محمد عبده؛ تلاشگر عرصه تقريب و اصلاح گر گرايشهاي انقلابي مسلمانان
عبده شاگرد مکتب سید جمال بود اما شیوه ها و نوع برخوردش با او همگون نبود. او بعد از تبعید سید جمال در روزنامه مصری، مسیری اصلاح گرایانه را پیش گرفت و تمام گرایش های انقلابی را به رعایت تمامی جوانب فرا می خواند. تمامی همت و تلاش عبده به اصلاح فکری و تربیتی معطوف می شد و از اصطکاک سیاسی با دولت انگلیس بر حذر بود.
شیخ محمد عبده در سال ۱۲۶۶ه.ق. در یکی از دهکده های مصر به نام "محله نصر" متولد شد. نامش محمد بود و پدرش را عبده خطاب می کردند، شغل او در ابتدا کشاورزی بود.
در سن ۱۳ سالگی به اجبار پدر برای تعلیم معارف اسلامی وارد مرکز "جامع احمدی" شد. او آموزه های آنجا را دوست نداشت و آنجا را رها کرد اما پس از مدتی به سفارش شیخ درویش(دایی پدرش) که نظرات او را می پسندید دوباره به جامع احمدی بازگشت و بعد به جامع الازهر رفت.
علاوه بر شیخ درویش او از محضر شیخ حسن الطویل و سید جمال الدین اسد آبادی بهره برد. همچنین به توصیه سید جمال به مطالعه علوم عقلی پرداخت و وارد شغل معلمی شد و شاگردان زیادی را تربیت نمود که از جمله می توان به محمد رشید رضا، سعد زغلول، طه حسین، عبدالغادر مغربی، مصطفی عبدالرزاق اشاره کرد.
عبده علاوه بر کار معلمی کار سیاسی هم می کرد و به خاطر همین کار وارد حزب وطنی شد. وی همچنین بنا به پیشنهاد ریاض پاشا (وزیر خدیو پاشا) به سردبیری روزنامه "وقایع مصریه" منصوب شد.
عبده در انتشار روزنامه عروه الوثقی با سید جمال نیز همکاری می کرد.
محمد عبده پس از چند سال و با تغییر و تحولی که در بدنه سیاسی- اجتماعی جامعه ایجاد شد، با عضویت انتصابی در اواخر عمر در مجلس شورا که هیئتی مشورتی بود، زندگی خویش را سراسر به اصلاح فکر دینی و سازمان های دینی و فعالیتهای خیریه وقف کرد.
در سال ۱۸۹۹ خدیو مصر عبده را به مقام مفتی منصوب کرد و تا پایان عمر بر این مسند باقی ماند.
محمد عبده در سال ۱۳۲۳ ه.ق. به علت بیماری سرطان در گذشت.
مهمترین آثاری که از عبده به جای مانده است عبارتند از:
۱- الاسلام الرد علی منتغدیه ۲- اصلاح المحاکم الشرعیه ۳- تفسیر المنار ۴- رساله التوحید ۵- شرح نهج البلاغه
اندیشه های اصلاحی شیخ
الف) عبده شاگرد مکتب سید جمال بود اما شیوه ها و نوع برخوردش با او همگون نبود. او بعد از تبعید سید جمال در روزنامه مصری، خط اصلاح طلبانه ای را پیش گرفت و گرایش های انقلابی را به رعایت تمامی جوانب فرا می خواند. تمامی همت و تلاش عبده به اصلاح فکری و تربیتی معطوف می شد و از اصطکاک سیاسی با دولت انگلیس بر حذر بود.
ب) عبده از مبازرات شدید سیاسی پرهیز می کرد و بیشتر به جریان اصلاحی توجه می کرد.
ج) عبده اصلاح تربیتی و فرهنگی را مقدم بر همه چیز می دانست.
د) عبده در شکل مبارزه به کادر سازی و تربیت نیرو معتقد بود.
ه) همنشینان او اکثرا از حوزویان و دانشگاهیان بودند. محفل درس او را این افراد گرم می کردند. حتی مستمعان سخنرانی های او در مساجد را اغلب این طبقه شکل می دادند.
و) او اصلاح اجتماعی را در پرتو اصلاح فردی می داند گرچه به زندگی اجتماعی و احکام آن بی توجه نیست.
تمایلات عبده به اصلاح اجتماعی
محمد عبده در زمان حکومت خدیو عباس به او نزدیک شد تا اهداف خود را عملی کند. او با قانع کردن خدیو در سه زمینه اصلاحات را شروع کرد. اولین قدم دانشگاه الازهر بود که با تغییر امکانات رفاهی و تغییر برنامه های درسی فصل نوینی را در جهت پیشرفت علمی آنجا آغاز کرد. قدم بعدی اصلاح در اوقاف بود و مرحله آخر اصلاح در دادگاههای شرعی بود.
شیخ محمد عبده بعد از آنکه مفتی مصر شد با فتواههای خود باعث شد که دیدگاه و نظریات بسیاری از مردم را راجع به اسلام و مسائل جهام اسلام تغییر دهد تا اینکه آنها از بسیاری از عقاید نادرست دیرین خود دست بکشند.
توجه به اصلاحات دینی
شیخ محمد عبده چاره مقابله با هر دو جریان تحجر و غربزدگی را احیای فکر دینی و بازگشت به سرچشمه های اصلی شریعت اسلامی از راه مبازره با تقلید می دانست. وی به مانند سید جمال با این فکر مخالفت کرد که باب اجتهاد از زمان احمد حنبل بسته شده و از این جهت با علمای الازهر مخالف بود. البته معتقد بود که تنها راسخان در علم می توانند به اجتهاد بپردازند.
در مواجهه شریعت اسلامی با مسائل دنیای جدید و تطبیق آنها با هم به نظر عبده باید دو اصل را به کار بست:
۱- اصل مصلحت یا استصلاح
۲- اصل دوم تلفیق است که مقصود عبده از آن آمیختن و سازگار کردن مذاهب مختلف است در حل مسائل اجتماعی
وی نه تنها در برابر مذاهب اسلامی غیر از مذهب خود اعم از مذاهب اهل تسنن یا مذهب شیعه بلکه نسبت به ادیان یهود و مسیحیت هم با تساهل رفتار می کرد.
اندیشه های سیاسی
عبده دو آرزو داشت. یکی آرزوی وحدت و اتحاد ملت مسلمان و دوم آرزوی یگانگی ملت مصر که شاخه ای از امت اسلامی بود. گرچه این دو آرزو چندان با هم قرابت نداشتند اما او سعی کرد که هرگز از جدایی بین سیاست و دیانت صحبت نکند و اعتقادی هم به آن نداشت.
او حکومتی را می پسندید که در آن کارها بر اساس مشورت مردم پیش رود و معتقد بود که حاکم اسلامی باید به پیروی از شریعت اسلامی و مشورت با اهل حل و عقد به دادگری حکومت کند.
عبده و وحدت دنیای اسلام
شیخ محمد عبده مانند سید جمال به وحدت دنیای اسلام می اندیشید و با تعصبات فرقه ای رابطه ای نداشت. شرح نهج البلاغه او گامی موثر در تقریب بین مذاهب اسلامی بود. در جای جای این کتاب می توان ارادت و علاقه قلبی وافر شیخ عبده را به حضرت علی(ع) یافت. وی در راستای گفتگوی ادیان نیز به ایجاد مرکز و مجتمعی با شرکت علماء ادیان اسلام و مسیح و یهود به نام جمعیت التقریب بین اهل الاسلام واهل الکتاب" پرداخت.
نظریات عبده درباره مساله تلفیق فقه مذاهب اسلامی بیشتر در کتاب "الاسلام والنصرانیه" او درج شده است. عبده با طرح اصل تلفیق و فقه مقارن از مذاهب اسلامی و حتی فراتر از آنها با اجتهاد آزاد خود گرایشات تقریبی خود را بروز داد. شیخ درباره جمعیت دارالتقریب نیز که بعدها تشکیل شد نیز گامهای موثری برداشت و تا چند سال شاگردان او در مقام مفتی و رئیس الازهر و علمای طراز اول مصر بودند. شیخ محمد عبده شدیدا با اختلافات و نزاع های فرقه ای غیر منطقی و زیانبار مخالفت می کرد.
منابع ومآخذ
۱- شیخ محمد عبده سید مصطفی حسینی طباطبایی. ۲- سید جمال الدین حسینی پایه گذار نهضت های اسلامی صدر واثقی. ۳- اندیشه های اصلاحی در نهضت های اسلامی اخیر محمد جواد صاحبی. ۴- سیری در اندیشه سیاسی عرب حمید عنایت. ۵- مبانی نهضت احیای فکر دینی محمد جواد صاحبی. ۶- تاریخ جنبشها وتکاپوهای فراماسونری در کشورهای اسلامی عبدالهادی حائری. ۷- استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام (۲) سید احمد موثقی. ۸- اندیشه سیاسی در اسلام مصر حمید عنایت ، بهاء الدین خرمشاهی. ۹- انسان دوستی در اسلام مارسل بوازر ، محمد حسن مهدوی اردبیلی وغلام حسین یوسفی.