منطقه غرب آسیا با عملیات طوفان الاقصی در 15 مهر 1402 (7 اکتبر 2023) وارد مرحله جدیدی از تحولات شده است که تا قبل از آن وجود نداشته است. تحولاتی که به اذعان اکثر کارشناسان سیاسی و راهبردی آثار آن در حوزه بین الملل هر روز ابعاد جدیدی می یابد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سیاست و اقتصاد خبرگزاری تقریب (تنا)،احمدرضا روح الله زاد کارشناس مسائل غرب آسیا در یادداشتی با عنوان «طوفان الاقصی و آینده فلسطین» نوشت:
"این شکست از ابعاد نظامی و اطلاعاتی یک شکست غیرقابل ترمیم و یک زلزله ویرانگر است که بعید است رژیم غاصب با همه کمکهای غربیها بتواند ضربات عمیق این حادثه به سازههای حاکمیتی خود را ترمیم کند".
(امام خامنه ای دام ظله 18 مهر 1402 در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان نیروهای مسلح)
چرا طوفان الاقصی؟
منطقه غرب آسیا با عملیات طوفان الاقصی در 15 مهر 1402 (7 اکتبر 2023) وارد مرحله جدیدی از تحولات شده است که تا قبل از آن وجود نداشته است. تحولاتی که به اذعان اکثر کارشناسان سیاسی و راهبردی آثار آن در حوزه بین الملل هر روز ابعاد جدیدی می یابد.
پرسش های زیادی در باره این عملیات بی سابقه وجود دارد؛
• انگیزه ها و اهداف مقاومت فلسطینی از عملیات طوفان الاقصی چیست؟
• آیا اقدام مقاومت غزه در اجرای این عملیات، اقدامی بر اساس یک طرح جامع بوده که در آن همه روند و مراحل جنگ تعریف شده بود یا نه این اقدام بر اساس محاسبات اشتباه صورت گرفته است؟
• رهبران مقاومت غزه مجموعه ای از دلایل برای اجرای عملیات طوفان الاقصی مطرح کرده اند. آیا این دلایل "علل معده" محسوب می شوند و "علت تامه" آن چیز دیگری است؟
• با توجه به روند جنگ و فرایند کلی تحولات، کدام یک از طرفین درگیری پیروز و یا شکست خورده اند؟
• محور مقاومت در حمایت از غزه چه نقشی ایفا کرده است وتا چه میزان در معادله درگیری موثر بوده است؟
• قدرت های غربی و مشخصا امریکا و اروپا چه نقشی و بر اساس چه اهدافی را در این جنگ بر عهده گرفته اند و میزان تاثیر آنها چه بوده است؟
• رژیم های عربی و ترکی در جریان جنگ جاری در غزه و لبنان چه نقشی را اجرا کردند؟
• نقش ایران در طوفان الاقصی و جنگ جاری چگونه بوده است؟
• پیامدهای این جنگ برای دو طرف جنگ و دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چیست؟
• افق آینده این جنگ چگونه ترسیم می شود؟
• طوفان الاقصی بر طرح سازش ابراهیم چه تاثیری گذاشته است؟
ضرورت نگاه تاریخی به تحولات حوزه فلسطین
تاریخ تحولات فلسطین را می توان به چند دوره تقسیم کرد؛ در سال 1948 دولت های عربی خود را میدان دار حمایت از آرمان آزاد سازی فلسطین از اشغال رژیم صهیونیستی نشان دادند و حتی در مواردی از فلسطینیان خواستند که سلاح های خود را تحویل ارتش های عربی بدهند و وظیفه مبارزه با اسرائیل را به آنها وکالت دهند. اما این ارتش ها در نبردهای خود با اسرائیل تنها شکست را نصیب بردند.
در مرحله بعدی ما شاهد حضور گروه های متعدد فلسطینی هستیم که بعدها در سازمان آزادی بخش فلسطین(ساف) تجمیع شدند. این گروه ها خود را به نوعی وکیل جامعه فلسطین در جریان آزادسازی وطن از اشغال به فلسطینیان تحمیل کردند. حتی دولت های عربی، این سازمان را به عنوان تنها نماینده قانونی فلسطین! به رسمیت شناختند. بدون اینکه نظر مردم فلسطین را جویا شده باشند و یا حتی نظر این ملت برای آنها ارزشی داشته باشد. این گروه ها اساسا قبول نداشتند که اسرائیل را می توان شکست داد بلکه تنها تلاش می کردند تا ضرباتی را به اسرائیل وارد کنند و از این طریق تنور مقاومت و بقای خود را گرم نگه دارند.
اقدامات این گروه ها که اکثر قریب به اتفاق تفکر چپ داشتند، در کشورهای میزبان، موجب نارضایتی افکار عمومی میزبان شده بود. سال 1970 و رخداد سپتامبر سیاه در اردن یکی از برون داد این نارضایتی در واکنش به رفتار ساف بود که نهایتا به اخراج ساف از اردن و انتقالشان به لبنان شد. اما این رفتار تلخ با مردم میزبان در لبنان نیز ادامه یافت. تا اینکه در سال 1982 اسرائیل به لبنان حمله کرد و دومین پایتخت عربی را اشغال کرد. ساف طی توافقی از لبنان اخراج شد و به تونس در شمال افریقا منتقل شد و به این ترتیب گروه های مسلح فلسطین از پیرامون مرز فلسطین اشغالی دور شدند.
مرحله بعدی با پیروزی انقلاب اسلامی تعریف می شود. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، ما شاهد شکل گیری نوعی مقاومت در صحنه فلسطین هستیم که خاستگاهش مردم و آموزه های اسلامی است. لبنان و مبارزات گروه های اسلامی در لبنان یکی از مهمترین الهامات جامعه فلسطین در ورودش به نوع جدید مقاومت مبتنی بر مردم و اسلام بوده است.
حزب الله لبنان که پس از اشغال لبنان توسط اسرائیل، هسته اولیه آن شکل گرفت طی اقدامات خود موفق شد تا اشغالگران را لبنان بیرون براند و در سال 2000 هم اسرائیل ناگزیر شد تا کمربند امنیتی خود را که در جنوب لبنان ایجاد کرده بود پس از 18 سال اشغال تخلیه کند. اقدامی که جامعه فلسطین را آماده یک قیام سراسری کرد و تنها به جرقه ای نیاز داشت که این جرقه را هم ورود اشغالگرانه آریل شارون به مسجد الاقصی در 28 سپتامبر سال 2000 ایجاد کرد و انتفاضه مسجدالاقصی (انتفاضه دوم) در فلسطین شروع شد که نهایتا پس از 5 سال موفق شد تا اسرائیل را از غزه اخراج کند. غزه ای که در سال 1967 میلادی و طی جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل در کمتر از نیم ساعت اشغال شده بود.
اما اسرائیل با کمک مصر از همان سال 2005 غزه را در محاصره قرار داد. محاصره ای سنگین زمینی، زیر زمینی، هوایی، دریایی و زیر دریایی غزه، شرایط زندگی در غزه را طاقت فرسا ساخت.
گروه های مقاومت در غزه مانند حماس و جهاد اسلامی اقدام به ایجاد یک سازمان مقاومت کردند که بعدها به اتاق مشترک عملیات مشهور شد. مقاومت در غزه برای خروج از شرایط سخت محاصره و نیز حمایت از فلسطینیان در کرانه باختری و مسجد الاقصی، جنگ های متعددی را با اسرائیل انجام داده است و به نوعی موفق به ایجاد نوعی هماوردی در نبرد با اسرائیل شده بود.
جنگ های سال 2009، 2012، 2014، 2015، 2018، 2019، 2020، 2021، 2022 همه در قبل از عملیات طوفان الاقصی رخ داده است.
طرح سازش ابراهیم
اما طرح سازش موسوم به ابراهیم، را باید بزرگترین تحول سیاسی در ارتباط با فلسطین و البته منطقه و به نگاه بسیاری از کارشناسان در ارتباط با نظام بین المللی دانست.
همانطور که اشاره شد قبلا رژیم های عربی مدعی بودند که ما فلسطین را آزاد می کنیم. اما در میدان از اسرائیل شکست خوردند. در مرحله بعدی گروه های فلسطینی را جلو انداختند که شما برای آزادی فلسطین مبارزه کنید و ما حمایت می کنیم. اندک اندک از این مواضع هم عقب نشستند و پیشنهاد دادند که اسرائیل از سرزمین های اشغالی 1967 عقب نشینی کند و یک دولت فلسطینی در این منطقه تشکیل بشود و این رژیم ها اسرائیل را به رسمیت می شناسند!
توافق کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل یک بند مهم دارد و آن اجرای قطعنامه 242 سازمان ملل متحد است. یعنی عقب نشینی از 1967 و بازگشت آوارگان به خانه وکاشانه خود.
اما رژیم های عربی از همه این موارد عبور کردند و وارد روند توافق با رژیم صهیونیستی در یک طرح موسوم به ابراهیم شدند. اما سوال این است که رژیم های عربی بر اساس چه معیاری اسرائیل را به رسمیت شناخته و حدود و ثغور و یا مرزهای آن کجاست؟ شناسایی یک دولت باید بر اساس مرزهای شناخته شده بین المللی صورت بگیرد اما اسرائیل برای خود مرز مشخصی تعریف نکرده است بلکه مرزها و حدود و ثغور خود را شناور نگه داشته است و لذا هر اقدامی را می تواند انجام دهد و فلسطینیان در واقع در طرح ابراهیم قربانی می شوند. لذا مقاومت فلسطینی چاره ای جز جنگ نداشت و ندارد.
مجموعه اقداماتی که رژیم صهیونیستی در ارتباط با تشدید محاصره غزه و نیز در کرانه باختری و قدس شریف انجام می داد نیز دقیقا با همین برآورد بود که جهان عرب نه تنها دیگر حامی فلسطین نیست بلکه آماده قربانی شدن فلسطین توسط رژیم صهیونیستی نیز هست.
تشدید تجاوزات به قدس شریف، گسترش شهرک سازی درکرانه باختری، افزایش فشار به اسیران فلسطینی، اعدام میدانی جوانان فلسطین، تخریب خانه ها و مزارع فلسطینی، اهانت به زنان فلسطینی و غیره از مجموعه این اقدامات در کرانه محسوب می شود. لذا طوفان الاقصی یک اقدام ناگریز و ناگزیر از سوی مقاومت فلسطین محسوب می شود.
طوفان الاقصی چه بود و چه دستاوردی داشت؟
عملیات طوفان الاقصی در واقع یک آزمایش توان فلسطین در تغییر معادله بود. آزمونی که البته فراتر از انتظار آنان نتایجی را به دنبال داشت.
مقاومت فلسطین با حدود 1500 رزمنده از ساعت 6 صبح با عبور از موانع مستحکم، چند لایه و پیشرفته مرزی موفق شد تا ساعت 10 صبح حدود 20 کیلومتر در عمق اراضی اشغالی پیشروی کند و 22 شهر و شهرک صهیونیستی غلاف غزه به لحاظ امنیتی ساقط کند. لشکر کاملا با تجربه و مجهزرژیمصهیونیستی مشهور به "لشکر غزه" را نابود کند و تعداد زیادی از فرماندهان آن را کشته و به اسارت بگیرد.
مقاومت فلسطینی این عملیات را بر اساس شناختی که از نوع رفتار رژیم صهیونیستی داشت و به نوعی این رفتار در این رژیم نهادینه شده بود، انجام داد.
1- حساسیت رژیم نسبت به اسارت صهیونیست ها
2- حساسیت رژیم نسبت به کشته شدن صهیونیست ها
3- حساسیت رژیم نسبت به جنگ های طولانی
4- حساسیت رژیم نسبت به وجهه بین المللی اش
اما واکنش رژیم نسبت به طوفان الاقصی کاملا خلاف رفتار نهادینه شده آن بود. چرا که نوع عملیات طوفان الاقصی و نتایج اولیه آن به گونه ای بود که رژیم صهیونیستی را دچار وحشت کرد. زیرا طوفان الاقصی نشان داد که مقاومت فلسطینی قادر به وارد کردن ضربات عمیق و تاثیر گذار است به گونه ای که می تواند موجودیت رژیم را با خطر جدی روبر سازد.
واکنش رژیم به عملیات طوفان الاقصی کاملا متفاوت از قبل بود. زیرا طوفان الاقصی نیز متفاوت از دیگر عملیات های فلسطینیان بود. هم رژیم احساس تهدید وجودی در آن نهادینه شد و هم بنیامین نتانیاهو برای جلوگیری از سقوط دولتش فرار رو به جلو کرد تا ظرفیت هایی برای بقای دولتش را فراهم کند.
وجود احزاب تند رو در کابینه مانند یهودات هاتورات و کسانی مانند بن غفیر و بزالل اسموتریچ و نگاه توراتی آنان به اشغال اسکانی کرانه باختری در کنار نیاز نتانیاهو به تداوم حضور در راس دولت و پایان نیافتن حیات سیاسی اش، شرایط جدیدی را خلق کرد. به همین دلیل می بینیم که رفتار رژیم، تغییرِ کاملا متفاوتی کرده است و دیگر نه اسیر و نه کشته شدن صهیونیست ها و نه طولانی بودن زمان درگیری و نه وجهه بین المللی برای آن مهم نیست.
لذا اگر بگوئیم مقاومت در محاسبات خود اصلا اشتباه نکرده است و عملیات طوفان الاقصی یک عملیات کاملا دقیق بوده است، می تواند یک گزینه اشتباه باشد. کما اینکه گفتن اینکه مقاومت در محاسبات خود برای عملیات طوفان الاقصی کاملا اشتباه کرده است، نیز یک گزینه اشتباه است. زیرا مقاومت بر اساس رفتار نهادینه شده اسرائیل عملیات طوفان الاقصی را طراحی و اجرا کرد هرچند این عملیات خود موجد خلق شرایط جدید شد.
نگرانی از فروپاشی ساختار در اسرائیل و خطر وجودی موجب شد تا غرب به صورت گسترده وارد میدان شود. سفر رهبران غربی در روزهای نخست عملیات طوفان الاقصی، با هدف اعلام همبستگی با رژیم و ارائه گسترده امکانات نظامی و تسلیحاتی و اقتصادی و نیز حضور بیش از 2000 نظامی امریکایی در اراضی اشغالی برای راهبری جنگ در کنار ارسال نظامیان از کشورهای مختلف به عنوان مزدور، در حقیقت حاکی از نگرانی نظام سلطه از فروپاشی اسرائیل و تلاش آنها برای ممانعت از آن است.
ناوهای جنگی غربی، امریکایی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی در منطقه مستقر شدند تا از رژیم در برابر حملات محور مقاومت دفاع کنند. ناو جنگی آلمانی مستقر در مدیترانه پهپادهای پرتابی از سوی حزب الله را هدف قرار می دهد اما در مقابل اقدامات تهاجمی اسرائیل منفعل است! آلمان در چارچوب نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در لبنان(یونیفل) موظف به حفظ ساحل لبنان از حملات اسرائیل است اما رژیم صهیونیستی از طریق دریا وارد ساحل عترون لبنان شده و یک ناخدای لبنانی را به اسارت می گیرد. اما کشتی آلمانی ممانعت از این تجاوز نمی کند!
دولت امریکا بالای 26 میلیارد دلار به اسرائیل کمک مالی کرده است تا به لحاظ اقتصادی این رژیم سرپا بماند. بیش از 50 هزار تن انواع بمب های سنگین در اختیار اسرائیل قرار داده است که بیش از 500 عدد آن سنگر شکن بوده است که در مقایسه با جنگ 33 روزه در سال 2006 (12 موشک سنگر شکن) آمار بسیار بالایی محسوب می شود. این جدای از کمک های مالی و تسلیحاتی است که اروپا تقدیم اسرائیل کرده است. این کمک های سنگین موجب باز شدن اشتهای اسرائیل برای گسترش جنگ شده است.
فراز و فرود جنگ پس از عملیات طوفان الاقصی
پس از عملیات طوفان الاقصی طی ماه گذشته تحولات بسیار زیادی در معادلات جنگ و منطقه رخ داده است که در ادامه به اختصار به آنها توجه داده می شود.
• وحدت محور مقاومت یکی از مهمترین غافلگیری ها برای رژیم صهیونیستی بود. حزب الله لبنان از روز دوم یعنی 8 اکتبر وارد درگیری شد. انصارالله یمن نیز سه روز بعد یعنی 10 اکتبر وارد میدان شد و مقاومت اسلامی عراق نیز چهار روز بعد یعنی 11 اکتبر درگیری با اسرائیل را شروع کرد. البته ذکر این نکته لازم است که این ورود به میدان از سوی مقاومت غیر فلسطینی، مدیریت شده بود و نه یک جنگ تمام عیار.
•اسرائیل با توجه به توصیه های نشست امنیتی هرتزلیا مبنی بر ناتوانی این رژیم در جنگ همزمان با چند محور، تقریبا تا11 ماه توجه خود را معطوف به جبهه غزه کرده بود هرچند در کرانه و جبهه لبنان، تحرکات و درگیری های مدیریت شده ای را دنبال می کرد.
• ارتش رسمی و ثابت رژیم صهیونیستی حدودا 300 هزار نفر است ولی در مواقع ضرورت ارتش ذخیره را فرامی خواند. به فراخوان ارتش برای جنگ غزه چیزی حدود 360 هزار نفر پاسخ دادند که رژیم ناگزیر این افراد را در سه بخش جنوبی، شمالی و کرانه تقسیم کرد.
•وقتی از اواخر سپتامبر جبهه شمال را به عنوان جبهه اصلی اعلام کرد؛ برخی از لشکرها را از جبهه جنوبی به جبهه شمال منتقل کرد.این درحالی بود که تا این زمان مدیریت جنگ از سوی حزب الله در سقف های مشخصی تعریف شده بود. به این معنی که اگر اسرائیل عمق 10 کیلومتری را مورد حمله قرار می داد حزب الله نیز عمق 10 کیلومتری اراضی اشغالی را هدف حملات موشکی و پهپادی خود قرار می داد.
•رژیم صهیونیستی طی یک یکسال گذشته با راهبرد نسل کشی و سرزمین سوخته، جنگ در غزه را تداوم داده است و بعد به این نتیجه رسیده است که تهدیدات جبهه جنوبی تقریبا از بین رفته است و لذا جبهه اصلی را در شمال تعریف کرد و با مجموعه ای از اقدامات مانند داستان پیجرها و موبایل ها و ترور رهبران و فرماندهان، جبهه شمال را تشدید کرد.
•در ارتباط با ارتش های کلاسیک دو مقوله بسیار مهم است. 1- ارتباطات 2- فرماندهی. اسرائیل هم سازمان ارتباطی حزب الله را مورد هدف قرار داد و هم فرماندهان و رهبران آن را ترور کرد. انتظار بدیهی در این مورد آن بود که سازمان حزب الله از هم فرو بپاشد. اما در مورد حزب الله نتیجه نداد زیرا حزب الله یک ارتش کلاسیک و یک سازمان نظامی نیست بلکه یک جنبش مقاومتی است که سطوح رهبری و فرماندهی را تا 12 و بعضا گفته می شود تا 14 سطح از قبل تعریف کرده بود. چرا تا 12و یا 14 سطح؟ انتخاب این اعداد تیممی بوده است به این معنی که حزب الله یک جریان شیعه 12 امامی است لذا تیمما این اعداد انتخاب شده است. با شهادت فرماندهان رده بالا، چون از قبل برای چنین اتفاقاتی پیش بینی شده بود، فرماندهان رده پایین و البته جوانتر جایگزین شدند. اتفاقا این اقدام موجب شد تا حزب الله بسیار مقتدرتر در میدان حضور یابد.
• طبق گزارش منابع اسرائیلی تا عمق 5 کیلومتری مرز چیزی حدود 1000 رزمنده حزب الله حضور دارند و با ارتش اسرائیل در حال جنگ بودند. این درحالی است که اسرائیل 5 لشکر کامل و 4 تیپ تقویت شده یعنی 65 هزار نیرو وارد جنگ در جنوب لبنان کرده است و این ارتش با پیشرفته ترین و بالاترین تجهیزات نظامی مجهز شده و به وسیله جنگنده های اسرائیلی نیز حمایت می شوند. اما اسرائیل نتوانست منطقه ای را در عمق لبنان تحت کنترل بگیرد! این درحالی است که روزانه به صورت میانگین حدود 70 صهیونیست در جبهه شمالی کشته و مجروح می شدند.
• لذا این تصور در مورد حزب الله که با زدن فرماندهان و راس هرم، سازمان نظامی آن فرو می ریزد یک اشتباه و خطا محاسباتی است که از سوی اسرائیل رخ داده است. در واقع طی 32 سال گذشته که شهید نصرالله رهبری حزب الله را به عهده داشت و با توجه به اینکه نیروها و فرماندهان حزب الله همواره در میدان نبرد حاضر بوده اند و احتمال شهادت آنان در جنگ و یا از طریق ترور بسیار زیاد بود، وی همه این تهدیدات و شوک های احتمالی را بررسی و پیش بینی کرده بود. لذا مشاهده می شود که حزب الله پس از نصرالله، مقتدرتر و با صلابت تر از قبل در میدان حضور دارد. محدوده نبرد از 10 کیلومتر به 90 کیلومتر گسترش یافت و موشک های جدیدی مانند فتاح و عماد از سوی حزب الله مورد استفاده قرار گرفت.تحرک هوکشتاین به عنوان نماینده ویژه امریکا در امور لبنان در واقع برای خارج کردن اسرائیل از بحران از طریق اجرای یک آتش بس بود.
• این موضوع تا حد زیادی مانند غزه و حماس است. شهادت فرماندهان مقاومت در غزه و رهبرانی چون اسماعیل هنیه و یحیی السنوار، روی سازمان حماس تاثیر نگذاشته است اما با توجه به شرایط خاص غزه و محاصره سنگین این منطقه توسط اسرائیل و مصر، در روند درگیری ناگزیر شرایط جدیدی حاکم شده است. قبلا نیز اسرائیل شیخ احمد یاسین و عبدالعزیز الرنتیسی را در فاصله کمتر از 3 هفته شهید کرد اما سازمان حماس فرو نریخت. زیرا حماس هم به عنوان یک جنبش مقاومتی تحت اشغال دشمن، پیش بینی آینده را کرده است. هر چند شهادت یحیی السنوار خیلی مهم است. این فرمانده شهید در زیر زمین نبود تا توسط بمب های سنگر شکن ترور شود. بلکه طی یکسال گذشته در عملیات های نظامی مقاومت در غزه حضور داشته است و مانند دیگر رزمندگان حماس علیه نیروها و تجهیزات نظامی دشمن عملیات انجام می داده است. صحنه نبرد آخر وی و صحنه شهادت وی به عنوان رئیس حماس، همه تصاویر ساختگی دشمن صهیونیستی را در هم شکست.
• مقاومت در غزه هنوز حضور موثر دارد. با آنکه اسرائیل به دنبال طرح ژنرال ها در شمال غزه است یعنی تخلیه این منطقه از فلسطینیان، اما مقاومت در همین مناطق عملیات های موثر انجام می دهد. کشته شدن فرمانده لشکر شمال غزه در جبالیا شاهدی بر این موضوع است که دشمن صهیونیستی نیز دیوانه وار در جبالیا کشتار راه انداخت.
• ساختار اسرائیل مبتنی بر برتری نظامی است. برتری که به آن امکان یکسره سازی می دهد. این موضوع در جنگ های این رژیم با رژیم های عربی کاملا واضح است.
• اما در جنگ سال 2006 (جنگ 33 روزه) این توان نظامی وارد یک شرایط جدید شد.
اسرائیل وارد جنگ شد اما پیروز نشد. لذا یک کمیته تحقیق با نام وینوگراد تشکیل داد تا علل این ناکامی را بررسی کنند. این کمیته دلایل متعددی را برای این ناکامی عنوان کرد که مهمترین آن جنگ نامتقارنی بود که شهید قاسم سلیمانی طرح آن را ریخته بود. در واقع توان یکسره کنندگی اسرائیل به مشکل برخورد.
•یکی از دلایل اقدام رژیم صهیونیستی به جنگ سال 2008 و 2009 غزه که 22 روز طول کشید، باز تعریفِ توان یکسره کنندگی ارتش بود اما بازهم ناکام ماند و در جنگ های بعدی غزه مشخص شد که توان یکسره سازی و توان بازدارندگی رژیم از دست رفته است. با از دست رفتن توان یکسره سازی و بازدارندگی، باید گفت که فروپاشی اسرائیل شروع شده است.
• ضربه عملیات طوفان الاقصی چنان شدید بود که رژیم احساس کرد که توان خود را در مقابل مقاومت از دست داده است و لذا با کمک هایی که از سوی غرب دریافت کرد، تلاش کرد با جنایت و قتل عام و نسل کشی و تخریب و ویرانی، شرایط را تغییر بدهد. اما 15 ماه جنگ در غزه و لبنان نشان داد که توان یکسره سازی علی رغم همه کمک هایی که دریافت کرده است، آسیب بسیار جدی دریافت کرده و از دست رفته است و این به معنی از دست رفتن برتری نظامی اسرائیل است.
• اسرائیل برای جبران این مساله راهبرد نسل کشی و سرزمین سوخته را در پیش گرفته است تا پایگاه مقاومت را علیه مقاومت بشوراند و یا دستکم حمایت آن از مقاومت را محدود سازد. اما این راهبرد هم در غزه وهم در لبنان نتیجه نداده است. زیرا خاستگاه مقاومت غزه مردم غزه و مقاومت لبنان، مردم لبنان ، خصوصا شیعیان لبنان است. مقاومت در فلسطین و تا حد کمتری در لبنان از گروه های مقاومت به ملت مقاوم تغییر ماهیت داده است. نیروهای مقاومت از بطن همین جامعه مقاوم خارج شده است.فرزندان همین مردم هستند که در مقاومت حضور دارند و جانفشانی می کنند. لذا می بینیم که پایگاه اجتماعی مقاومت علیه مقاومت فعال نشده است.
این درحالی است که روزانه دهها نفر شهید و مجروح می شوند، خانه هایشان تخریب شده است، غذا و آب نیست، با بیماری و سرما و گرما هم می جنگند اما از مقاومت دست نمی کشند. این یک تحول بسیار جدی است و همین هم ضامن تداوم مقاومت و شادابی آن در میادین نبرد است. علی رغم همه این جنایات اسرائیل، حجم زیادی از جوانان غزه برای جنگ با دشمن به گروه های مقاومت مراجعه کرده اند که توان مقاومت در پذیرش همه آنها بسیار محدود است.
• در لبنان نیز پس از آتش بس تعداد زیادی از جوانان لبنانی به سازمان رزم حزب الله پیوسته اند و این نشان می دهد که پایگاه اجتماعی مقاومت در غزه و لبنان همچنان از مقاومت حمایت می کند و این خود به معنی آن است که مقاومت توان بازسازی خود را در آینده نزدیک همچنان حفظ کرده است.
• چالش عمیق در پایگاه اجتماعی رژیم صهیونیستی
در سوی دیگر پایگاه اجتماعی رژیم صهیونیستی با مشکلات جدی روبرو است.
مهاجرت بیش از 650 هزار نفر از اراضی اشغالی و آوارگی بیش از 300 هزار نفر دیگر رژیم صهیونیستی را دچار مشکل کرده است.
1-اساس تشکیل اسرائیل استعمار اسکانی است. یعنی ورود صهیونیست ها از اقصی نقاط دنیا و اسکان آنها در اراضی اشغالی شاید مهمترین مولفه بقا برای اسرائیل به شمار می رود. اگر فرایند مهاجرت به فلسطین مختل و متوقف شود به تعبیر "بن گوریون" اولین نخست وزیر اسرائیل ، این رژیم گرفتار بحران جدی وجودی می شود.
2- این جامعه مهاجر نیاز به امنیت دارند و یا بهتر بگویم نیاز به احساس امنیت دارند. اگر این حس به خطر افتد، واکنش نشان می دهند این واکنش به صورت مهاجرت معکوس و یا اعتراضات گسترده و یا بعضا شورش های مختلف خود را نشان می دهد. طی 15 ماه گذشته امنیت در اسرائیل گم شده است و این امر از سوی جامعه با واکنش های مختلف همراه شده است
3- ورود سرمایه به اراضی اشغالی یک متغییر مهم در حیات اسرائیل به شمار می رود. اما طی 15 ماه گذشته نه تنها ورود سرمایه متوقف شده است بلکه سرمایه های زیادی نیز از آن خارج شده است.
4- تعطیلی گسترده کسب و کار. عملیات ها در جنوب و شمال موجب شده تا بیش از 300 هزار نفر خانه و زندگی و کسب و کار را رها کرده و به مناطق امن بروند همچنین بیش از 650 هزار نفر از اراضی اشغالی مهاجرت کرده اند و کسب کار آنان نیز تعطیل شده است. فراخوان نیروهای ذخیره هم موجب شده تا بسیاری از کسب و کارها تعطیل شود. این امر بر اقتصاد اسرائیل تاثیر مخرب برجای گذاشته است.
5- شیکل که همان پول رژیم است با توجه به حمایت های مادی و اقتصادی که از سوی غرب دریافت می کرد و ورود سرمایه های خارجی، همواره یک ارز تقریبا قوی محسوب می شد اما در حال حاضر ارزش آن کاهش پیدا کرده است و تورم ناشی از آن اعتراضات زیادی را موجد شده است.
6-اقتصاد اسرائیل در تراز جهانی نیز متاثر از جنگ، آسیب دیده است. کارشناسان تاکید دارند که بازگشت اقتصاد اسرائیل به پیش از طوفان الاقصی نیاز به چند صد میلیارد دلار دارد.
7- جایگاه اسرائیل در سطح نظام بین الملل نیز به شدت متزلزل شده است تا جائیکه بسیاری کشورهای جهان در بیان حمایت و یا همدردی با اسرائیل همراه نیستند و بعضا مانند اسپانیا و ایرلند اسرائیل را جنایتکار، نژادپرست و ... معرفی می کنند. این در حالی است که در سال 1967 که اسرائیل به چهار کشور عربی حمله کرده بود، وزیر دفاع هلند در مقابل دوربین های تلویزیونی یقه خود را در دفاع از اسرائیل پاره کرد و اصرار داشت که عرب ها به اسرائیل حمله کرده اند.
عملیات وعده صادق 1
اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در روز 13 فروردین در حمله به کنسولگری ایران در دمشق و شهادت جمعی از مستشاران نظامی ایران و در راس آنان شهید محمدرضا زاهدی، اقدامی خلاف موازین بین المللی و نادیده گرفتن ممنوعیت حمله به اماکن دیپلماتیک بوده و واکنش به آن اقدامی طبیعی و مشروع بر اساس همه موازین و مقررات بین المللی محسوب می شود.
با توجه به اینکه این اقدام رژیم صهیونیستی در واقع به امنیت ملی و توان بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران، خدشه وارد کرده بود و عدم پاسخ به آن می توانست در آینده، هزینه های سنگینی را بر منافع و امنیت ملی ایران تحمیل کند، پاسخگویی تنبیهی به این اقدام صهیونیست ها یک اقدام بایسته بود. لذا عملیات وعده صادق را باید در چارچوب تقویت و تثبیت بازدارندگی جمهوری اسلامی نه تنها در مقابل رژیم صهیونیستی بلکه در مقابل هر تهدید احتمالی از سوی هر بازیگر منطقه ای و فرا منطقه ای ارزیابی کرد.
اما حمله به کنسولگری ایران در واقع حمله مستقیم به خاک ایران بود و لازم بود تا واکنش ایران نسبت به قبل متفاوت باشد. ولی لازم بود تا به نوعی شرایط افکار عمومی جهان برای واکنش ایران آماده شود و همپیمانان رژیم صهیونیستی حتی در سطح سیاسی و رسانه ای نتوانند موضع مناسبی اتخاذ کنند. لذا ایران فورا در عالی ترین سطح رهبری اعلام کرد این رژیم باید تنبیه شود.
با توجه به تصمیم قاطع ایران برای ارائه پاسخ تنبیهی به اسرائیل مجموعه ای از تماس ها با ایران انجام شد که هدفش منصرف کردن ایران از پاسخ بود و یا اینکه از طریق لبنان، سوریه، عراق و یا یمن پاسخ داده شود و یا اینکه شدت و کیفیت پاسخ محدود باشد و حتی اعلام کردند که یک یا چند مکان غیر استراتژیک در اراضی اشغالی را معرفی می کنند و ایران آنها را مورد حمله قرار دهد. همه اینها نشان از نگرانی آنها از پاسخ ایران بود که می تواند معادله ای جدید را تعریف کند که خود این معادله قابلیت آن را دارد تا در معادلات دیگر موثر باشد.
پاسخ ایران در مقابل همه این درخواست ها منفی بود و لذا غرب و همپیمانان منطقه ای اسرائیل، با هدف ایجاد تاخیر در پاسخگویی ایران از طریق توافق آتش بس در غزه، تلاش کردند تا ایران را از پاسخ منصرف کنند. هرچند ایران تلویحا با این پیشنهاد به نوعی موافق بود اما صهیونیست ها همچنان در فرایند هر گونه توافق آتش بس کارشکنی کردند.
طولانی شدن پاسخ ایران و فعال شدن 12 روزه دیپلماسی در این باره موجب شد تا افکار عمومی جهان بیشتر مشتاق پاسخ مشروع ایران باشد و نهایتا عملیات وعده صادق از سوی ایران آغاز شد.
عملیات وعده صادق یک ضرورت راهبردی
همانطور که اشاره شد پاسخ ایران به اقدام رژیم صهیونیستی در حمله به کنسولگری ایران در دمشق، حمله به خاک ایران محسوب می شود و به نوعی بازدارندگی ایران را زیر سوال برده بود و لذا ترمیم این بازدارندگی یک ضرورت محسوب می شد.
زیرا عدم پاسخ به این اقدام ایران را در معرض تهدیدات متعددی علیه منافع و امنیت ملی در آینده قرار می داد. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران از آغاز شکل گیری، همواره با هر نوع تهدید و یا اقدامی علیه منافع و امنیت خود مقابله کرده و پاسخ های متنوعی را با توجه به سطح تهدید از خود نشان داده است.
لذا پاسخ به اقدام رژیم صهیونیستی در حمله به کنسولگری ایران در دمشق نمی توانست و نمی بایست به تاخیر بیافتد زیرا این حمله ضربه مستقیم به ساختار و ظرفیت بازدارندگی ایران محسوب شده و عدم پاسخ به آن می توانست در گام اول در ابعاد امنیتی برای ایران تولید هزینه کند به این معنی که هر بازیگر منطقه ای و یا فرامنطقه ای به خود اجازه می داد تا در ابعاد امنیتی برای ایران تولید هزینه کند و در گام های بعدی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز هزینه های سنگینی را بر کشور تحمیل کند. پس جمع بندی نظام این بود که ایران باید پاسخ اقدام رژیم صهیونیستی را بدهد تا بازدارندگی در جایگاه خودش قرار بگیرد. بنابراین از این حیث باید گفت که عملیات وعده صادق در ابعاد امنیتی و سیاسی و اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است.
لایه های دفاعی اسرائیل و غرب در مقابله با عملیات وعده صادق
رژیم صهیونیستی از سال ها پیش چندین لایه دفاعی برای مقابله با حملات موشکی، پهپادی و جنگنده ها تعریف کرده است.
1- جنگنده ها یکی از مهمترین ابزار دفاعی رژیم صهیونیستی محسوب می شوند. با پیشرفتی که در حوزه تسلیحات تهاجمی نوین رخ داده است و موشک ها و پهپادها به سمت رادار گریزی حرکت کردند، میزان رهگیری و انهدام موشک ها و پهپادها توسط سامانه های راداری و موشکی روند کاهشی داشته است و لذا دولت ها در کنار توسعه سامانه های دفاعی از جنگنده ها برای رفع نقص این سامانه ها استفاده می کنند. این جنگنده ها در آسمان مداومت پروازی داشته و پرتابه های دشمن را از بالا مورد هدف قرار می دهند.
2- سامانه گنبد آهنین که بیشتر با هدف رهگیری و انهدام راکت ها و موشک های برد کوتاه کارآمدی دارند. این سامانه در سالهای اخیر مکرر از سوی رژیم در تقابل با پرتابه های برد کوتاهی که از سوی غزه و جنوب لبنان انجام می شود مورد استفاده قرار گرفته است.
3- سامانه فلاخن داوود با هدف رهگیری و انهدام پرتابه های بالستیک تاکیتکی، موشک های میان برد و دور برد و موشک های کروز طراحی شده است.
4-سامانه حیتس یا پیکان با هدف دفاع از اراضی اشغالی در مقابل موشک های بالستیک خصوصا موشک های ایرانی طراحی شده است.
5- سامانه های موشکی امریکایی مانند پاتریوت و هاوک هم در ساختار دفاعی رژیم صهیونیستی مورد استفاده است.
آرایش دفاعی اسرائیل و غرب برای مقابله با عملیات وعده صادق
رژیم صهیونیستی و غرب از زمان شروع عملیات وعده صادق که با اعلام رسمی ایران کلید خورد، چندین لایه دفاعی را برای مقابله با پهپادها و موشک های ایرانی ایجاد کرده بودند.
رژیم صهیونیستی تمام 5 ساختار دفاعی خود یعنی جنگنده ها، گنبد آهنین، فلاخن داوود، پیکان و سامانه های امریکایی پاتریوت و هاوک را به میدان آورده بود تا هر پرتابه ای که به آسمان فلسطین اشغالی نزدیک و یا وارد آن شد، آنها را رهگیری و منهدم کند.
کشورهای غربی و در راس آنها امریکا، فرانسه، انگلیس و آلمان نیز به میدان آمده و چندین لایه دفاعی را در آسمان، عراق، سوریه و اردن ایجاد کردند تا پرتابه های ایرانی را قبل از رسیدن به اراضی اشغالی منهدم کنند.
به همین دلیل طبق برخی گزارش ها حدود 500 جنگنده غربی و البته رژیم اردن در آسمان منطقه مداوت پروازی داشته و سعی در رهگیری و انهدام پهپادها و موشک های ایرانی داشتند.
این جنگنده ها با هواپیماهای شناسایی و نیز سوخت رسان به طور 24 ساعته پشتیبانی می شدند.
ناوهای جنگی غرب نیز در سطح منطقه در این عملیات ورود داشتند . برخی گزارش ها ازاقداماتی برای هدف قرار دادن پرتابه های ایران از پایگاه های غربی در شبه جزیره عربستان مانند العدیده قطر و حتی مصر حکایت دارند.
رسانه های غربی، صهیونیستی و بسیاری از رسانه های وابسته عربی سعی در القاء این روایت داشتند که عملیات وعده صادق ناکام بوده است و اسرائیل و حامیانش موفق شده اند بیش از 95 درصد پهپادها و موشک های ایران را قبل از رسیدن به آسمان فلسطین اشغالی منهدم کنند و البته کمتر از یک درصد آنها هم درزمین های بیابانی فرود آمده اند. اما آنچه که فقط از فیلم های شخصی – اعم از فلسطینیان و صهیونیست ها – دریافت شد بیانگر آن بود تعداد قابل توجه ای از پهپادها و موشک های ایرانی به اهداف خاصی در اراضی اشغالی برخورد کرده اند.
ایران از قبل اعلام کرد که اهداف عملیات صادق صرفا اهداف نظامی است و ایران در این مرحله اراده ای برای حمله به اهداف غیر نظامی ندارد که می تواند با خسارت ها و تلفات زیادی همراه باشد. لذا سه هدف مهم را از قبل مشخص کرده و به آنها حمله ور شده است که مهمترین آنها پایگاه فوق امنیتی "نواتیم" در نزدیکی نیروگاه هسته ای دیمونا در صحرای نقب بود. این پایگاه که بالاترین ضریب دفاعی و امنیتی و حفاظتی را در جهان دارد در آشیانه های آن جنگنده های اف 35 و نیز هواپیماهای سوخت رسان و ترابری رژیم قرار داشت. در عین حال یکی از مهمترین مراکز جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل نیز محسوب می شود.
پخش تصاویر و فیلم ها از این پایگاه علی رغم همه محدودیت هایی که لحاظ شده بود هم ادعای قبلی رژیم و رسانه های همسوی غربی و عربی را زیر سوال برد که مدعی بودند که عملیات وعده صادق کاملا شکست خورده بوده است و هم بیانگر ورود خسارات سنگینی بود.
چند ماه بعد "موطی شیفر"، برنده جایزه امنیت اسرائیل اعتراف کرد که ساختار دفاعی اسرائیل علیرغم تقویتی که به وسیله حامیان غربی و منطقه ای اش شده بود، موفق نشده حتی یک موشک بالستیک ایران را بزند.
«موطی شیفر» کارشناس مهندسی پرواز و فضا و برنده جایزه امنیتی در اسراییل در این ارتباط اعلام کرد« گنبد آهنین بزرگترین فریبی است که دنیا شاهد آن است. چرا که پدافند اسرائیل با وجود شلیک ۵۰۰ موشک از سوی گنبد آهنین حتی یک موشک بالستیک ایران را در جریان حمله آوریل گذشته ساقط نکرد».
وی افزود که «سخنگوی نظامی اسرائیل دروغ میگوید. آنچه در آوریل گذشته رخ داد؛ مانوری بود که در آن مواد منفجره کمی از سوی ایرانیها به شکل اعجابآور استفاده شد.»
کمیت و کیفت پرتابه های تهاجمی ایران در وعده صادق
هنوزهیچ گزارش رسمی و تائید شده ای از سوی ایران در مورد تعداد و نوع پهپادها و موشک های ایرانی مورد استفاده در عملیات 25 فروردین 1403 علیه اسرائیل رسما اعلام نشده است. البته اشخاص مختلف نظامی و امنیتی و سیاسی مواردی را مطرح کرده اند اما موارد اعلامی با یکدیگر اختلاف دارند. برخی عدد این پرتابه ها را تا 1000 پهپاد و موشک هم اعلام کرده اند. اگر این عدد درست باشد، بیانگر سطح بالایی از توانمندی تسلیحاتی ایران در سطح کمی و عملیاتی به شمار می آید. البته با توجه به حفظ محرمانگی اطلاعات این امر توجیه پذیر است. آنچه از مجموعه بیانات مسئولین ایرانی دریافت می شود به نظر می رسد حداقل حدود 500 پهپاد و موشک در این عملیات به کار گرفته شده اند.
در خصوص نوع پهپادها گفته می شود که احتمالا بین 300 الی 400 فروند پهپاد شاهد 136 در این عملیات حضور داشته اند که کارکرد آنها درگیر کردن نظام دفاعی تقویت شده رژیم صهیونیستی با هدف باز کردن مسیر برای موشک های بالستیک ایرانی بوده است.
احتمالا حدود 50 موشک کروز نیز در این عملیات مشارکت داشته اند که ظاهرا آنها نیز همان هدف پهپادها را داشته اند.
در خصوص موشک های بالستک و اینک تعداد آنها چندتا بوده است نیز گزارش متقنی وجود ندارد اما آنچه از گزارش ها دریافت می شود دست کم 30 فروند موشک بالستیک از نسل اول خیبر شکن و نسل اول دزفول در این عملیات مورد استفاده قرار گرفته اند. البته برخی گزارش ها تعداد این موشک ها را 185 فروند اعلام کرده اند.
این نکته که آیا از انواع دیگر موشک ها در وعده صادق استفاده شده است یا نه؟ هنوز هیچ گزارشی ارائه نشده است.
عملیات وعده صادق 2
رژیم صهیونیستی در تاریخ 10 مرداد 1403 اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را ترور کرد. شهید هنیه که برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران در تهران بسر می برد، در محل اقامتش به وسیله یک موشک هدایت شونده ماهواره ای(طبق گفته برخی از منابع نظامی و اطلاعاتی ایران) ترور شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی طی پیامی بر ضرورت خونخواهی این میهمان عزیز ایران تاکید کرد.
دولت های غربی و در راس آن امریکا به ایران پیام دادند که ایران به ترور شهید هنیه پاسخ ندهد و امریکا اسرائیل را وادار به آتش بس در غزه خواهد کرد. ایران به اعتراف مسئولین دولتی پذیرفت در قبال آتش بس به اسرائیل پاسخ ندهد! اما "آزموده را آزمودن خطاست". رژیم صهیونیستی اقدام به ترور سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان کرد. در این اقدام تروریستی عباس نیلفروشان از فرماندهان عالی نظامی ایران نیز به شهادت رسید. لذا جمهوری اسلامی ایران حمله انتقامی به اسرائیل را در دستور کار قرار داد.
هم ایران و هم رژیم صهیونیستی وهم حامیانش تجربه عملیات وعده صادق را داشتند لذا اسرائیل و غرب خود را کاملا آماده کرده بودند تا اجازه ندهند تا حتی یک موشک ایرانی به اراضی اشغالی وارد شود. به همین دلیل بسیاری از شبکه های صهیونیستی در شب عملیات وعده صادق 2 در برخی مراکزی که احتمال می دادند هدف حملات ایران باشد، مستقر شده بودند و به صورت زنده مشغول پخش برنامه بودند تا به زعم خوشان شکست عملیات وعده صادق 2 را به تصویر بکشند. اما ایران با تغییر تاکتیک تهاجمی اش 200 فروند موشک پیشرفته رادار گریز را در حالی شلیک کرد که قبل از عملیات یک حمله سایبری بزرگ هم به سامانه های دفاعی اسرائیل انجام داد و فیلم های منتشره نشان از موفقیت بالای 95% حملات موشکی ایران داشت. در واقع ایران نشان داد که در طراحی عملیات های تهاجمی دست برتر را دارد.
حمله واکنشی اسرائیل به ایران
طبیعی بود که رژیم صهیونیستی بخواهد به عملیات وعده صادق 2 ایران واکنش نشان دهد. کارشناسان نظامی تاکید داشتند که اسرائیل احتمالا برخی از سایت های موشکی و راداری ایران را به عنوان بانک اهداف خود تعریف خواهد کرد. لذا اقدامات لازم برای مقابله با آن انجام گرفت. در تاریخ 5 آبان 1403 رژیم صهیونیستی با استفاده از فضای اردن وارد عراق شد و اقدام به حملات موشکی به اهداف تعریف شده در ایران کرد که با پدافند ایران روبرو شد که بیشتر پرتابه های آن قبل از ورود به ایران سرنگون شدند. در این حمله دو سامانه راداری و موشکی در ایلام و خوزستان هدف قرار گرفت و تعدادی از نظامیان ایران به شهادت رسیدند. همچنین به یکی از سیلوهای نظامی در پارچین تهران آسیب رسید و یک کارگاه خصوصی تولید قطعات در شهریار کرج نیز مورد هدف قرار گرفت.
رژیم صهیونیستی یک طرح سه مرحله ای را برای حمله به ایران تدارک دیده بود که به دلیل ناکامی در موج اول حملات ناگزیر به پایان دادن به عملیات شد. به اعتراف کارشناسان نظامی اسرائیلی و غربی، سامانه ناشناخته ای بر روی جنگنده های رادار گریز اف 35 اسرائیل و دیگر جنگنده ها در 300 کیلومتری مرز ایران قفل کرده بود و لذا اسرائیل ناگزیر از توقف عملیات شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در واکنش به این تجاوز اسرائیل تاکید کردند:" شرارت دو شب پیش رژیم صهیونیستی نه باید بزرگنمایی شود و نه کوچکانگاری. باید خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی به هم بخورد. باید قدرت و اراده و ابتکار ملت ایران و جوانان کشور را به آنان فهماند.
کیفیت فهماندن قدرت و اراده ملت ایران به رژیم صهیونیستی را باید مسئولان تشخیص دهند و آنچه را که صلاح این ملت و کشور است انجام گیرد."
لذا اکنون هم ایرانیان و هم محور مقاومت و هم افکار عمومی جهان اسلام و جهان و هم خود صهیونیست ها منتظر واکنش ایران هستند.
سقوط بشار اسد و تاثیر آن بر محور مقاومت
سوریه از زمان اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها، همواره به عنوان یک دولت مقاوم و حامی فلسطین مطرح بوده است. غرب و رژیم صهیونیستی تاکید داشتند که هیچ صلحی بدون سوریه در منطقه تحقق پیدا نمی کند لذا مستمرا به دنبال حذف دولت سوریه بودند. اما دولت سوریه موفق شده بود تا همه این تهدیدات را پشت سر بگذارد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان، دولت سوریه به عنوان یکی از مهمترین ارکان محور مقاومت محسوب می شد که شرق و غرب این محور را به هم متصل می کرد. لذا تغییر رژیم در سوریه به معنی قطع پیوستگی محور مقاومت بوده که می توانست شرایط را برای حذف مقاومت در فلسطین و لبنان تسهیل سازد.
در سال 2011 که موج بیداری جهان عرب را فرا گرفت. جریان جهانی صهیونیسم با کمک مزدوران منطقه ای خود یعنی اسرائیل، ترکیه، اردن، قطر، عربستان و امارات متحده عربی؛ آن را به عنوان فرصتی برای سرنگونی دولت سوریه در نظر گرفتند و با بسیج تروریست های تکفیری بین المللی از کشورهای مختلف آسیایی، افریقایی و حتی اروپایی، سوریه را وارد یک جنگ داخلی کردند. تا جائیکه دولت سوریه در آستانه سقوط قرار گرفت.دولت و ارتش و پارلمان سوریه از ایران درخواست کمک کردند و ایران نیز با توجه به تهدیدی که با سقوط دولت بشار اسد در آن زمان متوجه منافع و امنیت ملی و امتی ایران می شد با فرستادن نیروهای مستشاری و نیز برخی تسلیحات و تجهیزات نظامی موفق شد، با حذف دولت تروریستی داعش به بقای دولت های عراق و سوریه کمک کند.
در فرایند گفتگوهای آستانه توافق شد تا تروریست های تکفیری در استان ادلب اسکان داده شوند و دولت ترکیه هم متعهد شد تا آنها را کنترل کند. اما دولت ترکیه با کمک اسرائیل و امریکا و برخی کشورهای اروپایی، طی این مدت در واقع مشغول آموزش و تجهیز تروریست ها بودند.
دولت امریکا که به بهانه مقابله با تروریسم بخش های وسیع و البته استراتژیک سوریه مانند مناطق نفت خیز را اشغال کرده بود با وضع رژیم تحریمی شدید علیه سوریه تحت عنوان "سزار" سوریه را از مهمترین منابع درامدی خود محروم کرد.از سوی دیگر نیروهای دموکراتیک سوریه(قسد) که همپیمان امریکا بودند، شرق فرات که انبار غذای سوریه محسوب می شود را در اختیار گرفتند. این اقدامات شرایط اقتصادی را در سوریه بحرانی کرد. نهایتا گروه های تروریستی با کمک ترکیه و در یک توافق پنهانی با ارتش سوریه طی کمتر از 10 روز موفق شدند، وارد دمشق شوند و با فرار بشار اسد به مسکو عملا دولت سوریه سقوط کرد.
در حال حاضر به نظر می رسد که مقاومت در لبنان و فلسطین، به دلیل قطع پشتیبانی از طرف سوریه تا حدودی تضعیف شده است و به همین دلیل انتظار می رود که رژیم صهیونیستی اقدامات جنگی خود را علیه فلسطینیان و علیه لبنان افزایش دهد.
هرچند جمهوری اسلامی ایران تاکید بر خودکفایی محور مقاومت در تولید نیازهای تسلیحاتی خود دارد و بر همین اساس بسیاری از دارایی های تسلیحاتی حزب الله لبنان، مقاومت فلسطین و مقاومت در یمن و عراق بومی سازی شده است. البته تردیدی نیست که راه های متنوعی برای تامین نیازهای مقاومت همچنان وجود دارد.
با توجه به تعدد گروه ها با رویکردها و اهداف مختلف به نظر می رسد که جنگ قدرت در سوریه شکل خواهد گرفت و این سرزمین شاید تا سال ها همانند کشور لیبی از ثبات سیاسی و امنیتی دور باشد. لذا این ناامنی می تواند در گام نخست همسایگان سوریه مانند ترکیه، اردن، عراق و رژیم صهیونیستی را تحت تاثیر قرار دهد.
تلاش رژیم صهیونیستی در نابود کردن زیرساخت های علمی، نظامی و صنعتی سوریه در کنار ترور نخبگان علمی و اجتماعی این کشور و اشغال بخش های دیگری از جولان نشان می دهد که صهیونیست ها نگران آینده هستند و به همین دلیل اصرار دارند تا همه ظرفیت ها و توانمندی هایی که می تواند سوریه را به یک تهدید مجدد برای آن تبدیل کند؛ از بین ببرد.