در شصت و سومین نشست تحلیلی خبرگزاری تقریب مطرح شد؛
یکی اهداف مهم در قانون اساسی این بوده که نظام، به دنبال تقریب و وحدت باشد/همه مسلمانان دنیا، ایران را پناه و محور عزت خود می دانند
قائم مقام مجمع تأکید کرد: هدف اعلای نظام جمهوری اسلامی در حمایت از مسلمانان جهان، احیای تمدن نوین اسلامی و احیای شوکت وعزت اسلامی است، تا روزی اسلام بتواند بار دیگر خود را به عنوان یک تمدن و قدرت بزرگ و یک پشتوانه معنوی بزرگ در دنیا معرفی کند.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه سیاست و اقتصاد خبرگزاری تقریب، شصت و سومین نشست تحلیلی-تخصصی خبرگزاری تقریب با موضوع خدمات نظام جمهوری اسلامی ایران به اهل سنت داخل و خارج، با حضور حجت الاسلام والمسلمین سید موسی موسوی قائم مقام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در محل خبرگزاری تقریب برگزار شد.
مشروح این گفتو گو در ادامه می آید:
توجه به اینکه دیدگاه کلی نظام، نسبت به اهل سنت چه در داخل و چه در خارج کشور، از ابتدا و در همه زمینه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ...چگونه بوده است، مسئله بسیار مهمی است؛ چون برای شناخت ماهیت و هویت انقلاب بسیار تأثیر گذار است؛ به خصوص با توجه به تبلیغات سوئی که در سالهای اخیر به طور گسترده در سطح کشورهای اسلامی و غیر اسلامی وجود دارد، تا نشان دهند، نظام جمهوری اسلامی به اهل سنت بی توجهی کرده یا رعایت عدالت را در مورد آنها نکرده است.
مـتأسفانه به رغم توجهات جدی که نظام به اهل سنت داشته است؛ تبلیغات سوء هم فراوان وجود دارد، لذا تحلیل و بررسی برخورد نظام با اهل سنت با آمار و مستندات عینی که وجود دارد، بسیار ضروری است.
در ابتدای پیروزی انقلاب، اولین نشست قانونگذاری که برای تعیین هویت نظام شکل گرفت، مجلس بررسی خبرگان قانون اساسی بود و بنده جوانترین عضو خبرگان قانون اساسی بودم.خطوط محوری یک نظام در قانون اساسی آن مشخص می شود و قانون اساسی تعیین کننده جهت و هویت و خط مشی های آن می شود.
امروز اگر کسی به قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران نگاه کند، کاملا مشخص است که یکی از اهداف قانون اساسی این بوده است که جهت نظام، اسلام باشد و نه مذهب و طبعا به جهت اینکه جمعیت عمده ما شیعه است، توجه خاص به شیعه در قوانین آن مطرح است؛ در بحث قانون اساسی مواردی وجود داشته که ناگزیر از توجه به اکثریت بود؛ مانند بحث تعیین رئیس جمهور، طبعا کشوری که اکثریت قاطع آن یک مذهب خاص هستند، نمی تواند رئیس جمهور از مذهب دیگری داشته باشد، چرا که ایجاد مشکل می کند؛ ما موارد خاصی در قانون داریم که برای شیعه به جهت اکثریت، حق خاصی در نظر گرفته شده است؛ ولی در عمده محورها خطاب قانون اساسی، خطاب عام و جهان اسلام است.
معتقدیم قانون اساسی، اساسا به شکلی تدوین شده است که امکان الگوگیری از آن برای جهان اسلام است، ممکن است ایرادی که به این قانون برای جهان اسلام گرفته شود و بگویند خاص تشیع است، بحث ولایت فقیه باشد؛ ولایت فقیه یک تفسیر عام دارد که با آن تفسیرعام می توان ادعا کرد که کل عقلا و خبرگان مسلمان از هر مذهبی برای رهبری کشور این قالب را قبول دارند؛ تحت این عنوان که اگر عالمی به اسلام و احکام اسلام آگاه بوده و عادل و مدیر و مدبر باشد، می تواند به عنوان رهبر یک جامعه انتخاب شود، حال ممکن است، عنوان آن ولایت فقیه نباشد.
در هیچ کشور چند مذهبی نمی توانند، مثلا دو مذهب را به عنوان مذهب رسمی در نظر بگیرند، چون قوانین مدنی و قوانین عام که بخواهد نوشته شود، ناگزیر باید روی یک محور متمرکز باشد؛ لذا در قانون اساسی چاره ای جز این نبود که بعضی از قوانین عام که ارتباطی به مذهب خاصی پیدا نمی کند، بر اساس مذهب رسمی نوشته شود، ولی در احوال شخصیه مثل نکاح و طلاق و ... هر مذهبی براساس قوانین خود عمل می کند.
یکی از اهداف مهم در قانون اساسی این بوده که نظام، به دنبال تقریب و برادری مسلمانان و وحدت جهان اسلام و دفاع از کیان جهان اسلام باشد.اگر به هویت این قانون و مجموعه اصول آن توجه شود، گویا که برای عزت اسلام و حمایت از جهان اسلام و مستضعفین آن و حتی جهان نوشته شده است.
در روند اجرایی کشور هم محور، در نظام جمهوری اسلامی در ابتدا امام خمینی(ره) و بعد هم مقام معظم رهبری بوده اند؛ اولین فردی بودم که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت بخش مهمی از اهل سنت به بنده واگذار شد.اولین حکمی که امام به بنده دادند،در منطقه کردستان و بخش کردنشین آذربایجان غربی و کرمانشاه بود.
در زمان مقام معظم رهبری هم ابتدا مسئولیت کل منطقه را عهده دار بودم و بعد از آن در سی سالی که در کردستان بودم مسئولیت کردستان و منطقه کردنشین آذربایجان غربی را برعهده داشتم.غرب در کشور ما ثقل اهل سنت است ؛ در مورد بحثهایی که از نظر اجرایی در رابطه با اهل سنت چه امنیتی و چه اقتصادی پیش می آمد و عمدتا در نشستهای کشوری که در رابطه با اهل سنت بوده است، شرکت داشتم و در جریان بحثها و تصمیمات بودم.
به جرات این ادعا را دارم و همانطور در میدان عمل کاملا مشهود است که در نظام جمهوری اسلامی چه در بعد اقتصادی، چه فرهنگی، چه سیاسی و ...اگر نتوانیم، ادعا کنیم به دلیل فتنه هایی که بود به اهل سنت توجه بیشتری نسبت به شیعه شد، کمتر هم نشده است.
پیروزی انقلاب ما مواجه با این شد که سیاست نظام طاغوتی و ظالم گذشته به دلایل مختلف بر این بوده که بیشتر به مناطق مرکزی رسیدگی شده و مناطق مرزی در یک محرومیت مضاعفی به سر می برده است. اعتقادشان هم این بود که اگر بخواهند حکومت کنند، صنایع سنگین باید بیشتر متمرکز در مرکز کشور باشد و مناطق مرزی از جمله سیستان و بلوچستان و مناطق کردنشین هرچه بی سوادتر، ضعیفتر و قویتر باشند، بهتر تحت کنترل هستند.
وقتی نظام جمهوری اسلامی با سیستان و بلوچستان و کردستان روبرو شد، در واقع با یک ویرانه روبرو شده بود؛ سواد محور توسعه است و کشوری می تواند توسعه پیدا کند که ابتدا از نظر علمی رشد پیدا کند؛ حال آنکه در کردستان میزان باسوادی کمتر از 30 درصد بود و بالای 70 درصد بی سواد مطلق بودند؛ سیستان و بلوچستان هم بدتر از کردستان بوده و میزان باسوادهای آن از 30 درصد هم خیلی کمتر بود.
در چنین شرایطی نظام جمهوری اسلامی شروع به آبادانی منطقه در ابعاد مختلف پزشکی، فرهنگی، مهندسی و ...کرد؛ الان بعد از گذشت 40 سال و برنامه های گسترده ای برای توسعه سواد آموزی و ایجاد امکانات برای توسعه علم داشته است؛ کردستان اولین جایی بود در کشور که به همت آموزش و پرورش و جمهوری اسلامی در مناطق مختلف روستایی آن مدارس شبانه روزی در مقاطع مختلف برپا شد، به طوری که در برخی سالها کردستان، از نظر سطح رشد سوادآموزی در سطح کشور، اول بود.
مناطق مرزی، قبلا راه مناسبی نداشتند، برق نداشتند، الان از سه محور به برق سراسری وصل هستند، می توانند صنایع سنگین داشته باشند؛امنیت سرمایه گذاری اقتصادی دارند، این استانهای مرزی در تمام ابعاد، بدترین وضعیت را داشتند؛ خراسان هم همینطور بود.
امام راحل حساسیت خاصی روی مناطق محروم و کپرنشینها داشتند و عجله داشتند که این محرومیتها زودتر برطرف شود و تشکیل جهاد سازندگی از برکات ایشان بود؛ امام ابراز امیدواری کرده بودند، جهادگران قبل از هرجایی به کردستان بروند که دچار ستم مضاعف شده است، چون هم فشار گروهکهای بیرون و هم محرومیت داشتند.
در کردستان و سایر مناطق مرزی از خود جهاد سازندگی شهدای بسیاری داشتیم که فقط برای ساختن پل و جاده و ... آمده بودند، وضعیت آب سالم به شدت بحرانی بود، حال آنکه امروز به کل منطقه حتی روستای مرزی با وجود کوههای صعب العبور و راههای سخت، گاز نیز رسیده است.
اوایل پیروزی انقلاب امام دستور دادند، یک روز نفت برای رسیدگی به مناطق محروم در نظر گرفته شود که این روند تا مدتی ادامه داشت و با همان پول، دفتر عمران امام به وجود آمد که بعدا تبدیل به جهاد شد، دفترعمران امام به کردستان آمده و بیمارستان و واحدهای صنعتی و ...ساختند؛ بشاگرد را آباد کردند.
یکی از نقدهایی که دشمن مطرح می کند، این است که اهل سنت در ایران در بعد سیاسی به کار گرفته نشده اند؛ مسیر جمهوری اسلامی و تصمیم آن، این نبوده است؛ همانطوری که در بعد اقتصادی و علمی و سایر مسائل، کل کشور را با یک چشم دید؛ منتها در بعد سیاسی، کار مقداری دشوار بود؛ مناطقی همزمان با پیروزی انقلاب دچار فتنه شدند و گروههایی چون کومله راه افتاده بود.
در برخی زمینه هایی که مشارکت سیاسی حساس بود، نظام می خواست این مشارکت را شکل دهد ولو به قیمت اینکه دچار مشکلاتی شود، مثل نمایندگی مجلس؛ حتی در دوره ای که فتنه ها در کردستان و مناطق مرزی گسترده بود، یک دوره هم از انتخابات مجلس نداریم که گفته باشیم، این منطقه فعلا در انتخابات شرکت نکند تا اوضاع آرام شود؛ در تمام دروه های مجلس ما از مناطق مرزی از عزیزان اهل سنت در مجلس حضور داشته اند.
بعد از دولت موقت، مرحوم شهید صیاد شیرازی پیام داد که آقای رجائی با من و شما کار دارد؛ زمانی بود که من نماینده حضرت امام در کردستان شده بودم.شهید رجائی به ما فرمودند نمی دانیم که استانداری کردستان را از شیعه بگذاریم یا اهل سنت؟ ما هم گفتیم از اهل سنت سالم باشد، بهتر است؛ که خود شهید رجایی هم با دیدگاه ما موافق بودند، شخصی به نام دکترمهرآسا که داروساز کُرد و اهل سنت بود، اما در تهران سکونت داشت و جزو انجمن اسلامی کردهای مرکز هم بود، به عنوان استاندار منصوب شد.
ابتدا روند خوبی داشت، اما بعد از آن غفلت کرد و موضع هایی که نباید اتخاذ می کرد، اتخاذ کرد.
کار خوبی که در کردستان انجام گرفت و همه ما، هم مرحوم شهید بروجردی که مسئول امنیت آنجا بود، هم بنده به عنوان نماینده امام و ... در آن مؤثر بودیم، این بود که اهل سنت به رغم فتنه ها و مشکلاتی که بود، آرام آرام در بخشهای امنیتی و سیاسی هم مشارکت داده شوند؛ در سطح مدیران کل، آرام آرام از خود منطقه انتخاب شدند و الان در حد فرماندارها و بخشدارها و مدیران کل ،تقریبا صد در صد بومی و اهل سنت هستند.
سیاست جمهوری اسلامی این نبوده که حتی در سطح کلان مدیریت کشور، از اهل سنت استفاده نشود و گاهی در حد معاونین وزرا و ادارات کل وزارتخانه ها از مناطق مختلف استفاده شده است؛ اما وقتی مقام معظم رهبری یک کُرد را به عنوان فرمانده نیروی دریایی انتخاب کردند، بازتاب بسیار خوبی در مناطق مرزی داشت و به گونه ای مسئولین را رهنمود داد تا این روند را ادامه دهند.
یکی از ایراداتی که خود اهل سنت می گرفتند، این بود که چرا ما یک سفیر نداریم که روند آن هم شروع شده و ما الان دو سفیر از اهل سنت داریم و بنا هست این روند ادامه پیدا کند.
در بخشهای امنیتی هم از افتخارات نظام این است، با اینکه مرکز فتنه ها در غرب بود و اولین جایی که فتنه ها شروع شد، غرب بود، ولی از همان ابتدا سیاست این بود که در ابعاد امنیتی از خود اهل سنت استفاده شود.یکی از محورهای مهم موفقیت نظام در پاکسازی کردستان، حضور پیشمرگان مسلمان بود که اهل سنت و کُرد بودند و در یک سنگر با شیعه همراه بودند و با دشمن جنگیدند و آرام آرام در خود پیکره سپاه جذب شدند و الان هم در مناطق کردستان و مناطق کردنشین غربی، عمده نیروهای سپاه در سطح سرهنگ، سرگرد و حتی فرمانده از نیروهای بومی هستند و این یک برکت برای نظام بود.
از لطفهای الهی در غرب این بود که علی رغم فتنه های دشمن، روحانیت در صف اول دفاع از نظام بود؛ قریب 80 شهید روحانیون شاخص اهل سنت را منطقه داشتیم که برخی از جمله ملاحیدر فهیم امام شافعی کردستان، جزء اساتید مهم منطقه بودند و حضور خود اهل سنت در بحثهای امنیتی بسیار مؤثر بوده است.
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، سپس به خدمات نظام جمهوری اسلامی ایران در خارج از مرزهای کشور پرداخت و گفت: تمام گرفتاریهایی که ما از طریق استکبار جهانی داشتیم، چه جنگ تحمیلی و فتنه های بعد از آن، چه فتنه منافقین و فتنه های کنونی در مناطق مرزی، همه به دلیل این است که ما از اسلام و مسلمانان در کل دنیا و از فلسطین و مظلومین دنیا دفاع می کنیم.
اگر صحیفه نور حضرت امام که منشور کل نظام و اصول و فروع آن است را مطالعه کنید، از ابتدا تا انتها کلمه شیعه در آن نمی بینید؛ در همه بحثها از اسلام می گویند و خیلی محدود و به ضرورت کلمه شیعه را می بینید؛ واقعا هدف امام و انقلاب اسلامی؛ مسلمانان بوده اند؛ داعش، بلایی برای کل جهان اسلام و آتشی در خرمن کل اسلام بود و تنها کشوری که علی رغم قربانیهای فراوان ایستاد و این گروه تروریستی را ریشه کن کرد، جمهوری اسلامی بود.
در بُعد بین المللی هم وقتی کشورهای مسلمان و شخصیتها و نهضتهای اسلامی مشکل جدی پیدا می کنند، تنها امیدشان ایران است و معترف هستند به اینکه کار بزرگ انقلاب این است که مسلمانان احساس قدرت و عزت می کنند و احساس می کنند، هویت خاص خود را در برابر هویت غرب و استکبار دارند و همه مسلمانان دنیا، ایران را پناه و محور عزت خود می دانند.
اگر کسی وضعیت گروههای فلسطینی با آن همه ظلمهایی که اسرائیل به آنها می کند، قبل و بعد از پیروزی انقلاب ارزیابی کند؛ مشاهده می کند که حتی سران مبارزات فلسطین به وادی معامله و کارهای سیاسی افتاده بودند و در میدان نبرد با اسرائیل نه امیدی داشتند و نه تلاشی می کردند؛ از رهبرانشان گرفته تا بقیه، یک سری حرکات سیاسی و مذاکرات بی فایده انجام میدادند و مرتب عقب نشینی می کردند.
بعد از پیروزی انقلاب به دلیل حمایت همه جانبه ای که نظام ایران از فلسطین و مردم فلسطین کرد، اینها دست برتر شدند و ارکان قدرت اسرائیل و ابهت دروغین آن در هم شکست.این موفقتیهایی که فلسطینی ها و لبنانیها و حزب الله در مراحل مختلف پیدا کردند، واقعا مدیون حمایت مادی و معنوی و آموزشی ایران بود. با اینکه فلسطین و خیلی از کشورهایی که ایران از آن حمایت کرده، عمدتا از اهل سنت هستند.
بنابراین هدف اعلای نظام جمهوری اسلامی در این مسیر، احیای تمدن نوین اسلامی و احیای شوکت وعزت اسلامی است تا روزی اسلام بتواند بار دیگر خود را به عنوان یک تمدن و قدرت بزرگ و یک پشتوانه معنوی بزرگ در دنیا معرفی کند.