اعتراض به کسانی که هنوز فهم درستی از وقایع سوریه و عراق ندارند؛
نگاهی به بیانیه جمعی از فعالان ملی-مذهبی و پاسخهایی که جای تأمل دارد
در روزهای گذشته ۱۵ نفر از فعالان سیاسی خارج نشین منتسب به جریان ملی-مذهبی و نهضت آزادی با صدور بیانیهای تحت عنوان «به سیاست خارجی مغایر با منافع ملی معترضیم و از آن برائت میجوییم» به سیاست خارجه ایران در قبال مبارزه با گروههای تکفیری و تروریستی در کشورهای منطقه اعتراض کردند و آن را جنگافروزی و زمینهسازی برای ناامنی در منطقه خواندند.
اشتراک گذاری :
گروه مقاومت "تنا":: اینکه واقعاً این افراد با چه سطحی از فهم سیاسی و اطلاع از اخبار آشکار و مشهور منطقهای، اینچنین دست به قلم شده و به اقدامات ایران در مبارزه با تروریسم تاختهاند، نیاز به بررسی بیشتر سوابق آنها، ارتباطات با خارج از کشور و منافع مالی و معیشتی آنها دارد که در حوصله این یادداشت نیست. اما آنچه در این بیانیه مطرح شده آنقدر با تبلیغات رسانههای انگلیسی و آمریکایی و مدعیات دولت سعودی و امثال بنسلمان منطبق و همسوست که صدای اعتراض برخی از فعالان نزدیک به همین جریان را درآورده و باعث نگارش سلسله یادداشتهای در اعتراض به چنین مدعیاتی شده است.
امثال "مهدی امینی زاده" و "عبدالرضا تاجیک" که از جمله پاسخ دهندگان به این بیانیه بودهاند با این استدلال که چنین بیانیهای با این میزان ادعای غیر واقعی و همسو با سیاستهای سعودی و صهیونیستی درواقع ضربه به جریان ملی و مذهبی و سوابق نهضت آزادی است، نسبت به چنین ادعاهایی واکنش نشان داده و با انتقادی شدید از چنین نگاههایی که خود را به ملی مذهبیها منتسب میکنند، برائت جستهاند.
به عنوان نمونه عبدالرضا تاجیک در مطلبی با عنوان «جنگطلبان آمریکایی و سعودی بیخ گوش ملی- مذهبیها» مستقیماً عنوان نموده که این بیانیه درواقع همان صدای سعودی و جنگطلبان آمریکایی است که توسط عدهای از طیف ملی- مذهبی بیان شده است. وی در یادداشت خود با اشاره به زمانبندی جنگ سوریه و ورود ایران برای مبارزه با گروههای تروریستی عنوان میکند که ادعای بیانیه مذکور مبنی بر اینکه ایران به بشار اسد کمک کرده تا مردم سوریه را سرکوب کند! ادعای غلطی است و درواقع سوریه در ابتدا درگیری ناآرامی و اعتراضات محدود برخی مردم سوریه شده بود که خود دولت اسد میتوانست آن را مدیریت کند و ورود ایران به این عرصه صرفاً زمانی صورت گرفت که نیروهای خارجی و تروریست پا به میدان سوریه گذاشتند.
تاجیک در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به مطالب عنوان شده در بیانیه که ایران را عامل بیثباتی منطقه و عراق عنوان نموده، با استناد به صحبتهای فرماندهان ارتش عراق پاسخ داده است که گرایشات افراطی مذهبی در جنگ عراق با داعش و خصوصاً در مناطقی مانند موصل به خوبی نشان میدهد که پای گرایشات وهابی در میان است و با چندین و چند دلیل متقن دیگر میتوان نقش عربستان را در بحران چندساله عراق مشاهده کرد.
تاجیک همچنین به نویسندگان بیانیه انتقاد کرده که شما با وجود ادعا و ژست حمایت از حقوق بشر چرا هیچگاه به جنگ طلبیهای آمریکا و لشکر کشیهایش به منطقه اعتراض نکردهاید و چرا چشمتان را بر روی آثار ناامنی از این اقدامات آمریکا بسته اید؟
یکی دیگر از پاسخ دهندگان به این بیانیه مهدی امینی زاده است که او نیز در یادداشتی به عنوان «ایران مقصر اصلی بحران سوریه نیست» ابتدا با طرح سوالاتی خطاب به نویسندگان بیانیه سعی کرده اثبات کند که نویسندگان بیانیه برخی بدیهیات تاریخی در مورد وقایع هفت سال گذشته سوریه را یا نمیدانند یا به کلی نادیده گرفتهاند تا بتوانند ادعاهای خود در بیانیهشان را اثبات کنند!
وی همچنین نویسندگان را به تحریف وقایع سوریه متهم نموده و عنوان کرده که متن این بیانیه کاملاً همسو با ادعاهای حکام فعلی دولت سعودی است و البته ناخواسته منافع آنها را تأمین میکند.
امینیزاده همچنین عنوان نموده که این بیانیه به هیچ عنوان دیدگاه نهضت آزادی و ملی-مذهبیها نبوده و القای نویسندگان بیانیه که سعی نمودهاند بیانیه خود را از زبان طیف بزرگتری از طرفداران ملی - مذهبی نشان دهند از اساس دروغ است.
در مجموع از واکنش های صورت گرفته به بیانیه مذکور میتوان فهمید که هفت سال بحران سوریه، اتفاقات حاشیهای آن و حضور ایران که در نهایت به امنیت و ثبات منطقه کمک کرد، به رغم تبلیغات مسموم رسانههای وابسته به سعودی و غربی، آنچنان در ذهن و افکار مردم ایران جای گرفته که همه متفقالقول سیاست خارجی ایران در قبال این مسئله را میپسندند و قبول دارند. از این رو در چنین فضایی اگر عده ای خارج نشین مبتنی بر مأموریتهای محول شده از سوی غربیها برای عملیات روانی علیه ایران بخواهند ادعایی خلاف واقع در این زمینه مطرح نمایند، پیش از همه با واکنش بسیاری از همفکرهایشان روبهرو شده و این چنین تفکراتی دیگر در شرایط امروز خریدار ندارد.