بررسی شخصیت مرحوم آیتالله تسخیری در شبکه المیادین
شبکه المیادین به مناسبت رحلت آیتالله تسخیری، یگانه برنامه مذهبی هفتگی ( أ.ل.م ) خود را با حضور عباس خامهیار، رايزن فرهنگي ايران در لبنان و شیخ احمد کریمه، استاد دانشگاه الازهر و از پرچمداران تقریب در مصر و با اجرای یحیی ابوزکریا، مجری سرشناس الجزایری، اختصاص داد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ین برنامه که مورد استقبال گسترده بینندگان در جهان اسلام قرار گرفت، سه بار بازپخش شد که متن کامل میزگرد به شرح زیر است:
مجری میزگرد، یحیی ابوزکریا:
جناب احمد کریمه، از آن جایی که مصر از گذشته مرکزی برای تقریب به شمار میرفت و الازهر شریف نیز یکی از مراکز تقریب بین مذاهب به شمار میرود و تدریس مذاهب اسلامی در متون درسی آن گنجانده شده از جمله در نظریات فقهی، در فقه مقارن و به طور دقیقتر باید بگویم فعالیت جنابعالی در عرصه تقریب که همچنان نیز فعال هستید و در این رابطه نیز کتابی را منتشر کردهاید، درباره علامه فقیه، شیخ محمد علی تسخیری رحمتالله علیه نظرتان چیست؟
شیخ احمد کریمه:
بسم الله الرحمن الرحیم والحمد لله ربّ العالمین، که در کتابش می فرماید:" واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا"،به ریسمان خدا چنگ بزنید و متفرق نشوید، والصلاة والسلام علی سیدنا ومولانا محمد رسولالله ، که میفرماید:"المسلم اخو المسلم ، لایظلمه ولایسلمه ولایحقّره، فحسب امرئ من الشرّ أن یحقّر أخاه المسلم" مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ظلم میکند، نه تحقیرش میکند و نه او را تسلیم خود میکند، و برای انسان از شر همین بس که برادر مسلمانش را تحقیر کند.
تمام وجود مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است، مال، خون و آبرویش. خداوند از سبقت گیرندگان در اسلام راضی باشد، سروران ما از خاندان اهل بیت پیامبر و صحابه و کسانی که پس از آنها آمدند از اولیای صالحین و مصلحان.
در ابتدا به برادرانمان در عراق و ایران درگذشت علامه شیخ محمد علی تسخیری را تسلیت عرض میکنم از خداوند متعال میخواهم که وی را در گستره بهشتش جای دهد و خداوند به مسلمانان در قبال فقدانش جزای خیر دهد.
همانگونه که اشاره کردید، مصر زمانی که دعوت امام شیخ محمد شلتوت شیخ راحل الازهر را شنید و به همراه وی نیز مرحوم قمی از ایران و جمعی از صالحان و مصلحان نیز حضور داشتند، دارالتقریب جمهوری عربی مصر در اواسط قرن میلادی گذشته تأسیس شد. این اقدام شجاعانه با تصمیم جناب شیخ محمود شلتوت صورت گرفت و فقه مقارن(فقه مقایسهای) در دانشگاه الازهر، بین فقه اهل البیت و فقه اهل تسنن و اباضیها تدریس میشود که درسی تخصصی است. در مقطع ارشد و دکتری، مدرک صادر نخواهد شد مگر آن که دانشجو، یکی از مسائل فقهی برادران شیعه جعفری و شیعه زیدی و نیز فقه اباظی به همراه فقه اهل تسنن را مورد بررسی قرار دهد.
البته این ارتباط از قدمتی برخوردار است چرا که وقتی به صدر اسلام باز میگردیم، خواهیم دید که امام ابوحنیفه و امام مالک نزد امام جعفر صادق درس خواندند و در بسیاری از مسائل تحت تأثیر فقه او قرار گرفتند. تا زمانی که عقلها باز و دلها پاک باشند، هیچ گونه تعصبی وجود نخواهد داشت. دو امام از بزرگان اهل سنت نزد بزرگی از بزرگان فقه آل البیت تلمذ میکنند یعنی سید ما جعفر صادق رضوان الله علیه.
بنده پژوهش و کتابی با عنوان: "التقریب و الوحدة الاسلامیة" و نیز کتاب دیگری با عنوان"فریضة التقریب" نگاشتهام؛ اما متأسفانه در دهه هفتاد قرن گذشته، پس از درگذشت شیخ محمود شلتوت رحمتالله علیه، وهابیت سلفی ظهور پیدا کرد و فتوای ترحیم تقریب اسلامی و جرم بودن آن را میان مسلمانان صادر کرد و از داشتن رابطه میان اعراب، مسلمانان و کاخ سفید و سیاه آمریکا با هر اسمی که داشته باشد، سخنی نگفتند. لذا مفهوم آیه از نگاه سلفیهای وهابی، تغییر یافت. این جانب در این کتاب خود اصل متن فتوای"بن باز" را در تحریم و جرم بودن تقریب میان مذاهب آورده ام؛ و متأسفانه زمانی که امور در یکدیگر درهم آمیخت، لذا برخی در پی دور کردن و فاصله انداختن میان برادران شدند. اما به لطف خداوند متعال برخی افراد آگاه و هوشیاری هستند و بنده خود را یکی از خادمان طرح تقریب میان مسلمانان میدانم و تا زمانی که خداوند متعال را ملاقات کنم از این امر دست بر نخواهم داشت.
آن چه که از موارد دقیق و ظریف از علامه راحل محمد علی تسخیری به یاد دارم این است که ایشان روشی را در کنفرانس ها، نوشتهها و تولیدات علمی پایهگذاری کرد، وی بسیار تلاش میکرد تا مشترکات علمی میان مذاهب اسلامی نمایان شود، واز اختلافات علمی دوری میکرد، روش او یادآوری مشترکات بوده و من به نوبه خود از این امر بهرهمند شدم،و پروژه تقریب میان مسلمانان را توسعه دادم، تقریب مذاهب اسلامی را به وفاق اسلامی رساندم.
یحیی ابوزکریا: جناب خامه یار شما از نزدیک در کنار شیخ محمدعلی تسخیری بودید و مدتی نیز با او همکاری میکردید، ایشان شبانه روز فعال بودند و بنده خود دیدم که چگونه کار میکرد. لطفا تصویری از این شخصیت برای ما ارائه نمائید:
خامه یار:
بر شما یحیی و میهمان عزیزمان جناب شیخ احمد که مورد احترام ما و بینندگان است،درود می فرستم. و به امت اسلامی به خاطر فقدان این عالم ارجمند تسلیت میگویم،شخصیتی بزرگ و وحدت طلب و پیشرو در عرصه وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی و ستاره درخشان این آسمان است.
در حقیقت سخن گفتن درباره جناب شیخ، سخنی پر از اندوه و غم است. این شخصیت شاید یک پدیده منحصر به فرد است. ما احترام ویژهای برای شخصیتهای بزرگ وحدت طلب قائل هستیم، که درباره آنها مطالبی آموختیم و از آنها نیز فراگرفتیم و در راهشان قدم نهادیم، مانند مرحوم شیخ شلتوت، شیخ حسن البناء و امثال شیخ محمد عبده، سیدجمال الدین اسدآبادی، آیتالله قمی و بسیاری از کسانی که در این مسیر قدم گذاشتند و آن را بنیان نهادند.
اما در تاریخ معاصرمان، جناب شیخ محمد علی تسخیری، این علامه فاضل، پدیدهای منحصر به فرد بود، آن هم در زمانی که به شدت به امثال چنین شخصیتهایی نیازمندیم.
آری، ما در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، از این ستاره درخشان مطالبی شنیده بودیم، زمانی که در کنفرانس اندیشه اسلامی در الجزایر حضور داشت، و ایشان به نمایندگی از ایران حضور یافته بود و پس از آن نیز مقالات و سخنرانیها و همراهی او با حضرت امام خمینی پس از هجرت به ایران همانگونه که در مقدمه گفتم درباره ایشان شناخت پیدا کردیم.
آیتالله تسخیری یکی از انقلابیون بزرگ بود، با انقلاب همراه بود و برای آن نظریه پردازی کرد و مطلب نوشت و مؤسسات بزرگ و بسیاری نیز تأسیس کرد و از آن جمله سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی اهل البیت، مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی و نیز در تأسیس دانشگاه بینالمللی المصطفی نقش داشت و بسیاری از مؤسساتی را که قبلا تأسیس شده بودند در این دانشگاه ادغام شدند. نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری بود که یکی از مؤسسات بسیار مهم کشور به شمار میرود.
ایشان بیش از هفتاد و پنج کتاب و چهارصد مقاله و پژوهش علمی از خود برجای گذاشت و در بیش از هفت صد نشست و کنفرانس بینالمللی حضور یافت.وی شاعر و ادیبی توانمند بود که دیوانی با ۳۰ قصیده از خود برجای گذاشت. همچنین همزمان راهنمایی بسیاری از پایاننامههایی در موضوعات حقوق اقلیتها و حقوق بشر، حقوق کودک و خانواده را بر عهده داشت و یکی از مفسران قرآن کریم بود. ایشان عارف، ادیب، شاعر و فقیه بود. و تألیفات ایشان در زمینه فقه سیاسی و فقه مقارن از جمله پژوهشهای نادر در دوران معاصر به شمار میرود. از همه مهمتر این که شخصیتش شخصیتی انسانی و اهل گفتگو بود، به نحوی که همه به خودی خود به او احترام میگذاشتند حتی دشمنانش. در بسیاری از کنفرانسها در پایتختهای مختلف با او همراه بودم. و به خوبی میدیدم که همگی چگونه به خاطر رفتار، سعه صدر، اخلاق و اندیشهاش به او احترام میگذاشتند و پس از آن دیگر با او دشمنی نمیکردند. یه یاد دارم در نشستش در دوحه به همراه عالم معروفی در آن دوران بودیم، از ایشان با اصرار زیاد خواست تا مقدمهای را برای کتاب خاطراتش بنویسد. و ایشان با سعه صدر پذیرفت در حالی که آن عالم هفده سال بزرگتر از آیتالله تسخیری بود.
یحیی ابوزکریا:
جناب احمد کریمه، بنده بارها شیخ را دیدهام و گفتگویی میان ما در گرفته است، اما نور علمش و شعاع اندیشهاش مرا مجذوب خود کرد. بنده از جمله افرادی هستم که بدنم در برابر علم به لرزه میافتد چرا که علم را از همه جوانبش دوست دارم. سعی کردم شخصیتش را تحلیل کنم، به این نتیجه رسیدم که ایشان از تمام کسانی که نزدشان درس آموخته بود، بهره برده است.
ایشان ازسید محمدباقر صدر از اصول دقتش را فرا گرفت و از سید ابوالقاسم خویی دقتش در علم رجال را آموخت و از سید هاشم آملی دقتش در فلسفه، از امام خمینی بُعد عرفانی و صوفی مسلکش را گرفت و از امامان چهارگانه اهل تسنن، ابوحنیفه، شافعی، مالک و ابن حنبل، دقتشان در فقه و گستره وسیع علم آنها از سنت پیامبر را گرفت و از امام جعفر صادق برتری جایگاه ایشان در عرصه درک کل دین آموخت. شخصیتی در این سطح، شایسته این است که خود یک پروژه وحدت طلب همه جانبه باشد. آیا این چنین نیست؟
شیخ احمد کریمه:
وقتی خداوند متعال و سبحان چراغهایی را در میان این امت در کتابش در سوره آل عمران روشن می کند و میفرماید: " شهد أنه لا إله إلا هو والملائکة وأولو العلم قائما بالقسط لا اله الاهو العزیز الحکیم"
(خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و فرشتگان [او] و دانشوران [نیز گواهی میدهند که] جز او که توانا و حکیم است هیچ معبودی نیست)؛خداوند با نام خود آغاز نمود و از فرشتگان و اهل علم تمجید کرد.خداوند متعال و سبحان از علمای راسخ در علم و اهل فهم در کتابش یاد کرده و فرموده: و اگر آنرا به پیامبر و پیشوایان (که قدرت تشخیص کافی دارند) ارجاع کنند، از ریشههای مسائل آگاه خواهند شد. یعنی علما؛ و در سوره توبه میفرماید: پس چرا از هر فرقهای از آنان دستهای کوچ نمیکنند تا [دسته ای بمانند و] در دین آگاهی پیدا کنند. و در سوره فاطر میفرماید: [آیا چنین کسی بهتر است] یا آن کسی که او در طول شب در سجده و قیام اطاعت [خدا] می کند [و] از آخرت میترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد بگو آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند یکسانند تنها خردمندانند که پند پذیرند و در زمینه علمایی که رسوخ در علم پیدا کرده اند در سوره مجادله میفرماید: خدا [رتبه] کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند.
ما علامه راحل و بزرگ محمد علی تسخیری رحمتالله علیه را از آن علما میدانم و خداوند به این امت در فقدان او خیر عطا نماید، کسی که اسلام را درک کرد و به خوبی ارائه نمود و خداوند برای این عالم جلیل القدر و معتمد و اگاه اراده نمود تا میان گروههای مختلف را جمع کند همانگونه که گفتید وی در نجف اشرف تحصیل کرد و سپس به ایران عزیر مسافرت کرد و همین امر باعث شد تا به این امت نسخه درمان از مشکل تفرقه و منازعه و درگیری را تقدیم کند.از روشهای او این بود که به یکدیگر نصیحت کنیم و درگیری و نزاع نداشته باشیم،و از روش امام شافعی بهره برد همان گونه که امام شافعی با صدای بلند در یاری از موالی خود اهل بیت برخاست و رضایت آنها را جلب کرد.
همچنین امام شافعی میگوید که صدها مسئله ما را در کنار یکدیگر جمع می کند و چند مسئله ما را متفرق میکند. روش شیخ تسخیری اینگونه بود که به مشترکات علمی توجه کنند که همان اصل و سنگ بناست و سایبانی است بر سر مسلمانان در جهان کنونی که هر لحظه در حال تغییر است و باید متوجه این امر شد. صدها مسئله در اصول دین، شریعت اسلامی و فرهنگ اسلامی ما را کنار یکدیگر جمع می کند.اما مسائلی نیز وجود دارند که در هر مذهبی وجود دارند مانند این که در فقه سنی ما، مسائلی وجود دارد که دو تن از دانشمندان و دوست یکدیگر مانند ابویوسف و محمد بن الحسن با امام ابوحنیفه اختلاف نظر دارند در فقه مالکی نیز ابوالقاسم با امام مالک اختلاف نظر دارد و امام شافعی دیدگاهش را نیز اصلاح کرد. در گذشته اهل مذاهب در عراق حضور داشتند و هم اکنون در مصر حضور دارند. عبدالله بن احمد بن حنبل در بسیاری از مسائل به پدرش مراجعه می کرد. حال درباره مشترکات علمی، بنده هم نظر با علامه تسخیری میشوم و این همان چیزی است که ما در پی آن هستیم، اما مسائل فرعی و یا اختلافات نظرم این است که باید در جلسات بحث و گفتگو و توسط علما مطرح شوند، اما در برابر رسانهها و عموم مردم مطرح نشوند.
همانطور که یحیی گفتند، وقتی از چیزی نام میبریم، نقیض آن را نیز نام برده ایم. برخی از مردم در پی مسائل تفرقهانگیز و ایجاد وحشت میان مسلمانان هستند.
فتوای شجاعانه و قابل تأسی شیخ محمود شلتوت رحمتالله علیه، هنگامی که از وی درباره تعبّد نسبت به مذهبی غیر مذاهب اهل تسنن، پرسیدند، گفت: آری، شریعت خداوند متعال و سبحان، بر ما واجب گردانده که به یکی از مذاهب گرایش داشته باشیم، همان گونه که شیخ شلتوت گفت: شریعت خداوند تابع مذهبی نیست. علامه تسخیری این ارکان را وضع نمود، و از جمله این ارکان که باید به آنها توجه کنیم: مشترکات علمی است که آنها را تثبیت و درباره آنها نظریه پردازی کرد.
یحیی ابوزکریا: جناب احمد، وقتی از نظر علمی رشد یابیم، و در پی دلیل علمی باشیم،و تمام این قرآن را درک کنیم و مغز سنت نبوی را دریابیم، خواهیم یافت که وحدت در سایه آن در اندیشه و احکام ما، دست یافتنی خواهد بود. در واقع، الازهر همیشه در موضوع تقریب در مسیر خیر قرار داشت، دکتر احمدالطیب، شیخ الازهر میگوید: تکفیر کردن شیعه، پذیرفتنی نیست و بنده در نجف اشرف پشت سر آنها نماز خواهم خواند. این همان موضعی است که تمام مسلمانان باید اتخاذ کنند. تصمیمی الهی، و خداوند ما را به این امر دعوت کرده است.
جناب عباس خامه یار، با نگاه به ریشهای بودن اندیشه شیخ محمد علی تسخیری، فردی که مجتهد بود، یعنی قدرت استنباط داشت و اقدامهای متعددی انجام داد، وی از شخصیتهای فقهی نجف اشرف و قم به شمار می رفت، وی از نظر معرفتی،صاحب نظر بود، اضافه بر این که در احکام شرعی نیز نظریاتی داشت، آیا چنین نبود؟
عباس خامه یار: به طور قطه چنین بود، به این معنا که حضور همیشگی او در هر مکان و در هر محفل علمی، همراه با مطلب جدیدی بود. بنده بر روی مسائل جدید تأکید کردم و گفتم که راه حل هایی را ارائه میکرد و به ویژه اشراف کامل ایشان در فقه مقارن(مقایسهای) نزد مذاهب چهارگانه داشت.
ما باید شخصیت علامه تسخیری را بشناسیم، درست است که ایشان نماد تقریب بین مذاهب اسلامی به شمار میرود، اما همزمان تمام ادیان را در کنار هم جمع میکرد، ایشان نماد گفتگو با دیگران بود.
درباره جایگاه علمی ایشان و احترامش به دیگران سخن گفتم. احترامی که با علمش، هوش سرشارش و اخلاقش باعث میشد دیگران به او احترام بگذارند.این احترام فراتر از مرزهای جغرافیایی، دینی، مذهبی و قومی بود.این شخصیت میانه رو نزد همگان که به او ایمان داشتند، اینگونه از او یک پدیده ساخته بود.
ایشان مؤمنی واقعی و دعوت کننده به حق بود. الگویی برای دعوت مردم با عمل خویش بود و نه با زبان. زبانی که با آن با اندیشههای گمراه با آرامی و با احترام و هوشیاری، حکمت و اخلاق برخورد میکرد.
این شخصیت، ویژگیهای بسیار مهمی داشت، ایشان به مسئله فلسطین و قدس ایمان داشت. قدس همواره در قلب و اندیشه او جای داشت، از جهت قطب نما منحرف نشده بود.ایشان به مقاومت در هر نقطه از جغرافیا، تاریخ و عقاید ما ایمان داشت. و همواره ب ضرورت وجود این مقاومت، ضرورت دفاع از مسئله فلسطین،مسئله تقریب، مقابله هوشمندانه با تکفیر به همراه با حکمت، منطق، احترام و گفتگو، تأکید داشت.
ایشان با همه طرفها گفتگو میکرد، حتی با دشمنانش و مخالفان اندیشههایشان. کنفرانسهایی که حضور داشت بر این امر گواه است. همچنین شخصیتهای بزرگی که حضور داشتند این مطلب را تأیید می کنند و در برابر او با تمام قامت میایستند و اندیشهها و پژوهشهای او را در موضوع تقریب بین مذاهب اسلامی، باور دارند. سیره او گفتگوی بین ادیان بود و مؤسسههای بزرگی را تأسیس کرد که شبانه روزی فعالیت میکنند. این شخصیت، خستگیناپذیر بود، و به ویژه در سالهای اخیر که با بیماریهای گوناگونی با قدرت و هوشمندی دست و پنجه نرم میکرد.
در حقیقت ایشان، پرندهای بود که بر فراز هفت قاره و پایتختهای مختلف پرواز میکرد و در هر مکانی حضور مییافت و خسته نمیشد و با وجود دردها و سختیهایی که از آن رنج میبرد، اما خسته نمیشد، بلکه اینجا و آنجا حضور مییافت و به پایتختهای بسیاری در تمام قارهها سفر میکرد. در حقیقت، آن چه را که روز تشییع پیکر پاک ایشان دیدم، این حدیث را از چهره تشییع کنندگان برداشت میکردم: با فقدان عالم، رخنهای در اسلام ایجاد میشود که با هیچ چیزی پر نخواهد شد.
به نظرم، خلأ بزرگی ایجاد خواهد شد، ما نیازمند این چنین شخصیتهایی هستیم و نیازمند اینگونه شخصیتهای تقریبی و وحدت طلب و اندیشههای روشنگر هستیم که میتوانند ما را از گرفتاریهایمان و از چالشها و رنجهایمان در سایه شرایط سخت کنونی نجات دهند.
یحیی ابو زکریا: برادر عزیز دکتر عباس، تردیدی نیست که شیخ تسخیری با قلبی مطمئن به دیدار مولا خواهد رفت، با توجه به آیات قرآنی و احادیث نبوی، وقتی کسی که مسلمانان را به وحدت دعوت میکند و نزد پروردگارش میرود،عقلانی این است که ایشان بهتر از کسی است که بین مسلمانان تفرقه ایجاد میکند و خواستار کشتن آنان و قطع کردن سر آنهاست.
اجازه بدهید در این فرصت محدود سخنش را به یاد آورم که گفت: دشمن این امت، متحد شده است و برای خود ولایتی ایجاد کرده است، حال چرا در میان ما این ولایت ایجاد نمیشود و اگر مسلمانان متحد نشوند، در فتنه، فساد و عذاب قرار خواهیم گرفت. دشمنان ولایتی ساختگی با هدف شکست این امت ایجاد کردند.
سوال از کریمه:
فرموردید که بن باز، شیخ شلتوت را تکفیر کرد و بنده نیز دهها کتاب در باب کافر بودن شیخ محمود شلتوت خواندهام که مذهب جعفری را به رسمیت شناخت، و کسی بر علیه مکتب اهل بیت سخن نگوید چرا که مکتبی بزرگ و عظیم است و نمیتوانیم در این فرصت محدود دربارهاش سخن بگوئیم.
اما آن گونه که گفته شد، شیخ محمد علی تسخیری به تقریب و نشر تشیع دعوت میکرد،البته این گونه در بعضی محافل گفته میشود، شما را به خدا،آیا این سخن درست است؟ و شما نیز ایران رفتهاید.
شیخ احمد کریمه: ما آن چه را گواه میکنیم که از آن اطلاع داریم. از جمله مواردی که تصمیم گرفتم در پروژه تقریب بین مذاهب اسلامی و طرح شیخ شلتوت رحمتالله علیه و سید قمی انجام دهم، و در عین حال موضوع "محمد علی" یکی از وکلا نیز بود و دهها تألیفات نیز از این شخصیتها، یعنی: شیخ محمود شلتوت، شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمد المراغی، شیخ عبدالمتعال الصعیدی، شیخ حسنین محمد مخلوف، شیخ محمد عبدالله دراز، شیخ محمد الغزالی السقا، شیخ عبدالعزیز عیسی، شیخ محمد المدنی، و استاد صبور مرزوق، پیرامون این موضوع، نوشته شده و مطالعه کردهام که شاید نزد مردم شناخته شده نباشد.کتاب نادری نیز با عنوان" دعوة التقریب، تاریخ ووثائق " توسط وزارت اوقاف مصر، سال ۱۹۹۱ م چاپ شد و بنده هنوز این کتاب را در اختیار دارم و از آن نگهداری میکنم چرا که مرکزی در مؤسسه تقریب دارم. در حقیقت دشمنان امت که مزدور و خائن هستند، نگران ایجاد وفاق و وحدت میان مسلمانان هستند. لذا تلاش میکنند تا توجه به راهنماییهای کسانی که خیری برای مسلمانان نمی خواهند، میان آنها تفرقه ایجاد کنند.
در کتابی که به عنوان بمبی در تکفیر مسلمانان به شمار میرود و توسط"الجریسی" در ریاض با نام "فتاوی علماء البلد الحرام" منتشر شده است. آن چه در این کتاب آمده است، فتاوا و نظریات بسیار نادری است که آتش فتنه را میان مسلمانان برافروخته میکند. اما "بن باز" که شاگردِ شاگردِ شاگردِ شیخ محمود شلتوت به شمار میرود، او را متهم میکند که چیزی از فقه نمیداند و علمای الازهر که برای تقریب بین مسلمانان و میان اهل تسنن،شیعیان و اباضیها تلاش میکنند را متهم میکند که آنها چیزی از زندگی نمیفهمند و متأسفانه به این مضمون که گویی آنها را دشمنان وحدت اسلامی معرفی میکند.
ما که هم اکنون در آغاز سال جدید هجری قرار داریم و از نظام برادری که پیامبر اکرم میان مهاجران و انصار برقرار کرد،میدانیم که به خاطر از بین بردن تعصبهای موجود میان اوس و خزرج بوده است. لذا از اینجا روشن میشود که پروژه تقریب در پرتو همان نوری حرکت میکند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از هجرت روشن نمود.
اما افرادی وجود دارند که نگرانیها را برانگیخته میکنند و علمای راسخ در علم امثال شیخ شلتوت را متهم میکنند بلکه حتی مرا نیز متهم کردهاند و گفتهاند که این زمینه سازی برای تشیع است. من به آنها گفتم که خیر، ما نه تلاش میکنیم که محیط های شیعه را سنی کنیم و نه تلاش میکنیم که محیط های سنی را شیعه کنیم و نه اباضیها را شیعه یا سنی کنیم. اینها مذاهبی علمی هستند و سخن ما در این محیط ها حاکم است، ممکن است سخن درستی باشد که دارای اشتباهاتی باشد و ممکن است سخن خطایی باشد که درونش درست باشد. اما تنها برای از بین بردن زنگارها تلاش میکنیم و فاصله بسیار زیادی که باعث شده به طوایف، قومیتها و تقسیم بندیها تبدیل شود و از همان آغاز دوران امویها تفرقه میان مسلمانان و نیز دشمنی اهل بیت با صحابه و دشمنی صحابه با اهل بیت را رواج دهند.
یحیی ابوزکریا: آن چه که باعث ایجاد تشنج میشود این که وقتی کسانی با تقریب و ایجاد برادری و محب، مودت و گفتگو و دیدار میان مسلمانان دشمنی میکنند، خود آنها به سمت تلاویو میروند و آن را دوست خود برمیشمارند. متأسفانه صهیونیست برادر، عزیز و دوست و مسلمان تبدیل به دشمن شده است.
سوال از خامه یار: البته گرایش مکتب تقریب در ایران، فکری بوده و حتی رهبر انقلاب آیتالله خامنهای نیز یکی از پرچمداران تقریب است و شاید بسیاری نیز این امر را ندانند. لذا ترسی بر از بین رفتن پروژه تقریب و وحدت مسلمانان در ایران عزیز وجود ندارد. آیا این چنین نیست؟
خامه یار:
برادر یحیی در حقیقت، شاید شما به ایران رفته باشی و با بسیاری افراد از نزدیک دیدار کردهای و بسیار از مسائلی که در حوزههای علمیه و مراکز پژوهشی و اندیشه اسلامی و شیعی در این حوزهها در جریان است را از نزدیک لمس کرده باشی. اگر بخواهیم با موفقیتهایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دست آمده آشنا گردیم و من همیشه آنها را معجزه در عرصه تقریب مینامم، اگر بخواهیم درک کنیم که چه اتفاقی رخ داده است، لازم است تا بدانیم قبل از پیروزی انقلاب در کجا قرار داشتیم و اکنون به کجا رسیدهایم، درخواهیم یافت که جهشهایی صورت گرفته که فراتر از گامهای بلند است. اینها را امام خمینی (ره) و پس از ایشان، مقام معظم رهبری امام خامنهای با تمام ایمان و عقیده ادامه دادهاند. این مواردی است که از طریق کتابها و شبکههای اجتماعی دریافتیم. این جهشها در طول دههها و قرنهای گذشته قبل از پیروزی انقلاب بی نظیر است.
به گمانم همین خودباوری باعث شده تا استعمار و استکبار، کشورهای دشمن و بسیاری از گروههای گمراه را هراسانده و به وحشت انداخته و آنها را بر آن داشته تا به مقابله این پروژه برخیزند.
این پروژهای است که دشمن را میهراساند، به نحوی که میتواند انسان را آزاد کند و قدس و سرزمینهای اشغالی را آزاد کند.
پروژه وحدتطلب و تقریب بین مذاهب در حقیقت همان گونه که در حال حاضر مقاومت را میبینم، ناشی از همین اندیشه تقریب بوده و همین امر باعث ترساندن دشمنان است. و برای همین است که توطئهها و نشستهایی برای مقابله با این طرح وحدت گرا تنظیم میشود.
مرحوم آیتالله تسخیری شخصیتی بارز از میان علمای همین پروژه بود و در مسیر امام خمینی (ره) قدم گذاشته بود.
یحیی ابو زکریا: شما به این نکته اشاره نمودید که این طرح، جبهه غرب، دشمنان تاریخی جهان عرب و اسلام را میهراساند. سخن شما را با سخنی از "آرنولد توینبی" نظریه پرداز غربی در تاریخ بشریت تأیید میکنم که گفته است:نمیتوان درباره سرنوشت غرب پیش بینی کرد که آیا همچنان با قدرت به راه خود ادامه میدهد یا خیر، در زمانی که عربها و مسلمانان با یکدیگر متحد شوند.