تاریخ انتشار۴ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۰:۳۵
کد مطلب : 584947
مظاهر مشترک تشیع و طریقت در کردستان

بررسی فرصت نقش عرفان و تصوف در وحدت و تقریب اکراد / بخش سوم

دکتر رحمن غریبی
ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان در یادداشتی با عنوان «بررسی فرصت نقش عرفان وتصوف در وحدت و تقریب اکراد» به این موضوع پرداخته است.
بررسی فرصت نقش عرفان و تصوف در وحدت و تقریب اکراد / بخش سوم
به گزارش حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، متن این یادداشت به شرح زیر است:

مظاهر مشترک تشیع و طریقت در کردستان
اصول و مظاهر مشترک فراوانی در زیر چتر طریقت -که تمامی مناطق کردنشین را برای قرن‌ها زیر سلطه خود گرفته بود- میان طریقت‌های صوفیه کردستان با مظاهر تشیع وجود داشت و در آن مرز مشخصی میان مذاهب شیعی و سنی قابل تشخیص نبود؛ زیرا عقاید و اصول هر دو مذهب‌، زیر این چتر‌، تقریباً یکسان است و تنها مصداق‌ها متغیر بوده، با هم فرق می‌کند. تبعیت فقهی از مرجع تقلید یا شیخ طریقت‌، توسل به پیامبر اکرم9‌، ائمه:‌، شیوخ‌، صالحان‌، امام‌زادگان و زیارت قبور‌، (Bois, 1966, P.110) انجام‌دادن مراسم خاص در روزهای مشخص‌، تجمع در مکان‌هایی غیر از مساجد برای انجام‌دادن امور مذهبی و اعتقاد به «ولایت» برای رهبری امور آیینی مردم در غیبت امام بر حق‌، (الخانی‌، 2002، ص7؛ تاله بانی‌، 2001، ص184)، از جمله موارد مشترکی است که شیعیان و پیروان طریقت به آن اعتقاد دارند.
فارغ از پیوندهای عقیدتی و آیینی میان مذهب تشیع و طریقت‌های صوفیه که به آن‌ها اشاره شد‌، مظاهر دیگری در این طریقت‌ها وجود دارد که آشکارا کردها را به تشیع پیوند می‌دهند؛ از جمله:
 
الف) پیوند سلسله‌های نسبی و طریقتی مشایخ کردستان به ائمه شیعه:

مشایخ طریقت کردستان، از دو طریق خود را به امامان شیعه: منتسب می‌سازند: «سلسله نسبی» و «سلسله طریقتی». آن‌ها از انتساب نسبی و طریقتی خود به ائمه: با افتخار یاد کرده، آن را دلیل اصلی مقبولیت رهبری‌شان بر کردها می‌دانند.
شیخ عبدالقادر گیلانی (1077ـ1166م) از نقیبان سادات بغداد بود و نسبش به امام صادق7 و امام موسی کاظم7 می‌رسید (میر به سری‌، 2002‌، ص55؛ مینورسکی‌، 1379‌، ص108). خاندان‌های مشایخ قادری کردستان نیز همگی سلسله نسب خود را به ائمه شیعه منتسب می‌سازند و به آن بسیار افتخار می‌کنند. سلسله طریقت قادریه نیز از دو طریق به امام علی7 و از ایشان به رسول اکرم9 می‌رسد و در هر دو سلسله طریقتی، حضور ائمه شیعه: مشهود است:
ـ رسول اکرم9 - علی7 - امام حسین7 - امام سجاد7 - امام باقر7 - امام صادق7 - امام کاظم7 - امام رضا7 - شیخ معروف کرخی - شیخ سری السقطی - شیخ جنید بغدادی - ..... عبدالقادر گیلانی.
ـ رسول اکرم9- علی7 - شیخ حسن بصری - شیخ حبیب عجمی - شیخ داوود الطائی - شیخ معروف کرخی - شیخ سری السقطی - شیخ جنید بغدادی - .....عبدالقادر گیلانی. (سنندجی‌، 1375، ص57ـ58)
مولانا بهاءالدین محمد بخارایی نقشبندی (717-791ق) مؤسس طریقت نقشبندی، از سادات حسینی بوده و سلسله نسب او نیز به امام جعفر صادق7 می‌رسد. (الهروی‌، 1897‌، ص53ـ54). مولانا خالد نقشبندی که مروج اصلی طریقت نقشبندی در کردستان است‌، خود را به همین سلسله نسبی منتسب ساخته، سلسله طریقتی خود را نیز از سه طریق به پیامبر اکرم9 می‌رساند که در دو طریق از آن‌، نقش ائمه شیعه: پررنگ است؛ سلسله اول به دلیل انتساب به ائمه اطهار: به «سلسلة‌الذهب» (الخانی‌، 2002‌، ص10) و «سلسلةالعلویه» (روحانی‌، 1385‌، ص245) معروف است. این سلسله از پیامبر اکرم9 شروع می‌شود و از طریق حضرت علی7 به امام حسین7 و از ایشان به امام سجاد7، امام باقر7‌، امام جعفر صادق7‌، امام موسی کاظم7 و بعد به امام رضا7 می‌رسد. سپس از طریق ایشان به معروف کرخی انتقال می‌یابد و بعد از طریق سری سقطی‌، جنید بغدادی‌، کرکانی و فارمدی، تداوم یافته تا پس از چندین نسل دیگر سرانجام به مولانا خالد نقشبندی می‌رسد. سلسله دوم از پیامبر9 و حضرت علی7 به حسن بصری منتقل می‌شود و بعد از طریق حبیب عجمی و داوود طائی به معروف کرخی می‌رسد و از این‌جا با سلسله اول هماهنگ می‌گردد تا به مولانا خالد نقشبندی ختم می‌شود. سلسله سوم از حضرت رسول اکرم9 آغاز می‌گردد و بعد به ابوبکر) انتقال می‌یابد و بعد از طریق سلمان فارسی و یکی از نوادگان ابوبکر به نام قاسم‌، به امام جعفر صادق7 می‌رسد؛ سپس از طریق بایزید بسطامی و خرقانی به فارمدی می‌رسد و از این فرد با سلسله اول و دوم هماهنگ می‌گردد. این سلسله به‌دلیل انتساب به ابوبکر، به «سلسله صدیقیه» معروف است (الخانی‌، 2002‌، ص10؛ روحانی‌، 1385‌، ص245). در طریقت‌های رایج میان کردهای شیعی (خاکساریه و نعمت‌اللهی) نیز شیوخ این طریقت‌ها سلسله نسبی و طریقتی خود را به ائمه شیعی: رسانده و خود را به آن مفتخر ساخته‌اند (سنندجی‌، 1375، ص53ـ56). بنابراین امامان شیعه در تمامی سلسله‌های طریقتی و نسبی طریقت‌های صوفیه رایج در کردستان‌، حضوری فعال و پررنگ دارند.

ب) اشتراکات تاریخی

از دیگر اشتراکات اهل طریقت با تشیع در کردستان‌، به اشتراک در ریشه‌های تاریخی آن‌ها می‌توان اشاره نمود که همین امر در مناطق کردنشین، موجب ایجاد تعامل نزدیک میان اهل طریقت با دولت‌های شیعی ایران بوده است. قرار داشتن ائمه شیعه در سلسله نسب تمامی مشایخ طریقت کردستان و اظهار ارادت شدید این افراد به آنان‌، در کنار تمسک شدید دو گروه به توسل و زیارت قبور‌، نوعی احساس نزدیکی میان آنان با شیعیان ایجاد کرده؛ آن‌چنان که بیش‌ترین فعالیت اهل طریقت کردستان، در مناطقی بوده که کردهای شافعی‌مذهب در تماس با شیعیان بوده‌اند؛ به نحوی که در کردستان عراق در مناطق کردنشین کرکوک‌، موصل‌، برزنجه‌، خانقین و در ایران کرمانشاه‌، قروه‌، شاهین‌دژ‌، ارومیه و در ترکیه‌، نواحی مماس با کردهای علوی‌، از مراکز اصلی فعالیت مشایخ طریقت کردستانند که مستقیماً در تماس با شیعیان هستند. این احساس تقرب عقیدتی میان دو گروه‌، آن‌چنان است که گاهی به تغییر مذهب افراد و طوایف کرد انجامیده است. این روش آشکارا در مورد شیوخ برزنجه در کردستان قابل تشخیص است. مؤسس و بانی سلسله شیوخ برزنجی‌، شخصی به نام سیدعیسی نوربخش‌، فرزند باباعلی همدانی است و نسب ایشان به اسماعیل محدث فرزند امام کاظم7 می‌رسد (روحانی‌، 1385‌، ص131). سیدعیسی در اواخر قرن هفتم هجری، به همراه برادرش سیدموسی در سفر به حج در ناحیه برزنجه کردستان‌، نزدیک شهر سلیمانیه اقامت گزید و در این منطقه به ارشاد مردم پرداخت تا این که در سال 754 قمری در همان‌جا فوت کرد (روحانی‌، 1385‌، ص136؛ بوره که یی‌، 1370‌، ج1، ص155). دوازده فرزند پسر از وی برجای ماند که یکی از ایشان سلطان اسحاق‌، مجدد بزرگ و تنظیم‌کننده آداب و مناسک آیینی اهل حق بود (صفی‌زاده‌، 1387‌، ص123). بعد از سیدعیسی، پسر ارشدش شیخ عبدالکریم جانشین امور طریقتی پدرش گشت و فرزندان او در سال‌های بعد، مبلّغ طریقت قادری در میان کردها بودند. (روحانی‌، 1385‌، ص138). با تأمل در تاریخ خاندان شیوخ برزنجی، می‌توان نزدیکی میان سه ضلع مثلث طریقت‌، تشیع و اهل حق در میان کردها را به وضوح دید. باباعلی همدانی‌، بزرگ این خاندان‌، سلسله نسبش به اسماعیل محدث‌، فرزند امام کاظم7 می‌رسید و در عقاید او گرایش‌های شدید شیعی وجود داشت. پسران باباعلی‌، سیدعیسی و سیدموسی، پس از ورود به کردستان و اسکان در ناحیه برزنجه و اظهار تبعیت از مذهب امام شافعی‌، پایه‌گذار طریقت صوفیانه این منطقه شدند و به‌طور موروثی، امور طریقتی این ناحیه را در دست داشتند. از این میان، یکی از پسران شیخ‌عیسی‌، به نام سلطان اسحاق، پس از ترک برزنجه و ورود به ناحیه هورامان‌، به عنوان مجدد و مقنن اصلی آیین اهل حق ظهور کرد (وان برویین سن‌، 1385‌، ص57؛ صفی‌زاده‌، 1387‌، ص123). در این گزارش تاریخی، مشخص می‌شود که تفکرات و عقاید شیعی باباعلی همدانی و فرزندانش‌، به راحتی پس از ورود به کردستان‌، پوشش طریقت به خود گرفته و یک نسل بعد نیز به عنوان سرچشمه آیین اهل حق در منطقه کردنشین هورامان ظهور کرده است.
خاندان بارزانی‌، بانفوذترین خانواده عالمان و شیوخ سنی‌مذهب در تاریخ معاصر کردستان‌، به‌طور جالبی‌، شجره‌نامه خاندان خود را به همان سیدعیسی برزنجی‌، مقنن مذهب یارسان در قرن هشتم هجری می‌رسانند (وان برویین سن‌، 1385‌، ص57). این گزارش نیز از تحولات مذهبی میان تشیع‌، طریقت و یارسان در میان طوایف کرد خبر می‌دهد که یکی از مشخصه‌های حیات اجتماعی کردستان است و به ندرت در میان اقوام همسایه قوم کرد دیده می‌شود.
 
ج) نقل احادیث و مضامین شیعی در اشعار و نوشته‌های اهل طریقت

سخن در مورد مضامین شیعی در اشعار و نوشته‌های کردهای اهل طریقت در کردستان‌، مفصل است و در این بحث نمی‌گنجد. بررسی مظاهر و نمادهای شیعی در آثار و نوشته‌های شعرا‌، نویسندگان و آثار مکتوب برجستگان کردزبان‌، خود بابی مفصل است که باید در یک یا چندین تحقیق مستقل پژوهش و بررسی گردد تا میزان عمق و گستردگی این مظاهر در ادبیات کردی و فرهنگ عمومی کردستان‌، مشخص شود. بنابراین در ادامه، به ذکر نمونه‌هایی بسنده می‌کنیم.
با نگاه به اشعار و نوشته‌های شعرا و نویسندگان کرد‌ در چند قرن اخیر ارادت ایشان به ائمه: و مظاهر شیعی را آشکارا می‌توان مشاهده نمود. این امر نشان از تسامح شدید و نزدیکی فراوان کردهای شافعی با عقاید و مظاهر تشیع دارد که رواج طریقت‌های تصوف‌، زمینه گسترش آن را در میانشان فراهم کرده است. پیروان طریقت، برای حضرت علی7 و فرزندان ایشان‌، به‌دلیل انتساب طریقتشان به آن خاندان مطهر‌، احترام بسیاری قائلند و احادیث فراوانی در مورد ستایش آن‌ها از پیامبر9 ذکر می‌کنند که تقریباً همه این احادیث را شیعیان در ستایش از ائمه خود در کتاب‌هایشان نقل کرده‌اند. آنچه شیوخ و علمای کرد طریقت در کتاب‌های خود در مورد زندگی امام علی7‌، شهادت امام حسین7 و دیگر ائمه: نوشته‌اند‌، کاملاً با نوشته‌های شیعیان هماهنگی دارد‌، به‌طوری که خواننده تصور نمی‌کند که این نوشته‌ها را عالمی سنی نگاشته باشد (الخانی‌، 2002‌، ص35ـ61). در ادامه، به برخی از فضایل ائمه: و مظاهر تشیع در اشعار و نوشته‌های شعرا و نویسندگان کرد اشاره خواهد شد:
ـ سیداحمد برزنجی(1280ـ1328ق) از مشایخ برجسته سلیمانیه‌، مناجات‌نامه‌ای را در مقدمه دیوان خود آورده است و در آن پس از حمد و ثنای خداوند و ستایش پیامبر9‌، به ذکر نام‌های ائمه شیعی: و توسل به آنان‌ پرداخته، از خدای عزوجل می‌خواهد گناهانش را بخشاید و او را سلامت گرداند. (البرزنجی‌، بی‌تا‌، ص11ـ16)
ـ از دیگر محبان اهل‌بیت: حاج شیخ علی افندی طالبانی است. وی به سال 1248قمری در کردستان عراق متولد شد. پدرش شیخ عبدالرحمان خالصی، از بزرگ‌ترین عالمان خاندان شیوخ طالبانی کردستان عراق بود. وی در عرفان‌، شرع‌، حکمت‌، اصول و حدیث سرآمد بوده و قرآن را هم از بر داشته است. هنگامی که شیخ سعید - از مشایخ کردستان عراق - در موصل به دست دشمنانش کشته شد، وی شعری در مرثیه شیخ‌ سرود که هواداری شدید از اهل بیت: و بیزاری از دشمنان آنان به‌خوبی در آن نمایان است:
 
نه در خورشید تاب مهر و نه در مه ضیا باشد   نه در روی فلک شرم و نه در دوران حیا باشد
گهی با ابن‌ملجم‌، شیر یزدان را زند ناوک   گهی با شمر آن‌، در قتل شاه کربلا باشد
سری کز عرش برتر‌، بسترش آغوش پیغمبر   به خاک انداخته‌، پیشش برند‌، آن کی روا باشد
گذشتیم ارچه شایان گذشتن نیست کردارش       پس از آن ماجرا آخر چرا این ماجرا باشد
حفید حضرت کاک احمد آن شیخ سعید   آثار زتابوتش برون کرده‌، بریده سر‌، چرا باشد
چرا آتش زدی ای بی‌‌مروت در دل زهرا   تو را اندیشه‌ای از برق تیغ مرتضی باشد
بریزان از دو دیده اشک حسرت خالصا   هر دم که آل فخر عالم‌، بسته دام بلا باشد
به خون دیده جوهردار کردم حرف تاریخش   پدر در کربلا و خود شهید نینوا باشد
 
















... ادامه دارد
https://taghribnews.com/vdceee8nfjh8voi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی