تاریخ انتشار۲۳ تير ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۱۴
کد مطلب : 20469
مشاور دفتر رهبري در امور تبليغي خارج از كشور عنوان كرد؛

اهميت زبان تبليغ در سيره نبوي

يكي از خصوصيات انبيا اين بود كه به زبان‌هاي ديگر حرف مي‌زدند. پيامبر اكرم وقتي مي‌خواستند با يك نفر كه از آفريقا آمده بود حرف بزنند به زبان خودش سخن مي‌گفتند.
حجت‌الاسلام والمسلمين محمدرضا نوراللهيان، دستيار و مشاور دفتر مقام معظم رهبري در امور تبليغي و آموزشي خارج از كشور
حجت‌الاسلام والمسلمين محمدرضا نوراللهيان، دستيار و مشاور دفتر مقام معظم رهبري در امور تبليغي و آموزشي خارج از كشور
خبرگزاری تقریب(تنا):
اشاره:
پرونده پر رمز و راز بعثت انبيا و هدايت گام به گام مردم، با انتخاب رسول مكرم اسلام‌ مختومه شد و محمد امين با كلماتي اعجازآميز كه از خواندن مي‌گفت، مأمور ابلاغ آخرين پيام‌هاي خداوند به اهل زمين و تبليغ دين الهي و تبشير و انذار مردم شد. همزمان با مبعث نبي اكرم(ص)، خبرگزاری تقریب در جست‌وجوي جايگاه تبليغ ديني در قرآن و سيره پيامبر(ص) در ابلاغ رسالت، به سراغ «حجت‌الاسلام والمسلمین محمدرضا نوراللهيان، مشاورو دستیار دفتر مقام معظم رهبری در امور تبلیغی و آموزشی خارج از کشور» رفته و گفت‌وگويي را با وي ترتيب داده است. نوراللهيان، علاوه بر تدريس در حوزه علميه قم، پيش از اين نيز رئيس سازمان مدارس و حوزه‌های علميه‌ ايرانيان خارج از كشور بوده است. متن گفت‌وگو با وي به اين شرح است:

س: در ابتدا، از جايگاه تبليغات ديني در قرآن كريم بگوييد.

موضوع تبليغ ديني، بسيار با اهميت و ارزشمند است و پرداختن به آن بسيار گرانقدر است. در مورد جايگاه تبليغ ديني، شايد صريح‌ترين و رساترين بيان اين باشد كه وقتي مي‌خواهيم به پيامبر اكرم(ص) در مدينه سلام بدهيم مي‌گوييم «اشهد انك قد بلغت رسالته» من شهادت مي‌دهم كه اي پيامبر تو بليغ‌ترين مبلغ يا نخستين مبلغي هستي كه در امر تبليغ رسالت بزرگي را كه بر دوش داشتي، انجام دادي.
در قرآن مجيد گاهي به عنوان بالاترين و برترين سخن و قول، «تبليغ» را تبليغ كرده است؛ يعني خود كلام خدا، «تبليغ» را تبليغ مي‌كند تا تشويقي باشد براي مبلغان دين الهي. آنجا كه مي‌فرمايد: «من احسن قولا ممن دعا الي‌الله و عمل صالحا» چه كسي از همه در سخن و قول بالاتر است از كسي كه تبليغ و دعوت الي‌الله مي‌كند؟
آيات قرآن فراوان در اين زمينه حرف دارد. نهج‌البلاغه هم اشاراتي بسياري به اين جايگاه و اهميت آن مي‌كند. چه جايگاهي براي تبليغ از اين بالاتر كه مأموريت اصلي پيامبران، در واقع متن مأموريت ابراهيم خليل‌الرحمن، موساي كليم‌الله، عيساي روح‌الله و حضرت ختمي مرتبت(ص) و همه انبيا «تبليغ» بوده است. در ميان معاصران ما نيز اگر مبلغ ارزنده و برجسته و نافذالكلمه‌اي در جامعه وجود داشته باشد، قطعا همين جايگاه بلند و رفيع را مي‌تواند پيدا كند. خوشبختانه در مكتب تشيع و همچنين در سراسر جوامع اسلامي و در ميان همه فرق اسلامي، مبلغان برجسته‌اي كه به اهميت و جايگاه تبليغ توجه دارند، وجود داشته و دارند.

س: سيره تبليغي خاتم‌الانبياء(ص) به عنوان يكي از محورهاي مشترك همه مسلمانان جهان را قدري تبيين بفرماييد. ايشان چه شيوه‌اي را در تبليغ دين به كار مي‌بستند؟

براي اين موضوع بايد كتاب‌ها نوشته شود و خوشبختانه نوشته شده است. در سنن النبي(ص) علامه بزرگوار سيد محمد حسين طباطبايي صاحب الميزان، فصلي ولو اندك به سيره تبليغ پيامبر پرداخته شده است. تحقيقات گسترده‌اي هم بين اهل سنت و تشيع در اين زمينه انجام شده و اخيرا نيز در قم چند كتاب در اين‌باره نگاشته و چاپ شده است.
اجمال قصه اين است كه پيامبر از همان لحظه‌اي كه مأمور شدند براي ابلاغ رسالت‌ الهي، جامع‌ترين شيوه تبليغ را در پيش گرفتند.
پيامبر، اولا خود قيام به تبليغ كردند «يا ايها المدثر، قم فانذر و ربك فكبر».
ثانيا در جهت اين تبليغ كادرهاي مبلغ تربيت كردند. مجموعه مبلغاني كه پيامبر تربيت مي‌كردند و مدينه منوره مركز عمده آنها بودند، بسيار فوق‌العاده بود كه مي‌توانستند در قرا و كشورهايي كه اعزام مي‌شدند، نقشي مهم و اثربخش ايفا مي‌كردند. از آن جمله «معاذ بن جبل» است كه به يمن مي‌رود، «سعد بن معاذ» يعني فرزند او نيز مأموريت ديگري را در روزهاي آخر عمر پيامبر پيدا مي‌كند. اميرمؤمنان هم مأموريت‌هاي مهمي در اين زمينه داشتند و نقش اساسي ايفا مي‌كردند. شايد از بهترين و شايسته‌ترين اين مبلغان كه به نقش او همه فرق اسلامي
اذعان دارند و او را تكريم مي‌كنند، جعفر طيار و همسر مكرمه‌شان هستند. اين خانواده دو نفره به حبشه يا همين اتيوپي در آفريقاي امروز به مركزيت آديس آبابا رفتند و آنجا با تلاوت سوره مريم موفق شدند نجاشي را مسلمان كنند. با اسلام آوردن نجاشي، مسلمانان كشوري را فتح كردند و جايگاه دومي براي خود كه تحت فشارهاي بسيار بودند، يافتند. اين كادرها بعدا گسترده و طبقه‌بندي شدند؛ به اين شكل كه قاريان قرآن يك مجموعه بودند، مجموعه‌اي ديگر احكام و مسائل اسلامي را بيان مي‌كردند و جمع ديگري نيز مأموريت ابلاغ نامه‌هاي پيامبر را به سران كشورها داشتند. مدرسه نبوي، مدرسه تربيتي مدينه و مدرسه‌اي كه در آن مبلغ‌پروري صورت گرفت، بسيار در اين جهت موفق بود. در مورد مسلمان شدن ايران نيز بايد گفت كه ايراني‌ها در همان دهه دوم انقلاب پيامبر مسلمان شدند. اين به بركت چند مبلغ است كه پيامبر فرستادند و عمده‌ترين مبلغي كه به بركت اسلام و با هدايت پيامبر آمد، «بريده اسلمي» است كه امروز در تركمنستان شوروي ولي آن روز در خراسان مأموريتش را در سال ۵۰ هجري آغاز كرد. او بيانات و ديدگاه‌‌هاي پيامبر و اهداف اين تفكر و خصوصيات اين مكتب جديد را به ايرانيان رساند. تاريخ و تمدن ايران بزرگ نشان مي‌دهد كه در جهت اين حركت پيامبر و اعزام مبلغان، ايراني‌ها بسيار روي خوش نشان دادند و برخورد مثبتي داشتند و به عبارتي خودشان چون اهل تاريخ، تمدن، ادبيات، مكتب و فكر و انديشه بودند، اين مكتب را با آغوش باز استقبال كردند.

س: با توجه به سيره پيامبر اكرم(ص) در تبليغ، مبلغان ديني بايد داراي چه ويژگي‌هايي باشند؟

مبلغ بايد بدون ترديد به اصول موضوع و مطلبي كه مي‌خواهد تبليغ كند، به درستي آشنا باشد. اگر كسي مي‌خواهد فرشي را تبليغ كند، بايد به آن آشنا بوده و همان را تبليغ كند. از اين رو، مبلغ اسلامي بايد يك اسلام‌شناس واقعي باشد كه فقه اسلام، تاريخ اسلام، معارف قرآن و غيره را به خوبي بداند و به‌ويژه در زمينه حديث آشنايي كامل داشته باشد. اين اصل نخست است.
همچنين مبلغان ما بايد آشنا به زبان‌هاي خارجي باشند. اسلام صرفا دين ايراني‌ها يا عرب‌ها نيست. آشنايي به يك يا چند تا از زبان‌هاي زنده دنيا براي مبلغ اسلامي ضروري است؛ غير از انگليسي و عربي، زبان‌هاي ديگري چون اسپانيولي، استانبولي، ايتاليايي، ژاپني، تاميل و زبان تايي كه امروزه تايلندي‌ها به آن صحبت مي‌كنند، زبان مالايو كه جمعيت نزديك به ۳۰۰ ميليون به آن صحبت مي‌كنند، زبان فرانسوي كه امروز ۴۹ كشور دنيا به آن صحبت مي‌كنند و قلمرو وسيعي را از فرانسه و كبك كانادا، تا غرب آفريقا مثل سنگال، ساحل عاجل، الجزاير، و حتي لبنان كه روزي زبان دومشان فرانسوي بوده و جزاير كومور را به خود اختصاص داده است. زبان مسئله‌اي اساسي است. ما كم نداشته‌ايم مبلغ بسيار برجسته و بزرگي كه كلامي بسيار متقن و منطقي بسيار قوي داشته‌اند اما به دليل ندانستن زبان‌هاي خارجي، نامشان تنها در محدوده سرزمين خودشان باقي مانده و از آن فراتر نرفته است.
نكته مهم ديگر اين است كه زبان تبليغ هم نبايد يك زبان شكسته بسته باشد. من اگر امروز با زبان فارسي پرغلط با شما صحبت كنم، شما اصلا اين مصاحبه را قابل انتشار نمي‌بينيد. وقتي مي‌خواهيم براي مردم از اسلام تبليغ كنيم بايد زبان روز و زبان ادبي پر از ملاحت و پر از لطايف و دقايق را به كار ببريم.
از طرفي بايد مبلغ افق ديد وسيع داشته باشد. مبلغين ما امروز متأسفانه افق ديد كوتاهي دارد. نگاه به همه آفاق رسالت و مأموريت خود ندارد و دوربين نيست و نگاه او جامع نيست. نگاه خرد كودكانه با افق ديد كوتاه و تنگ‌نظرانه و جامد و متحجرانه به اسلام در تبليغ بسيار زيانبارتر از تبليغ نكردن است. وقتي تبليغ نكنيم مي‌گوييم كاري نكرده‌ايم؛ ولي وقتي تبليغ مي‌كنيم اما حوزه مأموريت‌مان را نمي‌فهميم و نمي‌شناسيم و آفاق كار براي ما روشن نيست و افق دورتري را نمي‌بينيم و جهاني بودن اسلام را در نظر نمي‌گيريم، به اسلام جفا كرده‌ايم. بايد در تبليغ جهاني دين اسلام، به گونه‌اي سخن گفت كه غرب، اروپا و آمريكا در برابر آن راهي جز تواضع نيابد. سخن از عدالت و انصاف و آزادي با تكيه بر اصول مكتبي و آيات و روايات براي جهان امروز بسيار گيرا و جذاب است. مبلغ بايد با مجاهده
اين مطالب را از متن آيات و روايات استخراج كند و از آن چيزي سخن بگويد كه همه جهان به دنبال آن است. بحث از حقوق بشر، محيط زيست، حقوق زن و كودك و حقوق زندانيان، بحث از نظافت و بهداشت، بحث آب و بحران آب همه به نوعي مباحث اسلامي است. مبلغ اسلامي فقط نبايد از زكات و غيره صحبت كند. در متن قرآن ما، آيات فراواني هست درباره بحث مهم آب؛ «و من الما كل شيء حي».
امروز دنيا با بحران بي‌آبي مواجه است. مبلغ بايد بر اساس مطالعه سنجيده جامعي با آگاهي از علوم روز و ارتباط با دانشكده‌هاي مربوطه و بررسي نتيجه تحقيقات و پايان‌نامه‌ها سخن بگود و مطالعه عميق و محققانه داشته باشند تا بتواند محققانه صحبت كنند.
در سخن‌ مبلغ بايد مقدمه و مؤخره و نتيجه‌گيري مشخص باشد. سخن مفصل و طولاني نباشد. و از همه مهمتر، «اهل عمل بودن» سخنران و مبلغ از هر شرط ديگري تأثير گفتار را ماناتر و پايدارتر مي‌كند.

س: شما از مبلغيني سخن گفتيد كه زبان خارجي ديگري بلد نبودند و با وجود همه برجستگي‌ها و امتيازات، تنها مبلغين ملي هستند نه جهاني. در زمينه اهميت زبان در امر تبليغ بيشتر صحبت كنيد. پيامبر در اين زمينه چه سيره‌اي داشتند؟

به عنوان مثال، مرحوم شهيد مطهري در داخل ايران يا در ميان فارسي‌زبانان مبلغ بسيار موفقي بودند. عمده عمر ايشان به تحصيل و تدريس فلسفه و معارف قرآن گذشت و از اين حيث بايد گفت كه۵۰ سال كامل عمر آقاي مطهري در تبليغ موفق گذشت؛ در حسينيه ارشاد، در شهرهاي بزرگ ايران مثل آبادان، در دانشگاه‌هاي تهران و ايران، در قم و درانجمن اسلامي مهندسان. سخنراني‌ها ايشان بسيار سنجيده است، داراي يك موضوع و نتيجه مشخص، با منابع و ارجاعات مشخص و مجموعه‌اي از آگاهي‌ها و اطلاعات و اتقان در كلام. مطهري احساسي صحبت نمي‌كرد و بيان احكام اسلامي مورد نظرشان بود.
بسيار خداترس بود. اين از صفات مهم مبلغ است كه در پاسخ به سؤال قبل شما فراموش كردم به آن اشاره كنم. قرآن كريم مي‌فرمايد: «الذين يبلغون رسالات ‌الله و يخشونه و لايخشون احدا الي الله»؛ مبلغ واقعي كسي است كه از خدا بترسد و از هيچ‌كس جز خدا هراسي نداشته باشد. آقاي مطهري همه اين‌ها را داشتند و بيش از اينها را هم داشتند. زمان‌شناس بودند و آگاه به خصوصيات و مقتضيات زمان. يك نوع روانشناسي را مي‌دانستند. ساختار سخن را مي‌شناختند و در منبرهايشان استفاده از كلمات فصيح و بليغ را به خوبي رعايت مي‌كردند.
ولي آقاي مطهري يك شخصيت جهاني شيعه نيستند. اين را به ضرس قاطع مي‌گويم چون ايشان هيچ زباني جز زبان فارسي نمي‌دانستند. ما امروز در دنياي اسلام مبلغين اين‌چنيني كم نداريم. مرحوم وائلي سخنران بزرگي بودند كه سخنان ايشان در قالب نوار و سي‌دي در سطحي وسيع توزيع شده است. در قطر نيز استاد يوسف قرضاوي، از مبلغين بزرگ و به‌نام هستند. در كشورهاي ديگر نيز از اين گونه افراد داريم؛ مثلا احمد ديداد يك مبلغ بسيار بزرگ و شايسته است؛ وي وقتي وارد مناظرات با كليسا و مسيحيت مي‌شد، اگر پخش مستقيم از تلويزيون‌هاي مختلف صورت مي‌گرفت، بدون ترديد پيروز اين ميدان بود. در ايران نيز مرحوم آقاي فلسفي، در مشهد مرحوم هاشمي‌نژاد، اينها داراي كلام تأثيرگذار بودند، ليكن جهاني نيستند.

يكي از خصوصيات انبيا اين بود كه به زبان‌هاي ديگر حرف مي‌زدند. پيامبر اكرم وقتي مي‌خواستند با يك نفر كه از آفريقا آمده بود حرف بزنند به زبان خودش سخن مي‌گفتند. تبليغ اسلام به همه زبان‌ها بود.
روزي بلال بر پيامبر وارد شد و به زبان حبشى پيامبر را ستود. اما كسي معناي سخنان او را نفهميد. حسّان بن ثابت، شاعر معروف پيامبر كه اديب بزرگي بود، به امر پيامبر كلمات بلال را به عربي ترجمه كرد و از زبان بلال گفت: «اذا المكارم فى آفاقنا ذكرت فانما بك فينا يضرب المثل»؛ به اين معنا كه هنگامى كه در سرزمين ما از بزرگى‌ها و بزرگواري‌ها ياد شود، به وجود تو مثل مي‌زنند. سخن بلال بليغ بود ولي زبانش را همه نمي‌فهميدند حال آنكه پيامبر مي‌فهميدند. روزي فردي روستايي كه به زبان عربي بدوي سخن مي‌گفت نزد پيامبر آمد و از ايشان به همان زبان عربي بدوي پرسيد كه آيا روزه در سفر جزو نيكي‌هاست. پيامبر در پاسخ به او با همان زبان روستايي فرمودند: ليس من البر الصيام في السفر. روزه در سفر از نيكي‌ها نيست.
اين نكته است كه مبلغ امروز بايد بتواند به زبان عربي و انگليسي صحبت كند. حالا
ما نمي‌گوييم كه آلماني يا ديگر زبان‌ها را نيز بداند. اينكه من مبلغ اسلام باشم ولي نتوانم در يك مجتمعي كه همه لبناني هستند صحبت كنم، اصلا درست نيست. امروز زبان تمدن و زبان برتر و رايج همه بلاد انگليسي است. بايد همه مبلغين ما به زبان انگليسي تسلط داشته باشند.

س: شهيد مطهري از جمله كساني هستند كه به آسيب‌هاي تبليغات ديني پرداخته‌اند و نكاتي را در اين زمينه بيان داشته‌اند. در اين زمينه ديدگاه‌هاي خود را بفرماييد. اساسا چه آسيب‌هايي متوجه عرصه تبليغات ديني است؟

من از قبل از انقلاب شاگرد علامه مطهري بودم. همه ما مديون ديدگاه‌هاي صائب ايشان بوده و هستيم. ايشان آسيب‌هايي را در اين زمينه برشمرده‌اند از جمله بحث اظهارنظرهاي غيرمتخصصانه در امر دين. امروز هم در داخل كشور شاهد هستيم كه گاهي برخي مداحان وارد تخصصي‌ترين امور ديني مي‌شوند و به اظهارنظرهاي غيرتخصصي و غيرصحيح مي‌پردازند. اينكه مصلحت مردم را با مزاج مردم متفاوت بدانيم و طبق مصلحت مردم صحبت كنيم. اين همان چيزي است كه همواره سنت و روش حوزه‌هاي علميه شيعيان بوده است. حوزه‌هاي علميه ما همواره از دولت‌ها مستقل بوده‌اند و از دولت‌ها پولي نمي‌گرفتند. اين اواخر البته يك اتفاقات ديگري افتاده كه بايد پند گرفت و با تلاش بزرگان حوزه بايد به استقلال ۱۲۰۰ ساله خود بازگرديم. در گذشته چون حوزه‌ها متكي به دولت‌ها نبودند، از اين رو عالمان دين به حاكمان كاري نداشتند، لذا در مقابل آنها مي‌ايستادند و به آنها اعتراض مي‌كردند، زندان هم مي‌رفتند ولي در مسير رسالت ديني خود از مردم دفاع مي‌كردند و به نفع مردم حرف مي‌زدند. مبلغ ديني بايد مصلحت مردم را در نظر بگيرد، از همين روست كه همواره سعي بر اين بوده كه مردم خود مبلغين را اداره كنند نه دولت‌ها. البته همانطور كه شهيد مطهري تأكيد دارند، نبايد مصلحت مردم با ميل مردم يكي انگاشته شود؛ چرا كه در اين صورت، مبلغ به ميل آن حاجي‌بازاري كه به او پاكت داده، سخن مي‌‌گويد و اين يك آسيب جدي است كه وجود داشته ولي نه در سطح گسترده.
البته بايد مجددا به اين نكته اشاره كنم كه اين آسيب‌ها نيز در زمان و مكان خود مورد بررسي است.
وقتي تبليغ بومي را نگاه مي‌كنيم، اين موارد هست ولي در دنياي امروز، آسيب‌هاي تبليغ ديني، چيزهاي ديگري است. امروز تبليغ ديجيتالي شده و دنيا با فيس بوك و سايت و همه ابزار اينترنتي و ديجيتالي به تبليغ مي‌پردازد. امروز هك كردن سايت‌ها توسط رقبا يك كار ضدتبليغي است كه به صورت گسترده انجام مي‌گيرد. يك مبلغ بايد امروز براي خود سايت داشته و توانايي چت كردن داشته باشد و به نياي‌ گسترده و پر راز و رمز اينترنت مسلط باشد؛ در غير اين صورت، ركن تبليغ را از گستره همه جهان به يك منبر چوبي چند پله‌اي براي ۵۰ نفر محدود كرده است. اين است كه صداي ما به جايي نمي‌رسد. رقباي ما صدايشان را به چند زبان، همزمان و به صورت آن‌لاين به همه دنيا مي‌رسانند.
آسيب‌ بزرگ عرصه تبليغ در شرايط كنوني اين است كه حوزه علميه ما هنوز دنياي اينترنت و فيلم و هنر تصويري را نمي‌شناسد. بسياري سوره مريم را خوانده‌اند ولي سريال مريم مقدس كار ديگري مي‌كند. بسياري تاريخ جنگ ايران و عراق را خوانده‌اند و مي‌دانند ولي فيلم درچشم باد تحول ديگري است. جوان‌هايي كه پيش از اين مي‌گفتند از شنيدن درباره دفاع مقدس خسته شده‌اند، پاي اين فيلم مي‌نشستند و اشك چشمشان را پر مي‌كرد. امروز بايد به زبان هنر، ادب و به شيوه ديجيتال و رسانه‌هاي نوين و به شيوه ژورناليستي با دنيا سخن گفت.
متأسفانه امروز در تبليغات ديني ما، زبان ژورناليستي جايگاهي ندارد. اگر مي‌خواهيم از مسلمانان غزه دفاع كنيم، آيه و روايت مي‌آوريم. دنيا به آيات و روايات ما كاري ندارد. نمي‌دانم كه چطور مي‌خواهيم مطلبي را براي جهان مسيحي، لائيك و يهودي، با آيه و روايت ثابت كنيم. اگر ما ژورناليست تربيت مي‌كرديم مي‌توانستيم بسيار بسيار موفق باشيم. هر روز صبح، لوموند نه فقط روي ميز فرانسوي‌ها بلكه روي ميز جهان است. اين‌ها شبكه توزيع بسيار به‌روزي دارند، همانطور كه يك فرانسوي مي‌تواند هر روز صبح لوموند را تهيه كند، من در تهران نيز مي‌توانم لوموند را هر روز ببينم و بخوانم و در آفريقاي جنوبي نيز دسترسي به لوموند همين‌گونه است. اگر مي‌خواهيم تبليغ كنيم بايد بتوانيم ژورناليست قوي و حرفه‌اي تربيت كنيم و از راه كار ژورناليستي بايد وارد شويم.

س: ديدگاهي وجود دارد مبني بر اينكه
اين رسانه‌ها محصولات تكنولوژي غرب هستند و اساسا استفاده از آنها را در تبليغات ديني جايز نمي‌دانند. حتي نسبت به ژورناليسم نگاه بدبينانه‌اي وجود دارد. شايد اين ديدگاه مقاومت جدي در اين مسير از خود نشان مي‌دهد؟
 

بله چنين ديدگاهي وجود دارد. بايد به آنها گفت كه اگر اينگونه است پس از هواپيما هم استفاده نكنيد. چرا تلويزيون در خانه‌تان منبر فلان آيت‌الله را نشان مي‌دهد و شما هم نگاه مي‌كنيد. بانك هم نرويد. به مترو هم سوار نشويد. كل شبكه ريلي و بهداشت كشور محصول غرب است. طب ما طب بوعلي بوده است، امروز همه طب جديد از آثار غرب است. اگر بيماري به خانه‌تان وارد شد به بيمارستان‌ها مراجعه نكنيد. تمام سيستم پارلمان ما غربي است. سيستم قضاي ما، وزارتخانه‌ها و ساختارشان همگي از غرب آمده است. چگونه است كه ما اينها را مي‌پذيريم ولي حاضر نيستيم در شرايط كنوني كه عصر ارتباطات است از اين وسايل ارتباط گروهي و جمعي در مسير اهداف اسلامي خود بهره ببريم. حال آنكه اگر عزم خود را جزم كنيم، بستر بسيار مناسبي براي تبليغ ديني فراهم است. 

س: جناب نوراللهيان، چند سالي است كه شاهد ورود گسترده منبرها به رسانه ملي هستيم. در اين زمينه ديدگاه خود را بفرماييد. چه آسيب‌ها و فوايدي از اين منظر متوجه عرصه تبليغات ديني است؟ 

يكي از اين منبرها، برنامه آقاي قرائتي است. ايشان معمم هستند و از همين قرآن و حديث هم مي‌گويند اما براي عوام مردم نه براي سطح خاص. اين اشكالي ندارد هفته‌اي يكبار ايشان بيايند و صحبت كنند ولي از اين كه بگذريم، حتي ورود منبر آيت‌الله جوادي‌آملي به تلويزيون هم تاكنون نتيجه چندان مثبتي نداشته است. حتي گاهي بزرگاني را از اهل منبر به تلويزيون مي‌آورند كه انصافا در خانه‌هايي كه به منبر احترام مي‌گذارند نيز تلويزيون خود را مي‌بندند. تلويزيون را خاموش مي‌كنند تا بچه‌هايشان به روحاني بدبين نشوند؛ چراكه اولا اين صحبت‌ها صحبت‌هاي عمومي در سطح تلويزيون نيست و دوم اينكه اين صحبت‌ها كاملا يك‌طرفه است. اساسا منبر يكطرفه است. ما امروز ديالوگ را بايد تبليغ موفق بدانيم. گفت‌وگوي دوطرفه. هم ميزگرد و هم ديالوگي مثل چت. اينكه او هر چه مي‌خواهد بگويد من تحمل كنم و بعد من بگويم و او به گفته من اعتراض و انتقادش را بگويد و جواب بشنود. دو سه جلسه ممكن است تندي و عصبانيت باشد و چند تا آدم متعصب هم پاي اين شبكه شاكي بشوند و چهار نفر هم شبهه‌اي در ذهن‌شان ايجاد شود. اما كم‌كم اين به شكل‌گيري يك فضاي سازنده كمك مي‌كند. الان فضاي تلويزيون ايران اصلا فضاي سازنده‌اي نيست.
من تنها اندكي از آوردن منبري به تلويزيون دفاع مي‌كنم آن هم به اين شروط كه ممل و خستگي‌آور نباشد، فرد سخنران خوشنام باشند، يكطرفه حرف نزند و داد و بيداد عليه آنچه كه قبول ندارد راه نيندازد. منبري بايد مثل علي بن ابي طالب منطق عقل را با انصاف توأم كند، اگر قرار باشد سخنران منبري در رسانه چوبي بردارد و بر سر زيد و عمر بكوبد، اين منبر خاصيت خود را از دست مي‌دهد. اساسا منبري كه براي جمع خاصي است، نمي‌توان آن را در تلويزيوني نشان داد كه همه جور مخاطب دارد.
من فكر مي كنم كه اين شيوه كاملا از روي بي‌سليقگي است كه در تبليغات ما رخ داده است.

س: شما در سخنانتان از استقلال مبلغان ديني و حوزه‌هاي علميه سخن گفتيد و نقدي كوتاه را نيز به فضاي كنوني كشور در اين زمينه داشتيد. اين موضوع را بيشتر تبيين كنيد. 

نزديك به ۱۲ قرن حوزه‌هاي علميه ما مستقل و عزتمند زيسته‌اند و به حيات علمي و اجتماعي خود ادامه داده‌‌اند؛ اما متأسفانه بايد بگويم كه پايان ۱۲ قرن استقلال حوزه‌ها، با پايان عصر امام خميني(ره) همزمان بوده است. قطعا آنچه كه امروز در تبليغ مي‌بينيم ممكن است طراحي و برنامه‌ريزي دلسوزانه‌اي پشت آن باشد،اما بي‌شك خلاف سيره و مشي امام(ره) است. امام خميني كه رحمت خدا بر ايشان باد، فقط بر استقلال مبلغين تأكيد نداشتند، بلكه راجع به مسجد نيز هرگز اجازه نمي‌دادند كه از بيت‌المال و وجوهات خرج شود. شما نمي‌توانيد از امام سندي بياوريد كه براي مسجدي اجازه صادر كرده باشند كه از سهم امام و سادات صرف شود يا از دولت پولي پرداخت شود. مي‌گفتند ۱۰۰۰ سال مردم خودشان مساجد را ساخته‌اند و اداره كرده‌اند. مردم بايد بتوانند پاي اين مسجد و حسينيه بايستند. مسجد
و حسينيه دولتي نه تنها سودي ندارد كه زيان هم مي‌رساند. چون يك نگاه خاص، هيئت مديره خاص، منبري خاص و جهت‌گيري خاصي را بر مسجد حاكم مي‌كند. امام اين را نمي پسنديدند.
درباره اعزام مبلغ هم مي‌فرمودند كه من نبايد مبلغين را اعزام كنم، هر شهري كه مبلغ مي‌خواهد بايد از او دعوت كند و مردم آن شهر خودشان او را اداره كنند تا آن آن روستايي، فلان منبري را از خودش بداند و پاي او بايستند و از او حمايت كنند. منبري كه فلان روستايي برايش كله‌قند يا نمد آورده، به مصلحت مردم سخن خواهد گفت نه منفعت دولت.
اگر خداي نكرده اين‌طور شود كه دولت‌ها در حسينيه‌ها و مساجد آش نذري بدهند و در عزاداري‌ها پرده سياه بزنند و چادر و خيمه درست كنند، همه چيز منحرف خواهد شد. سينه‌زني كه خرجش را دولت بدهد، سينه‌زن امام حسين نيست، سينه‌زن يك جريان خاص داخل كشور است. قطعا امام كه بر عزاداري سنتي تأكيد داشتند، با عزاداري دولتي و رسمي مخالف بودند.
نگاه امام اين بود كه اسلام مال همه است. منبري بايد آنقدر مستقل باشد كه بتواند به طور خالص و فارغ از همه گرايشات بر سر منبر بگويد «قال الصادق، قال رسول الله، قال الله الحكيم»، اين تبلغ اسلام است.
امروزه مؤسسه‌هايي براي تربيت مبلغ تأسيس شده‌اند. كم كم اينها مجال را از حوزويان سنتي كه عالم‌تر و حديث‌دان‌تر مي‌گيرند، مساجد را تحت كنترل قرار مي‌دهند و اگر قرار باشد يك عالم روحاني كه بسيار هم باسواد است ولي با خط مشي هيئت مديره فلان مسجد جور در نمي‌آيد، در آن مسجد سخنراني كند، از حضور او ممانعت خواهند كرد و از او مجوز مي‌خواهند. ديروز اين‌طور نبود. امام سنگ فرش خيابان‌ها را به مصلا تبديل كرده بود. مردم وقتي مي‌ديدند يك روحاني سليم‌النفس و نافذالكلمه‌اي ايستاده و سخن مي‌گويد، مي‌ايستادند، به سخنان او گوش مي‌كردند و براي او ابراز احساسات مي‌كردند.
بر اين اساس، تأكيد دارم كه حوزه‌هاي علميه بايد همانطور كه بزرگان علما فرياد رسا مي‌زنند، زود جلوي اين خطر پيش آمده را بگيرند و بايد عزت و استقلال طلبگي را در زي طلبگي بدانند. درست است دولت‌ها ميلياردي پول مي‌دهند ولي خداي ناكرده ميلياردي هم فساد براي انديشه حوزوي پديد مي‌آورند. البته نمي‌گويم كه اكنون بايد بنشينيم و عزا بگيريم. بزرگان حوزه‌هاي ما حواسشان جمع است و ابعاد اين چالش را به خوبي مي‌شناسند و در تلاش براي رفع اين مشكل در حال مجاهده هستند.

س: آيا اراده‌اي در درون حوزه‌ها در مسير مغاير با آنچه پيش از اين مرسوم بوده، وجود دارد؟ 

بله. اراده‌اي بسيار قوي. پيش از اين در جامعه مدرسين، افرادي بوده‌اند كه سابقه بسيار طولاني در مبارزات عليه شاه داشته‌اند. امروز كساني كه آن كارها را كردند يا ۸۰، ۹۰ ساله شده‌اند وخانه‌نشين هستند، يا از دنيا رفته و يا شهيد شده‌اند. به هر ترتيب، جمع جديدي آمده‌اند كه اين جمع جديد از خود گرايشات دولتي نشان داده‌اند. مجموعه مدرسان جديد شكل گرفته همگي در حوزه‌هاي علميه درس خارج و سطح و فقه و اصول و مكاسب و تفسير و فلسفه مي‌گويند. يك اراده بسيار قوي شكل گرفته كه قلم به دستان دولتي در حوزه تربيت كنند. ولي بايد تأكيد كنم كه هرچند اراده اينها بسيار قوي است و بر مسائل نيز فايق آمده‌اند اما خوشبختانه عده بالايي ندارند. خوشبختانه نويسندگان، فرهيختگان، فيلسوفان، اديبان، شاعران و اساتيد كم‌نظيري كه بسياري از آنها دروس جديد خوانده‌اند و در دانشگاه‌هاي معتبر درس خوانده‌اند در حوزه حضور دارند كه با شناسايي خطر تلاش مي‌كنند استقلال حوزه‌ها را برگردانند. ائمه جمعه‌اي مثل آيت‌الله اميني و آيت‌الله استادي از مروجان و مدافعان پر و پا قرص استقلال حوزه هستند و اين افراد كم هم نيستند. بايد بگويم كه تمام مراجع ما در اين دسته‌اند مگر يك عده بسيار بسيار اندك. تمام مراجع دغدغه استقلال حوزه را دارند. بايد تبليغي كه از حوزه برمي‌آيد و مبلغي كه از حوزه برمي‌خيزد تمام فكر و ذكرش انذار و تبشير مردم باشد. مسلما هسته اوليه يك انديشه كاملا حوزوي در دامن مراجع و اساتيد بزرگ و حتي مبلغان و ائمه جمعه انقلابي و طرفدار نظام شكل گرفته و در آينده نزديك شاهد بازگشت به همان دوره عزت و استقلال حوزوي و حوزويان خواهيم بود. در اين مسير نيز تأييدات رهبري معظم انقلاب همچون گذشته حامي جدي اين انديشه است.






https://taghribnews.com/vdcaoynu.49nwi15kk4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی