مثل یک قهرمان تنها و زخمی، در آخرین سکانس یک فیلم حماسی
فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزهخ سیاست و اقتصاد خبرگزاری تقریب، علی معروفی آرانی، پژوهشگر حوزه صهیونیسم و یهودیت نوشت:
در ابتدا، این یاداشت را مزین میکنم به بیان بسیار زیبای شهید حاج قاسم سلیمانی، حرف قشنگی داشت میگفت؛ یک فرمانده نباید به سربازش بگوید برو بجنگ. باید بگوید «بیا بجنگ» یحیی سنوار چنین مردی بود.
بیست و دو سال زندانی صهیونیستها بود، بعد از آزادی هم پرچم مقاومت را به دست گرفت و حتی یک روز هم سلاحش را زمین نگذاشت. یحیی السنوار آنطور که اسرائیل تبلیغ میکرد نه در یک تونل مخفی شده بود و نه از اسرا بهعنوان سپر انسانی استفاده میکرد. او همچون یک اسطوره و درحالیکه سلاح به دست بود و جلیقه نظامی به تن داشت به شهادت رسید. هیچ پاداشی به غیر از شهادت لایق او نبود.
غرورانگیز و رؤیایی. شوالیه واقعی. لحظه آخرش زیبا بود. شجاعت، مردانگی، پایداری و ایمان به هدف. قهرمان بزرگ. فوقالعاده بود! ما و بیشماری از دیگر انسانها در اطراف جهان، به نبرد بیادعای او برای آزادی مردم فلسطین درود میفرستیم.
شهید السنوار، فرمانده عملیات طوفانالاقصی بود؛ او بدون عقبنشینی پیشروی کرد، سلاح خود را کشید، با ارتش اشغالگر در خط مقدم مقابله و از سرزمین پرافتخار غزه دفاع کرد. او در حالی شهید شد که لباس رزم بر تن داشت و نه در پناهگاه که در درگیری مستقیم با نظامیان اسرائیلی. کشته شدن در میدان جنگ، در میان همه ملل و فرهنگها، امری مقدس گونه تلقی میشود و کشتگان جنگ، مورد احترام ویژه قرار میگیرند.
کتابچه اذکار کنار اسلحه و ساعت کاسیو... و مردی که در حال نبرد کشته شده نه در پناهگاهی زیر زمینی. آن تصاویر خیلی الهامبخش بود و ما مطمئنیم که رژیم صهیونیستی برای انتشار آن فیلم پشیمان خواهند شد اما حکایت همچنان حکایت یحیی است....
یحیی السنوار را که میگفتند جاسوس اسرائیل است، در جنگ و نبرد مستقیم با اسرائیل شهید شد. فرزندان هنیه را که میگفتند در قصرهای قطر زندگی میکنند در میان خرابههای غزه شهید شدند. سید حسن را هم میگفتند در ایران است وسط معرکه جنگ در بیروت شهید شد. السنوار جان خود را وقف فلسطین کرد و همچون همراهان شهیدش در راه رهایی وطن از خود گذشت؛ ... السنوار هم چون اسمش زنده خواهد ماند.
هیچ کس حتی خود صهیونیستها باور نمیکردند او، یحیی السنوار باشد. کاملاً اتفاقی و در جریان نبرد تن به تن و نابرابر با او مواجه و با استفاده از انواع تکنولوژیها و گلولههای تانک او را به شهادت رساندند. چند ساعتی گذشت که صهیونیستها اعلام کردند، با آزمایش دیانای اطمینان پیدا کردهاند که او، همان یحیی السنوار معروفی است که بیش از ۲۰ سال و از نوجوانی در زندانهای رژیم صهیونیستی بود و طی یکسالی که از عملیات طوفانالاقصی میگذرد، بزرگترین ضربهها را به این رژیم و متحدانش وارد کرده است.
فیلمنامه و دکوراسیون صحنه، عجیب سورئال است. قهرمان قصه، یک کلاشینکف خراب دارد که ناگزیر شده با چسب برق، قطعات آن را به هم بچسباند. تا آخرین فشنگ و آخرین قطره خون جنگیده. پیکرش نه روی زمین، که روی مبل افتاده و زیر تونلها نیست؛ بلکه در یک منزل مسکونی عادی است.
فرمانده بزرگ، شهید یحیی السنوار در سخنانش که بسیار در شبکههای مجازی در حال پخش شدن است جمله بسیار زیبا و حکیمانهای دارد که نشان از دلاورمردی او و مرد میدان بودن را حکایت میکند این که: «من این جمله از امام علی(ع) را خوب به خاطرم سپردهام که گفت: دو روز در زندگی انسان هست، روزی که در آن مرگ سرنوشت تو نیست، و روزی که مرگ سرنوشت تو است. من از روز اول نمیترسم چون مرگ سرنوشتم نیست پس کسی نمیتواند به من آسیبی برساند. از روز دوم هم نمیترسم چون اگر تقدیرم باشد نمیتوانم از آن جلوگیری کنم.»
بهترین معامله و پرسودترین معامله بشر دادن این عمر کوتاه و پیوستن به امیرالمؤمنین علی(ع) و فرزندش، امام حسین(ع) است. شک نکنید چوبی که ابا ابراهیم به سوی صهیونیستهای جنایتکار پرتاب کرد، عصای موسی خواهد شد و سحر صهیونیستها و حامیان غربیاش مخصوصا آمریکا و انگلیس را خواهد بلعید.
صحنههایی که ما میبینیم با آن چیزی که حماس یا جهاد اسلامی در فلسطین و حزبالله در لبنان میبینند، متفاوت است. آنها مردی را دیدند که تا واپسین لحظه و آخرین قطره خون مبارزه کرد حتی هنگامی که زخمی شده بود.
خبرنگاران بیبیسی هم دیروز در واکنش به شهادت السنوار گفتند «دوست و دشمن او را قهرمان میدانند؛ فرماندهای که تا آخرین لحظه سلاح بر زمین نگذاشت!. آقای السنوار نزد جوانان منطقه، یک قهرمان است و راهش ادامه پیدا خواهد کرد.»
یحیی السنوار معتقد بود «صلح و مذاکره در کار نیست، یا پیروز میشویم یا کربلا رخ میدهد ...» والسلام.