هدف اسرائیل، هنیه نبود/ ساعات سرنوشتساز پیش رو ما است
نویسنده و تحلیلگر لبنانی معتقد است که هدف اسرائیل، ترور هنیه در ایران نبود، بلکه هدف آن، تعدی و تجاوز به جمهوری اسلامی ایران بود و بهانه این کار، ترور اسماعیل هنیه بود.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه بینالملل خبرگزاری تقریب، «ناجي أمهز» نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی لبنانی در یادداشتی در خصوص نقش حزبالله در منطقه نوشت:
خانههای ما که در جنوب(لبنان) و ضاحیه(جنوب بیروت)در برابر دیدگان دیگر لبنانیها ویران میشود، از سوی یک دشمن خارجی مورد حمله قرار گرفته و ویران میگردد و همه لبنانیها درباره این مسئله اجماع دارند که این خانهها از طرف دشمنی ویران میشود که لبنان را اشغال کرده و هزاران لبنانی را طی چندین دهه اشغال جنوب به زندان افکنده، شکنجه کرده و به قتل رسانده است.
اما درباره این ادعا مبنی بر اینکه حزبالله عامل شعلهور شدن آتش جنگ (33 روزه) سال 2006 است، ما به لبنانیها این مطلب را یادآوری میکنیم که رژیم اسرائیل همچنان پس از برچیده شدن بساط اشغالگریاش و ترسیم مرزها، شماری از لبنانیهای قهرمان از طوایف مختلف را به سبب دفاع از لبنان بازداشت کرده است که مقاومت را ملزم کرد برای آزادی این افراد مقاوم قهرمان، دو نظامی اسرائیلی را اسیر کند.
به همین سبب، جنگ 2006 ربطی به مقاومت نداشت، بلکه مربوط به حکومتی است که از سال 2000 تا 2006 از آزادی بازداشت شدگان لبنانی در زندانهای اسرائیلی شانه خالی کرده بود.
و امروز برخی میگویند، این حزب الله است که به سبب گشودن جبهه پشتیبانی از نوار غزه که ربطی به ما ندارد، به رژیم اسرائیل حمله کرده است، اولا همه میدانند که این سخن دقیق نیست، بلکه فریب افکارعمومی است، کسانی که امروز ، حزبالله را مسئول گشودن جبهه پشتیبانی نوار غزه از سمت جنوب میدانند، همان کسانی هستند که سالها، مانع ورود حزبالله به سوریه برای مبارزه با تروریسم تکفیری میشدند. این در حالی بود که حزبالله بیش از سه سال برای متقاعد کردن گروههای سیاسی به اینکه باید وارد سوریه شد و با تروریسم جنگید، تلاش کرد. همان طیف سیاسی به تحریک دیگران علیه حزبالله میپرداخت و ادعا میکرد که حزبالله خواهان ورود به سوریه برای جنگ با مردم این کشور و از بین بردن آن چیزی است که «انقلاب سوریه» میخواندند و لبنان در همین وضعیت باقی ماند تا اینکه تکفیریها تا عمق لبنان رسیدند، به طوری که اقدام به انفجار، کشتار، تخریب و سربریدن شهروندان لبنانی و پخش تصاویر این جنایت در شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای میکردند.
دوم اینکه، همه چه کشورها یا مردم این نکته را میدانند که طرح نتانیاهو در صورتی که با پایان مقاومت در غزه پایان یابد، هدف دومش، حزبالله در جنوب لبنان و هدف سوم آن، سرنگونی نظام سوریه است. اسرائیل یک دوره کلی را برای اجرای این طرح خود وضع کرد، که حزبالله با عملیات پشتیبانی خود از مقاومت، این طرح را ناکام گذاشت.
هیچ کس به ما نمیگوید که اسرائیل حق دارد از خود دفاع کرده و هنیه را در ایران ترور کند، زیرا هدف اسرائیل، ترور هنیه در ایران نبود، بلکه هدف آن، تعدی و تجاوز به جمهوری اسلامی ایران بود و بهانه این کار، ترور اسماعیل هنیه بود. چرا اسرائیل به ترور رهبران حماس که در چندین پایتخت در جهان حضور دارند حتی در پایتختهایی که میان این رژیم و آنها توافقات عادیسازی روابط به صورت علنی و مستقیم وجود دارد، اقدام نمیکند.
هدف از این روایت روشن شدن این مطلب است که حداقل از نظر طایفه شیعی هیچ توجیهی برای ایستادن علیه ما که با رژیم اسرائیل مقابله میکنیم، وجود ندارد، نه توجیه سیاسی و نه ملی، چرا که شهروندی، ارزشها و اخلاق، دین و عرف همگی ما را ملزم میکند در کنار شیعیان بایستیم.
امروز طایفه شیعی از ولید بیک جنبلاط(از سران دروزی های لبنان)که در ایام خوشی در زمینه سیاست با ما اختلاف داشت، در ایام شدت و سختی در نبرد پیش رو از ما دفاع میکند، سپاسگزار است.
ساعات سرنوشتسازی پیشروی ما است که پس از پشیمانی هرگز سودی نخواهد داشت، در روزهای آینده، سخنانی درباره سیاست، متفاوت از آن چیزی که به آن عادت کرده بودیم، خواهیم شنید. آنچه در صحنه سیاست گفته شود، متفاوت از آن چیزی خواهد بود که در گذشته میشنیدیم.