>> اعتراف به پایان هژمون آمریکا | خبرگزاری تقریب (TNA)
تاریخ انتشار۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۹:۵۳
کد مطلب : 329108
​نامه‌های ترامپ به سران عرب کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس؛

اعتراف به پایان هژمون آمریکا

در دوازدهم می سال جاری ریئیس جمهور آمریکا به سران عرب کشورهای منطقه خلیج فارس نامه‌هایی جداگانه‌ای فرستاد که دستورالعملی حاوی ۱۱بند برای تقابل با جمهوری اسلامی ایران بود. روزنامه الرأی کویت با انتشار گزارشی به نقل از منابع نزدیک به کاخ سفید از مواد ۱۱گانه ترامپ در این نامه‌ها خبر داد. اما آنچه در مجموع این ۱۱ بند قابل دریافت است نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا به شدت جایگاه خود را در منطقه خلیج فارس از دست داده و اکنون به دنبال جمع‌آوری همه توان خود در برابر جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت تصمیم‌گیر منطقه شده است.
اعتراف به پایان هژمون آمریکا
گروه مقاومت "تنا":: در اولین و دومین بند این نامه‌ها از ادامه دوستی آمریکا با این کشورها و همچنین از وحدت مواضع در برابر خطر ایران صحبت به میان آمده است. در همین دو بند نخست می‌توان به خوبی دریافت که بالا رفتن بی‌نظیر قدرت منطقه‌ای ایران و نفوذش در کشورهای منطقه آمریکا را متوجه این مسئله کرده است که کشورهای منطقه ظرفیت تعامل با قدرت تصمیم‌گیر خاورمیانه را دارند و احتمال ورود آنها به مذاکره با ایران محتمل است. اتفاقی که پس از اختلاف عربستان و قطر در مورد قطر رخ داد می‌تواند در مورد برخی دیگر از کشورها نیز تکرار شود.
در بند سوم تأکید شده که آمریکا خود را متعهد اخلاقی به تأمین امنیت منطقه و کشورهای خطاب نامه رئیس جمهور آمریکا می‌داند! این در حالی است که اولاً حضور آمریکا در منطقه غیر از بی ثباتی و ناامنی هیچ دستاوردی نداشته و ثانیاً در چند سال اخیر برای همه دنیا اثبات شده است که اولویت آمریکا در تعامل با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دریافت منابع مالی از آنهاست. این اتفاق نیز در مورد عربستان در دوران ترامپ با اعداد و ارقامی نجومی و بی‌نظیر در حال انجام است.


 
در یندهای چهار و پنجم نیز ترامپ به بر همگرایی و همبستگی در شورای همکاری خلیج فارس تأکید شده و همچنین اخطار داده شده است که آمریکا به تنهایی مسئولیت مقابله با ایران را بر عهده نخواهد داشت. کارشناسان سیاسی منطقه به خوبی می‌دانند که ترجمان دقیق این بندها به معنی اعتراف آمریکا در مقابله تنها با ایران است و به نوعی اخطار داده است که اگر مشکلات عدیده میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس حل نشود و همکاری آنها با آمریکا برای مقابله با ایران با همکاری همه اعضت محقق نشود، دیگر توان این رویارویی به کلی از دست خواهد رفت.
این مسئله در بند هفتم هم با ادبیاتی واضح‌تر بیان شده و به شکلی مستقیم هشدار داده شده است که اگر همکاری همه کشورهای حاشیه خلیج فارس با آمریکا برای مقابله با ایران محقق نشود، ممکن است آمریکا اقداماتش را در این روند ادامه ندهد.
بند ۶ این نامه‌ها هم باز به مسئله مهم آمریکا برای تأمین هزینه‌های اقداماتش در منطقه اشاره کرده و با بهانه قرار دادن هزینه‌های مبارزه با تروریسم، دوباره به درد مشترک کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای پرداخت هزینه‌های آمریکا اشاره کرده است.
در بندهای ۸ و ۹  و ۱۰ و ۱۱ باز هم بر اتحاد و کنار گذاشتن اختلافات تأکید شده که مشخصاً به موضوع قطر باز می‌گردد. آمریکایی‌ها همچنین اعلام آمادگی کردند که حاضرند میانجی حل این اختلافات شده تا اتحاد برای مقابله با نفوذ ایران را بدست آورند. در واقع می‌توان اینطور ترجمه کرد که آمریکا در کل این بند‌ها بارها اعتراف نموده که دیگر مبارزه با جمهوری اسلامی ایران به تنهایی از عهده‌اش خارج است و اختلافات کشورهای حاشیه خلیج فارس و مشغولیت‌های آنها نیز که مانع یکصدایی در برابر ایران و جریان مقاومت شده، کار را به مراتب سخت و حتی غیر ممکن نموده است.
آمریکایی‌ها همچنین مشخصاً از کشورهایی مانند مصر نام برده‌اند که باید مواضعی صریح در حمایت از طرح های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ نماید. نامه‌ نگاری‌های ترامپ با این بهانه که به زودی نظر نهایی او در مورد برجام اعلام خواهد شد و تا آن زمان نیاز به ایجاد یک اتحاد یکدست در منطقه علیه ایران است، صورت گرفته و  بارها به شیوه‌های مختلف بر اتحاد و کنار گذاشتن اختلافات تأکید شده است.
در اینجا شاید لازم باشد در برابر افکار عمومی از ترامپ و دوست‌داران آمریکا پرسید که ادعالی مدیریت ایران و تهدیدات نظامی در ادبیات سران آمریکا چه نسبتی با این نامه‌ها به سران عرب خلیج فارس دارد که در آنها بارها بر لزوم همصدایی و همکاری تأکید شده و اعتراف به ناتوانی در مقابله با ایران در ادبیات آن موج می‌زند.


 
نامه‌های ترامپ به سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در شرایطی نوشته و ارسال شده است که عربستان پیوسته انتظار جنگ افروزی آمریکایی‌ها در منطقه را دارد و به شدت در حال وسوسه آنها با دلارهای نفتی خود است. 
شکست داعش در منطقه و آخرین روزهای حضور دیگر تروریست‌ها در سوریه به عنوان آخرین شکست عربستان در منطقه و ایضاً شکست آمریکا و همپیمانان غربی‌اش محسوب شده است. این شکست که بدون شک اراده ایران و همپیمانانش در بحران سوریه را در پس پرده خود داشته، نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه را به شدت افزایش داده و روند انزوای عربستان را سرعت بخشیده است.
عربستان در پی این شکست در آستانه ورود به مشکلات داخلی قرار گرفته و مجموع اینها به علاوه باتلاق یمن برای عربستان ممکن است آل سعود را در شرایطی قرار دهد که دیگر یارای ایفای نقش و اثرگذاری در تحولات منطقه را نداشته باشد. از این رو به شدت بر جنگ‌افروزی به عنوان اتفاقی که شاید بتواند به کلی معادلات منطقه را تغییر دهد اصرار دارد. در مقابل نیز آمریکا که می‌داند در شرایط فعلی منطقه اگر وارد جنگی جدید شود، ممکن است هزینه‌هایی غیر قابل جبران را برای وی و همپیمانانش در بر داشته باشد، در جواب خواسته‌های پیاپی بن سلمان نسخه اتحاد و کمک‌های مالی به نظامی‌گری آمریکا را ارائه داده است.
آنچه مسلم است اینکه تحقق پیشنهاد‌های دور از عقل بن سلمان بعید به نظر می‌رسد و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس باید برای اتحاد، همکاری و تأمین هزینه های مالی مطابق با نسخه آمریکا تلاش کنند که این ایده نیز با توجه به تصویر فعلی منطقه و نفوذ ایران باز هم همکاری همه اعضاء را در پی نخواهد داشت.
https://taghribnews.com/vdcawonea49nu61.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی