دیدگاه غربیها در مورد اقدامات اخیر آمریکا علیه ایران
کارشناسان غربی معتقدند که هر چند آمریکاییها همچنان نیم نگاه خود برای دستیابی به هدف تغییر نظام ایران را دارد، اما به خوبی میداند که این امر هدف چندان قابل حصولی نیست.
اشتراک گذاری :
گروه مقاومت "تنا":: ایالات متحده آمریکا در دوره دونالد ترامپ همانند دیگر دولتهای جمهوری خواه سابق، سطح خصومت با جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده و همچنین برخلاف دموکراتها، فضای آشکار دشمنی را در دستور کار خود قرار داده است.
بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای، سخنرانی مارک پمپئو در واقع تعیین راهبردهای جدید آمریکا در قبال ایران بود که آشکارا از تغییر نظام در ایران سخن گفت. با این حال کارشناسان غربی معتقدند که هر چند آمریکاییها همچنان نیم نگاه خود برای دستیابی به هدف تغییر نظام ایران را دارد، اما به خوبی میداند که این امر هدف چندان قابل حصولی نیست و در واقع آنچه در اولویت آمریکا در مورد ایران در یک دهه گذشته قرار داشته است، مهار جمهوری اسلامی ایران و مقابله با گسترش نفوذ و ارادهاش در منطقه است.
در همین رابطه اندیشکده کارنگی گزارشی تهیه کرده است که در آن سعی کرده با استفاده از دیدگاههای کارشناسان مسائل ایران به این سوال پاسخ دهد که آیا اساساً آمریکا در مهار ایران موفق خواهد بود یا خیر؟
نویسنده این گزارش با بررسی روند سیاستهای آمریکا در طول سالهای اخیر به این نتیجه رسیده است که رفتار آمریکا در منطقه خاورمیانه نه تنها باعث کاهش نفوذ ایران نشده است، بلکه به توسعه و تقویت ایران نیز کمک کرده است. او در ادامه همچنین متذکر شده که ادامه این سیاستها منجر به افزایش عمق استراتژیک و همچنین فرصتی برای تأمین دفاع از سوی ایران برای مقابله با تهدیدهای پیوسته ایالات متحده آمریکا میگردد.
بر اساس گزارش کارنگی دو نمونه از شاخصترین اقدامات آمریکا در منطقه که ایران را بانفوذتر کرده و فرصتهایی برای قدرتمندتر شدن در برابر آمریکا را در مقابلش قرار داده است، یکی تهاجم به عراق در زمان جرج بوش بوده و دیگری کمک به عربستان در جنگ یمن.
به گفته نویسنده این گزارش ایران در قبال تهاجم به کشور همسایهاش عراق بسیار هوشمندانه عمل کرد و توانست میدان را از دست آمریکاییها خارج کند و به تنهایی صاحب منافع عراق بعد از سقوط صدام گردد.
اما در مورد کمک به عربستان در حمله به یمن، اشتباه آمریکا این بود که نقش و نفوذ سنتی ایران نادیده گرفته شد و اکنون اراده ایران یمن را تبدیل به بحرانی برای عربستان و آمریکا کرده است.
گری سیک مدیر اجرایی بخش خلیج فارس در دانشگاه کلمبیا و عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا نیز با این نظر موافق است و اعتقاد دارد که آمریکا در عراق یکی از بزرگترین مخالفین ایران را سرنگون کرد و در افغانستان نیز موجب تضعیف طالبان شد که باز هم با حکومت ایران دشمنی داشت. بعد از این دو اتفاق ایران با هوشمندی توانست ارتباط نزدیکی با دولتهای جایگزین در این دو کشور ایجاد کند و درواقع دستاوردهای دو جنگ آمریکا را برای خود مصادره نماید.
گری سیک با اعتقاد به عملکردهای اشتباه آمریکا تاکنون چهار پیشنهاد ارائه میدهد که به گفته وی میتواند از حالا به بعد اشتباهات آمریکا در قبال ایران را محدود کند. اول اینکه آمریکا باید اولویتها و منافع خود را مستقیماً در اختیار داشته باشد، دوم اینکه در صورت مشاهده منافع مشترک با ایران حتماً وارد همکاری با ایران شود، سوم در شرایط مخالفت است که باید ایجاد ارتباط با هوشمندی جایگرین آن شود و فشار به ایران در خلال ایجاد ارتباط صورت گیرد و بالاخره اینکه آمریکا باید سعی کند از سیاستهایی که موجب انزوای آمریکا در منطقه میشوند، به شدت پرهیز کند. وی بحران یمن، مسئله قطر، لبنان و به ویژه بیتالمقدس را به عنوان نمونههایی میداند که پافشاری سیاستهای آمریکا در قبال آنها موجب انزوای بیشتر خود آمریکا می گردد.
جمال خاشجقی تحلیلگر عربستانی نیز معتقد است که آمریکا برای از بین بردن نفوذ ایران باید صحنه سوریه و یمن را به نتیجه میرساند! وی اعتقاد دارد که در صورت موفقیت عربستان در یمن و همچنین سقوط نظام سوریه این دو کشور میتوانستند بر پایه دموکراسی و آزادی دولت تشکیل دهند و این اتفاق مستقیماً نفوذ ایران و روسیه در منطقه را به شکلی چشمگیر کاهش میداد. این تحلیل گر عربستانی بدون هیچ اشارهای به تجاوز غیر قانونی عربستان به یمن، اقدام تروریستها علیه دولت سوریه و از همه مهمتر ماجراجویی و جنگافروزی عربستان به عنوان کشوری که هیچگاه دموکراسی را تجربه نکرده است، معتقد است که شرایط فعلی منطقه به سمتی می رود که برنده نهایی آن ایران و روسیه خواهند بود و این مسئله نفوذ ایران را به صورت چشمگیر افزایش داده و فرصتهای آمریکا برای مقابله با ایران را نیز از بین خواهد برد.
گرت اسمیت خبرنگار ارشد مسائل مالی ایران در فایننشال تایمز نیز معتقد است که اصرار آمریکا به تلاش برای براندازی نظام ایران و اقدامات بیثمری که تاکنون انجام داده است، باعث مشروعیت ایران شده است. وی اینگونه توضیح میدهد که این هدف آمریکا سبب شده تا ایران همواره منتقدانش را محکوم کند که با آمریکا برای براندازی نظام ایران متحد شدهاند.
در مجموع آنچه که در نظریات کارشناسان خارجی مسائل ایران به وضوح قابل مشاهده است، اذعان به سیاستهای غلط آمریکا در قبال ایران و در نتیجه آن نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی است. این اظهار نظرها درواقع نوعی اعتراف به شکست سیاستهای آمریکا در قبال ایران و انزوای آمریکا در قبال افزایش عمق استراتژیک ایران هستند.
دونالد ترامپ و دولت جمهوریخواه جدید آمریکا نیز در واقع بر مسیری گام برداشته که به گفته کارشناسان انزوا و شکست سیاستهای آمریکا را سرعت می بخشد. مسیر استفاده از زبان زور نه تنها تکرار شکستهای گذشته برای آمریکاییها محسوب میشود، بلکه پیام ناکامی آمریکا و عدم توانایی آنها در تحمیل سیاستها بر خلاف گذشته و تضعیف قدرت آمریکا را نیز به دیگر کشورها ارسال خواهد کرد.