>> جايگاه گفتگو در تقريب مذاهب اسلامي | خبرگزاری تقریب (TNA)
تاریخ انتشار۱۷ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۲۲
کد مطلب : 30540

جايگاه گفتگو در تقريب مذاهب اسلامي

دكتر محمدرضا دهشيري استاديار علوم سياسي دانشكده روابط بين الملل
گفتگو در استراتژي تقريب مذاهب اسلامي از جايگاهي قابل توجه و تأثير گذار برخوردار است به گونه اي كه اهتمام به ابعاد اين فرآيند شامل شناخت اهميت، لزوم، فوايد، مزايا، لوازم، آداب، شرايط، اهداف، نتايج، دستاوردها و راهكارهاي ارتقاي گفتگوي درون تمدني مي تواند موجبات غناي بيشتر فكري ونظري تمدن اسلامي را در عرصه تاثير گذاري بر فرآيند تصميم گيريهاي جهاني فراهم سازد
جايگاه گفتگو در  تقريب مذاهب اسلامي
مقدمه:
در استراتژي تقريب مذاهب اسلامي، روشها و سازوكارهاي متفاوتي مطرح شده است ليكن در اين ميان گفتگو شايد كاراترين روش براي تقريب مذاهب از رهگذر رفع سوء تفاهمات وسوء برداشتها باشد. اهميت اين روش از آنرو افزايش يافته است كه در عصر اطلاعات وارتباطات، بهره گيري از ابزار گفتگو مي تواند فضاي مناسب را براي آگاهي بخشي و رساندن پيام ها به يكديگر فراهم سازد. در عصر جهاني شدن ارتباطات، در دنياي وابستگي متقابل و در فضاي دهكده جهاني، با توجه به گسترش ارتباطات فراملي و حذف مرزهاي ملي، گفتگوي فعال انديشمندان مذاهب مختلف اسلامي در زمينه موضوعات متنوع سياسي، فرهنگي ، اجتماعي واقتصادي مي تواند بهترين راهكار را براي تبديل فرهنگ مشاجره واختلاف به مصالحه وتفاهم قلمداد شود، به ويژه آنكه جهاني شدن عرصه گفتگو و مفاهمه جهاني را ايجاد كرده است. 

در اين رهگذر، شناخت تمايز گفتگو ومباحثه از جدال و مراء امري ضروري است. در گفتگو طرفين ملتزم به رعايت اصول محاوره و مباحثه اند و به دنبال بيان حقيقت و حق طلبي مي باشند. غرض شركت كنندگان در گفتگو فقط بيان مواضع خود و رد موضع طرف مقابل نيست بلكه غرض حل مسأله يا همفكري وهمكاري طرفين در جهت حقيقت جويي است. لذا در گفتگو بايد كليه اصول منطقي واخلاقي رعايت گردد. اهل مباحثه و گفتگو بيش از آنكه شوق به اظهار نظرات خود داشته باشند شوق شنيدن نظرات مقابل را داند. در گفتگو اميد مي رود ديدگاه هاي طرفين در پايان به يكديگر نزديك شود.
 
در گفتگو طرفين سود مي برند و معرفت خود را از واقع و از مواضع يكديگر ارتقاء مي بخشند. در گفتگو كه غرض آن حقيقت طلبي است، انصاف حضور مستمر دارد به گونه اي كه اگر يكي از طرفين به حقانيت دعواي ديگري وبطلان ادعاي خود پي برد شجاعت قبول و اعلام آن را دارد. اما جدال و مراء، مباحثه اي حقيقت جويانه نيست بلكه به معناي اصرار بي منطق بر موضع خود وتلاش براي رد موضع عرف مقابل است، غرض در جدال ومراء غلبه در بحث است نه فهم و بيان حقيقت، اهل مراء و جدال براي رسيدن به غرض خود از هر شيوه اي ولو مغالطه ، تمسخر، تحقير و عوامفريبي ممكن است استفاده كنند. اينان مواضع طرف مقابل را نه قابل قبول ونه قابل طرح و شنيدن مي دانند. 

آنچه در جدال و مراء حاكم است تعصبات و پيشداوري ها و بدبيني و طرد است. هدف جدال شبه افكني، اشكال تراشي و مغالطه است. اين روش از آنرو غير اخلاقي است كه طرح شبه با هدف ناديده گرفتن، غفلت يا تغافل از واقع و به منظور خدشه دار نمودن باوري براي عوامفريبي وكسب منافع واغراض شخصي يا گروهي صورت مي گيرد. شبه افكني در پي يافتن پاسخ و راه حل نيست. حتي پاسخ ديگران او را ناخرسند مي كند و نقض غرض اوست. مجادله در واقع نوعي منازعة شيطاني مبتني بر نفسانيت ومسؤوليت گريزي است. حال آنكه گفتگو در راستاي مسأله يابي براي پيشبرد علم و رشد تفكر است وغرض جز حقيقت جويي و صداقت ندارد.
 
طراح مسأله در جستجوي پاسخ است و از يافتن راه حل خرسند و خشنود مي شود. هدف گفتگو فهم وتحقيق و تتبع و تدقيق و نوآوري وابتكار است. گفتگوكننده نسبت به ماهيت و اهميت طرح سؤال واقف است در ضمن خوش بيني نسبت به طرح سؤال، از آن استقبال مي كند وتلاش مي كند تا با گام بر داشتن در مسير حل مسأله دينش را براي ارتقاي كاروان معرفت بشري ادا كند. گفتگو كننده در پي نقد و گفتگوي علمي براساس منطق و اخلاق وبا هدف خلاقيت و بالندگي است. او تلاش صادقانه اي را به كار مي بندد تابه فهم مدعاي طرف مقابل به دور از پيشداوري و تعصب و صرفا با انگيزه حقيقت جويي نايل آيد و سپس به سنجش و ارزيابي ادعاي طرف مقابل بر اساس معيارهاي معتبر و قابل قبول مبادرت نمايد. 

حال با شناخت تمايز بين گفتگو وجدال، مي توان اذعان داشت كه اهتمام به گفتگو در استراتژي تقريب مذاهب اسلامي مي تواند مجالي براي شناسيايي وفهم افكار وعقايد يكديگر و پيگيري راهكارهاي تعامل فكري وتبادل آراء وانديشه ها قلمداد گردد. گفتگوي دورن تمدني ميان مذاهب اسلامي مي تواند بر پايه هايي چون يكتاپرستي،خدامحوري، فطرت گرايي، دين باوري، معنويت گرايي، دين باوري، معنويت گرايي، اخلاق گرايي، اعتقاد به حقايق متافيزيكي، علم باوري، حكمت، فرهگ گرايي، پيوند دانش و ارزش، سنتز مردم سالاري و دين، آزادي معقول و مسؤولانه، اصولگرايي در ارزشها وتساهل وتسامح در روشها، ارزش محوري، خودگرايي، عدالتخواهي، ظلم ستيزي، واقع بيني، تمدن پروري، صلح طلبي، تعاون گرايي، تحيكم وحدت و برادري، وحي مداري، سلطه ناپذيري، آزاد انديشي، تلازم تعهد و تخصص، مسؤوليت باوري، نوع دوستي، كمال جويي، خردباوري و تعقل گرايي به عنوان اصول ووجوه مشترك مذاهب اسلامي صورت پذيرد.  

به منظور شناخت جايگاه گفتگو در اين فرآيند، شايسته است به اهميت گفتگو، لزوم گفتگو، فوايد و مزاياي گفتگو، لوازم و آداب گفتگو، شرايط گفتگو، اهداف گفتگو و راهكارهاي تقويت گفتگوي ميان مذاهب اسلامي پرداخته شود تا از اين رهگذر مراحل گفتگو اعم از مسئله يابي، مشكل شناسي، راه حل يابي، ارزيابي راه حل و طرح مسائل و راهكارهاي جديد در فرايند توسعه گفتگوي درون تمدني مورد مداقه قرار گيرد.
 
الف) اهميت گفتگو:
گفتگوي ميان مذاهب اسلامي در عصر جهاني شدن از جهاتي چند حائز اهميت است:
نخست آنكه گفتگو فرصتي براي تقويت هويت اسلامي و دين در عصر جهاني شدن قلمداد مي شود. پيروان مذاهب اسلامي مي توانند به تبادل نظر وهم انديشي درباره راهكارهاي ارتقاء پيشرفت جهان اسلام ومعرفي اسلام به عنوان ديني همگاني جهاني، فراگير و داراي رسالت هدايت وسعادت تمام انسانها ونجات بشريت بپردازند. 

گفتگو فرصتي براي درك جهاني شدن و بهره گيري از آن براي رفع عقب ماندگي و همپايي با كشورهاي توسعه يافته قلمداد مي شود. در اين رهگذر، مديريت تحول يعني بهره گيري از فضاي نوين تحول پذير در عصر جهاني شدن براي جهت دهي به مسير فرهنگي در عصر انقلاب اطلاعات و ارتباطات از اهميت بسزايي برخوردار است. مسلمانان مي توانند با شناسايي ظرفيت هاي انديشه اسلامي وغنابخشي به انديشه خود، با توليد كالاهاي فرهنگي متناسب با شرايط ومقتضيات عصر حاضر، توسعه دانايي محور ظرفيت هاي انديشه اسلامي وغنا بخشي به انديشة خود، با توليد كالاهاي فرهنگي متناسب با شرايط و مقتضيات عصر حاضر، توسعه دانايي محور را رقم زنند و با پيشگامي در توليد فكر علمي وديني و گسترش افكار روشنگرانه نشان دهند كه اسلام از برنامه هايي غني براي سعادت بشريت برخوردار است. 

اين مهم از رهگذر هم انديشي براي نظريه پردازي، مفهوم سازي و باز تفسيرهاي مذهبي ميسر است. نوسازي نظامهاي ارزشي
و بازسازي فهم ديني بر اساس نظم فكري و قوام نظري موجب فراگير شدن نقش دين به عنوان انديشه اي جذاب، عملي، كارآمد وحيات بخش مي شود ومي تواند علاوه بر تبيين جهانشمولي، خردمندي، مخاطب شناسي و فطرت گرايي دين اسلام، چهره صلح طلب و فرهنگ گراي آنرا به منصه ظهور رساند. بنابراين، گفتگوي بين مذاهب مي تواند جايگاه دين را در حوزة عمومي به عنوان ويژگي فراگير جهان معاصر ارتقاء بخشد. 

دوم آنكه سهولت ارتباطات در عصر جهاني شدن به مذاهب اسلامي كمك مي كند تا پيام خود را انتشار دهند و به هم انديشي با يكديگر براي انتقال انديشه وتبادل نظر در مسائل اجتماعي، فقهي، عقيدتي و سياسي مبادرت نمايند. گفتگوي ميان مذاهب اسلامي در درون تمدن اسلامي مي تواند زمينه را براي بازپردازي و واكاوي نظريه ها و ديدگاه هاي گوناگون از سوي روشنفكران و انديشه ورزان ونخبگان علمي و فرهنگي اين مذاهب و رويكردي نوين به مباني، مقدمات، ساختارها، مؤلفه ها، روشها و برداشت ها از مفاهيم، انديشه ها و انگاره فراهم سازد.
 
در اين فرآيند باخواني داشته هاي فكري، ارزشي و اخلاقي مشترك از طريق گفتگو مي تواند مذاهب را در شناخت بهتر يكديگر و هم انديشي دربارة دستاوردهاي فكري و فرهنگي تمدن اسلام ياري رساند. حاكميت منطق گفتگو مناظره و عقلانيت متعادل براساس معيارهاي اخلاقي مي تواند موجب متحول سازي معرفت بشري به نفع معرفتهاي ديني، هميشه سازي وهماهنگ سازي معرفت ها در كليه لايه هاي علوم بشري ومعارفي، ساماندهي به چارچوب هاي نظري و روش ها و منطق معرفت شناسي و توليد مفاهيم بنيادي وعمومي براي تبيين ايده هاي سياسي – فرهنگي و مفاهيم كاربردي شود.
 
هم انديشي درباره فهم هستي و جايگاه موقت بشري و تاكيد بر تعامل و انتخاب آگاهانه مي تواند باروري انديشه ديني وتحول درون تمدني را از رهگذر گفتگوي ميان مذاهب رقم زند. چنين گفتگويي مي تواند ضمن ترسيم دقيق چشم اندازها، اهداف و رسالت ها، مذاهب را در انتقال پيام و ديدگاه خود در زمينه وضعيت موجود، وضعيت مطلوب ومراحل وصول از وضع موجود به وضع مطلوب ياري رساند. 

سوم آنكه گفتگوي ميان مذاهب موجب مي شود كه مذهب به عنوان يك نظام گفتاري با بهره گيري از نمادهاي زباني موجب اتصال حلقه هاي بهم پيوسته انسانيت و تنظيم روند حركت انديشه انساني شود. محاوره و گفتگو وسيله اي ارتباطي براي شكل گيري و تحول فكري و گستره اي براي رشد و پختگي و منطقي شدن يك انديشه قلمداد مي گردد. گفتگو ابزاري انساني و متمدنانه براي تاثير و تاثر و همكنشي سازنده ميان مذاهب براي دستيابي به صخره حقيقت و انعكاس جنبه هاي فكري و غناي محتوايي يك انديشه محسوب مي شود. 

اين ارتباط دو سويه با تماس رودررو و در فراگرد كنش متقابل مي تواند زمينه را براي تفهيم وتفاهم وقانع شدن و قانع كردن فراهم سازد. اين گفتگو گر چه سازوكاري براي حل اختلافات و گرفتن و يا دادن اطلاعات قلمداد مي شود اما روشي براي تامين منافع مشترك و يا تحقق هدف معيني در فرآيند ميانكنش اجتماعي و در راستاي شكوفايي تمدن زرين اسلامي محوب مي گردد. و مي تواند به عنوان تجربه مشترك بشري از رهگذر تعاملات ميان فردي و ميان اجتماعي موجب خودآگاهي ديني و ارتقاي كرامت انساني بر مدار عقيده وايمان شود و واژه سازي، نظريه پردازي و انديشه ورزي را در نظام نوين گفتماني رقم زند. 

چهارم آنكه گفتگوي بين مذاهب موجب وارد شدن نخبگان فكري جهان اسلام به يك متن جهاني شده مي گردد به گونه اي كه به رغم هويت هاي چند گانه نوعي رابطه بينا متني، بينا گفتماني و بينا ذهني ميان آنان برقرار مي شود. بينا متن ها از طريق به رسميت شناختن ارزشهاي فرهنگي و محلي، بر تفاوت و تمايز و چندگانگي تأكيد مي كنند و ضمن احترام به فرهنگ ها، آيين ها و سنت هاي قومي ومذهبي اصل امكان حصول «وحدت در عين كثرت» را تحقق مي بخشند.
 
از سوي ديگر با فروگذاشتن ايده هاي خودخواهانه طبقاتي، ملي، قومي و مذهبي، تلاش مي كنند به سوي نوعي تشابه به ساختاري به پيش روند و براساس نظريه وحدت گرايي و توحيد باوري و گرايش به اجتماعات و ومعنويات وارتباطات بين فرهنگي ميان ملتها، مفهوم جامعه جهاني – امتي را تحقق بخشند. نخبگان فكري وفرهنگي جهان اسسلام مي توانند با تاكيد بر مشتركات فرهنگي و هنجارها وارزشهاي اجتماعي مشترك نوعي اجماع درون تمدني را به منصة ظهور رسانند.
 
اين سرآمدن فكري مي توانند از طريق برقراري ارتباط با گروه هاي همفكر وارتقاي زمينه هاي تعامل فرامرزي به ايجاد شبكه هاي فراملي گروه هاي مذهبي اقدام كنند كه از ايده هاي يكديگر تغذيه مي كنند. اين نخبگان مي توانند در فرآيند گفتگويي سازنده بين مذاهب موجب ترويج جهانشمولي اسلام وتبديل تلاش هاي پراكنده به وفاق انديشه اي وهمگوني رفتاري در فرآيند تعامل با يكديگر شوند. گفتگوي متفكران، فرهيختگان وانديشمندان مذاهب گوناگون اسلامي مي تواند نقش دولت ها را در فرآيند تمدن سازي كاهش دهد و به جاي گفتگوي بين سران دولتها، گفتگوي نخبگان فكري وعلمي را حاكم سازد. اين مهم موجب حاكم ساختن فرهنگ تضارب آراء و انديشه ها در كليه سطوح كارشناسي و تصميم سازي و افزايش ارتباطات وهمگرايي نخبگان مسلمان به منظور بازسازي ايده ها، نظرات و انگاره هاي تمدن اسلامي مي گردد. 

ب) لزوم گفتگو
گفتگو در فرآيند تقريب مذاهب اسلامي از آن رو لازم وضروري است كه مايه دستيابي به وجوه مشترك فكري وهماهنگي و همفكري در زمينه انديشه، ارزش و رفتار مثبت مي گردد. در اين ميان گفتگو هم وسيله و ابزاري براي شناخت وجوه اشتراك وافتراق و هم موضوع و محتواي ميانكنش مذهبي قلمدادي مي شود. حال شايسته است ضرورتها ودلايل اهتمام به گفتگو بين مذاهب اسلامي تبيين گردد: 

۱ – گفتگو موجب برقراري ارتباط و تعامل و زمينه اي براي تعامل افكار و آراء مي گردد و روشي همدلانه محسوب مي شود كه باعث آشناسازي ديگران با انديشه ها و بنيان فكري و ارزشي خود در عين شناخت رويكردها و بنيان هاي ارزشي ساير مذاهب و فرهنگ ها مي گردد. 

۲ – گفتگو موجب تغيير وتحول فرهنگ انساني از رهگذر مكانيسم اصلاح و خود تصحيح و دگر تصحيح مي شود. براساس آية شريفه «ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم (خداوند سرنوشت هيچ قومي را تغيير نمي دهد مگر آنكه خود سرنوشتشان را تغيير دهند). گسترش گفتگوي ميان مذاهب اسلامي توان سازداري آنها را با پيشرفت هاي فكري و اجتماعي ارتقا بخشد و از طريق ايجاد نظام مفاهيم واصلاح چارچوب هاي معرفتي موجب تبادل نظر حاملان فكري و انديشه هاي مذاهب براي اصلاح و تدقيق مباني معرفتي به ويژه در زمينه مسأله شناسي و پيشينه شناسي و رويكردهاي روش شناختي به منظور پاسخگويي به نيازهاي فكري جوامع اسلامي گردد. 

۳ – گفتگوي بين مذاهب موجب اهتمام به پديده هايي چون مشاركت، تعاون، صلح، همكاري، مردم سالاري، باورمداري، اعتقاد گرايي اخلاق محوري، اعتماد متقابل، بردباري وخويشتن داري، تفاهم وتعامل و تبادل و تضارب آراء و افكار، پرهيز از منازعه و درگيري، اجتناب از يكجانبه گري و برتري جويي، نفي افراط وتفريط، پرهيز از سياست زدگي، قدرت زدگي و دولت زدگي، دوري از سطحي نگري و فرماليسم، حاكميت عقلانيت، منطق، استدلال و برهان، سعه صدر، مدارا، تساهل وتسامح معقول و تحمل يكديگر مي شود. 

۴ – گفتگو به طرفداران مذاهب چگونه گفتن وچگونه ارتباط برقرار كردن را براساس تعامل دوسويه مي آموزد و به آنها ياد مي دهد كه چگونه به يكديگر نزديك شوند و به جاي تكيه بر گفتار و گفتن به چگونه گفتن اهتمام ورزند، با پذيرش تكثر در ديدگاه و فهم نسبت
به رفع تعارض ها و تكيه بر مشتركات اقدام كنند، به آداب و رسوم و باورها و اعتقادات مذهبي يكديگر احترام گذارند، شيوه هاي مسالمت آميز از قبيل حكمت، پند، موعظه و استدلال را بر روشهاي مهر آميز ارجحيت بخشند وتعامل و گفتگو را پايه و اساس براي نيل به حداقل تفاهم و اشتراك مفهومي و ديدگاهي قلمداد كنند. 

۵ – گفتگو موجب دستيابي مذاهب به وفاق جمعي وتلاش آنان براي وصول به اجماع نظر بر سر اصول و قواعد عمل جمعي عام مي شود. طرفداران مذاهب مختلف اسلامي ضمن برخورد انساني با انديشه و منطق و گفتگو، سعي مي كنند به اجماعي گسترده و انسجام اجتماعي و هماهنگي و همفكري در زمينه انديشه، ارزش و رفتار مثبت در اسلام نايل آيند و ضمن پذيرش تكثر هويت هاي اقليمي وتنوع هاي فرهنگي به تعميق وحدت در مواضع اسلامي و تقويت عوامل پايداري همكاري و كنار گذاشتن اختلافات تفرقه افكن مبادرت نمايند. 

۶ – گفتگو يكي از ابزارهاي مديريت تحول در عصر جهاني شدن به شمار مي آيد. در اين عصر كه منجر به بازسازي فضا و فشرده تر شدن زمان ومكان وافزايش سطوح تعامل و همزيستي شده است، سرعت ارتباطات بين المللي افزايش يافته و زمينه مناسبي را براي تعامل وهمفكري مذاهب در زمينه دعوت جهاني اسلام از طريق اينترنت، ماهواره و راديو و تلويزيون فراهم ساخته است، كاهش فاصله ها و كمرنگ شدن مرزها با توجه به گسترش شبكه هاي جهاني اطلاعات و ارتباطات وتوسعه فن آوريهاي نوين ارتباطي و نقل و انتقال اطلاعات، فضايي فراخ و بدون مرز را براي هم انديشي، تعامل و گفتگوي بين مذاهب به منظور ارتقاي توان علمي و قدرت و توسعه اي جهان اسلام به وجود آورده است، در اين رهگذر، فناوري هاي مدرن ارتباطي مي توانند به جهاني شدن انديشه اسلام كمك كنند. 

۷ – گفتگو يكي از روشهاي حضور مؤثر فرهنگها در عرصه جهاني به منظور داد و ستد و تبادل با فرهنگهاي ديگر در حوزه تمدن اسلام است. به دليل فشردگي پرشتاب زمان و فضا و در هم آميختگي حوزه ها و عرصه هاي ميانكش اجتماعي وافزايش سطوح تأثير گذاري و تاثير پذيري در عصر جهاني شدن، مذاهب گوناگون اسلام بايد ضمن پايداري و پايبندي به رسالت اسلامي و حفظ همبستگي هويت اسلامي به بهره گيري از شبكه هاي اطلاع رساني براي تبادل ارتباطات علمي بين المللي و بهره برداري حداكثر از امكانات ارتباطي براي پيشبرد اهداف مشترك ارزشي در عين حفظ هويت هاي تكثر خود مبادرت نمايند.
 
آنها مي توانند ضمن پرهيز از جبهه بندي هاي فرهنگي و فكري منازعه آميز نسبت به برقراري ارتباط بين مفاهيم كاربردي وديني و اين رفع تعارض بين سازوكارهاي علمي وتجربي و آموزه هاي معرفتهاي ديني به تبادل نظر و گفتگو برخيزند و ضمن شفاف سازي محل نزاع به هم انديشي بر اساس اصول و ملاكهاي مشترك ارزشي از قبيل دانش، آگاهي، دانايي به مواجهه با چالش هاي مشترك بشري بپردازند. 

۸ – افزايش و گسترش مسائل جهاني، دستيابي به زباني مشترك را گريز ناپذير مي سازد. درك و فهم مسايل مورد توجه طرفين با امكان ها ابزارها ومعيارهاي جديد تعامل كه در بر گيرنده علائق و ديدگاه هاي تكثر درون تمدني باشد مي تواند مذاهب را در نظريه پردازي مشترك به منظور برپا ساختن تمدني براساس مباني حقيقت محور و در جهت اهداف و آرمان هاي اصيل انساني ياري رساند.
 
در اين زمينه شايان ذكر آنكه فضاي معرفتي قرن بيست و يك موجب نزديكي اديان به طريق اولي مذاهب به يكديگر شده است چرا كه انسانها در منظومه اي تكثرگرا زيست مي كنند كه راه بر حضور پررنگ دين – به عنوان رابطه انسان با امر قدسي – گشوده شده است. در اين رهگذر ضرورت دستيابي به فهم مشترك و زبان و گفتار واحد از طريق واژه پردازي و مفهوم سازي مي تواند مذاهب اسلامي را در مسير ارتقاء به سوي پيشرفت همه جانبه ياري رساند. 

۹ – فرآيند جهاني شدن در عين افزايش همبستگي ها و در هم تنيدگي هاي جهاني، خودآگاهي افراد و گروههاي مختلف را نيز نسبت به تمايزها و تفاوت هاي فرهنگي در درون تمدن اسلام افزايش داده است. تحت تأثير اين فرآيند، به موازات ادغام فزاينده انسان ها در جامعه جهاني، نوعي گرايش به متفاوت بودن و خاص ماندن شكل مي گيرد كه از آن به ديالكتيك خاص – عام و ديالكتيك محلي – جهاني تعبير مي شود. در اين راستا، مذاهب نيز علاوه بر تعامل وهم انديشي تلاش دارند تا خاص گرايي هاي فرهنگي خود را آشكار سازند. گفتگو مي تواند بهترين مجال براي تبيين خاص گرايي ها و عام گرايي ها مذاهب بر اساس روابط متقابل احترام آميز و همكاري جويانه قلمداد گردد.

ج) فوايد و مزاياي گفتگو
گفتگوي بين مذاهب اسلامي از فوايد و مزاياي بيشماري برخوردار است كه ذيلا به برخي از آنها اشاره مي شود: 

۱ – گفتگوي علمي و منطقي بين مذاهب موجب تحقق نظام منسجم فكري ونظري و روشمند و قوت انديشه اسلامي مي شود. در اين راستا، گفتگو منطق قدرتمندان است نه ضعفاء «چرا كه ابزاري براي ارتقاي شركت بين المللي فرهنگ وتمدن غني اسلامي و قدرت نرم افزاري فرهنگ اسلامي قلمداد مي شود. 

۲ – گفتگوي بين مذاهب راه را براي كاوش جمعي در خصوص فرآيند انديشيدن و خودآگاهي هموار مي كند. و زمينه هاي نوآوري در بسط قلمرو معرفت، حكمت و نظريه پردازي را فراهم مي سازد. گفتگوي مزبور به احياي روحية كاوش گري و نوانديشي و بهره گيري از عقل جمعي در جهت تعيين راهبرد و هدف گذاري و هدف گزيني مي انجامد و راه را براي برنامه ريزي به منظور اشاعه توليدات فكري نخبگان جهان اسلام هموار مي سازد. 

۳ – گفتگوي بين مذاهب چشم اندازهاي منظمي را شكل مي دهد و به طرفين گفتگو در حل مسائل ومعضلاتي كه موجب حيرت و سردرگمي آنان شده است مدد مي رساند. اين مهم در ساية جايگزين سازي نقد به جاي انتقاد مفرطانه، تحليل به جاي تجليل، مناظره به جاي جدال و مراء و مسأله يابي به جاي شبهه افكني امكانپذير است. 

۴ – گفتگوي بين مذاهب، نخبگان جهان اسلام را در رفع منازعات محلي، منطقه اي و جهاني كمك مي كند. اين مهم در سايه توجه به عنصر دانايي واهتمام به فنآوري هاي نوين ارتباطي براي تسهيل درك متقابل عملي است. ملاك قرار دادن حاكميت وجدان بشري در مورد ارزيابي آنان انساني، پذيرش جهانگرايي اخلاقي واخلاق گرايي جهاني به عنوان اصل مشترك و اعتقاد به مشاركت اديان توحيدي در نظام تصميم سازي وتصميم گيري جهاني، موجب حركت گفتگوي مذاهب به سمت دانايي فرهنگي در جامعه اطلاعاتي مي شود و مي تواند نوعي انسجام به تعامل فكري مذاهب اسلامي در سه سطح تحليل محلي، منطقه اي و جهاني ببخشد. 

۵ – گفتگوي بين مذاهب مي تواند ضمن تلاش براي فهم ودرك متقابل و شناخت نقاط ووجوه اشتراك فكري ونظري، به جاي اتكا به مسائل اختلافي گذشته،، نگاه به آينده را براساس وجوه مشترك آتي ملاك و مبنا قرار دهد. بر اين اساس تدوين قواعد و نوآوري در روش هاي علمي و معقول براي گفتگوي فرهنگي و هماهنگ سازي گمانه ها گزينش ها پردازش ها و روشها از رهگذر تقويت نظام شبكه اي تحقيقات واطلاعات مي تواند دوران جديد رنسانس تمدن سازي را رقم زند. 

۶ – گفتگوي بين مذاهب موجب انديشي آنها براي مقابله با تهديدات مشترك مي شود. در عصري كه برخي به نام اسلام هراسي (Islamo phabia) و با متهم كردن اسلام به بنيادگرايي افراطي سعي دارند به بزرگنمايي تهديدات وخطرات اسلام عليه جهان غرب بپردازند و با تبليغات منفي و جنگ رواني جهان اسلام را دشمن مشترك تمدن غرب معرفي نمايند برطرفداران مذاهب اسلامي است كه از طريق گفتگو و تبادل نظر به تحكيم پايه هاي اصيل ومحكم تاريخي، فرهنگي و مذهبي تمدن اسلامي و هم انديشي براي خنثى سازي تبليغات و توطئه هاي رسانه اي امپراليسم خبري مبادرت نمايند. 

د) لوازم
و آداب گفتگو:
به منظور تحقق گفتگوي بين مذاهب شايسته است برخي لوازم و مقتضيات گفتگو و نيز آداب تعامل وتبادل فكري در اين فرايند مورد اهتمام قرار گيرد كه برخي از آنها شرح زير اشاره مي شود: 

۱ – رواج فرهنگ گفتگو و تعامل و تبادل علمي – فرهنگي وتحقق بستر مناسب براي گفتگوي ثمر بخش بر اساس سه عنصر گوينده، شنونده و پل ارتباطي بين اين دو.
۲ – به كاري گيري روشهايي مناسب براي انتقال صحيح انديشه ها و خواسته ها و ابراز انتقادات
۳ – دو سويه بودن امر گفتگو وضرورت تأثير گذاري دو طرفه عاري از روابط نابرابر، سلطه آميز و پرتنش و براساس گفتگو از موضع برابر و متعادل.
۴ – تلاش طرفين براي دستيابي به تفاهم با حفظ اصول فكري و فردي براساس سعة صدر وتساهل و تسامح معقول.
۵ – مديريت گفتگو يعني مشخص بودن دستور كار و نحوه آغاز و پايان بحث و نحو پيشبرد و گفتگو
۶ – به كارگيري روشهايي مؤثر براي حل تعارضات و اختلافات وايجاد فضايي مطلوب براي گفتگوي ميان مذاهب.
۷ – اعتمادسازي، همكاري و تنش زدايي بين مذاهب اسلامي به منظور تجربه همزيستي مسالمت آميز در فرآيند داد وستدي پايدار
۸ – نفي مطلق انديشي، برتري باوري فرهنگي، تعصب، افراطيگري، قوم مداري (ethno centrism) بي اعتمادي، سوء برداشت اعضاء طلبي، تك گويي، مواجهة قهري، تفاخر، تبختر و تفرعن و پرهيز از هرگونه جانبداري متعصبانه و يا غرض تبليغاتي و نازل شدن سطح گفتگوها در اثر رويكردهاي تبليغاتي و عوامانه.
۹ – اهتمام به خردگرايي، جستجوگرايي و كاوشگري و احساس نياز به تعامل با ديگر مذاهب در فرآيند دو سوية گفت و شنود براساس حسن نيت و ارادة قوي تعامل.
۱۰ – تفكيك سطوح وابعاد گفتگو شامل تعاملي، تفاهمي، انتقادي و سازنده واولويت بندي يا مشخص سازي نوع و سطح گفتگو.
۱۱ – پرهيز از سياسي كردن گفتگو و يا سياست زدگي آن و تلاش براي تمركز زدايي از سياست در عرصه گفتگو .

هـ) شرايط گفتگو:
در عرصه تعامل و تبادل نظر بين مذاهب و فرق اسلامي شايسته است شرايط گفتگوي پايدار و سازنده نيز مورد اهتمام قرار گيرد كه به برخي از اين موارد اشاره مي شود:
۱ – مشخص شدن موضوع گفتگو: در فرآيند گفتگوي بين مذاهب، شايسته است موضوع مورد اختلاف و ابعاد آن مشخص شود تا طرفين بتوانند براساس استدلالهايي ثمربخش ومفيد، آگاهانه به گفتگو بپردازند. 

۲ – عين گرايي: در گفتگوي بين مذاهب، بايد طرفين با پرهيز از پيشداوري و بدور از ذهنيت قبلي دارد فرآيند گفتگو شوند و براي جستجوي حقيقت با روحيه اي عيني گرا و هدفمند تلاش كنند. گفتگوكننده واقعي بايد از چنان شجاعتي برخوردار باشد كه اگر به حقانيت طرف ديگر پي برد آن را بپذيرد و از اينكه ديدگاه هايش در محك نقد و آزمون قرار مي گيرد واهمه اي نداشته باشد. لذا شرط گفتگو بايد رسيدن به حقيقت و جستجوي آن در هر حالتي باشد نه آنكه هر كس در پي نشان دادن صواب بودن خود و نماياندن فراواني دانش و صحت نظراتش باشد بلكه طرفين گفتگو بايد در جستجوي حقيقت باشند. 

۳ – تسلط طرفين نسبت به موضوع: اطلاع طرفين گفتگو از موضوع مورد بحث و فهم و درك متقابل براساس برخورداري از ظرفيت علمي و مطرح ساختن استدلالهاي ظريف علمي در مجامع عمومي با توجه به سطح اطلاعات ودانش گفتگو كنندگان در زمرة شرايط گفتگو به شمار مي آيد. 

۴ – حركت از اصول مورد توافق: گفتگو زماني ثمر بخش است كه پيش از آن، اصول مورد توافق وفرضيه هاي مسلمي وجود داشته باشد كه طرفين بتوانند به آنها استفاده كنند. فرضيه هاي وجداني مي تواند پاسخي در برابر پرسش هاي فطري باشد. لذا بايد از قدر مشتركها واشتراكهاي فكري واصول مسلم و بديهي در گفتگو آغاز كرد تا بتوان براختلاف ديدگاه ها فائق آمد. 

۵ – گرايش منطقي: در فرآيند گفتگوي بين مذاهب، بحث بايد روال منطقي برخود گيرد و مقدمات بدون بحث هاي بيهوده و كش و قوس هاي بي ثمر، به نتايجي رهنمون شود. از اينروست كه در قرآن كريم ضمن نهي از جدال بيهوده، بر اهتمام طرفين گفتگو به استدلال منطقي تاكيد شده است، آنجا كه در سورة نحل آيه ۶۴ مي فرمايد: «قل هاتوا برهانكم» (بگو برهان و دليل خود را بياوريد). در اين رهگذر، شايسته است طرفين گفتگو نسبت به شفاف سازي مباحث و پرهيز از ابهام گويي و طفره روي اهتمام جدي مبذول دارند. 

۶ – گفتگو در فضايي مطلوب، سالم و منطقي: گفتگو بايد در فضايي مطلوب و به دور از جو ارعاب و وحشت رخ دهد تا امكان استدلال هاي منطقي و برخوردهاي آرام و خردمندانه وجود داشته باشد. در واقع، طرفين گفتگو بايد اين فرآيند را به عنوان معادله اي با حاصل جمع جبري غير صفر قلمداد نمايند كه در آن نفع يكي لزوماً ملازم با زيان ديگري نيست. 

۷ – نتيجه مندي گفتگو: گفتگوي بين مذاهب بايد پيامد علمي و عملي داشته باشد. در اين خصوص، شايسته است مذاهب گوناگون اسلام نسبت به مسائل عملي ومفيد ونتيجه بخش اهتمام بيشتري مبذول دارند. 

۸ – سمت گيري در گفتگو: گفتگو بايد براي رسيدن به غايت وهدفي از پيش تعيين شده جهت يافته باشد تا امكان دستيابي به گستره هاي مشترك و گسترش ابعاد وجنبه هاي توافق فراهم آيد. 

۹ – احترام به ديگري و نظرات وي: به منظور دستيابي طرفين گفتگو به مصالحه اي مطلوب بايد احترام متقابل رعايت گردد چرا كه حفظ احترام ديگري و تلقي برابر بودن طرف مقابل با خود در انسانيت و نشان دادن مدارا و تسامح و تعامل با طرف مقابل و نيز نگريستن به ديده حرمت، به گفتگو اجازه باليدن و شكل گرفتن مي دهد و مي تواند به فهماندن مراد طرفين گفتگو به ديگري منجر شود. ازاينرو پرهيز از نگريستن تحقير آميز به فرهنگ وسنت «ديگري» و يا اجتناب از برتر انگاشتن خود در زمره شروط و شرايط گفتگوي درون تمدني بشمار مي آيد. 

۱۰ – پرهيز از خشونت و پرخاشگري: طرفين گفتگو بايد از رهگذر حكمت و اندرز و مجادله به نيكوترين شيوه، زمينه پرخاشگري و خشونت را به حداقل رسانند و تلاش براي مسالمت جويي را وجهة همت خود قرار دهند. 

و) اهداف و دستاوردهاي گفتگو:
از آنجا كه مشخص بودن هدف گفتگو، جريان آن را منظم و آگاهانه مي كند و موجب ثمر بخشي بيشتر گفتگو مي گردد لذا شايسته است پيش از آغاز گفتگو نسبت به تعيين اهداف و دستاوردهاي آن اقدام لازم به عمل آيد. 

۱ – آگاهي ازمسأله: در فرآيند گفتگوي بين مذاهب بايد طرفين از اهميت و وسعت مسئله مطرح شده آگاهي داشته باشند. يعني موضوع مورد بحث و گفتگو به صورت مسئله اي زنده و واقعي در زندگي انسانها تلقي گردد. اين بحث و گفتگو موجب مي شود كه طرفين نسبت به ابعاد موضوع مورد بحث به تامل بپردازند. 

۲ – آموزش و روشنگري: در فرآيند گفتگوي مذاهب، آموزش و روشنگري نه تنها براي شركت كنندگان دربحث بلكه براي شنوندگان و يا خوانندگان آن در زمرة دستاوردهاي بحث بشمار مي آيد. يعني مذاكره كنندگان بايد قبل از گفتگو نسبت به شناخت مسايل اختلافي اقدام كنند تا طرفين بتوانند با عقايد و برداشت هاي متعدد درباره آن مسئله آشنا شوند. 

۳ – ارائه نقطه نظرهاي مختلف: هدف گفتگو، آشنايي افراد با نقطه نظرهاي متفاوت درباره موضوعات مورد بحث است. هر يك از افراد اين فرصت را پيدا مي كنند كه با شنيدن نظرات مخالف باواقع بيني بيشتري با نظرات خود و ديگران برخورد كنند. بدين ترتيب، عقايد مختلف مستقيماً و به طور مؤثر در كنش متقابل با يكديگر قرار مي گيرد. 

۴ – تصريح ايده ها: در زمره اهداف و آثار ونتايج گفتگو، تصريح عقايد است.
چه بسا برخي ايده ها در بادي امر براي بيان كننده آن هم مبهم وغير قابل تعريف باشد. بدين معني كه وقتي او ايده اي را بيان مي كند و سايرين از آن مطلبي برداشت مي كنند، شروع به طرح پرسش مي كنند و همين پرسش ها صاحب ايده را به دادن پاسخ هايي مجبور مي كند كه موجب روشن شدن بحث مي گردد. گفتگو هم براي گوينده و هم براي شنونده مفيد است، زيرا بسياري از ابهامات وافكار مغشوش با پرسش ها و پاسخ ها و با اشاره به واقعيت ها و با استنتاجات مختلف برطرف مي شود. 

طرفين گفتگو با ارتباط رودررو خود را آئينة ديگران مي بينند بدون آنكه خود متوجه شوند. بدين ترتيب، در فرآيند گفتگوي بين مذاهب، گوينده سعي مي كند درباره عقايد واظهارت خود طوري داوري كند كه انتظار مي رود كه ديگران درباره آن داوري كنند. لذا گوينده سعي مي كند عكس العمل هاي سايرين را پيش بيني كنند. 

۵ – انتقال اطلاعات و بهره گيري از انديشه و تجربه ديگران: هدف گفتگو ارتقاي دانسته هاي خود در مورد پديده هاي جهان، وقايع و رخدادها، فرهنگ ها و رفتار انسان هاي مختلف است. گفتگو روشي براي جذب دانش و مناسب ترين راه براي دستيابي به اطلاعات متنوع و افكار وعقايد گوناگون است. گفتگو موجب رشد فكري در جريان مبادلة اطلاعات، ارائه دستاوردهاي علمي، بينش هاي فلسفي، نظريه هاي اجتماعي وسياسي و فراگيري علوم و فنون مي شود. تجربيات نسل گذشته را به نسل امروز منتقل مي كند و امكان بهره گيري از آگاهي هاي افراد متخصص و مشاوره با آنان را فراهم مي سازد. 

۶ – همدلي: انسان به دليل ويژگي هاي جمع گرايانه و نيازهاي طبيعي – رواني خود در پي زندگي اجتماعي و ايجاد روابط مسالمت آميز با همنوعان خويش است. نياز به همزيستي مسالمت آميز و ميل به به همدلي و هماهنگي و حفظ بنيان هاي روابط اجتماعي و نياز به ابراز احساسات وعواطف از طريق گفتگو برطرف مي شود زبان گفتگو اصلي ترين ممكن ترين وسيله است. پذيرش تفاوت ها و به رسميت شناختن تفاوت هاي فردي، قومي وملي و تغيير نگرش به تفاوت هاي انساني از اهداف گفتگوست. بشر از طريق گفتگو به اين واقعيت نايل مي آيد كه «تفاوت داشتن» جزء طبيعي آفرينش و هستي و جزئي از وجود آدمي و تفكر و فرهنگ اوست. وحتي با حضور تفاوت هاست كه زيبا و قابل پذيرش شد ه است. 

تفاوت بخشي از قانون هستي است. درك اين قضيه كه اين تفاوتها نيستند كه عامل اختلاف و تفرقه اند بلكه نحوة نگرش انسانها به تفاوت ها و رويكرد به آنهاست كه مي تواند اختلاف برانگيز باشد يا مايه شناخت متقابل و درك دقيق تر از هستي شود. دستيابي به همدلي واقعي بين مذاهب، بر اين اساس قابل پذيرش و رشد دهنده است. گفتگو وسيله همدلي است به شرط آنكه پذيرش تفاوتها و زيبا دانستن آن پايه و اساس همدلي را بنا نهد و همساني و هم شكلي شرط اساسي همدلي و يگانگي نباشد. لذا گفتگو مي تواند همدلي و محبت  را افزون كند و تلاشي براي زيباتر و مطبوع تر ساختن وجود خود و محملي براي درك و تجربه دقيق تر زيبايي ومهر قلمداد شود. 

۷ – هم انديشي و مشاركت در تصميم گيري جمعي: گفتگو راهي براي گردهم آمدن عقايد و افكار گوناگون و بررسي آنهاست. اين هم انديشي موجب آشنايي با روشها و نظريات جديد و نيز نقد و ارزشيابي آنها و در نتيجه مشخص شدن كارايي ها و كاستي هاي آنها مي گردد. در اين رهگذر، انديشه كارآمدتر و توانمندتر خود را نشان مي دهد. هم انديشي از طريق گفتگو راهي را براي ابراز تفكرات نو پديد مي آورد و امكان بهره گيري از خود و توانمندي ذهني افراد بيشتري و به ويژه خردمندان و فرهيختگان را ميسر مي سازد و زمينه استفاده از استعدادها و بينش هاي نخبگان را فراهم مي آورد.
از ديگر سو، گفتگو راه را براي احقاق حق افراد و تصميم گيري هايي امكان پذير مي سازد كه مربوط به جمع مي شود. 

بديهي است كه مشاركت در سرنوشت جمع، حق تك تك افراد آن جمع مي باشد و گفتگو گشايشي براي شركت در تصميم گيري افراد محسوب مي شود كه مداخله رأي و نظر همگان را موجب مي گردد. گفتگو موجب مشاركت بينش هاي گوناگون و احترام به حقوق جمعي افراد از جمله سهيم بودن آنان در تعيين سرنوشت خود و تأثير گذاري آنها بر مراكز تصميم گيري مي شود و با تعيين جهت حركت يك جمع بر اساس خواست هاي عمومي، به محدود سازي خودرأيي و قدرت مداري مي انجامد. 

۸ – حل مسالت آميز اختلافات: بروز اختلاف به دليل تنوع افكار و تفاوت درخواستها و منافع، امري طبيعي در زندگي اجتماعي بشر است. گفتگو راه مناسبي براي درك اختلافات و تفاوت ها و آگاهي از آراء و نظرات و دلايل مختلف محسوب مي شود. گفتگو موجب رفع سوء تفاهمات و بدبيني ها مي شود. گفتگو راهي است كه در آن طرفين مي توانند بدون درگيري به طرح و بررسي مسأله مورد اختلاف بپردازند و از ديدگاه هاي يكديگر و نيازها و منافع متقابل آگاه شوند، راه حل هاي موجود براي خاتمه دادن به اختلافات را بررسي كنند و به راه حل مشتركي دست يابند، راه حلي كه براساس مفاهمه و حفظ همزيستي مسالت آميز صورت مي گيرد. گفتگو راه را براي درك انديشه طرف مقابل وتصورات وي و رفع ابهامات و پرهيز از قضاوت گري هاي عجولانه و تهمت ها و رفتارهاي تخريبي هموار مي سازد به گونه اي كه طرفين با در نظر گرفتن علايق واعتقادات يكديگر، نوعي رفتار ارتباطي متقابل جديد را بنيان مي نهند كه بر تحمل يكديگر و حفظ حقوق طرفين استمرار است. 

۹ – ابراز وجود: يكي از عوامل رشد انسان، ابراز توانمندي ها و خلاقيت هاي اوست. فرد از طريق گفتگو مي كوشد حاصل بودن خود و كارآمدي وجودي خويش را براي ديگران نمايان سازد.
او هويت خود را در شناخت و به كارگيري استعدادهاي دروني خود مي داند و توانايي خود را از ميزان بهره اي مي بيند كه مي تواند براي دنياي پيرامون خود داشته باشد. براي تحقق اين منظور، وي نياز به زندگي اجتماعي فعال با اعضاي جامعه از طريق گفتگو دارد. گفتگو راهي براي ابراز عقيده و اعلام آگاهي از هستي و حضور ديگران و ابراز پيامي است كه فرد براي همنوعان خود دارد. آدمي با گفتگو ذهنيات خود را در اختيار همنوعان خويش قرار مي دهد و از اين رهگذر حضور خود را در دنيايي انساني به تماشا مي گذارد و از بازتاب آن بهره مي برد و راهي به شكوفايي خود و ديگران مي گشايد. 

۱۰ – گسترش فضاي نقد و خرد ورزي: گفتكو روش سالمي براي بررسي و ارزشيابي ايده ها و نظرات گوناگون است. اين ارزشيابي موجب ارتقاي سطح فكري فرد وجامعه مي شود و برخورد خردورزانه را با مفاهيم وموضوعات و مسايل زندگي فردي وجمعي ترويج مي كند. نحوه بررسي افكار و نگاه دقيق و موشكافانه به نقاط قوت وضعف نظريه ها و روش ها و بررسي دلايل آنها موجب تلاش براي اراية انديشه هاي كارآمدتر و جديدتر و تفكر بيشتر پيرامون مسايل مختلف مي گردد و از سويي ويژگي پرسش گري كه در نهاد اين برخوردها نهفته است ذهن را به تحرك و حساسيت پيرامون باورهاو روشهاي رايج وا مي دارد و عنصر خرد آدمي را به وسط ميدان مي كشد و اين خود موجب حذف خودرأيي و نفي يكجانبه گري مي شود و خرد را به عنوان معيار مشتركي براي سنجش انديشه ها به جاي جهل وخودخواهي و قدرت طلبي حاكم مي سازد. 

ز) راهكارهاي گفتگوي بين مذاهب اسلامي:
به منظور ارتقاي سطح و كيفيت گفتگوي بين مذاهب اسلامي شايسته است نكات ذيل مدنظر قرار گيرد:
۱ – ارتباط و تعامل علمي اساتيد، دانشجويان و طلاب كشورهاي اسلامي به منظور علمي كردن گفتگوهاي فرهنگي از رهگذر برپايي همايش هاي علمي و كارگاه هاي مشترك پژوهشي و آموزشي
و برگزاري نشست ها، سمينارها، و كنفرانس هاي علمي. 

۲ – ساماندهي پژوهشي با بهبود و بهسازي نظام اطلاع رساني به منظور انجام مطالعات جامع در زمينه تحرير محل نزاع فكري بين مذاهب و انديشيدن راههاي حل اختلافات نظري ميان آنها. 

۳ – تقويت پايگاه هاي اطلاع رساني با ايجاد امكانات و شبكه هاي ارتباطي و فن آوري اطلاعاتي، تقويت مراكز اطلاع رساني جامع وسازمان يافته در زمينه دستاوردهاي پژوهشي جهان اسلام و ايجاد شبكه هاي اطلاع رساني به منظور گردش آزاد اطلاعات، دانش و ايده ها. 

۴ – نوآوري براي فعاليت هاي تحقيقي وآموزش چندرشته اي و بين رشته اي به منظور تقويت فرآيند انديشه ورزي، فرهنگ سازي و هماهنگ سازي عرصه هاي مخلتف معرفتي با ايجاد تيم هاي بين رشته اي و استفاده از افراد داراي تخصص هاي مختلف. 

۵ – ايجاد پژوهشگاهها و انديشگاهها به منظور بستر سازي و فضاسازي براي سياستگذاري و هدايت گفتگوها در مسير مطلوب و هم انديشي نخبگان علمي، فرهنگي، مذهبي و ارتباطي جهان اسلام در راستاي پشتيباني سياستگذاري هاي تعاملي، تقويت نظام اطلاع رساني و تبادل نظر بين محققان كشورهاي اسلامي از رهگذر ايجاد ساختار ارتباطي بهتر و منسجم تر. 

۶ – تعريف چارچوب ها، معيارها و ضوابط گفتگوي علمي – فرهنگي به منظور حاكم نشدن سليقه ها و ترجيحات و تفسيرهاي شخصي قومي و تقويت فرهنگ مدارا وسعه صدر نهادينه سازي اصول اخلاقي، تحقيقي و منطقي در مناظره و آزادي معقول انديشه و قلم و تقويت روحيه نقد، نقادي و بازپژوهشي معرفت. 

۷ – دور نگه داشتن فضاي گفتگو از التهاب هاي سياسي و پرهيز از سياست زدگي، دولت گرايي و يا رسميت گرايي در فرآيند گفتگو و نيز اجتناب از نقش ها و بحران هاي فكري و فرهنگي و نيز غوغاسالاري و عوام زدگي در عرصه مباحث فكري و فرهنگي از رهگذر اهتمام به ديپلماسي عمومي (Public diplomacy) و اتخاذ سياست هاي غيررسمي وغير دولتي در عرصه تعاملات ميان مذاهب اسلامي. 

۸ – مديريت سامان مند مراكز مطالعاتي و پژوهشي و فكري و انديشه اي جهان اسلام به منظور سامان بخشي به ارتباطات درون تمدني و تبادل نظر مراكز علمي و تحقيق جهان اسلام، فراهم آوردن بستر مناسب براي تعاطي آراء و تضارب انديشه ها و ارتقاي فهم درك مشترك در فرآيند تبادل آراي علمي. 

۹ – رعايت آداب گفتگو در فضايي سالم به دور از جمود، تحجر، خودباختگي و تقليد توجه به اصول نخبگي، فرزانگي وخلاقيت در مسير حركت آفريني تمدني، تقويت روحيه انتقادپذيري وتحمل نظر مخالف، استقبال از نقد انديشه در جهت تكامل و ارتقاي كيفي گفتگو و ايجاد آمادگي تجديد نظر در افكار در فضاي همفكري وهمدلي. 

۱۰ – تشكيل مناظره هاي قانونمند و توأم با امكان داوري و نقد و ارزيابي در محضر وجدان علمي با حضور اهل فن و نظر به منظور فراهم آوردن فضاي سالم و مشوق ابتكار وخلاقيت و همفكري، ايجاد زمينه تضارب آراء وعقول و گسترش فضاي انتقادي سالم و فرهنگ سازي براي گفتگوي آزاد در راستاي تلاش براي تقويت تعامل واعتمادسازي متقابل ميان نخبگان فكري، علمي و فرهنگي جهان اسلام. 

۱۱ – شناسايي، معرفي، انتشار و نقد آثار به جاي مانده عالمان و انديشمندان رشته هاي مختلف علوم اسلامي، نشر كتب و فعاليتهاي پژوهشي مرتبط با موضوع تقريب مذاهب اسلامي انتشار گزارش پژوهشهاي انجام شده در اين زمينه در جهان اسلام، اطلاع رساني كارآمد، مؤثر مناسب و گسترده در مورد محتواي پژوهش ها، تكميل بانكهاي اطلاعاتي به منظورانتقال يافته اي پژوهشي و ارائه آنها به صورت نظام يافته و سامان مند و تقويت سازوكار تبادل اطلاعات در مسائل علمي وفرهنگي مورد توجه دانشگاهيان و نخبگان مسلمان. 

۱۲ – برقراري ارتباط ارگانيك و تنگاتنگ بين مراكز فكري جهان اسلام مديريت شبكه اي تحقيقات به منظور هماهنگي پژوهش ها و بستر سازي براي توليد انديشه و نظريه منسجم و هماهنگ، ارتقاي تعاملات پژوهشي به منظور استفاده از نتايج و دستاوردهاي تحقيقاتي يكديگر، ايجاد زمينه هاي تبادل علمي بين مراكز فكري وانديشه هاي جهان اسلام، ايجاد سازوكار مناسب براي بهره برداري مؤثر از برآيند پژوهش ها، ايجاد هماهنگي بين مؤسسات و پژوهشكده هاي علمي جهان اسلام ايجاد ساختارهاي مناسب وكارآمد براي هماهنگي برنامه هاي علمي و پژوهشي، برقراري ارتباط منطقي بين مراكز پژوهش بر اساس بهره گيري از فن آوري ارتباطات و گسترش شبكه هاي رايانه اي به منظور انتقال نتايج تحقيقات در مجموعه اي مرتبط. 

۱۳ – اصلاح، بهسازي و تغيير در روش هاي گفتگو و ارزيابي راهبردهاي تعامل بين مذاهب اسلامي به منظور رفع سوء تفاهمات و سوء برداشت ها و متمركز كردن منابع فكري در جهت ايجاد منظومة هماهنگ انديشه.

نتيجه گيري
با عنايت به آنچه گذشت مشخص گرديد كه گفتگو در استراتژي تقريب مذاهب اسلامي از جايگاهي قابل توجه و تأثير گذار برخوردار است به گونه اي كه اهتمام به ابعاد اين فرآيند شامل شناخت اهميت، لزوم، فوايد، مزايا، لوازم، آداب، شرايط، اهداف، نتايج، دستاوردها و راهكارهاي ارتقاي گفتگوي درون تمدني مي تواند موجبات غناي بيشتر فكري ونظري تمدن اسلامي را در عرصه تاثير گذاري بر فرآيند تصميم گيريهاي جهاني فراهم سازد. 

در اين رهگذر، شايسته است فرآيند گفتگو در جهت به نقد كشاندن گذشته وروشهاي پيشين سوق يابد، نوعي توازن بين ورزيدگي فكري وشايستگي اخلاقي برقرار سازد، مرز اعتدال را پاس دارد و از پاسخ دادن به واقعيت هاي موجود طفره نرود، استفاده ابزاري از دين در جهت تخريب يكديگر صورت نگيرد فرآيند گفتگو از سلطه و اعمال نفوذ خارجي مصون ماند، گفتگو در جهت شناخت تهديدات مشترك وهماهنگي در جهت مقابله با سياستهاي يكسوية قدرتهاي فرامنطقه اي مؤثر افتد، فرهنگ به عنوان عنصري غالب و متفوق بر سياست واقتصاد تلقي گردد و وحدث ارزش در عين كثرت روش براساس نظر ما «وحدت در عين كثرت» به منصة ظهور رسد. 

حال در فرآيند گفتگوي بين مذاهب شايسته است ضمن درك اهميت سياست گفتگو و تعامل بر محور فطرت گرايي، يكتاپرستي، عاقبت جويي (فرجام خواهي و آخرت گرايي)، پيشرفت و توسعه، معنويت رضايت، حق طلبي، هدايت عمومي، برادري و برابري، عدالت اجتماعي، صلح وامنيت، آزادي هاي معقول واحترام به مرزهاي فكري و فرهنگ قومي و اجتماعي يكديگر، كنش متقابل دو حوزه دين وسياست و در هم آميختگي قلمروهاي روحاني و دنيوي در عصر ارتباطات و اطلاعات مورد اهتمام قرار گيرد. 

در واقع در عصر جهاني شدن، با توجه به رشد شبكه هاي فراملي شايسته است از گفتگو به عنوان ابزاري نرم افزاري و مسالمت آميز براي انتقال انديشه ها، نظريه ها و نوشته هاي ديني وتقويت دين پژوهي استفاده شود. به منظور نهادينه سازي گفتگو، شايسته است به تقويت وتحكيم استقلال نهادهاي چند جانبه، تبادل نظر وگفتگو بين محققان حوزه دانشگاه در كشورهاي مختلف اسلامي، ارتباط علمي پژوهشگران ونخبگان فكري وعلمي و فرهنگي مسلمان، ارتباطات پوياي علمي با ارتقاي همكاريهاي بين دانشگاهي از طريق تبادل استاد و دانشجو، تعامل و تبادل آراء بين محافل علمي جهان اسلام، تقويت روش هاي جديد تحقيق و پژوهش تطبيقي و بين رشته اي، توزيع سامان مند دانش از طريق اهتمام به فناوري شبكه اي، افزايش ارتباطات و مراودات علمي وتوسعه همكاري هاي علمي كشورهاي اسلامي با يكديگر در راستاي زمينه سازي براي اطلاع رساني دستاوردهاي علمي و فرهنگي مذاهب اسلامي مبادرت گردد.









https://taghribnews.com/vdcbgsbf.rhbgapiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی