در سرزمینی که آتش و خون، هوای شبانهاش را به سوز میکشد، برخی حکامِ عرب چنان در سکوت فرو رفتهاند که گویی هیچ فریادی به گوششان نمیرسد. غزه زیر سایه سنگین بمبارانها میسوزد و مردمش در هر طلوع، زخمهای جدیدی از ظلم و بیداد بر پیکرشان میبینند؛ اما اینان(حکام کشورهای عربی)، آرام و بیدرد، همچون گلابیهایی بیحس، نظارهگرند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب(تنا)، متن یادداشت به شرح زیر است:
در سرزمینی که آتش و خون، هوای شبانهاش را به سوز میکشد، برخی حکامِ عرب چنان در سکوت فرو رفتهاند که گویی هیچ فریادی به گوششان نمیرسد.
غزه زیر سایه سنگین بمبارانها میسوزد و مردمش در هر طلوع، زخمهای جدیدی از ظلم و بیداد بر پیکرشان میبینند؛ اما اینان(حکام کشورهای عربی)، آرام و بیدرد، همچون گلابیهایی بیحس، نظارهگرند.
حکامی که هرچند لباس دیپلماسی و خطابه میپوشند، اما در عمل، تنها سایهای از قدرت و همدردیاند؛ توخالی و خاموش. درختانِ دیپلماسی عربی، زیر بار این گلابیهای بیتفاوت سنگین شدهاند. انگار نه انگار که روزی، این مردم، از آنها امید همبستگی داشتند.
گلابیتر از گلابی، در کاخهای مجلل خود مینشینند، غرق در زرق و برق و محافل پر زر، و صدای گریههای کودکان غزه از دیوارهای بلند این کاخها نمیگذرد. نکند که این سکوت، سکوتی از جنس رضایت باشد؟ نکند که این بیتفاوتی، خود نوعی همدستی با آنانی باشد که دستشان آلوده به خون بیگناهان است؟ تاریخ به زودی پاسخ می دهد.
در حالی که کودکان بیپناه در زیر آسمانهای سوزان غزه، بیپناهی را با پوست و استخوان لمس میکنند، این گلابی صفت ها، چنان در خوابند که هیچ ضربانی از عدالت و آزادگی در قلبهایشان نمیتپد. برایشان مهم نیست که هر بمبی که در خاک فلسطین فرود میآید، وجدان بشریت را میلرزاند؛ اینان به زندگی خود مشغولاند و چشم خود را بر حقیقت بستهاند.
کاش که این حکام بدانند که تاریخ، هرگز از یاد نمیبرد. شاید روزی دیگر از این گلابیها چیزی نماند جز پوستی خشکیده و بیارزش که تنها باد به آنها میوزد، و از آنها جز خاطرهای پر از سکوت شرمآور چیزی به جا نمیماند.
گلابیتر از گلابیها؛ خاموشتر از فریادها، و بیحستر از وجدانها.