به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، متن این شعر به شرح زیر است:
یحیای سنوار آن شیر میدان
از بهر اقصىٰ بنمود طوفان
مرد جهاد و خطّ مقدم
کس میندیده مثلش به دوران
نسل یهودی را بیم داده
از هیبت نامش کفر لرزان
در قلب دشمن او وحشت انداخت
او مغزهاشان را کرده حیران
او آبروی خیر الأمم بود
در آن جهادش از بهر رحمان
چون جعفر و آن ابن رواحه
قربان بگشته در عشق یزدان
او درس دادی آزادگی را
او یاد دادی مردن چو مردان
جان را فدا کردن خوش بیاموخت
هم استقامت در راه ایمان
سر را نکرده خم بهر دنیا
او خود ز دنیا بُد بس گریزان
از مکر صهیون او خوش برآمد
در بیست و اندی سالی به زندان
این داغ فُرقت از او گران بود
کز رفتنش یک ملت پریشان
از خون او بس یحییٰ برآید
تا زنده گردد نام دلیران
اقصیٰ برایم مثلش بیاور
تا لرزه گیرد جان یهودان
درسی دهد حکام عرب را
تا بشکند او بند از غلامان
هم غزّهام را ربّا! کمک کن
خود وا رهان این نسل مسلمان
خندان ببینم آن کودکانش
مرد و زنش را خوشحال و شادان
زبیر حسینپور
https://taghribnews.com/vdceep8pzjh8nni.b9bj.html