به گزارش حوزه بین الملل
خبرگزاری تقریب، علیرضا تقوینیا؛ کارشناس مسایل غرب آسیا در یادداشتی آورده است:
منابع خبری وابسته به اسرائیل از عقب نشینی بیش از ۷۰ درصد نیروها و زرهپوش های ارتش این رژیم از شمال نوار غزه خبر می دهند.
به نظر می رسد این عقب نشینی پس از ناکامی های اطلاعاتی این رژیم برای یافتن اهداف راهبردی حماس در شمال غزه و معطوف شدن تمرکز ارتش اسرائیل بر منطقه جنوبی این باریکه باشد.
در این خصوص چند نکته باید ذکر شود.
1) اسرائیل در یک سردرگمی آشکار به سر می برد و استراتژی مشخصی برای نبرد در غزه ندارد.
این رژیم نمی داند کدام هدف را باید دنبال کند ؛ آزادی اُسرا، نابودی حماس، یا کشتن یحیی سنوار.
2) اسرائیل گمان می کرد با حمله زمینی به شمال غزه می تواند آن را تصرف کند و بخش قابل توجهی از اهدافش را محقق نماید.
اما نتوانست هیچ کدام از هدف های ترسیم شده اش را به نتیجه برساند؛ یعنی نه شمال غزه تصرف شد، نه به ساختار نظامی حماس ضربه ای وارد شد، نه اسیری را آزاد کردند و نه توانستند شلیک راکت های پرحجم از آنجا را متوقف سازند.
3) حال اسرائیل عمده نیروهایش را به مرز جنوب شرق غزه برده تا بتواند خان یونس را تصرف کند.
یعنی بدون دست یابی به اهدافش در شمال، جنوب را برای مرحله جدید عملیات انتخاب کرده است.
4) حدود ۲ ماه از شروع جنگ طوفان الاقصی می گذرد و اسرائیل بر طبق شواهد موجود یک راهبرد مشخص برای به نتیجه رساندن نبرد ندارد و صرفا بر استراتژی زمین سوخته تکیه کرده است که آن هم از لحاظ نظامی نمی تواند راهگشا باشد و همچنان اهرمهای فشار و برگ برنده های حماس مانند اُسرا و شلیک راکت حفظ شده اند.
5) جنگ در حال فرسایشی شدن است و اقتصاد و زندگی عادی در رژیم جریان ندارد تا جایی که ارتش مجبور شد نیروهای ذخیره را از جبهه خارج کرده و مرخص کند.
سوال اینست که میزان تاب آوری نیروهای ارتش و جبهه داخلی این رژیم چقدر بوده و نقطه جوش این جامعه تا چه میزان است؟
یعنی افکار عمومی جامعه اشغالگر در وضعیتی که هیچ کدام از اهداف خود را تحقق یافته نمی بیند ، تا کجا می تواند زندگی در شرایط جنگی را تحمل کند؟
باید شلیک موشک و پهپاد از یمن ،لبنان ، سوریه و عراق را در نظر گرفت که امنیت تمام ساکنان فلسطین اشغالی را سلب کرده است.
6) این جنگ تا این لحظه، طولانی ترین جنگ تاریخ اسرائیل بوده است و مهاجران یهودی هیچگاه در این حد تحت فشار نبوده اند.
در هیچ کدام از جنگ های تاریخ این رژیم (حتی ۳۳ روزه) شهرهای صهیونیست نشین شمال، جنوب و غرب از کریات شمونه و نهاریا تا ایلات و تل آویو و نتانیا، به این شکل تحت فشار نبوده اند و مشخص نیست که قابلیت تحمل روحی و روانی بحران کنونی از سوی مردم آنها تا چند ماه باشد.
این در حالی است که اخبار مثبتی از جبهه های نبرد به گوش آنها نمی رسد و امیدواری به پیروزی نهایی در اذهان ایشان کمرنگ است.
7) محور مقاومت روز به روز برگ برنده و غافلگیری های جدیدی را رو کرده و فشار به اقتصاد رژیم صهیونیستی را بیشتر می کند.
بستن دریای سُرخ به روی کشتی های تجاری اسرائیل اتفاق کوچکی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت و ممکن است این راهبرد موفق به دریای مدیترانه نیز تعمیم و تسری یابد.
به روایت دیگر تنگنای ژئوپلیتیکی اسرائیل، به گونه ای است که اگر مسیر دریایی آن مسدود گردد، اقتصاد آن فرو می پاشد.
در نهایت باید گفت این رژیم در یک بن بست استراتژیک به سر می برد و نه توانسته به اهداف نظامی خود در غزه دست یابد و نه تهدید حماس را برطرف کرده و جامعه داخلی آن نیز زیر فشار قرار گرفته اند و میزان تحمل این وضعیت برای آنان روز به روز کمتر می شود.
در حالی که مردم غزه با انگیزه کامل برای آزادی سرزمین شان می جنگند کشته ها و خانه های تخریب شده خود را هزینه طبیعی مبارزه برای رهایی کشورشان از سلطه ۷۵ ساله صهیونیست ها در نظر می گیرند.
انتهای پیام/