وهنگامي كه شمشير بر فرق مبارك حضرت علي(ع) فرود آمد:
«بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله فزت برب الکعبه»;
"به نام خدا و سوگند به خداوند و بر ملت رسول خدا(ص) به خداي کعبه، رستگار شدم"
اشتراک گذاری :
مردم فرياد ميزند او را بگيريد. صداها بلند شد. مردم به سوي محراب دويدند حضرت علي(ع) در محراب افتاده بود و خاک بر فرق مبارکش ميريخت و اين آيه مبارکه را قرائت مينمود: «منها خلقناکم و فيها نعيدکم و منها نخرجکم تارةً اخري» "از خاک شما را آفريديم و به خاک شما را بر ميگردانيم و بار ديگر شما را از خاک بيرون ميآوريم"
سپس فرمود: «جاء امرالله و صدق رسول الله، هذا ما وعدنا الله و رسوله»؛ "رسيد فرمان خدا، و راست گفت رسول خدا، اين وعدهاي است که خدا و رسولش به ما داده بود"
بعد از ضربت خوردن حضرت علي(ع)، زمين لرزيد و درياها طوفاني شد و آسمانها متزلزل گشت و دربهاي مسجد به هم خورد و باد سياهي وزيدن گرفت که جهان را تاريک ساخت و جبرئيل(ع) در ميان آسمان و زمين به طوري که همه مردم شنيدند فرمود:
«تهدمت والله ارکان الهدي قتل علي المرتضي قتله اشقي الاشقياء»;(۱۱) "به خدا سوگند، پايههاي هدايت ويران شد. علي مرتضي کشته شد. او را شقي ترين اشقيا کشت"
حضرت علي(ع) دو روز بعد در بيست و يکم ماه مبارک رمضان به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
وصيت هاي اميرالمومنين علي عليه السلام اين وصيت، گرچه خطاب به حسنين - عليهما السلام - است ولى در حقيقتبراى تمام بشر تا پايان عالم است. اين وصيت را عدهاى از محدثان ومورخانى كه قبل از مرحوم سيد رضى وبعد از او مىزيستهاند با ذكر سند نقل كردهاند.(۱) البته اصل وصيتبيشتر از آن است كه مرحوم سيد رضى در نهج البلاغه آورده است. اينك قسمتى از آن را مىآوريم:
اوصيكما بتقوى الله و ان لا تبغيا الدنيا و ان بغتكما و لا تأسفا على شيء منها زوي عنكما و قولا بالحق و اعملا للاجر و كونا للظالم خصما وللمظلوم عونا.
شما را به تقوى وترس از خدا سفارش مىكنم و اينكه در پى دنيا نباشيد، گرچه دنيا به سراغ شما آيد و بر آنچه از دنيا از دست مىدهيد تأسف مخوريد. سخن حق را بگوييد و براى اجر وپاداش (الهى) كار كنيد و دشمن ظالم وياور مظلوم باشيد.
اوصيكما و جميع ولدي و اهلي و من بلغه كتابي بتقوى الله و نظم امركم و صلاحذات بينكم، فاني سمعت جدكم صلى الله عليه و آله و سلم يقول:«صلاح ذات البين افضل من عامة الصلاة والصيام».
من، شما و تمام فرزندان و خاندانم و كسانى را كه اين وصيتنامهام به آنان مىرسد به تقوى و ترس از خداوند و نظم امور خود و اصلاح ذات البين سفارش مىكنم، زيرا كه من ازجد شما صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه مىفرمود:اصلاح ميان مردم از يك سال نماز و روزه برتر است.
الله الله في الايتام فلا تغبوا افواههم ولا يضيعوا بحضرتكم. والله الله في جيرانكم فانهم وصية نبيكم.ما زال يوصي بهم حتى ظننا انه سيورثهم.
خدا را خدا را در مورد يتيمان; نكند كه گاهى سير وگاهى گرسنه بمانند; نكند كه در حضور شما، در اثر عدم رسيدگى از بين بروند.
خدا را خدا را كه در مورد همسايگان خود خوشرفتارى كنيد، چرا كه آنان مورد توصيه وسفارش پيامبر شما هستند. وى همواره نسبتبه همسايگان سفارش مىفرمود تا آنجا كه ما گمان برديم به زودى سهميهاى از ارث برايشان قرار خواهد داد.
والله الله في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم. و الله الله في الصلاة فانها عمود دينكم. و الله الله في بيت ربكم لا تخلوه ما بقيتم فانه ان ترك لم تناظروا.
خدا را خدا را در توجه به قرآن; نكند كه ديگران در عمل به آن از شما پيشى گيرند. خدا را خدا را در مورد نماز، كه ستون دين شماست. خدا را خدا را در مورد خانه پروردگارتان; تا آن هنگام كه زنده هستيد آن را خالى نگذاريد، كه اگر خالى گذارده شود مهلت داده نمىشويد وبلاى الهى شما را فرا مىگيرد.
والله الله في الجهاد باموالكم وانفسكم و السنتكم في سبيل الله. وعليكم بالتواصل والتباذل واياكم والتدابر و التقاطع. لا تتركوا الامر بالمعروف و النهي عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم.
خدا را خدا را در مورد جهاد با اموال وجانها و زبانهاى خويش در راه خدا. وب ر شما لازم است كه پيوندهاى دوستى ومحبت را محكم كنيد وبذل وبخشش را فراموش نكنيد و از پشت كردن به هم و قطع رابطه برحذر باشيد. امر به معروف ونهى از منكر را ترك مكنيد كه اشرار بر شما مسلط مىشوند، بدترين شما حكمراني را به دست گيرند، و سپس هرچه دعا كنيد مستجاب نمىگردد.
سپس فرمود:
اى نوادگان عبد المطلب، نكند كه شما بعد از شهادت من دستخود را از آستين بيرون آوريد و در خون مسلمانان فرو بريد وبگوييد اميرمؤمنان كشته شد و اين بهانهاى براى خونريزى شود.
...الا لا تقتلن بي الا قاتلي. انظروا اذا انا مت من ضربته هذه فاضربوه ضربة بضربة، و لا تمثلوا بالرجل، فاني سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يقول:«اياكم و المثلة و لو بالكلب العقور».(۲)
آگاه باشيد كه به قصاص خون من تنها قاتلم را بايد بكشيد. بنگريد كه هرگاه من از اين ضربت جهان را بدرود گفتم او را تنها يك ضربتبزنيد تا ضربتى در برابر ضربتى باشد. و زنهار كه او را مثله نكنيد(گوش وبينى واعضاى او را نبريد)، كه من از رسول خدا شنيدم كه مىفرمود:«از مثله كردن بپرهيزيد، گرچه نسبتبه سگ گزنده باشد».
وصاياي ديگر به غيراز وصيت كوتاهي كه در نهج البلاغه از امام علي(عليه السلام) ثبت گرديده وصيت هاي ديگري در سند هاي قديمي ديده مي شود. " قاضى محمد بن سلامه" معروف به قضاعى متوفاى ۴۰۵ هجرى در مجموعهاى از سخنان على كه آن را دستور معالم الحكم ناميده،اين وصيت را از امام آورده است.چون پسر ملجم او را ضربت زد، امام حسن گريان بر او درآمد.پرسيد: -«پسرم چرا گريه ميكنى؟»
-«چرا نگريم كه تو در نخستين روز آن جهان و آخرين روز اين جهانى.»
-«پسرم!چهار چيز را كه به تو ميگويم به خاطر بسپار و به كار دار،و چهار چيز را كه اگر بدان كار نكنى اندك زيانى به تو نمي رساند.»
-«پدر آن چهار چيز كه بايد به كاربندم چيست؟»
-«خرد برترين توانگرى است نادانى بدترين تهيدستى است خودبينى وحشتناكترين وحشت است و خوشخوئى گرامىترين حسب است.»
-«اين چهار خصلت،آن چهار ديگر را هم بگو»:
بپرهيز: «از دوستى احمق كه او خواهد تو را سود رساند ليكن به زيانت كشاند. از دوستى با دروغگو كه دور را به تو نزديك و نزديك را دور نمايد. از دوستى بخيل كه چيزى را كه بدان سخت نيازمندى از تو دريغ ميدارد. و دوستى تبهكار كه تو را به هنگام سود خود ميفروشد.»
و هم اين وصيت را در مجموعه خود آورده است:
چون امير مؤمنان ضربتخورد كسان او و گروهى از ياران خاص او گرد وى فراهم آمدند.امام فرمود:
«سپاس خداى را كه اجلها را مدت نهاده است و روزى بندگان را مقدر داشته،و براى هر چيز حدى گذارده و در كتاب خود از چيزى كوتاهى نفرموده.كه گويد:
هر جا باشيد مرگ شما را درمىيابد هر چند در برجهاى استوار برافراشته باشيد. ( نساء،آيه ۷۸)
و خداى عز و جل گفت:
اگر در خانههاى خود مانيد، آنان كه سرنوشتشان كشته شدن است به كشتنگاه خود مىروند.( آل عمران،۱۵۴)
و پيمبر خود را گفت:
به معروف امر كن و از منكر بازدار و بدانچه به تو مىرسد شكيبا باش كه اين از كارهاست كه در آن عزم راسخ بايسته است.( القمان،۱۷.)
حبيب خدا و بهترين آفريده او كه راستگو است و راستگويى او گواهى شده است مرا از اين روز خبر داد،و سفارش كرد و گفت على چگونهاى اگر ميان مردمى بمانى كه در آنان خير نيست. مىخوانى و پاسخت نميدهند،اندرز ميدهى،ياري ات نميكنند.يارانت از تو به يكسو مىشوند و خيرخواهانتخود را ناشناس مىنمايانند و آن كه با تو مي ماند از دشمنتبر تو سختتر است. چون از آنان خواهى (به ياري ات) برخيزند روى بر مي گردانند و اگر پاى بفشارى،گريزان پشت مي كنند. چون تو را ببينند كه فرمان خدا را بر پا ميدارى و آنانرا از دنيا باز مي گردانى آرزوى مردنت را مي كنند. از آنان كسى است كه آنچه را در آن طمع بسته بود از او بريدهاى،و او خشم خود را مىخورد و كسى كه خويشان او را كشتهاى و او كينهخواه تو است و مرگ تو را انتظار مىبرد، و بلاها كه روزگار بر سرت آورد. سينه همهشان پر كينه است و آتش خشمشان افروخته، و پيوسته ميان آنان چنين به سر خواهى برد تا تو را بكشند يا گزندى به تو رسانند و بدان نامها كه مرا ناميدند، بنامند،و گويند كاهن است و گويند جادوگر است و گويند دروغگو است و دروغ بندنده[افترا زننده].پس شكيبا باش كه تو بايد به من اقتدا كنى و خدا چنين فرموده است كه گويد:
همانا رسول خدا براى شما سرمشق خوبى است. ( احزاب،۲۱)
على!خداى عز و جل مرا فرموده است تو را نزديك خويش آرم و دور نگردانم. تو را بياموزم و وانگذارم و با تو بپيوندم و بر تو ستم نرانم.
اين وصيت رسول خداست و عهد اوستبا من،پس من،اى گروهى كه به فرمان خدا برپائيد و دين او را پاسدارى مىنمائيد و در گرفتن حق يتيمان و درويشان پابرجاييد،شما را پس از خود به تقوى وصيت ميكنم و از فريفته شدن به زر و زيور آن مىپرهيزانم كه دنيا كالاى فريب است.
از راه دلبستگان به دنيا به يكسو شويد،آنان كه غفلتبر دلهاشان پرده افكنده است تا آنكه آنرا كه گمان نمىبردند(عذاب الهى)به سويشان آمد،حالى كه آگاه نبودند گرفتار شدند. بيش از شما مردمى بودند كه پيمبران خويش را پيروى نمودند،اگر پى آنان را گيريد و اقتدا به ايشان كنيد گمراه نخواهيد شد.همانا پيمبر خدا،كتاب خدا و عترت خويش را ميان شما نهاده است.علم آنچه مىكنيد و يا از آن مىپرهيزيد نزد آنان است.آنان راه پيدا و روشنائى هويدايند، وپايههاى زمين و بر پا دارندگان عدل.از نور آنان روشنى جويند و در پى آنان راه پويند از درختى كه رستنگاه آن به بار است و ريشهاش پايدار و شاخهاش رفته به آسمان.و ميوه آن خوشگوار رسته در سرزمين حرم و سيراب از آب كرم.پالوده از خس و خاشاك و چيزهاى ناپاك.گزيده از پاكترين زاده مردمان،از بهترين خاندانهاى آدميان.از آنان مبريد تا از هم نبريد و از آنان به يكسو مشويد تا پراكنده نشويد.
با آنان باشيد تا راه را بيابيد و رستگار شويد.و پاس جانشينى رسول خدا را هر چه نيكوتر درباره آنان رعايت كنيد.چرا كه او فرمود:«كتاب خدا و اهل بيت از هم جدا نشوند تا بر من در حوض(كوثر)درآيند.»
شما را به خدايى مىسپارم كه امانتهاى خود را ضايع نخواهد كرد. خدا شما را بدانچه در آرزوى آنيد برساند و از آنچه از آن بيم داريد نگه دارد به دوستان و جانشينان من سلام برسانيد.
خدا شما را نگهدارد و حرمت پيمبرتان را در ميان شما حفظ فرمايد.و السلام.»(۴)
منبع: كتاب على از زبان على يا زندگانى اميرالمومنين(ع) صفحه ۱۶۸ دكتر سيد جعفر شهيدى
پىنوشتها
۱- ابو حاتم سجستانى، المعمرون والوصايا، ص۱۴۹; تاريخ طبرى، ج۶، ص ۸۵; تحف العقول، ص۱۹۷; من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص ۱۴۱; كافى، ج۷، ص ۵۱; در مروج الذهب، (ج۲، ص ۴۲۵) قسمتى از آن نقل شده است; مقاتل الطالبيين، ص ۳۸.