مسجدُ النّبی یا مسجد نبوی، مسجدی در شهر مدینه در کشور عربستان سعودی است که مرقد پیامبر اسلام(ص) نیز در آن جای دارد؛ این مسجد پس از مسجدالحرام دومین مسجد مقدس جهان اسلام است که توسط پیامبر اکرم(ص) در سال اول هجری ساخته شد و در دورههای مختلف توسعه یافته است.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب،مساجد از صدر اسلام به عنوان عبادتگاه مسلمانان وجود داشتهاند.
آنچه جالب توجه است این است که تا امروز، زیبایی و تاریخچهی غنی این اماکن مقدس الهام بخش بازدیدکنندگان بیشماری در سراسر جهان بوده است.
بر همین اساس خبرگزاری تقریب قصد دارد در قالب یک بسته خبری و به صورت هفتگی به معرفی مساجد زیبای جهان و کشورمان بپردازد.
در سومین شماره از این بسته خبری به معرفی مسجد النبی پرداخته ایم، که مشروح آن در ادامه میآید:
مسجدی در شهر مدینه در کشور عربستان سعودی است که مرقد پیامبر اسلام(ص) نیز در آن جای دارد. این مسجد پس از مسجدالحرام دومین مسجد مقدس جهان اسلام است که توسط پیامبر اکرم(ص) در سال اول هجری ساخته شد و در دورههای مختلف توسعه یافته است. خانه پیامبر(ص) و خانه علی(ع) و فاطمه(س) نیز در کنار این مسجد بوده که در توسعههای مسجد، به آن ملحق شده است.
مسجدالنبی به جامع مدینه، مسجد الرّسول، مسجد رسول الله، مسجد نبوی و مسجد مدینه میگویند. مشهورترین نام این مسجد، «مَسجدُالنَّبی» است. پیامبر اکرم(ص) در این مسجد نمازهای جماعت را اقامه میکرد و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خویش را در این مکان وسعت میبخشید، از اینرو این مسجد را از دیرباز به مسجدالنبی میشناسند. همچنین افزوده شدن خانه پیامبر که محل دفن او نیز بوده به این مسجد، در این نامگذاری مؤثر بوده است. پیامبر(ص)، در روایاتی از مسجد النبی با تعابیری همچون «مسجدی»(مسجد من) تعبیر کرده است.
دوره نبوی
زمانی که پیامبر اکرم(ص) وارد یثرب شد، شتر خود را رها کرد و قرار را بر این گزارد که هر جا شتر او متوقف شود، همانجا محل سکونتش باشد. شتر در محل فعلی مسجد زانو زد و مسجد و خانه پیامبر همانجا ساخته شد، دیگر مسلمانان نیز در کنار مسجد خانههایی ساختند که دربِ آنها به داخل مسجد باز میشد. نخستین بنای مسجد حدود ۱۰۵۰ متر مربع و از جنس خشت و گل بود. بخش شمالی آن که محل اقامت اصحاب صفه بود با شاخههای درخت نخل مسقف شده بود. تغییر قبله از مسجدالاقصی به مسجدالحرام و به عبارتی از شمال به جنوب باعث بسته شدن درِ جنوبی و انتقال آن به دیوار شمالی و همچنین انتقال بخش مسقف از شمال به جنوب مسجد شد. در سال هفتم هجری، گسترش اسلام بر اثر افزایش مسلمانان، مساحت مسجد به ۲۴۷۵ متر مربع رسید و شکل مسجد به صورت مربع درآمد.
دوره خلیفه دوم و سوم
در سال هفدهم هجری خانههای اطراف ضمیمه مسجد شد و مسجد، از سمت قبله حدود ۵ متر و از سمت غرب ۱۰ متر و از سمت شمال ۱۵ متر گسترش یافت. در سال ۲۹ هجری نیز با وجود مخالفت برخی از همسایگان مسجد که افزایش مساحت مسجد باعث تخریب خانههایشان میشد، خلیفه سوم ۴۹۶ متر بر مساحت مسجد افزود. او همچنین در این توسعه از سنگهای حجّاری شده و منقّش استفاده کرد و سقف را با چوب ساج ترمیم نمود. به علاوه، در قسمت جلوی مسجد؛ یعنی محل ایستادن امام، مقصوره، یا غرفه کوچکی برای ایستادن امام جماعت ساخت.
دوره اموی
عمر بن عبدالعزیز والی مدینه در سال ۸۸ تا ۹۱ هجری توسعه زیادی به مساحت مسجد و بنای آن داد و مساحت مسجد را بنا به قولی تا۶۴۰۰ متر مربع و بنا به قول دیگر تا ۷۵۰۰ متر مربع افزایش داد او از طرف خلیفه وقت ولید بن عبدالملک دستور داشت تا دور مرقد پیامبر دیواری بکشد و حجرههای پیامبر را نیز به مسجد اضافه کند. او همچنین دستور داشت خانه حضرت فاطمه(س) که در آن زمان در اختیار فاطمه صغری دختر امام حسین(ع) و همسر حسن بن حسن بن علی قرار داشت، به مسجد اضافه کند. برخی معتقدند که هدف اصلی ولید در توسعه مسجد، به ویژه در سمت شرق، گرفتن این خانه از دست حسن بن حسن و دور کردن او از مسجد با انگیزه سیاسی بود، به همین دلیل تا سالها مردم از نماز خواندن در آن محدوده پرهیز میکردند و آن را غصبی میدانستند. اتفاق خاصی که در بنای این دوره افتاد استحکام بنای مسجد و افزودن تزیینات فراوان به مسجد توسط کارگران ماهر رومی بود. ولید برای بنای مسجد از قیصر روم کمک گرفت و او علاوه بر کمک صد هزار مثقال طلایی، صد کارگر ماهر برای ولید فرستاد.
دوره عباسی
مهدی عباسی، در سال ۱۶۱ یا ۱۶۲، ۲۴۵۰ متر بر مسجد افزود، شمار ستونهای مسجد را بیشتر کرد و بر تعداد درهای آن افزود. در این زمان مسجد بیست در داشت؛ چهار درِ شمالی، هشت درِ غربی و هشت درِ شرقی. در این بازسازی شمار زیادی از خانههای اطراف مسجد که هر کدام به نام صحابه ساکن در آنها شهرت داشت، تخریب و به مسجد افزوده شد؛ از جمله آنها خانه عبدالله بن مسعود، شُرَحْبیل بن حَسنة و مِسْور بن مَخْرمه بود.
آتش گرفتن مسجد
در سال ۶۵۴ هجری، سه سال پیش از سقوط عباسیان، مسجد النبی آتش گرفت و صدمات زیادی بر آن وارد شد. در این دوره ممالیک مصر معمارانی را برای بازسازی مسجد فرستادند و پس از آن، محمد بن قلاوون از ممالیک، سقفهایی در قسمتهای غربی و شرقی مسجد زد. در سالهای ۷۰۵ و ۷۰۶ قمری، رواقهای دیگری نیز برای مسجد ساخته شد.
در سال ۸۸۶ قمری نیز مسجد بر اثر صاعقه آتش گرفت که باز هم ممالیک مصر کار بازسازی را انجام دادند و رباط، مدرسه و آشپزخانههایی نیز برای آن بنا کردند. مساحت مسجد در این تجدید بنا تا ۹۰۱۰ متر مربع رسید.
دوره عثمانی
سلطان عبدالحمید اول طی سیزده سال از سال ۱۲۶۵ق، مسجد را به شکلی استوار و در عین حال زیبا بازسازی کرد. برخی مدعی شدهاند؛ ساختمانی که در این بازسازی ساخته شد، قویترین و محکمترین ساختمان نسبت به گذشته بود.
دوره آل سعود
در سال ۱۳۷۳ق عبد العزیز آل سعود مجموع مساحت مسجد را به ۱۶۳۲۷ متر مربع رساند. این افزایش در قسمتهای شمالی، غربی و شرقی صورت گرفت. علاوه بر ۶۰۲۵ متری که ضمیمه مسجد شد، حدود ۱۶۹۳۱ متر نیز به عنوان میدانها و خیابانهای اطراف مسجد، از خانههای اطراف تخریب شد.
آخرین مرحله توسعه مسجد را ملک فهد بن عبد العزیز سال ۱۴۰۵ق با افزایش مساحت مسجد به ۸۲۰۰۰ متر مربع انجام داد. افزون بر مساحت کف مسجد که ظرفیت ۱۳۷۰۰۰ نمازگزار را دارا شد، پشت بام نیز برای نماز آماده شد، به طوری که در آنجا نیز ۹۰۰۰۰ نفر میتوانستند اقامه نماز کنند و به این ترتیب تعداد گنجایش نمازگزار در مسجد در طبقه پایین و بالا به ۲۵۷۰۰۰ نفر رسید. در توسعه ملک فهد، مکانهای متعددی برای وضو ساخته شد و نورافکنهای فراوانی برای تأمین روشنایی آن بر فراز ستونهای سنگی نصب گردید. به علاوه، در برخی از صحنهای مسجد، چترهای خودکاری گذاشته شد که برای جلوگیری از آفتاب، باز و بسته میشود. همچنین شش مناره بر مسجد افزوده شد که ارتفاع هر یک از آنها تا ۱۰۴ متر میرسد. بدین ترتیب مسجد در حال حاضر ده مناره دارد.
جایگاه مذهبی و معنوی
این مسجد پس از مسجدالحرام، مقدسترین مسجد مسلمانان به شمار میآید و احکام فقهی ویژهای دارد. وجود برخی اماکن در این مسجد و نیز در پیرامون آن، اهمیت مضاعفی به آن بخشیده است. مقبره و خانه پیامبر(ص) در این مسجد و همچنین وجود قبرستان بقیع که مدفن بزرگان صدر اسلام است، از آن جمله است.
مسلمانان پیش یا پس از ادای فریضه حج، غالباً به زیارت این مسجد میروند و زیارت این مسجد را در کمال معنوی سفر حج خود موثر میشمارند.
جایگاه سیاسی و اجتماعی
مسجد النبی افزون بر جای عبادت مسلمانان صدر اسلام، جایی برای گردهمایی و جماعت بود و در انسجام و اتحاد مسلمانان نقش مهمی را ایفا میکرد. در این مسجد تصمیمگیریهای مهم سیاسی انجام گرفت و پیامبر اکرم(ص) از این مسجد، همچون مرکزی برای اداره حکومت و برگزاری جلسات سیاسی، نظامی و اجتماعی استفاده میکرد.
آداب و احکام مسجد
مستحب است هنگام ورود به مسجد، کنار در مسجد توقف کرد و اذن دخول را خواند. سپس با پای راست از درِ جبرئیل وارد شد و صد مرتبه ذکر الله اکبر را تکرار کرد. بعد از آن دو رکعت نماز تحیت مسجد را بجا آورد.
همچنین برخی احکام فقهی مسجد النبی عبارتند از:
مسجد النبی از اماکن تخییر است. مسافر مخیر است که در مسجد النبی نمازش را کامل یا شکسته بخواند.
ورود جنب، حائض و نُفَساء به مسجد النبی حرام است، اگر چه از یک در وارد و از در دیگر خارج شوند.
اماکن و اجزاء مسجد
حجره و مرقد پیامبر(ص)
حجره و مرقد پیامبر در بناهای اولیه خارج از مسجد بود اما بعد به مسجد ملحق شد و دیوار پنج ضلعی گرد آن کشیده شد. گفتهاند که انتخاب پنج ضلعی از آن روی بود که شبیه کعبه نباشد. در سال ۵۵۷ق، در زیر زمین اطراف مرقد، به دلیل احتمال نفوذ صلیبیها، سُرب ریخته شد تا مانع از دسترسی آنان به قبر پیامبر شود. پس از آن در سال ۶۶۸ق و ۶۹۴ق توسط برخی از سلاطین مقصورههای چوبی برای حجره ساخته شد.
ستونهاى مسجد
سقف مسجد بر ستون هایى قرار داشت که علاوه بر نگهدارى از سقف، مورد استفاده رسول خدا صلی الله علیه و آله و اصحاب نیز بود. از هر ستونى خاطره ویژه اى باقى مانده است که باعث شده جنبه تبرک و تقدس به خود گیرد و با گرفتن نام هاى خاصى، در تاریخ جاودان بماند.
هر بار که مسجد بازسازى مى شد محل این ستون ها تغییرى نمى کرد، جز این که ستون هاى قدیمى جاى خود را به ستون هاى جدید مى داد. طبعاً با توسعه مسجد، ستون هاى جدیدى نیز افزوده مى شد، به طورى که اکنون نزدیک به ۷۰۶ ستون در مسجد وجود دارد.
ستون هایى که در محل قدیمى مسجد، در قسمت جنوبى آن قرار داشته اکنون با رنگ سفید از بقیه ستون ها مشخص شده است. همان گونه که اشاره شد، هر یک از این ستونها یادگار خاطره ویژه اى است که درباره برخى از آنها توضیحاتى را مى آوریم:
اسطوانة الحرس:
یکى از این ستون ها، ستون نگاهبانى یا «اسطوانة الحرس» نامیده مى شود. در کنار این ستون، امام على امیرمؤمنان علیه السلام مى ایستاد و از رسول خدا صلی الله علیه و آله محافظت مى کرد. گفته شده از زمانى که آیه «وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»(۸۴) نازل شد، امام علیه السلام دیگر به نگاهبانى از رسول خدا صلی الله علیه و آله نپرداخت؛ چرا که خداوند خود حفاظت از جان پیامبر صلی الله علیه و آله را عهده دار شده بود. اسطوانة الحرس را به نام مصلاّى على علیه السلام نیز مى شناسند و این نشان مى دهد که ستون مزبور پیوند خاصى با آن امام همام داشته است.
اسطوانة التوبه:
ستون توبه یادآور خاطره اى است درباره یکى از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام ابو لبابه. زمانى که در سال پنجم هجرت، احزاب مشرک به مدینه حمله کردند و در شمال مدینه مواجه با خندق شدند، به فکر اتحاد با یهودیان بنى قریظه افتادند که در قسمت جنوبى مدینه بودند و مى توانستند با گشودن دروازه هایشان، احزاب را به مدینه راه دهند. یهود بنى قریظه، با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیمان داشتند و على رغم این پیمان، همکاری هایى با مشرکان کردند. پس از خاتمه حمله احزاب، رسول خدا صلی الله علیه و آله به سراغ بنى قریظه رفت و آنان را در حصار گرفت.
ابولبابه از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد بنى قریظه رفت تا با آنان سخن بگوید. وى از روى بى توجهى گفت که آنان نقض عهد کرده اند و مواجه با کشته شدن هستند. این سخن مى توانست بنى قریظه را به دفاعى سخت در برابر مسلمانان وادار کند. ابولبابه که خود متوجه خطاى خویش شده بود، از قلعه بنى قریظه خارج شد و مستقیم به سوى مسجد رفت و خود را به یکى از ستونها بست و شروع به گریه و زارى و نماز خواندن کرد. خداوند ضمن آیاتی، توبه او را پذیرفت و از مسلمانان خواست تا خیانت نکنند. این ستون به خاطر همین نقل، به نام ستون توبه معروف است.
اسطوانة الوفود:
یکى از کارهاى جارى رسول خدا صلی الله علیه و آله، ملاقات با سران قبایل و پذیرفتن آنها براى آشنا ساختنشان با اسلام و یا مذاکرات سیاسى بود. آن حضرت محلى را در مسجد به این امر اختصاص داده بود و همیشه در آنجا این هیأت ها را به حضور مى پذیرفت. محل این ملاقات ها در کنار ستونى از ستونهاى مسجد بود که بعدها به نام اسطوانة الوفود معروف شد و اکنون نیز همین نام را دارد. «وفد» به معناى هیأت نمایندگى و «وفود» جمع آن است.
اسطوانة السریر:
یکى دیگر از ستون هاى مسجد، در محلى بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله ایام اعتکاف را در آنجا بسر مى برد.
اسطوانة المهاجرین:
علت انتخاب نام مهاجرین براى این ستون، گویا این بوده است که آنها معمولاً در کنار این ستون مى نشستند و با یکدیگر سخن مى گفتند.
اسطوانة الحنانه
۳. صُفّه
زمانى که مسلمانان مکه و نواحى اطراف به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه هجرت کردند، آشکار بود که شهر امکان پذیرایى از تمامى آنها را ندارد. انصار با ایثار و گذشت، عده زیادى از آنان را به خانه هاى خود بردند و برخى دارایى خود را با آنان تقسیم کردند، اما گروهى بدون سرپناه باقى ماندند. به علاوه بعد از آمدن به مدینه چندى طول کشید تا مسکن و مأوایى بیابند و کارى را پیشه خود سازند و درآمدى بدست آورند.
این دسته از مهاجران فقیر که به اصحاب صفه معروف بودند، در قسمتى از مسجد که براى آنان در نظر گرفته شده بود، اسکان داده شدند. این محل سقفى داشت تا آنان از تابش خورشید در امان باشند و بتوانند در سایه آن بیاسایند. شب ها برخى از آنها شام را میهمان انصار بودند، اما براى خواب به محل صفه باز مى گشتند. در بیشتر موارد نیز مى بایست به اندک خوراکى که رسول خدا صلی الله علیه و آله براى آنان مى فرستاد و بیش از آن در اختیار آن حضرت نبود، قناعت مى کردند. یک بار یکى از آنان گفت که از بس خرما به ما داده شده، شکممان آتش گرفته است.
تعداد آنان درگذر زمان کم و زیاد بوده است و آنچه به طور پراکنده در کتاب هاى سیره آمده و اسامى آنان ضبط شده، در حدود یکصد نفر بوده اند. این افراد اغلب جز شرکت در جماعت، عبادت و نیز حضور در غزوات و سرایا، کارى نداشتند و چون روحیه عابدانه و زاهدانه اى داشته اند، در طول تاریخ اسلام، سرمشقى براى انسانهاى عارف بوده اند.
زمینى که به آنها اختصاص داده شده بود، یک مساحت ۹۶ مترى مسقّف بود که در میان باب جبرئیل و باب النساء قرار داشت. اکنون قسمتى از مسجد به صورت برجسته مشخص شده است، اما بر اساس آنچه در نقشه هاى قدیمى مسجد آمده است، چنین محلى نمى تواند محل اصلى صفّه تلقّى شود، زیرا که این محل خارج از مسجد قرار داشته است در حالى که همه نقل کرده اند که صفه در خود مسجد بوده است. برخى از اهل صفّه عبارت بودند از: بلال، ابوذر، حذیفة بن یمان و مقداد بن اسود.
۴. مقام جبرئیل
این محل بدان جهت به عنوان مقام جبرئیل شناخته شده که ملک مقرب از آنجا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مى شده و به خدمت آن حضرت مى رسیده است. نام دیگر این محل، اسطوانه مربعة القبر است که اکنون در داخل حجره شریف قرار دارد و قرنهاست که قابل دسترسى نیست. این محل در منتهى الیه جنوب شرقى، محل تلاقى دو دیوار جنوبى و شرقى قرار دارد. هنگامى که دسترسى بدین محل امکان داشت، به عنوان یکى از نقاط بسیار متبرّک، محل عبادت بوده است.
در گذشته، در زاویه شرقى حیاط اول مسجد، چند نخل بوده که گویا به دلیل نزدیکى آن به محراب تهجد و خانه حضرت زهرا، آن را «حدیقة الزهراء» مى نامیده اند. تصویر این درختان در عکس هاى قدیمى برجاى مانده است.
نام مبارک دوازده امام همراه نام عشره مبشره و اسامى چهار امام مذهب اهل سنت بر اطراف دیوار حیاط اول و دوم به خطى زیبا نوشته شده است. در میان آنها نام امام زمان علیه السلام به صورت «محمدالمهدى» آمده و به گونه اى نوشته شده که از دور «حىّ»؛ یعنى زنده خوانده مى شود. در کشور عثمانى و بسیارى از نقاط دیگر، اهل سنت دوازده امام را نیز در کنار خلفاى نخست و ائمه مذاهب اربعه دوست مى داشته اند و به همین دلیل نامشان را در این بزرگترین مسجد دنیاى اسلام آورده اند.
درهای مسجد
درهای مسجد النبی از موضوعاتی است که در منابع مکتوب مدینهشناسی مبحث مفصلی را به خود اختصاص داده است. از قرن اول هجری تا دوران معاصر، شمار درهای مسجد همواره در حال تغییر بوده است.
مسجد النبی در آغاز سه در داشته است:
درِ سمت جنوب مسجد که بعد از تغییر قبله، این در بسته شده و به جای آن دری دیگر در شمال مسجد باز شد.
درِ سمت غربی مسجد معروف به «باب عاتکة»، که اکنون به «باب الرحمة» مشهور است. وجه نامگذاری این در به «عاتکه» به این جهت است که این در، رو به روی خانه عاتکه دختر عبدالله بن یزید بن معاویه باز میشد. علت نامگذاری به «رحمت» بر پایه حدیثی از رسول خدا(ص) است که شخصی از این در وارد شد و از خداوند طلب نزول باران کرد و پس از هفت روز، به خواسته همان شخص تقاضای قطع باران شد.
درِ سمت شرق معروف به باب عثمان، باب النبی و باب جبرئیل است. از آنجا که این در، رو به روی خانه عثمان بن عفان بوده است و پیامبر از این در وارد مسجد میشدند و جبرئیل در این مکان در روز جنگ بنی قریظه بر پیامبر نازل شد، این اسامی به این باب اطلاق شده است.
در توسعههای مختلف در طول تاریخ، درهایی بر مسجد افزوده و گاه برخی درها مسدود شد. هم اکنون، مسجد حدود ۸۶ در دارد.
ستونها
از دیرباز، ستونهای مسجد النبی یکی از موضوعات منابع مدینهشناسی بوده است. طبق گزارش رسول جعفریان در کتاب آثار اسلامی مکه و مدینه، نزدیک به ۲۱۰۴ ستون در مسجد وجود دارد. میتوان از ستون حَنّانه، ستون توبه و ستون حَرَس بهعنوان مشهورترین ستونها نام برد.
مِنبر پیامبر
پیامبر اکرم(ص)در آغاز، هنگام سخنرانی در مسجد مدینه به درخت خرما تکیه میداد. در سال هفتم یا هشتم هجری منبری برای ایشان ساخته شد. این منبر دو پله و جایی برای نشستن داشت. و روایاتی از پیامبر(ص) در فضیلت آن در منابع ذکر شده است.
این منبر بعد از وفات پیامبر(ص) و تا زمان معاویه مورد استفاده بود. معاویه برای کسب اعتبار، قصد داشت این منبر را از مدینه به شام ببرد، اما مردم مدینه مانع شدند. در سال ۶۵۴ق مسجد نبوی آتش گرفت و منبر اصلی سوخت. در سال ۶۶۴ق منبر جدیدی توسط حاکم مصر برای مسجد نبوی فرستاده شد. این منبر در قرنهای مختلف تعویض میشد. تا اینکه در سال ۹۹۸ق منبری توسط سلطان مراد عثمانی فرستاده شد و تا امروز باقی مانده است.
محرابها
در مسجد النبی چند محراب وجود داشته یا دارد که مشهورترین آنها عبارتند از:
محراب پیامبر؛ پیامبر در مسجد محرابی نداشته، اما بعدها در محلی که پیامبر نماز میگزارد، محرابی ساخته شد که نزد مسلمانان قداست دارد احترام و قداست این محراب به همین سبب است. این محراب به احتمال در زمان عمر بن عبدالعزیز در ساخته شده است.
محراب تهجّد؛ مکانی در کنار ستون تهجد بوده است. پیامبر اکرم(ص) برای نماز شب، عبادت و شب زندهداری کنار این ستون میایستاد. در قرون بعدی، به یاد و احترام پیامبر(ص)، محرابی در اینجا ساختند که به محراب تهجد شهرت یافت و در دوره آل سعود، آن را برچیدند.
گنبد نبوی
در سال ۶۷۸ق نخستین گنبد توسط سلطان قلاوون مملوکی، روی مرقد مطهر بنا شد. در سال ۸۸۷ق سلطان قایتبای گنبد را که در اثر آتشسوزی آسیب دیده بود، از نو بنا کرد. همچنین در سال ۱۲۳۳ق در روزگار سلطان محمود عثمانی، گنبد بازسازی شد. در زمان سلطان عبدالحمید عثمانی، رنگ گنبد که تا آن زمان کبود بود به سبز تغییر پیدا کرد و از آن پس، به «قُبة الخضراء» شهرت یافت. طبق سنت، هر از چند سال، رنگی روی رنگ پیشین میکشند.