سؤال اينجاست كه رسانه ملي ما در زمينه تبيين چهار قطعه سرنوشتساز از تاريخ و آينده بشر؛ يعني بعثت، غدير، كربلا و مهدویت چه كرده است.
اشتراک گذاری :
اشاره: حجتالاسلام والمسلمین سيد محمد میرتبار، مبلغ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در خارج از كشور و یكی از پژوهشگر دینی به ویژه در حوزه مهدویت است كه مدتی است، با تأسیس بنیاد فرهنگی مهدی موعود(عج) در استان گیلان، مدیریت این مؤسسه را برعهده داد. وی در گفتوگویی تفصیلی با خبرنگار تقریب، به اهمیت تبلیغ دینی از ابعاد مختلف پرداخته و ضمن انتقاد از وضعیت تبلیغات دینی در كشور، بر اهمیت تبشیر و توجه به رحمت واسعه الهی در تبلیغات دینی و همچنین توجه به ضرورتهای دنیای امروز تأكید دارد. متن این گفتوگو به این شرح است:
س: دین مبین اسلام و قرآن كریم چه جایگاهی برای تبلیغات دینی و مبلغان این عرصه قائل است؟
قرآن كریم، رفیعترین جایگاه را برای مبلغان اسلام، معین فرموده و این را ذیل آیه شریفه «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولایخشون احدا الا الله» مشخص میدارد؛ با این مضمون كه كسانی كه در راستای ترویج و تبلیغ معارف اسلامی و فرهنگ نبوی و اهل بیت گام برمیدارند، جز خشیت و هراس از خدا، از هیچ چیز دیگر، هراس و ترس به دل راه نمیدهند. این اوج جایگاه مبلغان و مروجان دینی است. در آیات دیگر هم به این موضوع اشاره شده و تبلیغ دینی را یك جهاد عظیم در راه خدا تعبیر كرده است.
س: پیامبران، در واقع بزرگترین مبلغان دینی هستند كه از جانب خداوند، مأمور ابلاغ پیام الهی میشوند. سیره تبلیغی پیامبر اكرم(ص) را در این خصوص تبیین بفرمایید.
عایشه و دیگران درباره منش پیامبر نقل میكنند كه «كان خلقه القرآن». به این معنا كه تمام سیره و شیوه پیامبر قرآنی بود. قرآن در همه حوزههای فكری و عملی و رفتاری پیامبر جاری بود. همانطور كه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند پیامبر(ص) طبیبی بودند كه در خانه نمینشستند بلكه خانه به خانه به سراغ بیماران میرفتند تا آنها را درمان كنند. پیامبر دردها را میشناختند و برای درمان، دوار بودند یعنی در همه جا حاضر بودند. ایشان به نشستن در خانه و یا مدینه و مكه اكتفا نمیكردند و حتی تا شكسته شدن دندانهایشان در طائف پیش رفتند تا ارزش تبلیغ را نشان دهند. نامههای فراوانی به شخصیتهای بزرگ آن روز نوشتند و در میادین بزرگ جنگ حضور یافتند. مناظرات علمی بسیاری داشتند كه از آن جمله مباهله ایشان با نصارای نجران بسیار مشهور است. از طرفی پایه و اساس سیره تبلیغی پیامبر(ص)، امانت و صداقت بود. «كان دائم الفكر و لیس له راحه»؛ در حالات ایشان آمده است كه پیامبر دائمالفكر بودند و اهل عافیتطلبی و آسایشخواهی نبودند. داشتن دغدغه هدایت دیگران با راحتطلبی جور درنمیآید. امروز در سیره علما و بزرگان دین هم همین صفات را مشاهده كردهایم. اینقدر موضوع سیره تبلیغی پیامبر(ص) وسیع است كه علامه طباطبایی(ره) در كتاب سنن النبی، بخش جداگانهای را به موضوع سیره تبلیغی ایشان اختصاص داده است.
س: امروز در جامعه ما، در مسئله نحوه برخورد با بسیاری از ناهنجاریها، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. قرآن كریم چه راهكاری را برای تبلیغ پیشنهاد میكند؟
در قرآن كریم، تأكید بسیاری بر تبشیر شده است. امر به بشارت و رحمت در قرآن، هم بیشتر است و هم مقدم است. در واقع تعداد آیات رحمت چند برابر آیات غضب است. من معتقدم كه در برخورد با برخی ناهنجاریها كه در واقع تخلف از اصول دینی محسوب میشوند، باید به این نكته توجه داشته باشیم كه اینها در عموم موارد، از باب ناآگاهی هستند. در برخورد با مقولات بدحجابی و بیحجابی كه گاهی با آن برخورد سلیقهای میشود و یكی میگوید بگیر و یكی میگوید نگیر، باید بررسی انجام دهیم كه اساسا چرا این معضل واقع شده است. نباید به این مقوله مانند سایر جرایم نگاه كرد. واقعا اگر وجدانی قضاوت كنیم، بسیاری از اینها از روی ناآگاهی است. الان باید دید كه متولیان فرهنگی ما، رسانهها، سینما و صدا و سیما چقدر منحصرا درباره حجاب حرفی برای گفتن دارند. در جامعهای كه هیچ جا سخن از ثمرات و فلسفه حجاب نیست، آن وقت یكباره بیاییم با زور و با توجیه زور بخواهیم افراد به سمت حجاب سوق دهیم. آیا واقعا این شیوه قرآن در تبلیغ دین است. قرآن بشر را به تفكر و تدبر امر میكند و میفرماید «افلا تعقلون»، «افلا یتفكرون». از این استفهامهای انكاری در قرآن كم نداریم؛ اینها هشدار و اعلام خطر به بشر است كه تو میدانستی و میتوانی بفهمی. در واقع قرآن هم بشارت میدهد و هم انذار میكند و اعلام خطر. ما باید روش تبلیغ را از قرآن بیاموزیم. زیباییهای قرآن بسیار زیاد است و در این زمینه كتابها نوشته شده است، باید برای تبلیغ دین از زیباییهای قرآن بگوییم. خداوند به حضرت موسی میفرماید كه فرعون طغیانگر است ولی با «قول لین» با او صحبت كن. این بسیار درسآموز است.
س: از این منظر، چه آسیبهایی متوجه فضای تبلیغات دینی است؟
آسیبها فراوان است. پیشوایان دینی در لابهلای نیایش و دعاهایشان از صفت کسالت و تنبلی و بیحوصلگی به خدا پناه میبردند. امام سجاد(ع) میفرماید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ» در واقع، از سستی و رخوت و تنبلی و بیحالی به خدا پناه میبریم. اینكه ما نسبت به وظیفه تبلیغ دینی بیتفاوت بشویم. اینكه تصور كنیم دیگر این حرفها خریدار ندارد. از طرفی تذكر باید مرتب باشد. نقش روحانیت و مبلغین این است كه خدا را در قلوب مردم زنده نگه دارند و این تذكره باید همواره و همیشگی باشد. اینطور نیست كه تبلیغ را مقطعی بینگاریم. درباره همین حجاب نقطه آسیب ما این بود كه پس از پیروزی انقلاب و پس از دوران دفاع مقدس كه فضای جامعه كاملا معنوی شده بود، كار را تمام شده دیدیم و از این عرصه غافل شدیم. امروز هم چند صباحی موضوع حجاب مطرح میشود و دوباره به فراموشی سپرده میشود، اینها ضعف و محل آسیبهای جدی است. امر به معروف و نهی از منكر باید همیشه زنده باشد و مرتب حالت تذكار به مردم وجود داشته باشد.
س: شما از وظیفه مبلغین و روحانیت سخن گفتید. حضرت امام خمینی(ره) به عنوان روحانی برجستهای كه وارد فضای تبلیغ شده و كاری پیامبرگونه كردند، در زمینه تبلیغ چه دیدگاهی داشتند؟
امام(ره)، جملهای درباره انقلاب اسلامی داشتند كه انقلاب ما یك انقلاب فرهنگی است. در حقیقت اركان و پایههای انقلاب ما بر اصول اسلام ناب محمدی(ص) كه تعبیر خود ایشان بود، استوار و پابرجا شده است. انقلاب فرهنگی یعنی انقلابی كه صرفا سیاسی و با شعارهای خاص نیست، بلكه انقلابی است كه هدف و اصول اولیه آن بر مسائل فرهنگی بوده است. از این رو، سعی و تلاش امام(ره) از بدو پیروزی، برای نشان دادن ماهیت این انقلاب بود كه عبارت است از جلوههای فرهنگ ناب محمدی(ص) و زیباییهای اسلام. امام خمینی(ره) از ابتدا تكالیف دانشگاهها را مشخص كردند، وظایف جدیدی برای حوزهها معین فرمودند و نهادی مثل سازمان تبلیغات را بنا كردند و به ایجاد و تقویت نهادهای دیگری مثل دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم همت گماشتند. امام(ره) قصد داشتند با این كار نشان دهند كه این انقلاب برای رسیدن به اهداف فرهنگی خود نیازمند یك سازماندهی و یك كار كاملا سیستماتیك با تشكیلات خاص در این حوزه است. تشكیلاتی كه بتواند راه و منش پیامبر(ص) و اولیای الهی را تبلیغ و ترویج كند. پیامبر(ص) نیز وقتی به مدینه آمدند، به تشكیل یك حكومت كاملا منظم و منطبق بر اصول و قواعد خاص پرداختند و از این رهگذر به نشر و ترویج اسلام پرداختند. امام هم در مسیری كه برای انجام رسالت خود به عنوان یك روحانی مبلغ دین و یك مرجع تمامعیار انتخاب كردند، به رسول الله اقتدا كرده و مشی پیامبرگونه برگزیدند.
س: درباره دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم صحبت كردید. در این زمینه نقش امام(ره) را در تشكیل آن بفرمایید.
سازمان تبلیغات اسلامی، مربوط به همه كشور بود و با حكمی كه امام خمینی(ره) برای تشكیل آن دادند، شكل گرفت. اما دفتر تبلیغاتی كه منحصر در حوزههای علمیه است، نهادی است كه اساسا برای چگونگی هدایت مبلغین حوزه و اعزام آنها به اقصا نقاط كشور تشكیل شده است. اینكه چگونه مبلغین را در حوزه تربیت و طبقهبندی كنیم. در حوزه از قبل هم با نظارت مراجع تقلید، مبلغین هدایت میشدند؛ اما دفتری جداگانه و مشخص تحت عنوان دفتر تبلیغات كه مركز واحدی باشد، بعد از انقلاب به بركت امام(ره) در حوزه شكل گرفت. این دفتر، امروز هم بعد از رحلت حضرت امام(ره) در سایه رهبری معظم انقلاب، همچنان كار خود را ادامه میدهد.
س: حضرت امام(ره) چه راهكارهایی را برای تأثیرگذاری بیشتر تبلیغات دینی و كلام و بیان مبلغین ارائه كردهاند؟
امام(ره)، نقش روحانیت را تحت عنوان منشور روحانیت مطرح كرده و در بسیاری از دیگر پیامهای خود نیز بر این وظایف تأكید داشتهاند. ایشان، پشتوانه اساسی انقلاب را روحانیت و حضور انقلابی آنها در صحنه میدانستند. قبل از پیروزی انقلاب، نقش روحانیت را در مبارزات و در ایام تبلیغ مانند محرم و صفر بسیار تعیینكننده میدانستند و در راستای تبلیغات دینی و به ویژه ابلاغ پیام عاشورا، فرمودند كه روحانیت باید اینها را برای مردم بیان كنند. و تأكید داشتند كه وضعیت فعلی مسلمین و فضای كنونی جهان اسلام و رسالت دینی عموم جامعه باید برای مردم تعریف و تبیین شود. باید به مردم گوشزد شود كه جریان مبارزه حق در برابر باطل و پیروزی خون بر شمشیر یك جریان تاریخی و یك حركت صرفا متعلق به زمان سیدالشهدا نبوده؛ بلكه این الگویی است كه باید آیندگان به آن تأسی كنند و هر زمان میتواند عاشورا باشد و هر مكان میتواند كربلایی دیگر شود. اصرار داشتند كه ابعاد اندیشه و تفكر عاشورایی برای مردم بیان شود تا جوش و خروش و شعور انقلابی در آحاد ملت تجلی كند. امام شئون فراوانی را برای روحانیت و مبلغین معین میكردند. میفرمودند كه شما روحانیت باید به گونهای باشید كه مردم به محضی كه شما را ببینند به یاد پیامبر(ص) بیفتند. ایشان، جایگاه رفیع روحانیت را با این تعابیر معین كردند كه كار، حركت و آرمان روحانیت باید همان آرمان پیامبر باشد تا علاوه بر كسوت، سنت و روش و سیره پیامبر نیز در آنها شكل بگیرد. امام(ره) بر حفظ «زی طلبگی» در میان روحانیت و مبلغين تأكید داشتند. گاهی به سیاسیون تأكید داشتند كه منازعات سیاسی هم باید بر محور و حالات طلبگی باشد. اینقدر جایگاه روحانیت را رفیع میدیدند كه می فرمودند كه اختلاف سلایق را نیز باید دیگران از روحانیت بیاموزند كه گاهی در مباحثات طلبگی باهم نزاع علمی میكنند اما بعد در یك كاسه غذا میخورند و در كنار هم چای مینوشند. با اين حال، در بحثهای علمی سلایق خود را خیلی جدی ابراز میكنند و در برابر هم میایستند. امام(ره) خود در این زمینه نیز الگوی تمام عیار برای دیگران بودند. در عین حال، ایشان خطر روحانیت منحرف را به كرات هشدار میدادند. تعبیر آخوند درباری، آخوند وابسته و عتابهای حتی شدیدتر و تعابیر تندتر از این نیز، در بیانات امام(ره) بسیار دیده میشود. تأكید داشتند كه اگر روحانیت از مسیر خارج شود، خطرش از دشمنان نیز بدتر خواهد بود. سخنرانیهای امام(ره) در اواخر عمر مباركشان بسیار به انحرافاتی كه ممكن است در درازمدت روحانیت را تهدید كند، اشاره دارد. اجمالا، ایشان در عین احترامی كه برای جایگاه روحانیت قائل بودند، خطراتی را كه ممكن است روحانیت و عرصه تبلیغات دینی را تهدید كند، بازگو میكردند. امام توجه جدی نسبت به رسیدگی به مناطق محروم و زاغهنشینان داشتند؛ لذا اعزام نیروهای مبلغ به اقصا نقاط كشور در زمره توجهات جدی ایشان بود. در زمان جنگ نیز از حضور روحانیت در سرحدات جبههها بسیار خرسند بودند. زمانی ما با لباس و كسوت بسیجی خدمت امام رسیده بودیم، آن روز، طلبهها با لباس روحانی شعار میدادند و علاقه خود را به امام ابراز میكردند. در شعارهایشان میگفتند كه عمامههای ما باید تبدیل به كفن شود تا دشمن را بیرون كنیم و همچنین میگفتند از تو به یك اشاره از ما به سر دویدن. از چهره امام(ره) به شدت معلوم بود كه تحت تأثیر قرار گرفته بودند و از دیدن روحانیت جان بر كف برای حضور در جبههها و روحانیت مردمی خوشحال بودند. تعابیر ایشان در این زمینه ضبط و ثبت است؛ آنجا كه مثال زدند و درباره مقام معظم رهبری فرمودند خوشحالم كه ایشان را در پشت جبهه با لباس و كسوت روحانی و آماده برای فداكاری در راه ترویج دین اسلام میبینم و در جبههها در لباس مقدس سربازی ایشان را مشاهده میكنم. گاهی میفرمودند كه ایكاش برایم مقدور بود كه در این عرصه وارد شوم. امام خمینی(ره) روحانی را پیادهنظام فداكار و آماده و تمامعیار برای دین میدانستند كه از حضور جانانه در هیچ صحنهای دریغ نمیكند. همچنین بر مردمی بودن روحانیت و همسطح با مردم و در میان مردم بودن آنها تأكید داشتند.
س: امام خمینی(ره) بر استقلال حوزهها و مبلغین دینی و روحانیت از دولت به عنوان افتخار همیشگی روحانیت شیعه تأكید داشتند و در این زمینه نیز بسیار تأكید داشتند. این موضوع را تبیین كنید و ارزیابی خود را از وضعیت فعلی در این زمینه بفرمایید.
افتخار امام(ره) این بود كه روحانیت اصیل و عناصر حوزوی انقلابی شیعه، هرگز وابسته به دولت و جیرهخوار دولتیها در طول تاریخ نبودهاند. همواره نیز این آرزو را داشتند كه این وضعیت حفظ شود. در واقع در طول تاریخ اسلام و تشیع، حوزویها عناصر محبوبالقلوبی در میان مردم بودند كه همین مردم آنها را در حلقه خود میگرفتند و از جهات مختلف روحانیت و مبلغان دینی را اداره میكردند. چون عناصر كاملا مردمی بودند و بر قلوب مردم حاكمیت داشتند. امام همیشه تأكید داشتند كه روحانیت و حوزههای علمیه نباید به لحاظ مادی وابستگی به دولت داشته باشد. همین وجوهات و حقالتبلیغی كه مردم به روحانیت هدیه میكنند، نشانگر دلدادگی دوطرفه میان آنهاست. حفظ مناعت طبع و استقلال مادی و معنوی و عزت فردی روحانیت، از جمله تأكیدات رهبر كبیر انقلاب بود. تأكید داشتند كه این اصل در قرون متمادی حفظ شده و به همین خاطر همیشه سر روحانیت بلند بوده و خود را وامدار هیچ تشكیلات خاصی نمیدانستند. روحانیت در طول تاریخ هم مبلغ اسلام و ارزشهای دین بوده و هم نماینده و سخنگوی مردم بوده است. از این رو، مقبولیت حاكمان دین همیشه برعهده مردم بوده است. اگر مشروعیت پیامبر اكرم(ص) و اولیای الهی بر عهده خدا بوده است. اما تاریخ ثابت كرده كه مقبولیت آنها با مردم است. عنایت دارید كه اگر مردم حضور داشتند امیرالمؤمنین در خانه نمینشستند. عدم همراهی مردم بود كه ایشان ۲۵ سال در خانه نشستند. این همراهی مردمی برای عنصر روحانی، بزرگترین رمز موفقیت است و امام بر این معنا بسیار تكیه داشتند. بر زندگی ساده و بیآلایش روحانیت اصرار میكردند. شهید مدرس را اینطور معرفی میكردند كه او عالمی بود كه با لباس كرباسی اما سخنان آتشین و مواضع قاطع سیاسی، دل دستگاه رضاخانی و دستگاه طاغوت و پشتیبانان نظام طاغوتی را میلرزاند. روحانیت اینگونه مورد قبول امام(ره) است؛ چون وابستگی ندارد و همیشه سرافراز و عزتمند است.
س: وضعیت كنونی ما در این زمینه را ارزیابی كنید؟
الان هم تأكيد ميكنم كه حوزهها استقلال خود را حفظ كردهاند. ممكن است در برخی پروژههای عمرانی مراكز علمی حوزوی در سراسر كشور كمكها و توجهاتی از سوی دولت خدمتگزار نظام صورت گرفته باشد، اما هزینه عمده و گذران همیشگی و روزمره حوزهها همان حالت مردمی را دارد. اداره حوزهها با اعاناتی كه مردم به مراجع تقلید به عنوان جانشینان امام زمان(عج) میدهند، انجام میشود. این وجوهات صرف حوزهها و تبلیغ دین میشود. مراجع تقلید همچنان به شدت به این موضوع تكیه دارند. حتی بنایشان بر این است كه وضعیت سنتی حوزه یعنی پرداخت شهریه اندك و مختصر به طلبهها كه سرشار از بركت و نورانیت است، حفظ شود. خوشبختانه مراجع عظام تأكید دارند كه آن سبك و سیاق سنتی و سادگی حوزه حفظ شود و زرق و برقها به آن راه پیدا نكند و مشی طلبگی، مشی پاكی و صفا و وجهه روحانیت محفوظ بماند. البته باید توجه داشت كه امروز شرایط مقداری فرق كرده است. مناسبات تازهای هم ممكن است باشد. اما همچنان انتظار است كه شرایط سنتی حوزهها حفظ شود.
س: منظورتان از مناسبات تازه چیست؟
انتظارات جدیدی به وجود آمده است. مثلا در بحث مدركگرایی، خیلیها معتقد نبودند كه حوزه به سمت مدركگرایی برود ولی شرایط جامعه اقتضا میكند كه یك روحانی كه سالها تحصیل كرده، برای این كه بتواند در جایی راه پیدا كند و یك مقدمهای بشود برای راهیابی او به مراكز مختلف، باید مدركی باشد كه سطح علمی او را معین كند؛ به ویژه برای خارج از كشور تا بتواند سخنان عالمانه خود را منتقل كند. از این رو، مجبور شدند مدركی هم به مقتضای روز منطبق با مدارك دانشگاهی به طلاب بدهند.
س: درباره حقالتبلیغها چطور؟
الان عمدتا حقالتبلیغ طلاب از سوی مراكز حوزوی، از سوی مراجع تقلید و رهبر معظم انقلاب است. حالا ممكن از باب ضرورت اتفاق دیگری هم در برخی عرصهها بیفتد. یك مثالی در این زمینه بزنم تا موضوع ضرورت روشنتر شود. امام از ابتدا مخالف بودند كه روحانی در مسندهای اجرایی كشور باشد و از این رو با عناصری چون مهندس بازرگان، بنیصدر و دیگران مخالفتی نكردند حتی اگر مشی و دیدگاه آنان را قبول نداشتند. اما از اول با اینكه روحانی رئیسجمهور بشود مخالف بودند. اما جایی رسید كه ضرورت ایجاب كرد كه بزرگانی مثل مقام معظم رهبری كه در همراهی ایشان با خط امام هیچ شكی نبود وارد عمل شوند. چرا كه شرایط سختی بر كشور تحمیل شده بود و دیگران امتحان خوبی پس نداده بودند. امام بعد هم به این مسئله اشاره كردند. ضرورت آن روز این بود كه برخلاف عقیده اولیه خود، از میان وفاداران به ولایت فقیه كسی بیاید كه كارشكنیها از میان رفته و انقلاب در مسیر اصلی خود به راهش ادامه دهد. به خاطر همین ملاحظات هم بود كه روحانیت مجبور شدند در جایگاههای عقیدتی سیاسی و نمایندگیهای ولیفقیه برای اسلامی شدن فضای دانشگاهها قرار گیرند. اینها از باب ضرورت بود. روحانیتی كه هیچ انتظار نمیرفت در دستگاههای دولتی وارد شود، به این عرصهها وارد شدند. در گذشته اگر یك روحانی حتی در ادارهای مثل اوقاف كه مربوط به مسائل دینی بود، وارد میشد انگشتنما شده و او را روحانی اوقافی لقب میدادند و مذمت میكردند. اما بعد از انقلاب از باب ضرورت مجبور شدیم به این فضاها وارد شویم. بر این اساس، ممكن است حقوق این بخش از روحانیون از سوی دولت تعیین شود؛ اما خوشبختانه و با افتخار اعلام میكنیم كه اصل و اساس و پیكره حوزهها همین الان هم جنبه دولتی ندارد و كاملا بر پایه نظارت مراجع تقلید است.
س: درباره تبلیغات دینی در بستر رسانههای جمعی و نوین، بحثها زیاد است. یكی از مباحث ورود منبرها به رسانهای مانند تلویزیون است. در این زمینه دیدگاه خود را بفرمایید كه چه فواید و احیانا چه ضررهایی را به همراه دارد؟
ورود منبرها به عرصه رسانه، چالشهای زیادی داشته و نقدهای زیادی دارد. معتقدم كه باید در جای خود به طور كارشناسی این موضوع بررسی شود. یادم هست كه یك روز به دیدن آقای قرائتی رفته بودیم، ایشان مثال جالبی میزدند كه ما باید ترویج را از تریاكیها یاد بگیریم، خانه به خانه به سراغ افراد میروند. ما باید خانه به خانه و به صورت فرد به فرد به سراغ نیرو برویم. شكی نیست كه منبر یكی از بزرگترین پایگاههای تبلیغ دین در طول تاریخ بوده است. من خودم در خارج از كشور مبلغ هستم. میبینم كه افراد با منبرها ارتباط برقرار میكنند. جاذبه منبر، به عنوان پایگاه تبلیغی دین بسیار بالاست. اما نكته اینجاست كه به هر حال باید فضای منبر را هم به روز كنیم. سخنرانی كه در منبر و محافل منبری سخنرانی میكند، حتی آنجا كه قرار نیست از رسانه پخش شود، باید آشنا به فضای عمومی كشور و نیازهای عمومی مردم باشد. توجه به مباحثی كه امروز مورد نیاز است، بسیار مهم است. این ملاحظات و توجهات منبرها را قابل استفاده و جذاب میكند. اینكه منبر تا چه اندازه رسانهای شود، باید از افكارعمومی سؤال بشود. اما تا اندازهای كه من با برخی افراد صحبت میكنم، اشاره میكنند به برخی سخنرانان كه منبرهایشان از صدا و سیما پخش میشود و تأكید دارند كه ما حتی اگر اول روز هم باشد، سخنرانی فلان فرد را گوش میدهیم. شاید اعتمادی است كه مردم همچنان به جایگاه منبر دارند. سخنرانی بر فراز منبر اثرگذاری خاص خود را دارد، آن هم از زبان فردی كه دارای مقبولیت است. زبان منبری خیلی مهم است. مردم انتظارشان از منبریها این است كه تمام ملاحظات اخلاقی و شرعی را رعایت كنند. متأسفانه برخی افرادی كه بر سر منبرها صحبت میكنند و سخنانشان از تلویزیون هم پخش میشود، شایستگی جایگاه منبر را كه جایگاه پیامبر است ندارند. از این لحاظ مهم است كه چه افرادی برای صدا و سیما انتخاب میشوند. ارتباط مردم با منبرها ارتباط خوبی خواهد ماند به شرط اینكه این ملاحظات رعایت شود.
س: سؤال بنده ناظر به این است كه آیا پخش منبرها در رسانه ملی، اساسا محلی از اعراب دارد؛ آن هم در سطح وسیع و تعداد بالا؟ آیا تلویزیون تكنولوژی هنر بصری نیست؟
هنر جلوهای از خداست. هنر را در هر صورت آن، باید در نحوه انتقال پیام به كار برد. گاهی هنر سخن است گاهی هنر تصویر. البته نكته اینجاست كه امروز دنیای غرب به شدت روی این موضوع كار میكند، و به صورت جدی بر هنر بصری تمركز كرده است. آنها به این نتیجه اساسی رسیدهاند كه آنقدر كه افراد از ناحیه دیدن تحت تأثیر قرار میگیرند، از ناحیه شنیدن تحت تأثیر قرار نمیگیرند. هنر بصری به مراتب اثرگذارتر از هنر سمعی است. ما متأسفانه از این اصل مهم غافلیم كه شنیدن كی بود مانند دیدن. وقتی سریال امام علی(ع) پخش میشود مردم به اوج عظمت ایشان بهتر و بیشتر پی میبرند. انتقال فرهنگ عاشورا فقط با گفتن صورت نمیگیرد.، از تصویر خیلی خوب میشود در این فضا استفاده كرد؛ اما رسانههای ما در عرصههای مختلف هنر بصری هنوز كاری درخور انجام ندادهاند. اكنون بنده پروژهای را در دست كار دارم مبنی بر بررسی جایگاه مهدویت در رسانه. بناست یك بازخوانی در این زمینه داشته باشیم چراكه نقدهای جدی به عملكرد رسانه ما در حوزه مهدویت وارد شده است. در عرصههای دیگر هم همین انتقادات هست. چهار قطعه سرنوشتساز در تاریخ و سرنوشت بشر وجود دارد؛ موضوع بعثت، موضوع غدیر، كربلا و مهدویت. سه مورد از این قطعات اتفاق افتاده و یكی از آنها یعنی مهدویت مانده است. باید دید كه رسانههای ما در زمینه معرفی و تبیین این چهار قطعه، چه كردهاند. در این زمینه رسانه ملی به شدت به یك بازنگری عمیق نیاز دارد. یكی از انتقادات و گلههای مقام معظم رهبری نیز به هنرمندان ما این است كه، هنوز فیلمی كه بتواند اوج عظمت دفاع مقدس ما را به نمایش بگذارد، ساخته نشده است. اكنون بعد از ۳۰ سال، تازه اصحاب رسانه به این نتیجه رسیدهاند كه وارد عرصه فیلمسازی در زمینه قصههای دینی و قرآنی شوند. مسلما صرف سخنرانی در انتقال پیام های دینی مؤثر نیست آن هم در دنیای پر از صدا و تصویر امروز. امروز هجمه امواج رسانهای و بصری دشمن بسیار زیاد است. نظریهپردازان غرب مثل هانتینگتون كه جنگ تمدنها را مطرح كردند، میبینیم كه غرب در فیلمسازی بر این تفكرات متمركز شده است. ما باید با هنرمندی، به امید بشریت درباره آینده بپردازیم و این امید را به بشریت بدهیم و او را از ناامیدی كه در اثر تفكرات آنچنانی به آن مبتلا شده، نجات دهیم. امروز انتقاد درستی در سطح جامعه مطرح میشود كه ما هر شبكه كه میزنیم، یك روحانی در حال سخنرانی است. اینكه ما بخواهیم همه شبكهها را در آن واحد اینطور كنیم، فقط دلزدگی ایجاد كردهایم. افراد مختلف با انگیزههای مختلف تلویزیون را باز ميكنند. در كشور ما، تلویزیون خصوصی وجود ندارد و همه شبكههای تلویزیونی دولتی هستند. از این رو، باید از ناهماهنگیهای اینچنینی میان شبكهها جلوگیری كرد تا دلزدگی از دین و روحانی شكل نگیرد. در این زمینه توصیه میكنم كه یك كار مطالعاتی در صدا و سیما باید انجام بگیرد كه به این انتقاد مردمی پرداخته شود. خود من هم كه یك روحانی هستم، به این موضوع انتقاد دارم. میشود برای استفاده از روحانیون در صدا و سیما و استفاده از منبرها در برنامهها، با یك برنامهریزی حساب شده پیش رفت و تنوع را در این زمینه رعایت كرد. مثلا كاری كه آقای قرائتی با تخته سیاه انجام میدهند، سالهاست كه جواب داده است. ایشان توانسته با خندهها و شوخیهای حكمتآمیز همچنان مردم را شاداب و سرزنده پای برنامه خود نگه دارد. ما امروز كم نداریم طلاب و روحانیون صاحب ذوقی كه میتوانند وارد عرصه شوند و مانند آقای قرائتی فضای جدیدی را باز كنند. الان در حوزه طلبههای فراوانی داریم كه در حوزه كودك كار میكنند. از طرفی باید كاری كرد كه منبرها حالت یكسویه نداشته باشند، این نیز نیاز به نوآوری و خلاقیت طلاب و روحانیون و مبلغین دارد و در این زمینه باید نهضتی شكل بگیرد.