تاریخ انتشار۱۷ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۵:۲۴
کد مطلب : 30614

امام خميني و مباني حج ابراهيمي

حج کانون معارف الهي است که از آن محتواي سياست اسلامي را در تمام زواياي زندگي بايد جستجو نمود. حج پيام آور ايجاد و بناي جامعه اي به دور از رذايل مادي و معنوي است.حج تجلّي و تکرار همه صحنه هاي عشق آفرين زندگي يک انسان و يک جامعه متکامل در دنياست
امام خميني و مباني حج ابراهيمي
حج ابراهيمي و غير ابراهيمي
مراد از حج ابراهيمي همان حجي است که خداوند متعال آن را بر بندگانش واجب کرد و اعلام آن را از ابراهيم خليل الرحمان خواست؛ وَأَذِّنْ في النّاسِ بِالْحَجِّ(۱) و رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در زمان خود آن را احيا نمود. بنابراين، حج ابراهيمي همان حجّ حقيقي و واقعي است که با انگيزه اي خاص و جهت تحقّق فلسفه مهمّ آن، که اظهار عبوديت الهي و نفي شرک و الحاد و رسيدن به قلّه کمال و سعادت است، انجام مي گيرد. حج ابراهيمي تنها به انجام مناسک و اعمال ظاهري نمي انديشد، بلکه افزون بر آن، به عمق و باطن اعمال نيز نظر مي اندازد و در همه حالات، آنها را مدّنظر دارد.
امام راحل قدس سره مي فرمايد:
«گردش به دور خانه خدا نشان دهنده اين است که به غير از خدا گرد ديگري نگرديد و رجم عقبات، رجمِ شياطين انس و جنّ است. شما با رجم، با خداي خود عهد کنيد تا شياطين انس و ابرقدرت ها را از کشورهاي اسلامي عزيز برانيد.»(۲)
و در جاي ديگر مي فرمايد:
«در سعي بين صفا و مروه، با صدق و صفا سعي در يافتن محبوب کنيد که با يافتن او، همه بافت هاي دنياوي گسسته شود و همه شک ها و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاي حيواني زايل شود... پس به منا رويد و آرزوهاي حقاني را در آن جا دريابيد که آن قرباني نمودن محبوب ترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است.»(۳)

امام قدس سره در تبيين حج غير ابراهيمي (حج جاهلي) و يا حج آمريکايي مي فرمايد:
«چيزي که تابه حال از ناحيه آگاهان و يا تحليل گران مغرض و يا جيره خواران، به عنوان فلسفه حج ترسيم شده است اين است که حج يک عبادت دسته جمعي و يک سفر زيارتي ـ سياحتي است. به حج چه که چگونه بايد زيست و چطور بايد مبارزه کرد و با چه کيفيت درمقابل جهان سرمايه داري و کمونيسم ايستاد. به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمين بايد ستاند. به حج چه که بايد براي فشارهاي روحي و جسمي مسلمانان چاره انديشي نمود. به حج چه که مسلمانان بايد به عنوان يک نيروي بزرگ و قدرت سوّم جهان، خودنمايي کنند. به حج چه که مسلمانان را عليه حکومت هاي وابسته بشوراند، بلکه حج همان سفر تفريحي براي ديدار از قبله و مدينه است و بس!»(۴)

امام قدس سره بلافاصله به حج ابراهيمي اشاره مي کند و مي فرمايد:
«حج براي نزديک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است و حج تنها حرکات و اعمال و لفظ ها نيست و با کلام و لفظ و حرکت خشک انسان به خدا نمي رسد. حج کانون معارف الهي است که از آن محتواي سياست اسلامي را در تمام زواياي زندگي بايد جستجو نمود. حج پيام آور ايجاد و بناي جامعه اي به دور از رذايل مادي و معنوي است.حج تجلّي و تکرار همه صحنه هاي عشق آفرين زندگي يک انسان و يک جامعه متکامل در دنياست».(۵)

حج ابراهيمي تنها يک مناسک خشک و بي روح نيست بلکه سير و سلوک معنوي و عرفاني و طي منازل روحاني و دربرگيرنده ابعاد مختلف عبادي، سياسي و اجتماعي است. امام راحل قدس سره احياکننده حج ابراهيمي بر اين موضوع تأکيد ورزيدند و در پيام ها و سخنراني ها، فراگير بودن اين عبادت بزرگ را گوشزد نمودند و چه بسا با توجه به ابعاد گسترده حج است که بر اين فريضه عظيم تأکيد فراوان شد و قرآن مجيد آن را حق مستقيم خداوند بر بندگان خواند، آنجا که فرمود: وَللّه ِِ عَلَي النَّاسِ حِجُ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً... «حج خانه خدا، حق خدا بر مردم است، کساني که استطاعت آن را دارند».(۶)

از اين رو است که رهبر و دولت اسلامي موظف است درصورتي که حج تعطيل شود، مردم را به انجام آن مجبور کند و اگر توان مالي نداشتند از بيت المال امکان تشرّف را برايشان فراهم آورد تا خانه خدا خالي از زائر نباشد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«لو عطّل الناس الحجّ لَوَجَبَ عَلَي الإمام أنْ يجبرهم علي الحَجِّ اِن شاؤوا واِنْ أبوا فانّ هذا البيت وضع للحجّ»:
«اگر مردم حج را تعطيل کنند، بر امام واجب است آنان را به حج وادارد چه بخواهند و چه نخواهند؛ زيرا اين خانه براي حج نهاده شده است.»(۷) 

امام راحل قدس سره با استفاده از کتاب وسنت، ابعاد مختلف حجّ را به مسلمانان معرفي کرد و به قول يکي از بزرگان، حج را در عصر حاضر اقامه نمود. در يکي از سخنراني هايش مي فرمايد:
«بيت اللّه الحرام و کعبه معظم، زائرين عزيزي را در آغوش مي کشد که حج را از انزواي سياسي و انحراف اساسي به سوي حج ابراهيمي و محمدي سوق داده و حيات آن را تجديد مي نمايند و بت هاي شرق و غرب را در هم مي شکنند و معناي قيام ناس و حقيقت برائت از مشرکان را عرضه مي دارند.»(۸)

امام راحل قدس سره حجي را که مشتمل بر ابعاد مذکور نباشد حج واقعي نمي داند و مي فرمايد: حج بي روح و بي تحرک و قيام، حج بي برائت، حج بي وحدت و حجي که از آن هدم کفر و شرک برنيايد حج نيست.»(۹)

براي تبيين انديشه امام قدس سره بحث را در سه بخش مستقل پي مي گيريم: 

الف ـ بعد معنوي حج ابراهيمي:
يکي از اساسي ترين ابعاد حج ابراهيمي، بعد معنوي و عرفاني آن است. حج ميعاد عاشقان کوي الهي و شيفتگان وصل دوست و ورود به محضر خداست؛ امام رضا عليه السلام اوّلين خصوصيت حج را همين امر ذکر مي کند و مي فرمايد: «عِلَّةُ الحجِّ الوِفادَةِ اِلَي اللّه ِ». آنچه موجب وجوب حج گشته سفرمعنوي به سوي خداوند عزّ وجلّ است.»(۱۰)


امام بزرگوار در اين باره مي گويد:
«توجه داشته باشيد که سفر حج سفر کسب نيست، سفر تحصيل دنيا نيست، سفر الي اللّه است شما داريد به طرف خانه خدا مي رويد تمام اموري که داريد انجام مي دهيد به طور الوهيت بايد انجام بدهيد سفرتان از اينجا که شروع مي شود وفد الي اللّه است. سفر به سوي خداي تبارک و تعالي است.»(۱۱) اين کلام برگرفته از سخن معصوم است؛ علي عليه السلام مي گويد: «الحاجّ وَالْمُعْتَمِر وَفْدُ اللّه وَحَقّ عَلَي اللّه تعالي أن يُکْرِمَ وَفْدَهُ وَيُحبّوه بِالْمَغْفِرَة».
«کساني که حج يا عمره بجا مي آورند واردين بر خدا هستند و حق است بر خداوند متعال که واردين خود را اکرام کند و با مغفرت و آمرزش آنها اظهارمحبت نمايد.»(۱۲)

بعد معنوي حج آن وقت معلوم مي شود که با عبادات ديگر مقايسه شود. حج با مناسک خاص خود، رياضت هاي خاصي را داراست که در تزکيه نفس و ارتقاي درجات معنوي مؤثر است؛ ترک وطن، گذشتن از مال، تجديد پيمان حضور در مشاعر و دورشدن از آمال و آرزوها و ترک منيت و خودخواهي و خودکامگي و غيره، از جمله آن رياضت هاست. حضرت امام قدس سره جهات معنوي حج را متذکر شده، مي گويد:
«حجاج محترم مواظب باشند که رضاي غير خداوند را در اعمال خود شرکت ندهند و جهات معنوي حج بسيار است و مهم آن است که حاج بداند که کجا مي رود و دعوت کي را اجابت مي کند و ميهمان کيست و آداب اين ميهماني چيست و بداند هر خودخواهي و خودبيني با خداخواهي مخالف است و با هجرت الي اللّه مباين و موجب نقص معنويت حج است.»(۱۳)

حج کلاس تهذيب نفس و ميدان نبرد با شياطين درون و برون است. هريک از مناسک و مشاعر گامي در جهت غناي روحي، سعه صدر و کسب فضايل اخلاقي است و در حقيقت حج فرار انسان از ظلمت به سوي نور است. امام باقر عليه السلام در تفسير آيه مبارکه فَفِرّوا اِلَي اللّه مي فرمايد: 
«من الظلمة اِلَي الحج»؛ «به سوي خدا بگريزيد»؛ يعني از ظلمت به حج روآوريد.(۱۴)

قرآن مجيد فلسفه قرباني را که يکي از مناسک حج است رسيدن به تقوا مي داند و مي گويد:
"لَنْ يَنَالَ اللّه َ لُحُومُهَا وَلاَ دِمَاؤُهَا وَلَکِنْ يَنَالُهُ التَّقْوَي مِنْکُمْ"«گوشت ها و خون هاي اين قربانيان هرگز به خدا نمي رسد بلکه آنچه به خدا مي رسد تقوا و پرهيزکاري است.»
در روايات اسلامي بار معنوي حج آن چنان است که بدون آن حج معنايي ندارد و اطلاق حاج بر کسي که به اين بعد انسان ساز توجه نداشته باشد، نادرست است. در مراسم حج شخصي خدمت امام سجاد عليه السلام عرض کرد: «ما أکثر الحجيج». حج گزاران چه بسيارند! حضرت در پاسخ او گفت: «ما أکثر الضّجيج وأقلّ الحَجيج»؛ «چقدر ناله ها زياد است و حاجي کم.»(۱۵) سفر حج فرصت مناسبي براي خودسازي و پرورش فضايل اخلاقي است.

امام راحل قدس سره احياگر حج ابراهيمي در عصر حاضر، براي دست يابي به مقاصد معنوي حج، عمل کردن به مناسک به طور صحيح را مورد تأکيد قرار داده، مي گويد:
«مراتب معنوي حج که سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديک مي نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنکه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته و موبه مو عمل شود.»(۱۶) 

همچنين حصول ابعاد ديگر حج؛ اعم از سياسي واجتماعي را متوقف بر تحقّق بعد معنوي حج مي داند و مي گويد:
«بعد سياسي و اجتماعي آن حاصل نمي گردد مگر آن که بعد معنوي و الهي آن جامه عمل پوشد و لبيک هاي شما جواب دعوت حق تعالي باشد و خود را محرم براي وصول به آستانه محضر حق تعالي نماييد ولبيک گويان براي حق نفي شريک به همه مراتب کنيد و از خود که منشأ بزرگ شرک است به سوي او جل وعلا هجرت نماييد... و اگر جهات معنوي به فراموشي سپرده شود گمان نکنيد که بتوان از چنگال شيطان نفس رهـايي يابيـد و تا در بند خويشتن خويش و هواهاي نفساني خود باشيد نمي توانيد جهاد في سبيل اللّه و دفاع از حريم اللّه نماييد.»(۱۷)

ب ـ بعد اجتماعي حج ابراهيمي:
يکي از مهم ترين ابعاد حج که وجه مميز حج ابراهيمي با حج غير ابراهيمي است بعد اجتماعي، حج است. از آنجا که اسلام ديني اجتماعي است احکامي که در اين دين وضع شده خالي از بعد اجتماعي نيست، حتي اگر به صورت فردي اقامه گردد و نمونه بارز آن حج است. قرآن مجيد دراين باره مي گويد:

وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَي کُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ * لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْکُرُوا اسْمَ اللّه ِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ....(۱۸)
«مردم را براي حج دعوت کن تا پياده و سواره بر مرکب هاي لاغر از هر راه دور بيايند تا شاهد منافع گوناگون خويش باشند و نام خدا را در ايام معيني ببرند.»

آيه فوق به صراحت بيان مي کند که حج مشتمل بر منافع دنيوي و اخروي است، چون هيچگونه محدوديتي در واژه «منافع» نيست. تمام منافع و برکات معنوي و مادي و فوايد فردي و اجتماعي را شامل مي شود و در روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده که آن حضرت گفت: «منافع دنيا و منافع آخرت، هر دو را در بر مي گيرد.»(۱۹) 

در آيه ديگر قرآن مجيد مي فرمايد: جَعَلَ اللّه ُ الْکَعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرام قِياما لِلنّاس؛ «خداوند کعبه، بيت الحرام را وسيله اي براي سامان بخشيدن به کار مردم قرار داده است.»(۲۰)

با توجه به وسعت معناي «قياما للناس»، مسلمانان مي توانند در پناه اين خانه و دستور سازنده حج کارهاي خود را سامان بخشند.

در روايتي از امام رضا عليه السلام ، منافع سرشار حج و ابعاد عبادي ـ اجتماعي آن ذکرشده است. آن حضرت پس از ذکر منافع معنوي، به منافع مادي مي پردازد و مي گويد:

«تجديد الحقوق وخطر الأنْفُس عَنِ الْفساد وَ مَنْفعة من في الْمشرق و المغرب وَمَنْ في البَرّ والْبَحْر و ممّن يحجّ و ممّن لا يحجّ من تاجر وجالب و بايع و مشترٍ وکاتب ومسکين وقضاء حوائج أهل الأطراف المواضع الممکن لهم الاجتماع فيها کذلک ليشهدوا منافع لهم».(۲۱)

«در اين سفر زائر بيت موفق به تجديد حقوق و وادار کردن نفس به تقوا و حفظ نفس از فساد مي گردد.
اين سفر منبع خير و برکت برا ي اهل شرق و غرب و اهل آب و خشکي است و نيز براي کسي که حج مي گزارد و آن که در اين مسير نسيت از تاجر فراهم کننده جنس و فروشنده و خريدار و نويسنده و از کار افتاده و خلاصه برنامه حج، برآورنده حوائج مردم اطراف آن سرزمين و مواضعي است که اجتماع براي اهل آن ممکن است تا شاهد بهره هاي آن براي خود باشند.»

به طورکلي مي توان ابعاد اجتماعي حج ابراهيمي را در چند محور مورد بررسي قرار داد:

۱ـ شناخت ملل مختلف و ارزيابي امکانات:
موسم حج مناسب ترين و بهترين فرصت براي آشنايي و ارتباطات مسلمانان با يکديگر است. امام صادق عليه السلام در پاسخ به پرسش علّت تشريع حج مي گويد:
«اِنَّ اللّه َ خَلَقَ الْخَلْقَ... وَأَمَرَهُمْ بِما يَکُونُ مَنْ أمرِ الطّاعةِ في الدّينِ وَ مَصْلَحَتِهِم مِنْ أَمْرِ دُنْياهُم فَجَعَلَ فِيه الإجْتماع مِنَ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ وَلِيَتَعارَفُوا».
«خداوند مردم را آفريد... و آنچه از دستورهاي ديني و مصلحت هاي دنيوي آنان بود مقرر داشت. پس حج را تشريع کرد تا مردم از شرق و غرب گرد هم آيند و با يکديگر آشنا شوند.»(۲۲)

حج مرکز اجتماع سالانه جهاني مسلمانان است که در آن مراسم معارفه عمومي انجام مي گيرد. امام راحل قدس سره دراين باره مي گويد:
«حج بهترين ميعادگاه معارفه ملّت هاي اسلامي است که مسلمانان با برادران و خواهران ديني و اسلامي خود از سراسر جهان آشنا مي شوند.»(۲۳)
البته اين آشنايي و معارفه زمينه بررسي مشکلات امت اسلامي را فراهم مي کند.
امام همچنين مي فرمايد:
«حج براي اين است که مشکلات يک سال مسلمين را بررسي کنند و درصدد رفع مشکلات برآيند.»(۲۴)

بر اين اساس در طول تاريخ حتي در دوران هاي خفقان باري که خلفا و سلاطين جور اجازه نشر احکام اسلامي را به مسلمانان نمي دادند، آنها با استفاده از اين فرصت، مشکلات خود را حل مي کردند و با تماس گرفتن با ائمه معصوم عليهم السلام و علماي بزرگ دين، معضلات فکري و فرهنگي خود را برطرف مي ساختند.

۲ـ تحکيم وحدت بين مسلمانان:
در ميان احکام اجتماعي اسلام، شايد کمتر مسأله اي را بتوان يافت که به اندازه «وحدت» از آن سخن رفته باشد. دهها آيه قرآن به صورت مستقيم و غيرمستقيم درباره وجوب وحدت و پرهيز از اختلاف ديده مي شود. در اينجافقط به دو مورد اشاره مي کنيم:
قرآن مجيد وحدت و تأليف بين قلوب را از نعمت هاي الهي مي داند و مي فرمايد:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه ِ جَمِيعا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّه ِ عَلَيْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَکُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا.
«همگي به ريسمان خدا در آويزيد و پراکنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد کنيد که دشمنان يکديگر بوديد و او در ميان دل هاي شما الفت داد و به نعمت او با هم برادر شديد و بر لبه پرتگاه آتش بوديد و او شما را از آن برهاند.»(۲۵)

و از سوي ديگر قرآن مجيد براي تفرقه و اختلاف عذاب شديدي را در نظر گرفته است و مي فرمايد: وَلاَ تَکُونُوا کَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ.
«مانند آنان نباشيد که پس از آن که روشنگري ها برايشان آمد پراکنده شدند و با يکديگر اختلاف ورزيدند و اينان عذابي سهمگين دارند.»(۲۶)

قرآن کريم وحدت را عامل اقتدار و شوکت امت اسلامي و تفرقه را عامل ضعف و ناتواني دانسته مي فرمايد:
وَاَطِيعُوا اللّه َ وَرَسُولَه وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُکُمْ.
«از خدا و پيامبرش پيروي کنيد و با يکديگر نزاع مکنيد که ناتوان مي شويد و شوکت شما مي رود.»(۲۷)
يکي از سياست هاي قدرت طلبان در طول تاريخ ايجاد تفرقه ميان مردم بوده است تا از طريق گل آلود کردن آب ماهي بگيرند. شعار «تفرقه بينداز و حکومت کن» حکايت از آن ترفند شيطاني دارد. براي مقابله با اين سياسيت استعماري، اسلام وحدت اسلامي را نه به عنوان تاکتيک و فريضه اي موقّت، بلکه به عنوان استراتژي و اصل و فريضه ثابت مطرح نموده است. بر اين اساس قرآن مجيد مي فرمايد:
اِنَّمَا الْمُؤمِنُونَ اِخْوَة؛ «البته که مؤمان با يکديگر برادرند.»(۲۸)

برادري مسلمانان اقتضا مي کند که با يکديگر وحدت داشته باشند. در روايات بسياري از معصومين عليهم السلام ، موضوع وحدت امّت اسلامي مطرح شده است. علي عليه السلام مي فرمايد:
«اَلْزِمُوا السّواد الأَعْظم فاِنّ يد اللّه علي الجماعة اياکم والفرقة فان الشاذّ من الناس للشيطان کما ان الشاذ من الغنم لذئب».
«با اکثريت باشيد که دست خدا با جماعت است و از تفرقه بپرهيزيد که جدامانده از مردم بهره شيطان است همان گونه که گوسفند دورافتاده از گله نصيب گرگ بيابان است.»(۲۹)

حال که به اهميت اين موضوع پي برديم اين پرسش مطرح مي شود که چه موسمي بهتر از موسم حج و چه مکاني برتر از مکه براي تحقق اين امر خطير وجود دارد؟ امام راحل قدس سره منادي حج ابراهيمي دراين باره مي گويد:
«اين وحدت که اسلام شريف و قرآن کريم بر آن پافشاري کرده اند با دعوت و تبليغ دامنه دار بايد به وجودآيد و مرکز اين دعوت و تبليغ مکه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براي فريضه حج است که ابراهيم خليل اللّه و محمد حبيب اللّه شروع و در آخر الزمان حضرت بقية اللّه ارواحنا لمقدمه الفدا تعقيب مي کند. به ابراهيم خليل اللّه خطاب مي شود که مردم را به حج بخوان تا براي شهود منافع خود،از همه اقطار بيايند. اين منافع جامعه است؛ منافع سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي»(۳۰)
امام قدس سره تحکيم وحدت بين مسلمانان را يکي از وظايف الهي در موسم حج مي داند و مي فرمايد:
«بايد توجه داشته باشيد که اين اجتماع بزرگ که به امر خداوند تعالي در هر سال در اين سرزمين مقدس فراهم مي شود، شما ملّت هاي مسلمان را ملکف مي سازد که در راه اهداف مقدسه اسلام مقاصد عاليه شريعت مطهّره و در راه ترقي و تعالي مسلمين و اتحاد و پيوستگي جامعه اسلامي کوشش کنيد.»(۳۱) 

امام قدس سره در سايه وحدت امّت اسلامي، در پي ايجاد جبهه مستضعفين در اجتماع
پرشکوه حج بودند و مي فرمودند:
«از جمله وظايف در اين اجتماع عظيم، دعوت مردم و جوامع اسلامي به وحدت کلمه و رفع اختلافات بين طبقات مسلمين است که خطبا و گويندگان و نويسندگان در اين امر حياتي اقدام نمايند و کوشش کنند در بوجود آوردن جبهه مستضعفين که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار «لا اِلهَ اِلاّ اللّه » از تحت اسارت قدرت هاي شيطاني و اجانب و استعمارگران واستثمارگران بيرون آيند و با اخوت اسلامي بر مشکلات غلبه پيدا کنند.»(۳۲)

۳ـ اهتمام به امور مسلمانان:
يکي از فرايض خطير و اساسي که نشانه مسلماني است، اهتمام به امورِ مسلمانان است. از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت شده است که: «مَنْ أصْبَحَ لا يَهْتَمّ بأموُر الْمسلِمِين فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ «هرکسي صبح کند و به امور مسلمانان همّت نگمارد، مسلمان نيست.»(۳۳)

معناي حديث آن است که اگر مسلماني در ميان مسلمانان زندگي بگذراند و در خدمت آنان نباشد، خودي حساب نمي شود و بيگانه است.
بر اين اساس است که سعدي مي گويد: «حکما گفته اند برادر که در بند خويش است نه برادر و نه خويش است.»(۳۴)
البته اهتمام به امور مسلمانان، به عنوان کلّي است که يک سلسله فرايض ديگر، مانند اصلاح ميان مردم، برآورده ساختن نياز مردم و سود رساندن به آنان از مصاديق آن محسوب مي شود. بديهي است که تحقق اين مقصود در سطح وسيع، در مراسم حج ميسور است.

 امام خميني قدس سره دراين باره مي فرمايد:
«اکنون که موسم حج بيت اللّه الحرام است و مسلمين از اطراف جهان به زيارت خانه خدا آمده اند، لازم است در خلال اعمال شريفه حج به يکي از بزرگ ترين فلسفه اين اجتماع عظيم توجه داشته و به وضع اجتماعي و سياسي کشورهاي اسلامي رسيدگي کرد، و از گرفتاري هاي برادران ايماني خود مطلع گشته و در رفع آن در حدّ وظيفه اسلامي و وجداني کوشش کنند. اهتمام به امر مسلمين از فرايض مهم اسلام است.»(۳۵)

حضرت امام قدس سره چاره جويي در مورد مشکلات امت اسلام، به ويژه مسأله مهم فلسطين را وظيفه خطير حجاج مي داند و مي فرمايد:
«امروزقبله اول مسلمين به دست اسراييل اين غدّه سرطاني خاورميانه، افتاده است. امروز برادران فلسطيني و لبناني عزيز ما را با تمام قدرت مي کوبد و به خاک و خون مي کشد. امروز اسراييل با تمام وسايل شيطاني تفرقه افکني مي کند. بر هر مسلماني لازم است که خودرا عليه اسراييل مجهز کند. امروز کشورهاي آفريقايي مسلمان ما زير يوغ آمريکا و ساير اجانب و سرسپردگان آنان دست و پا مي زنند. امروز آفريقاي مسلمان صداي فرياد مظلومانه خود را هرچه بيشتر بلند مي کند. فلسفه حج بايد جوابگوي اين فريادهاي مظلومانه باشد.»(۳۶)

در جاي ديگر مي فرمايد:
«براي آزادي سرزمين اسلامي فلسطين از چنگال صهيونيسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانيت، چاره انديشي کنيد.»(۳۷)

۴ ـ رايزني و شور و مشورت و مبادله فرهنگي:
در اسلام شور و مشورت از جايگاه ويژه اي برخوردار است. در قرآن ضمن اين که يک سوره «شوري» ناميده شده، در سه آيه به شورا پرداخته شده است. خداوند متعال به پيامبرش دستور مي دهد که در امور اجتماعي با مردم مشورت کند و مي فرمايد:وَشاوِرْهُمْ فِي الأَمْر؛«و در کار با آنان مشورت کن»(۳۸)
و در آيه ديگر يکي از اوصاف مؤمنان را مشورت کردن مي داند و مي فرمايد: وَاَمْرُهُمْ شُوري بَيْنَهُم؛ «مؤمنان کارشان با مشورت با يکديگر است.»(۳۹)

علاوه بر آيات، رواياتِ بسياري از ائمه اطهار عليهم السلام درباره مشورت وارد شده است که براي پرهيز از اطاله کلام، از ذکر همه آنها خودداري مي کنيم و فقط به روايتي از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله بسنده مي کنيم که فرموده است:
«اذا کان امراؤکم خيارکم واغنياؤکم سمحاءکم وأمرکم شوري بينکم فظهر الأرض خير لکم من بطنها واذا کان امراؤکم شرارکم واغنياؤکم بخلاءکم ولم يکن امرکم شوري بينکم فبطن الارض خير لکم من ظهرها».
«هنگامي که زمامداران شما نيکانتان و توانگران شما سخاوتمندانتان باشند و کارهايتان به مشورت انجام شود پس روي زمين از زير زمين براي شما بهتر است اما هنگامي که زمامداران شما بدان و توانگران شما افراد بخيل باشند و کارهايتان به مشورت انجام نشود پس زير زمين از روي زمين براي شما بهتر است.»(۴۰)

وقتي علي عليه السلام خود را از مشورت بي نياز نمي داند آنجا که مي فرمايد: «فلا تکفّوا عَنْ مَقالة بحقّ أو مشورة بعدل». «از گفتن حق يا مشورت به عدل خودداري نکنيد.»(۴۱) تکليف آحاد جامعه اسلامي روشن مي شود.

بر اين اساس، هر حکومتي براي پيشبرد مقاصد خود در کنار قواي ديگر، قوه مقننه، که وظيفه قانون گذاري بر اساس مشورت دارد، در نظر مي گيرد و علاوه بر آن در هيأت وزيران بسياري از لوايح و قوانين مورد بررسي قرار مي گيرد. در سطح ملل اسلامي و به تعبير امت واحده اسلامي رايزني و مشورت و تبادل نظر بايد به شکل مدرن و پويا انجام گيرد و زماني مناسب تر از موسم حج و محلي نيکوتر از محل اجتماع بزرگ حج جهت تحقق اين امر ديده نمي شود. اقوام و ملل مختلف مي توانند از اين فرصت استثنايي استفاده نمايند و آخرين تجارب سودمند خود را در اختيار مسلمانان قرار دهند و نقاط ضعف و قدرت را با نظر کارشناسي مطرح نمايند. 

در اين صورت نشست سالانه و همايش بين المللي تبادل افکار شکل واقعي خود را پيدا مي کند. حج مي تواند مبدل به يک کنگره عظيم فرهنگي شود و انديشمندان جهان اسلام در ايامي که در مکه و مدينه هستند، گرد هم آيند و افکار و ابتکارات خويش را به ديگران عرضه کنند.
امام صادق عليه السلام يکي از فوايد حج را همين رايزني و تبادل فرهنگي مي داند آنجا که مي فرمايد: «فجعل فيه الاجتماع مِنَ الشرق والغرب وليتعارفوا و... لتعرف آثار رسول اللّه صلي الله عليه و آله وتعرف اخباره ويذکر وَلا ينسي» «اجتماع مردم شرق و غرب را در آيين حج مقرر داشت تا آثار پيامبر صلي الله عليه و آله و اخبار او شناخته شود و مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند».

و سپس در آخر مي فرمايد:
«اگر هر قوم وملّتي تنها از کشور و بلاد خويش سخن بگويند و تنها به مسائلي که در آن است بينديشند، همگي نابود مي گردند و کشورهايشان ويران مي شود. منافع آنها ساقط مي گردد و اخبار واقعي در پشت پرده قرار مي گيرد.»(۴۲)

امام راحل قدس سره دراين باره مي فرمايد:
«حجاج محترم جهان را دور هم گرد آورده و در مصالح اسلام و مشکلات مسلمين تبادل آراء نموده و در حل مشکلات و راه رسيدن به آرمان مقدس اسلام تصميمات لازم را اتخاذ نماييد و راههاي اتحاد بين همه طوايف و مذاهب اسلامي را بررسي کنيد.»(۴۳)

در جاي ديگر مي فرمايد: «در اين
اجتماع مقدس، حج اولاً ـ در مسائل سياسي اسلام و ثانيا ـ در مسائل خصوصي کشورهاي اسلامي تبادل نظر کرده، ببينند که در داخل کشورها با دست استعمال و عمال آن بر برادران مسلمان آنان چه مي گذرد.»(۴۴)

۵ـ اجراي فريضه مهم امر به معروف و نهي از منکر:
يکي از ابعاد اجتماعي حج، انجام مسؤوليت همگاني و نظارت عمومي و ملّيِ امر به معروف و نهي از منکر است. امر به معروف و نهي از منکر اختصاص به مسائل فردي و فرعي و جزئي ندارد و از تکيه و تأکيداتي که اسلام بر اين فريضه دارد و توبيخ شديدي که تارکان آن را کرده، معلوم مي شود که نظر اسلام تنها به اصلاح فرد و تغيير در روش و گفتار افراد نيست بلکه افزون بر آن، اصلاح اجتماع در سرلوحه برنامه هاي اسلام قرار دارد. قرآن مجيد امتي را مي ستايد که به اين وظيفه خطير عمل مي کنند آنجا که مي فرمايد:
کُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنْ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّه
«شما بهترين امتي هستيد که براي مردم پديد آمده اند؛ زيرا امر به معروف و نهي از منکر مي کنيد و به خدا ايمان داريد.»(۴۵)

معيار بهترين امت بودنِ مسلمانان اين است که امر به معروف و نهي از منکر مي کنند و به خدا ايمان دارند. در اهميت اين موضوع همين بس که علي عليه السلام آن را برتر از همه اعمال نيک دانسته و مي فرمايد:
«اعمال البرّ کلّهاوالجهاد في سبيل اللّه عند الأمر بالمعروف والنهي عن المنکر الا کنفثة في بحر لجّيّ».
«همه کارهاي نيک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منکر جز دميدني در درياي پهناور نيست.»(۴۶) 

و رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد:
«اِذا اُمّتي تَواکَلَتْ الأمْر بِالْمَعْرُوف وَالنّهي عَنِ الْمُنْکَر فليأذنوا بوقاع مِنَ اللّه ».
«هرگاه امت من امر به معروف و نهي از منکر را ترک کنند، اعلام جنگ با خدا نموده اند.»(۴۸)

حج ابراهيمي حجي است که زمينه تحقق اين فريضه الهي را فراهم نمايد و به راستي کدام اجتماع از اين اجتماع پرشکوه حج بالاتر و کدام فرصت و شرايط سزاوارتر که بتوان اين فريضه مهم را در سطح وسيع به مرحله اجرا در آورد؟! امام بزرگوار قدس سره در پيام هاي خود به اين نکته اشاره کرده اند:

«به دانشمنداني که در اين اجتماع شرکت مي کنند از هر کشوري که هستند لازم است براي بيداري ملت ها بيانيه هاي مستدلي با تبادل نظر صادر کرده و در محيط وحي بين جامعه مسلمين توزيع نمايند و نيز در کشورهاي خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بيانيه ها از سران کشورهاي اسلامي بخواهند که اهداف اسلام را نصب العين خود قرار داد، اختلافات کنار گذاشته براي خلاصي از چنگال استعمار چاره بينديشند.»(۴۹)

در جاي ديگر مي فرمايد:
«در اين فرصت مغتنم، روحانيون معظم و مسؤولين تبليغات حج براي انتقال تجارب انقلاب و ارائه خط مشي هاي سياسي در پرتو احکام قرآن و نقش عظيم روحانيت اسلام در رهبري مردم و جامعه نقش کارسازي بايد ايفا بنمايند.»(۵۰)

ج ـ بعد سياسي حج ابراهيمي:
يکي از ابعاد مهم حج ابراهيمي، بعد سياسي آن است و شايد مهم ترين نقطه تمايز بين حج ابراهيمي و حج غير ابراهيمي همين بعد سياسي حج باشد که متأسفانه مورد غفلت بسياري از مسلمانان قرار گرفته است. امام راحل قدس سره به منظور احياي حج ابراهيمي همواره در پيام ها و سخنراني ها از اين موضوع سخن گفته اند و در موارد مختلف بر اجراي آن تأکيد ورزيده اند. و نيز غفلت از اين امر خطير را ناشي از توطئه تبليغاتي استکبار جهاني مي داند و مي فرمايد:
«از همه ابعاد آن (حج)، مهجورتر و مورد غفلت تر، بُعد سياسي اين مناسک عظيم است که دست خيانتکاران براي مهجوريت آن بيشتر در کار بوده و هست و خواهد بود.»(۵۱)

در جاي ديگر مي فرمايد:
«مع الأسف دامنه تبليغات گمراه کننده به قدري بوده و هست که دخالت در هر امر اجتماعي و سياسي را در جامعه مسلمين برخلاف وظايف روحانيون و علماي دين مي دانند و دخالت در سياست را گناهي نابخشودني مي خوانند.»(۵۲)

با توجه به اين تبليغات گسترده و ذهنيت تفکيک حج از سياست، امام رابطه حج و سياست را به وضوح مطرح ساخت و فرمود:
«حج از آن روزي که تولد پيدا کرده است، اهميت بُعد سياسي اش کمتر از بعد عبادي اش نيست. بعد سياسي علاوه بر سياستش خودش عبادت است.»(۵۳)

اصرار امام قدس سره تا جايي است که حج بدون سياست را حج نمي داند و مي فرمايد:
«حج کانون معارف الهي است که از آن محتواي سياست اسلام را در تمامي زواياي زندگي بايد جستجو نمود... ولي چه بايد کرد و اين غم بزرگ را به کجا بايد برد که حج بسان قرآن مهجور گرديده است و به همان اندازه اي که آن کتاب زندگي و کمال و جمال در حجاب هاي خودساخته ما پنهان شده است و اين گنجينه اسرار آفرينش در دل خروارها خاک کج فکري هاي ما دفن و پنهان گرديده است و زبان انس و هدايت هر زندگي و فلسفه زندگي ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است. 

حج نيز به همان سرنوشت گرفتار گشته است. سرنوشتي که ميليون ها مسلمان هر سال به مکه مي روند و پا جاي پاي پيامبر و ابراهيم و اسماعيل و هاجر مي گذارند ولي هيچ کس نيست که از خود بپرسد ابراهيم و محمد صلي الله عليه و آله که بودند و چه کردند. هدفشان چه بود. از ما چه خواسته اند؟ گويي به تنها چيزي که فکر نمي شود به همين است مسلم حج بي روح و بي تحرک و قيام، حج بي برائت، حج بي وحدت و حجي که از آن هدم کفر و شرک برنيايد حج نيست.»(۵۴) 

امام اقامه حج ابراهيمي و محمدي صلي الله عليه و آله را در گرو برائت که يک نوع حرکت سياسي است مي داند و مي فرمايد:
«در اين مقطع زماني تکليف الهي حجاج است که اگر مطلبي از گويندگان شنيدند که بوي ايجاد اختلاف بين صفوف مسلمانان را مي دهد انکار کنند و برائت از کفار و سردمداران آنان را از وظايف خود در مواقف کريمه بدانند تا حج آنها حج ابراهيمي ابوالأنبياء ـ صلوات اللّه عليه ـ باشد و حج محمدي صلي الله عليه و آله و الا «ما اکثر الضجيج واقلّ الحجيج» درباره آنها صادق است.»(۵۵)

بعضي ممکن است تصور کنند بُعد سياسي حج از ابتکارات رهبر کبيرانقلاب حضرت امام خميني قدس سره است و پيشينه تاريخي ندارد. امام قدس سره اين پندار نادرست را که از جهل و غفلت و عدم آشنايي با قرآن و حديث سرچشمه مي گيرد، ناصحيح مي داند و مي فرمايد:
«سياست حج، سياستي نيست که ما درست کرده باشيم حج سياست اسلامي است ما از اول بنايمان بر اين بوده است به حج آن طوري که بوده است عمل کنيم، همان طورکه پيغمبر اکرم بت ها را در کعبه شکست ما هم بت ها را بشکنيم
و اين بت ها که در زمان ما هستند از آن زمان بالاتر و بدترند.

اما محورهاي بعد سياسي حج عبارتند از: 
الف ـ برائت از مشرکين:
مهم ترين محور بُعد سياسي حج، برائت از مشرکين است. امام در اثبات اين امر به سنت ابراهيمي و محمدي صلي الله عليه و آله تمسک کرده و پيروي از آن را لازم دانسته اند. قرآن مجيد فلسفه بناي خانه کعبه را دعوت به توحيد و نفي شرک مي داند و مي فرمايد:

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَکَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِکْ بِي شَيْئا وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ. «به خاطر بياور زماني را که محلّ خانه کعبه را براي ابراهيم آماده ساختيم و به او گفتيم جيزي را شريک من قرار مده و خانه ام را براي طواف کنندگان و قيام کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک گردان.»(۵۶)

امام راحل قدس سره در تفسير اين آيه مي فرمايد: «اين تطهير از همه ارجاس است که بالاترين آنها شرک است که در صدر آيه کريمه است.»(۵۷) اما دستوري که خدا به رسول اکرم صلي الله عليه و آله داده است: وَأَذَانٌ مِنْ اللّه ِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاْءَکْبَرِ أَنَّ اللّه َ بَرِي ءٌ مِنْ الْمُشْرِکِينَ وَرَسُولُهُ....
«اين اعلامي است از طرف خدا و پيامبرش به عموم مردم در روز حج اکبر که خداوند فرستاده او از مشرکان بيزارند.»(۵۸)

در ادامه مي فرمايد: «کدام خانه اي سزاوارتر از کعبه و خانه امن و طهارت والناس که در آن به هرجه تجاوز و ستم و استثمار و بردگي و يا دون صفتي و نامردمي است عملاً و قولاً پشت شود و در تجديد ميثاق الست بربّکم بت آلهه ها و اربابان متفرقون شکسته شود و خاطره مهم ترين و بزرگ ترين حرکت سياسي پيامبر صلي الله عليه و آله در وَأَذَانٌ مِنْ اللّه ِ وَرَسُولِهِ إِلَي النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاْءَکْبَرِزنده بماند و تکرار شود؛ چرا که سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و اعلام برائت کهنه شدني نيست.»(۵۹) ممکن است کسي بگويد: اعلام برائت از مشرکين، يک مانور سياسي بود که در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله به مرحله اجرا در آمد چه دليلي بر انجام آن مانور سياسي در زمان کنوني وجود دارد؟ امام با توجه به اين شبهه مي فرمايند:

«فرياد برائت از مشرکان، مخصوص به زمان خاص نيست. اين دستور است و جاويد.»(۶۰)

ممکن است توهّم شودکه اعلام برائت ازمشرکين در موسم حج چه ضرري متوجه استکبار مي کند و چه نفعي براي امت اسلامي دارد؟ امام در پاسخ اين پرسش چنين مي گويد: «راهپيمايي مکه و مدينه است که بسته شدن شيرهاي نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپيمايي هاي برائت در مکه و مدينه است که به نابودي سرسپردگان شوروي و امريکا ختم مي شود.»(۶۱)

ب ـ نمايش قدرت اسلام:
برائت از مشرکان، علاوه بر اعلام نفرت و تبري از دشمنان اسلام، نمايش قدرت اسلام و رژه جمعيِ امت اسلامي است. علي عليه السلام مي فرمايد: «الحج تقوية للدين»؛ «خداوند حج را براي تقويت آيين اسلام تشريع کرد.»(۶۲) به اين انتظار از حج وقتي جامه عمل پوشيده مي شود که خانه مقدس خدا رمز وحدت مردم و مرکز اجتماع دل ها و همايش سياسي جامعه اسلامي باشد. اگر مي بينيم در روايات، حج به عنوان جهاد افراد ضعيف تلقّي شده است، آنجا که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «هو (الحجّ) احد الجاهدين هو جهاد الضعفاء»؛ «حج يکي از دو جهاد است، حج جهاد ضعيفان است.»(۶۳)

معلوم مي شود که همان آثار و ثمراتي که جهاد دارد، حج نيز داراست. جهاد جنگ مسلّحانه با کافران و حج جنگ سرد با کافران است؛ چون حج محل نمايش اقتدار و عظمت امت اسلامي است. يکي ديگر از ابعاد سياسي حج ايجاد رابطه مردم با رهبري است؛ زيرا ابعاد ديگر حج مانند اتحاد و يکپارچگي و اهتمام به امور مسلمين و غيره در سايه رهبري و امامت قابل تحقّق است. بر اين اساس موسم حج زمان مناسبي براي تجديد پيمان با وليّ امر مسلمين است و روايات بسياري دراين باره وجود دارد؛ از جمله امام باقر عليه السلام مناسک بدون رهبري را به منزله انجام اعمال پيرامون سنگ مي داند که از روح و معنا خارج است.(۶۴)

امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
«مردم دستور دارند به سوي اين سنگ ها بيايند سپس به دور آنها طواف کنند آنگاه به پيشگاه ما آمده از ولايت خودشان نسبت به ما خبر دهند و نصرت و ياري خود را در تمام زمينه ها به ما عرضه کنند.»(۶۵)
پي نوشت ها:
۱ ـ حج: ۲۷

۲ ـ صحيفه نور، ج ۹، ص ۲۲۴

۳ ـ همان، ج ۲۰، ص ۱۸

۴ ـ صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۲۲۷

۵ ـ همان.

۶ ـ آل عمران: ۹۷

۷ ـ وسائل الشيعه، ج ۸، ص ۱۵

۸ ـ صحيفه نور، ج ۱۹، ص ۱۹۷

۹ ـ همان، ج ۲۰، ص ۲۲۸

۱۰ ـ وسايل الشيعه، ج ۸، ص ۵

۱۱ ـ صحيفه نور، ج ۹، ص ۲۳۸

۱۲ ـ بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۸

۱۳ ـ صحيفه نور، ج ۱۹، ص ۱۹۹

۱۴ ـ مستدرک الوسايل، ج ۸، ص ۱۱

۱۵ ـ سفينة البحار، ج ۲، ص ۷۱

۱۶ ـ صحيفه نور، ج ۱۹، ص ۴۴

۱۷ ـ همان.

۱۸ ـ حج: ۲۸ـ۲۷

۱۹ ـ تفسير نمونه، ج ۱۴، ص ۷۲

۲۰ ـ مائده: ۹۷

۲۱ ـ بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۲

۲۲ ـ وسايل الشيعه، ج ۸، ص ۹

۲۳ ـ صحيفه نور، ج ۲۰ ص ۱۳۱

۲۴ ـ همان، ج ۱۸، ص ۶۶

۲۵ ـ آل عمران: ۱۰۳

۲۶ ـ آل عمران: ۱۰۵

۲۷ ـ انفال: ۴۶

۲۸ ـ حجرات: ۱۰

۲۹ ـ نهج البلاغه، تصحيح فيض الاسلام، خطبه ۱۲۷

۳۰ ـ صحيفه نور، ج ۱۸، ص ۹۰

۳۱ ـ همان، ج ۱، ص ۱۵۶

۳۲ ـ صحيفه نور، ج ۹، ص ۲۲۵

۳۳ ـ اصول کافي، ج۳، ص۲۳۸

۳۴ ـ گلستان، باب ۲

۳۵ ـ صحيفه نور، ج۲، ص۱۷۲

۳۶ ـ همان، ج ۹، ص ۲۲۶

۳۷ ـ همان، ج ۱، ص ۱۵۶

۳۸ ـ آل عمران: ۱۵۹

۳۹ ـ شوري: ۳۸

۴۰ ـ ابوالفتوح رازي، تفسير روح الجنان، ج ۱، ص ۶۷۴

۴۱ ـ نهج البلاغه، تصحيح فيض الاسلام، خطبه ۲۰۷

۴۲ ـ وسايل الشيعه، ج ۸، ص ۹

۴۳ ـ صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۱۳۱

۴۴ ـ همان، ج ۱، ص ۱۵۷

۴۵ ـ آل عمران: ۱۱۰

۴۶ ـ نهج البلاغه، قصار.

۴۷ ـ وسايل الشيعه، ج ۱۱، ص ۳۹۵

۴۸ ـ همان، ص ۳۹۴

۴۹ ـ صحيفه نور، ج ۱، ص ۱۵۶

۵۰ ـ همان، ج ۲۰، ص ۱۲۵

۵۱ ـ صحيفه نور، ج ۱۹، ص ۴۳

۵۲ ـ همان، ص ۴۱

۵۳ ـ صحيفه نور، ج ۱۸، ص ۶۶

۵۴ ـ همان، ج ۲۰، ص ۲۲۷

۵۵ ـ صحيفه نور، ج ۱۹، ص ۴۶

۵۶ ـ حج: ۲۶

۵۷ ـ صحيفه نور، ج ۱۸، ص ۸۷

۵۸ ـ توبه: ۳

۵۹ ـ صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۱۱۱

۶۰ ـ صحيفه نور، ج ۲۰، ص ۲۱

۶۱ ـ همان، ص ۲۳۳

۶۲ ـ نهج البلاغه، قصار ۲۵۲

۶۳ ـ الوافي، چاپ اول، ج ۱۲، ص ۲۱۵

۶۴ ـ عيون الاخبار، ج ۲، ص ۲۶۲

۶۵ ـ بحار الانوار، ج ۹۶، ص ۳۷۴

پديدآورنده: محمّد سبحاني نيا 
منبع:پايگاه حوزه

  
https://taghribnews.com/vdcdo90s.yt0zf6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی