. اما باید توجه داشت که گفتمان سیاسی، برنامه و دیدگاه ایدئولوژیک این شش حزب یکسان نیست.
احزاب نامبرده از نظر هویت و ایدئولوژی سیاسی طیف وسیعی را پوشش میدهند. در حالی که برخی از این احزاب در جناح لیبرال-محافظهکار این طیف قرار دارند، برخی دیگر در جناح رادیکالتر این طیف جا میگیرند و همچنان از پروژه دولت اسلامی استقبال میکنند.
به این ترتیب، این که شش حزب یاد شده در رابطه با مسائل داخلی و خارجی چگونه در پارلمان موضع خواهند گرفت و در چه موضوعاتی با هم رقابت خواهند پرداخت، در حال حاضر دستور کار تحلیلگران سیاسی ترکیهای را به خود اختصاص داده است.
در واقع شناسایی و درک متغیر اصلی که مدتهاست بین اسلام گرایان ترکیه دوگانگی ایجاد کرده است، میتواند تا حد زیادی ابهام موجود در این موضوع را برطرف کند. این متغیر، جز جنگ سیاسی بین قدرتهای لیبرال و دولتهای ملی که خود را در سراسر جهان نشان میدهد، چیز دیگری نیست. البته این امر در بسیاری از کشورها مانند ترکیه بازتاب دارد.
تصادفی نیست که حزب عدالت و توسعه که حیات سیاسی خود را با سیگنالهای مثبتی که به قدرتهای لیبرال در جهان بهویژه ایالات متحده داد، آغاز کرد، امروز به یک جریان ضد لیبرالیستی تبدیل شده است. از سوی دیگر، بی دلیل نیست که حزب اسلامگرای سعادت که در زمان تأسیس حزب عدالت و توسعه آن را به لیبرال بودن متهم میکرد، اکنون با شعارهای لیبرالیستی به راه سیاسی خود ادامه میدهد.
اکسیر موفقیت احزاب مخالف
سیاست لیبرالیستی و شعار آزادی، اکسیر موفقیت احزاب مخالف و جنبشهای سیاسی به حساب میآید. این اکسیر در حالی که تودههای ناراضی، سرکوب شده و مرعوب را به خود جذب میکند، حمایت نظام هژمونیک لیبرال در سطح جهان را نیز به دست میآورد.
با این حال، احزاب اسلامگرا مانند حزب عدالت و توسعه که با گفتمان و شعارهای لیبرالیستی به قدرت رسیدهاند، وقتی که با الزامات سیاستهای این گفتمان و شعارها مواجه میشوند، اگر منافع و بقای سیاسی خود را بالاتر از منافع کشور خود نبینند، طولی نمیکشد که متوجه میشوند این الزامات با ساختارهای قومیتی و مذهبی، دست آوردهای امنیتی، موازنههای ژئوپلیتیکی و به طور خلاصه با منافع ملی کشور خود در تضاد است.
البته این واقعیت ضمن ایجاد تغییراتی و تجدید نظر طلبی در برنامه و بینش سیاسی احزابی که با شعارهای آزادی خواهانه به قدرت میرسند، باعث میشود که اپوزیسیون نیز خود را بازتعریف و به سمت موضع لیبرالیستی حرکت کند.
به نظر میرسد احزاب اسلام گرا در ترکیه در این دور باطل گرفتار شدهاند. این دور باطل که خود را در رقابت بین حزب عدالت و توسعه و حزب سعادت نشان میدهد، به سایر احزاب اسلام گرا و محافظه کار نیز جهت میدهد.
بر این اساس، پیشبینی اینکه در پنج سال آینده در ترکیه، شش حزب با گرایشها و حساسیتهای اسلامی در سایه دو گفتمان لیبرالیستی و هویتی-ناسیونالیستی به رقابت خواهند پرداخت، دشوار نخواهد بود.
در این رقابت احزاب دوا، آینده و سعادت که خود را به عنوان اپوزیسیون معرفی میکنند، استراتژی سیاسی مبتنی بر مفاهیم و اولویتهایی مانند دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و حقوق گروههای قومی و مذهبی را دنبال خواهند کرد.
از سوی دیگر، حزب عدالت و توسعه نیز مفاهیم و اولویتهایی چون هویت، امنیت، توسعه، استقلال، دولت قدرتمد، فرصتهای ژئوپلیتیکی و عمق استراتژیک را مؤلفههای اصلی گفتمان خود قرار خواهد داد.
به احتمال زیاد احزاب اسلامگرای حزب رفاه مجدد و حزب هوداپار که در طول فرآیند انتخابات در کنار حزب عدالت و توسعه و اردوغان بودند نیز عمدتاً به طور سازنده و هماهنگ با دولت فعلی عمل خواهند کرد. در این روند، اپوزیسیون اسلامگرا و محافظهکار تلاش خواهد کرد تا مشکلات داخلی را به موضوع اصلی عرصه سیاسی ترکیه تبدیل کند.
از سوی دیگر میتوان پیش بینی کرد که حزب حاکم و احزاب اسلامگرای حامی آن نیز از یک سیاست هویت محور در داخل و خارج و رویکرد توسعهای برای تقویت جایگاه و مشروعیت خود استفاده خواهند کرد.
این رقابت که با گفتمانهای مختلف از سوی احزاب اسلامگرای نماینده دو جناح این طیف انجام خواهد شد، قطعا پیامدهای بسیار مهمی خواهد داشت. یکی از پیامد آن این است که علاوه بر دولت و حاکمیت در ترکیه، حوزه اپوزیسیون نیز به طور قابل توجهی توسط اسلامگرایان هدایت و مصادره میشود.
نفوذ و محاصره حیات سیاسی ترکیه توسط اسلامگرایان تا این حد، تحول مهمی است که ذاتا پیامدهای جدی در پی خواهد داشت. افزون بر این، اینکه احزاب اسلامی اکنون به جای مبارزه با احزاب و تشکلهای سکولار، بیشتر با یکدیگر رقابت و مبارزه خواهند کرد ، باعث میشود که آنها به جای پیروی از یک گفتمان و سیاست مبتنی بر باور و ارزشهای دینی، راه حلها و پروژههای ملموسی برای مشکلات خاص کشور خود تولید کنند و به تکنوکراتیسم رو بیاورند.