به گزارش خبرنگار حوزه استان های
خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام دکتر حکمت حکیمی فر؛ استاد حوزه و دانشگاه در یادداشتی تحت عنوان (بازخوانی افتخارآمیز واقعه یوم المقاومه آورده است:
1. این جنگ که دومین موفقیت بزرگ حزبالله بعد از اخراج صهیونیستها در سال ۲۰۰۰ (خرداد سال ۱۳۷۹) از جنوب لبنان بود، دومین تجربه ناکامی راهبردی اسرائیل بعد از اخراج از جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ محسوب میشود.
2. این جنگ در واقع محصول توطئهای با یک «نقشه جامع» از پیشطراحیشده از سوی سه کشور غربی آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیمصهیونیستی با معاونت کشورهای عربی مصر، اردن، عربستان و برخی احزاب لبنان بود و یکی از بزرگترین محاسبات تاریخی بود که ائتلاف غربی، عبری و عربی مرتکب شدند. اما با اقدام پیشدستانه حزبالله، همان هفته اول، ارتش صهیونیستی که به ناتوانی در جنگیدن با حزبالله پی برد، ولی به اصرار آمریکاییها مجبور شد سه هفته دیگر جنگ را ادامه دهد، اما در نهایت آمریکا نیز تسلیم شد.
3. در ابتدای جنگ، وزیر خارجه وقت آمریکا(کاندولیزا رایس) این جنگ را درد زایمان خاورمیانه نامید که قرار بود خاورمیانه جدیدی را (بدون حزبالله و حماس) که در آن از نیروهای مخالف آمریکا و رژیمصهیونیستی دیگر خبری نخواهد بود، متولد کند. جرج بوش این جنگ را بخشی از جنگ با تروریسم نامیده بود، اروپا جنگ را جنگی دفاعی خوانده بود و با قطعیت از پیروزی سخن میگفتند و آن را آخرین نبرد برای تعیین تکلیف حزبالله و تغییر معادلات توصیف کرده بودند.
4. در مقابل مقام معظم رهبری در روز دهم جنگ، در پیامی که توسط شهید حاج قاسم سلیمانی برای دبیرکل حزبالله فرستاد، از قطعیت پیروزی مقاومت خبر داده بودند. جناب سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان در این خصوص یادآور شد: امام خامنهای در هفته نخست جنگ 33روزه برای من پیام فرستادند و فرمودند حزبالله در این جنگ پیروز میشود و ما به یک قدرت منطقهای تبدیل میشویم. همچنین حضرت آیتالله بهجت در روزهای نخست جنگ 33روزه برای من پیامی فرستاد و گفت که جنبش حزبالله در این جنگ پیروز میشود.
5. سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی نقش معنویت در پیروزی حزبالله را چنین بیان میکند: هنگامی که در تجهیزات جنگی و مسائل نظامی غلبهی ظاهری با رژیم صهیونیستی بود و ظاهراً هیچ امیدی به شکست دشمن نبود، در ملاقاتی با فرمانده کل قوا، این مسأله مطرح شد، اما ایشان با اطمینان گفتند در جنگ پیروز میشوید و فرمودند: «به رزمندگان بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند.»
6. این جنگ، مقطعی تاریخی شد و تاریخ تحولات منطقه را به دو مقطع پیش و پس از خود تقسیم کرد. و تمام تحلیلگران واقعبین در تحلیلهای خود به این موضوع صراحةً یا کنایةً اشاره میکردند. از این مقطع، اسرائیلِ بعد از جنگ، به یک بازیگرِ شکستخوردهی منفعلِ افتاده در روند فرسایش تبدیل شد؛ و در مقابل، حزباللهِ پس از جنگ مورد تحسین ملتها قرار گرفت، و ملت ۴میلیونی لبنان در سایه اعتبار و عزتی که حزبالله برای آنها خلق کرده بود، میتوانستند خود را در کانون توجهات ۳۰۰میلیون عرب و حدود 2 میلیارد مسلمان ببینند و رهبر آن در صدر شخصیتهای اول خاورمیانه عربی بنشیند.
7. آثار و نتایج جنگ محدود به دو طرفی که مستقیم درگیر جنگ بودند(حزبالله و اسرائیل) نمیشد بلکه این جنگ در واقع بهدلیل جبهه بودن، شکلی از نبرد راهبردی بین دو جبهه مقاومت با محوریت ایران و جبهه استکبار با محوریت آمریکا به خود گرفته بود. این جنگ مصداقی از قدرت موفقیت تفکر راهبردی مقاومت بود که شکستی تاریخی برای تفکر راهبردی ائتلاف غربی، عبری و عربی به شمار میرود.
8. از مهمترین پیامدهای این جنگ، اذعان صهیونیستها به این موضوع است که شکست حزبالله از طریق جنگ و رویارویی مستقیم ممکن نخواهد شد و جنگ با ایران هم فایدهای ندارد. این یعنی تحقق پیشگویی بن گوریون، نخستین نخستوزیر رژیمصهیونیستی که گفته بود: اسرائیل گام به گام در حال از دست دادن مواضع و نزدیک شدن به سرنوشت نهایی خود است.
9. جنگ 33روزه، جنگ نامتقارن بود؛ از این رو عامل معنویت، توانمندی در تعیین اولویتهای میدانی، بهرهگیری از تجارب جنگهای گذشته در جنوب لبنان و همچنین بهرهگیری از روشهای حرفهای تبلیغاتی و غلبه توانمندیهای راهبردی جبهه مقاومت در مقابل جبهه ضدمقاومت، برخورداری از اراده قوی و بصیرت سیاسی از جمله علل پیروزی حزبالله در جنگ نابرابر تموز بود.
10. جنگ 33 روزه، حلقهای شاخص از سلسلة الذهب پیروزیهای جبهه مقاومت در آینده و تجلی «باش تا صبح دولتت بدمد، کاین هنوز از نتایج سحرست» شد و ثمره مبارک خود را در حماسه دفاع از حرم و بسط و گسترش جبهه مقاومت نشان داد.
انتهای پیام/