در مسئله سوريه معضلات بسياري وجود دارد؛ دولت از وجود توطئه و خرابكاري در كشور خبر مي دهد؛اما رسانه رسمي سوريه هيچ اطلاعات جدي يا ارزشمند رسانه اي در اين مورد ارائه نمي كند. و اين باعث مي شود كه اخبار اين كشور از سوي تاييدكنندگان نظام به صورتي ناخواسته وارونه جلوه كند و آنچه به ذهن متبادر مي شود درست و غلط در اخبار مخلوط شده و اين كشور از وضعيت رسانه اي موجود لطمه ببيند.
در مورد مسائل داخلي اين كشور بايد گفت بسياري از شهروندان از نبود آزاديهاي سياسي و رسانه اي،فساد در ادارات دولتي و عقب ماندگي در امور حساسي مانند آموزش و پرورش رنج مي برند و مشكلات بسياري در امور زيربنايي وجود دارد اما اكثريت مردم از خود نظام مي خواهند در اين مورد انقلاب كرده و اصلاحات را در كشور به اجرا درآورد و از بشار اسد رئيس جمهور سوريه مي خواهد خود رهبري اين انقلاب را به عهده بگيرد نه فقط براي مقابله با توطئه گران بر ضد نظام بلكه تجديد پيماني بين مردم و دولت براي ايجاد اصلاحات صورت پذيرد.
لذا مي توان بين دو مسئله جدايي قائل شد. بين برخي از جريانهاي داخلي و خارجي كه تلاش مي كنند نظام را برچينند و سوريه را تقسيم كنند و اين كشور را وارد هرج مرج كنند و جرياني كه خواستار اصلاحات بزرگ در زمينه هاي سياسي، اقتصادي،اجتماعي و... است.
عدم مشاركت طبقه متوسط در اعتراضات كه در سالهاي اخير با سياستهاي مناسب دولت به شرايط قابل قبولي رسيده اند، نشاندهنده موفقيت نسبي طرحهاي اقتصادي دولت است. اما از سوي ديگر مشاركت روستاييان در اعتراضات، بازتاب سياستهاي اقتصادي غلطي است كه بر آنها اجرا شده ؛ آنهايي كه از حقوق طبيعي خود از جمله مدرسه،بيمارستان و توسعه اجتماعي بي بهره بودند و از پيشرفتي كه در شهرها حاصل شد محروم شدند و به جاي توليد محصولات در زمينهاي كشاورزي به بازارسياه روي آورده و به شغلهاي كاذب در كشورهاي ديگر مثل لبنان و كشورهاي حاشيه خليج فارس دست زدند. و اين مسئله باعث شد كه اين دسته اعتماد خود را نسبت به نظام از دست بدهند و حس كنند كه قرباني فراهم كردن امنيت گروهي شوند كه در حاشيه جامعه و بهره گيري از امكانات حزبي و دولتي زندگي خوشي دارند.
لذا نتيجه مي گيريم:
۱ – حل مسئله دخالتهاي خارجي نيازمند مديريت قويتري از جمله در زمينه رسانه است؛ و در اين مورد بايد به فرزندان كشور اعتماد كرد.
۲ – براي ايجاد نزديكي بين دولت و ملت بايد ديوارها بين طرفين را از بين برد؛ ديوارهايي كه دستگاههاي امنيتي، مافياي اقتصادي و دايناسورهاي حزبي بنا كرده اند و چاره اي جز ريشه كني آن وجود ندارد.
۳ –معالجه ريشه بحران سياسي يا اجتماعي از طريق قلع و قمع امنيتي اعتراضات ميسر نخواهد بود.و اگر كسي تانكها را به حمص و درعا ارسال مي كند بايد با ارسال نيروهاي پليس به درعا و حمص "رامي مخلوف"را بازداشت و اموال او را به نفع امور آموزش و پرورش مصادره كند.
در غير اين صورت كشور به ثبات نخواهد رسيد چون دشمنان سوريه خواستار از هم پاشيدگي آن هستند؛ براي آنها طبقه فقير، متوسط و ثروتمند فرقي نمي كند بلكه مي خواهند موانع درسرراه طرحهاي غرب و اسرائيل را از ميان بردارند.