بازخوانی زندگینامه شهید محمدباقر صدر|از دستیابی به درجه اجتهاد و فقاهت پیش از بلوغ شرعی تا رشادت ها و همراهی ایشان با امام راحل
دستیابی آیت الله شهیدصدر به درجه اجتهاد و فقاهت، پیش از بلوغ شرعی در تاریخ شیعه بیسابقه بود. مرجعیت این فقیه جوان و تقلیدِ مردم عراق و دیگر بلاد عربی از او نیز بسیار حائز اهمیت بود؛ زیرا او پیش از رسیدن به چهل سالگی از مراجع بزرگ جهان اسلام محسوب میشد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، به مناسبت سالگرد شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهر بزرگوار ایشان شهیده بنت الهدی صدر گزارشی از زندگینامه و فعالیت های این شهید راه اسلام در ادامه میآید؛
ولادت
سید محمدباقر صدر از خاندان صدر در ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ (برابر ٢٥ ذو القعدة ١٣٥٣) در شهر کاظمین به دنیا آمد. پدرش سید حیدر صدرعاملی بود. مادرش دختر شیخ عبدالحسین آلیاسین بود؛ در ۱۴ سالگی پدرش را از دست داد و زیر نظر مادر و برادرش سید اسماعیل صدر قرار گرفت.
تحصیلات
شهید صدر دوره ابتدایی را در مدت سه سال را به پایان رساند و به فراگیری دروس حوزوی دینی پرداخت.؛ او کتاب المنطق محمد رضا مظفر و معالم الاصول را نزد برادرش سید اسماعیل فراگرفت.
وی کتابهای دوره سطح حوزه را در مدت فلسفه اسلامی (اسفار ملاصدرا) را از صدرا بادکوبهای آموخت و در کنار آن فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را هم فراگرفت. گفته میشود وی در دروس علامه جعفری در این زمینه شرکت کرده است.
همچنین بسیاری از کتابهای درسی فقه و اصول را که طُلاب حوزه در طول چند سال نزد استادان بزرگ می خوانند، بدون استاد مطالعه کرد و بدین گونه درسهای دورۀ سطح را در مدتی کوتاه گذراند.
شهید صدر در فلسفه، اقتصاد، منطق، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز مطالعه و تحقیقاتی داشت.
وی را میتوان بنیانگذار منطق استقرائی در حوزه دانست. آیت الله سیدمحمدباقر صدر در کنار تحصیل، به آموزش و تدریس علوم مختلف به خواهر کوچکش؛ آمنه بنت الهدی پرداخت؛ پس از آن در درس خارج فقه و اصول سید ابوالقاسم خویی و شیخ محمدرضا آل یاسین شرکت کرد.
اقامت در نجف
در سال ۱۳۶۵ (قمری) که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به نجف رفت تا نزد استادان حوزه علمیه آن شهر به تحصیلات عالی بپردازد. او بخشی از سطوح را نزد برادرش آموخت.
دوره عالی فقه و اصول را نزد سید ابوالقاسم خویی و شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند. فلسفه اسلامی (اسفار ملاصدرا) را از صدرا بادکوبهای آموخت و در کنار آن فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را هم آموخت. گفته شده وی در دروس علامه جعفری در این زمینه شرکت کردهاست.
او در فلسفه، اقتصاد، منطق، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز مطالعه و تحقیقاتی داشت. وی را میتوان بنیانگذار منطق استقرائی در حوزه دانست.
مرجعیت
دستیابی آیت الله شهیدصدر به درجه اجتهاد و فقاهت، پیش از بلوغ شرعی در تاریخ شیعه بیسابقه بود. همچنین مرجعیت این فقیه جوان و تقلیدِ مردم عراق و دیگر بلاد عربی از او نیز بسیار حائز اهمیت بود؛ زیرا او پیش از رسیدن به چهل سالگی از مراجع بزرگ جهان اسلام محسوب میشد.
فعالیتهای سیاسی و بهویژه تشکیل حزب الدعوة الاسلامیة، سبب شد رجوع مردم به او بیش از پیش شود. گروه فراوانی از مردم عراق و لبنان از شهید صدر تقلید میکردند.
در سال 1392 (قمری) رژيم بعث عراق، بيش از پيش از تحرکهاي ضد استبدادي حزب دعوت اسلامي و ديگر گروههاي مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراين با يورش به خانه هاي مبارزان و مجاهدان، عده زيادي را دستگير و زنداني کردند.
آيت الله صدر نيز با اينکه بيمار بود و در بيمارستان نجف بستري شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنيت رژيم بعث قرار گرفت. تا اينکه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنيت دست از او برداشت.
از حوادث مهم ديگر در دوران مرجعيت آيت الله صدر، حرکت اربعين سال 1397(قمری) بود. مردم نجف از قديم هر سال در روز اربعين حسيني، مويه کنان و عزادار، با پاي پياده از نجف تا کربلا راهپيمايي مي کنند.
در آن سال، آيت الله صدر هر چه در توان داشت به هيئتهاي عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگيز اربعين را هر چه با شکوهتر برگزار نمايند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسيني، اعتراض خود را عليه سلطه ضد انساني رژيم بعث عراق، اعلام کردند.
به دنبال آن قيام تاريخي، آيت الله صدر، را دستگير و به سازمان امنيت بغداد منتقل کردند، در آنجا پس از بازجويي، هشت ساعت تحت شکنجه جسمي و روحي قرار دادند. آثار آن شکنجه ها، تا آخر عمر در بدنش هويدا بود و به سختي مي توانست از پله ها بالا برود.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
تشکیل حزب الدعوة اسلامیة
در سال ۱۳۷۷ق، محمد باقر صدر همراه با برخی از علماء عراق، به منظور ساماندهی فعالیتهای سیاسی مسلمانان عراق، حزب الدعوة الاسلامیة را تأسیس کرد. وی پنح سال بعد، بنا به مصالحی، از آن کنار کشید، اما به دیگر اعضای حزب توصیه کرد که به کار خود ادامه دهند.
همکاری با جماعة العلماء فی النجف الاشرف
سید محمد باقر صدر با جماعة العلماء فی النجف الاشرف که عالمانی همچون شیخ مرتضی آلیاسین، شیخ محمدرضا مظفر و سید مهدی حکیم در آن عضو بودند، نیز همکاری داشته است. وی به جهت جوانبودن، عضو جماعه العلماء نبود، اما با آنان همکاری جدی داشت و برخی از بیانیههای جماعة العلماء و مقالههای مجله الاضواء را او مینوشت.
شاگردان
سید محمد باقر صدر از بیست سالگی با تدریس کتاب کفایه الاصول، تدریس را آغاز کرد. از ۲۵ سالگی درس خارج اصول و از ۲۸ سالگی درس خارج فقه تدریس کرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس، شاگردان بسیاری تربیت کرد. برخی از آنها عبارتند از:
1-سید محمدباقر حکیم
2-سیدنورالدین إشکوری
3-سید محمود هاشمی شاهرودی
4-سیدکاظم حسینی حائری و...
اندیشهها
سیدمحمدباقر صدر، در دانشهایی چون اصول، فقه، فلسفه سیاست، و معرفتشناسی نظریههای جدیدی ارائه داده است. برخی از نظریههای مشهور وی عبارت است از:
نظریه حق الطاعه
شهید صدر نظریه حق الطاعه را در مقابل نظریه مشهورِ قبح عقاب بلا بیان مطرح کرده است. بر طبق نظریه حق الطاعه، در شبهات بَدْوی، یعنی در مواردی که احتمال وجود تکلیف هست، اما دلیلی برای آن وجود ندارد، عقل به برائت، حکم نمیکند و احتیاط را لازم میداند. استدلال او این است که حق اطاعت از خداوند محدود به تکالیفی نیست که ما به آنها یقین داریم؛ بلکه مواردی را که احتمال وجود تکلیف میدهیم(تکالیف مُحتَمل)، دربرمیگیرد. بنابراین در اینگونه موارد، حکم عقل، لزوم احتیاط است.
ضرورت وجود حکومت اسلامی
در نگاه شهید صدر، وجود دولت ضرورتی اجتماعی و مبتنی بر فطرت انسان است.
او بر پایه این مبنا، وجود حکومت اسلامی را نیز امری ضروری میداند و میگوید: دولت اسلامی تنها یک ضرورت دینی نیست؛ بلکه افزون بر آن، ضرورت تمدن بشری است؛ زیرا تنها راه شکوفایی استعدادهای انسان است.
اقتصاد اسلامی مکتب است، نه علم
محمد باقر صدر معتقد است که آنچه اسلام ارائه میدهد، مکتب اقتصادی اسلام است، نه علم اقتصادی اسلامی؛ یعنی اقتصاد اسلامی ارائهدهنده روشی عادلانه برای تنظیم زندگی اقتصادی است و هیچ گاه در پی اکتشافات علمی در حوزه اقتصاد نیست؛ برای مثال، اسلام در حجاز به دنبال کشف عوامل رِبا نبود؛ بلکه آن را ممنوع کرد و نظام جدیدی بر اساس مضاربه بنا نمود.
به باور او زمانی که اقتصاد اسلامی در تمام قلمروهای جامعه اسلامی پیاده شد، آنگاه عالِم اقتصاد میتواند پدیدههای اقتصادی را کشف کند و علم اقتصاد اسلامی را تبیین نماید.
حمایت از امام خمینی (ره)
سيد محمد باقر صدر، نهضت امام خميني در ايران را روزنه اميدي براي نجات امت اسلامي مي دانست. بنابراين از آغاز نهضت اسلامي امام در سال 1342 ش آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمايت مي کرد.
در تاريخ 9 جمادي الثاني 1385، حضرت امام خميني از تبعيدگاه ترکيه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علميه نجف، جنب و جوشي در آن ايجاد کرد. علما و روحانيون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفي داشتند.
آيت الله صدر با اشتياق تمام به همراه عده اي از علماي ديگر، در مراسم استقبال و پيشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نيز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سيد محمد باقر با ايشان ارتباط نزديکي داشت و به امام عشق مي ورزيد، عشقي که تا آخر عمر در بين او و امام بود.
آیتالله صدر از حامیان صادق امام خمینی و انقلاب اسلامی بود. امام در پاریس بود که سیدمحمدباقر صدر طی نامهای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام و از مقام شهدای انقلاب تجلیل کرد. همین فعالیتها بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمایت از مردم ایران سوق داد و رژیم آمریکایی صدام حسین را خشمگین کرد.
در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ یعنی شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام، آیتالله صدر در مسجد جواهری نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشههای دینی و اصلاح امت اسلام سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابرحکومت ضد دینی بعثی معین و آنان را به قیام دعوت کرد.
فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود و برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.
از دیگر کارهای آیتالله صدر در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تألیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاه» در شش جلد بود که شامل بحثهایی چون قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و ... میشود.
با قرآن در صحنه
از کارهاي شگفت انگيز آيت الله صدر براي بيداري مردم عراق و آماده کردن آنها براي قيام و برگزاري تفسير موضوعي قرآن بود. آن هم بعد از تعطيل کردن درس خارج فقه!
در حوزه علميه نجف کمتر ديده شده بود که يک مرجع تقليد تفسير قرآن بگويد آن هم به جاي درس خارج فقه، که اين بيشتر مايه تعجب ديگران مي شد. به طوري که برخي از شاگردان او، در اين باره از وي سوال کردند او جواب داد:
«براي من تدريس و تأليف و تحقيق، صورت حرفه و هدف در زندگي ندارد، بلکه اداي وظيفه شرعي به هر نحو ممکن براي من از همه چيز مهم تر است. امروز در اين برهه از تاريخ اسلام و مسلمين، که انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني پيروز شده و پوزه قدرتهاي شيطاني شرق و غرب را به خاک ماليده و امت اسلام را در سرتاسر دنيا بيدار کرده است، من وظيفه خود مي دانم که با تفسير قرآن، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمانهاي انقلابي اسلام را مطرح نمايم و با بيان مفاهيم شورآفرين، حماسي و اجتماعي قرآن کريم، دلها را براي پيوستن به انقلاب اسلامي ايران آماده کنم...... از طرفي، درس خارج فقه و اصول، بيش از حد لازم در حوزه گفته مي شود، اما جاي تفسير قرآن سخت خالي است!»
درس تفسير قرآن جنب و جوشي در ميان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت صدام از اين پديده خجسته اسلامي، به وحشت افتاد و براي جلوگيري از هر گونه تحرک، در يک حمله همه جانبه همه نمايندگان آيت الله صدر را در تمام شهرهاي کشور دستگير و زنداني کرد. شهيد صدر روز 16 رجب 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژيم اعلام کرد.
مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقليد خود برخاستند، دست از کارهاي خود کشيدند، بازارها را تعطيل کردند و براي بيعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آيت الله صدر دستگير و روانه بغداد شد. در سازمان امنيت بغداد، از او خواستند که دست از پشتيباني انقلاب اسلامي بردارد و مردم عراق را تحريک نکند. اما شجاعانه جواب داد.
«من يک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان _ و نه تنها عراق و ايران _ مسئولم بايد به وظيفه شرعي خود عمل کنم و وظيفه شرعي منحصر به ايران و عراق نيست. حمايت از انقلاب اسلامي ايران و رهبري آن هم، يک وظيفه شرعي است!»
همان روز بنت الهدي، خواهر آیت الله صدر، به ايراد يک سخنراني در حرم امام علي (ع) پرداخت و از مردم خواست که به خيابانها بريزند و در مقابل دستگيري آيت الله صدر، به رژيم بعثي اعتراض کنند.
همين گونه هم نيز شد و رژيم براي ايجاد آرامش و جلوگيري از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آيت الله صدر را آزاد کند.
نگاهی کلی به آثار آیتالله سیدمحمدباقر صدر در بحث مهدویت:
مباحث اصلی ایشان در موضوع مهدویت در مجموعهای به نام «موسوعه الامامالمهدی» در چهار جلد فراهم شده است.
مهدویت به عنوان یک عقیده زنده، بالنده
شهید صدر معتقد است که اگر مهدویت را فقط آرمانی مربوط به آینده بدانیم، نادرست است، بلکه باید آن را کارآمد برای زمان حال بدانیم.
ایشان نگاه تسلیبخش و احساسیِ صرف به این موضوع را هم نقد میکند. همین نگاهی که هنوز هم در مورد کل اهلبیت«ع» در بخشی از مردم وجود دارد و کارکرد اصلی و حقیقیِ مکتب اهلبیت«ع» را تضعیف میکند.
اثر وجودی این ایمان و باور تنها این نیست که در مقابل ناامنیها، پریشانیها و دردها انسان را تسلی بدهد و نگرانیهای درونی او را آرام کند. اسلام، مهدی را حقیقتی که باید بعد از این در عالم درک شود معرفی نمیکند و او را به عنوان یک حقیقت نامعلوم که باید بعد از این در جهان صورت وقوع به خود بگیرد، وعده نمیدهد بلکه او را حقیقتی واقعی، موجود، پایدار و زنده معرفی میکند که هر آن انتظار انقلابش را داریم.
ایشان مهدویت را موتور محرکه و انگیزهای قوی برای ایجاد جنبش و برقراری اصلاح در جامعه معرفی میکند. از آنجا که عدالت در عالم اصل و ظلم و ناهنجاری خلاف اصل است، مهدویت در واقع مسیر اصلی و حقیقی عالم را که همان عدالت است، نشان میدهد. این آموزه در واقع نسخهای پیشین برای آرمان جهانی عدالت و تحقق جامعه ارزشیای است که مکاتب مختلف به دنبال آن هستند و هنگام تحقق آن خواهند دانست که این همان آرزو و هدف عالی آنهاست.
مسئله دیگر احساس وجود و حضور امام مهدی«عج» در کنار انسانها و جوامع است.
امام خود نیز منتظر این لحظه و در شادی و غم انسانها شریک است. این احساس و واقعیت متعالی باعث میشود که این عقیده از حالت خیال و احساس صرف خارج و به یک برنامه مؤثر و سازنده تبدیل شود.
شهادت
شهید صدر در هشتم آوریل(۲۳ جمادیالاول ۱۴۰۰ق/۱۹ فروردین ۱۳۵۹ش)، همراه خواهرش به شهادت رسید.
در پنجم آوریل ۱۹۸۰م(۱۹ جمادیالاول ۱۴۰۰ق/۱۶ فروردین ۱۳۵۹ش)، دولت عراق پس از نُه ماه محاصره خانگی، سید محمدباقر صدر را دستگیر کرد.
در ابتدا از او خواسته شد، این موارد را بپذیرد:
*از فتوای خود بر تحریم عضویت در حزب بعث برگردد و حکم به جواز آن دهد.
*از حزب الدعوه برائت جسته و فتوا به حرمت آن دهد.
*انقلاب اسلامی ایران را تأیید نکند.
سید صدر اینها را نپذیرفت و در نهایت حکومت از او خواست که یکی از دو شرط اول یا دوم را بپذیرد تا از حصر بیرون آمده و زندگی عادی را داشته باشد. ولی این شرط نیز پذیرفته نشد و سرانجام به شهادت رسید. نزد شیعیان، سید محمدباقر صدر معروف به شهید خامس است.
محل دفن
دولت عراق پیکر شهید صدر را به صورت مخفیانه در قبرستان وادی السلام دفن کرد. پس از انتفاضه شعبانیه در سال ۱۹۹۱م، به منظور نابودی قبور شیعیان، جادههای زیادی در این قبرستان ایجاد شد و قبر شهید صدر در اتوبان قرار گرفت. کسانی که از محل دفن، اطلاع داشتند، پیکر او را به محل دیگری در وادیالسلام انتقال دادند؛ اما پس از مدتی، به علت آنکه دیگران از جای دفن، اطلاع یافته بودند، آن را به مکان دیگری منتقل کردند.
سرانجام در رمضان ۱۴۲۷ق، جسد شهید صدر، به دروازه ورودی شهر نجف، انتقال یافت تا نهادهای علمی و اجتماعی در کنار آن ایجاد شود. این بار تمام قطعه زمین پیرامون قبر، بدون بازکردن آن، به محل جدید منتقل شد.
آثار علمی شهید آیت الله صدر
اگر چه شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر، همواره در سنگر جهاد و مبارزه بود، با این وجود، 22 اثر از او به جای مانده که مهمترین آنان عبارتند از:
1ـ فَدَکْ در تاریخ.
2ـ نهایت اندیشه در علم اصول.
3ـ فلسفه ما.
4ـ اقتصاد ما.
5ـ فتوای روشن.
6ـ بانک بدون ربا در اسلام.
7ـ امام مهدی، حماسه ای از نور.
8ـ ولایت از نظر عقل و فطرت.
9ـ نقش امامان در اسلام.
10ـ نظام عبادت از دیدگاه اسلام.
یادی از مظلومه شهید «بنت الهدی صدر»
شهیده بنت الهدی صدر در سال 1357 هجری قمری دیده به جهان گشود و پس از 6 ماه، پدر بزرگوارش را از دست داد.
وی در یازده سالگی به همراه دو برادر بزرگوارش آقا سید اسماعیل و آقا سید محمدباقر جهت کسب علم به نجف اشرف هجرت کرد و تحصیلات خود را در زمینه ی فقه، علم حدیث، اخلاق، تفسیر و سیره نزد برادرش دنبال کرد و جهت احیاء فرهنگ غنی اسلامی به تربیت دختران و زنان مسلمان پرداخت و مدارسی به نام الزهرا را در شهرهای بغداد و کاظمین تحت نظر گرفت و با تأسیس یک مرکز فرهنگی در شهر کاظمین و برگزاری جلسات فکری و مذهبی تهیه مقالات و ایراد سخنرانی های مختلف در زمینه های گوناگون اسلامی به ارشاد پرداخت.
در ۱۳۴۴ قمری با نام مستعار «ا. ح» به نوشتن مطالب دینی پرداخت. بنتالهدی با سلاح علم و قلم برای راهبری زنان عراق و آشنایی آنان با اسلام تلاش جدیدی آغاز نمود و پرچمدار آموزش اسلامی بانوان در عراق گردید.
مقالههای او در نشریه الاضواء که گروهی از علمای نجف آن را منتشر میکردند، گوشهای دیگری از کارهای علمی او را نشان میدهد. وی از پایهگذاران مدارس دخترانه الزهرا در بغداد، نجف، کاظمین، بصره، دیوانیه و حله بود. وی خود سرپرستی مدرسههای نجف و کاظمین را بر دوش داشت که روزهای هفته میان این دو شهر درآمد و شد بود. هدف او از پیریزی این مدرسهها، تربیت دختران مسلمان در دو مرحله دبستان و بالاتر به شیوه اسلامی بود که در مدرسههای دولتی عراق چنین چیزی دیده نمیشد. در این مدرسهها افزون بر درسهای رسمی، دروس اعتقادی هم تدریس میشد تا دختران را با تربیت اسلامی آشنا سازند. از دبیران علمی که از دید اعتقادی هم برخودار بودند، استفاده میگردید و آنها آموزشهای مورد نیاز برای پیشرفت سطح علمی و اعتقادی را میگذراندند.
سطح علمی مدرسهها به اندازهای بالا بود که مردم دلباخته ورود دختران شان به این مدرسهها بودند، ولی حکومت بعثی عراق در ۱۳۵۰ قمری همه مدرسهها را دولتی کرد و بر پایه بخشنامهای این آموزشگاهها از بنتالهدی گرفته شد. بنتالهدی پس از این تاریخ، بیشتر به نوشتن کتاب و داستان پرداخت. درسدادن نمونهای از کوششهای او بود.
بنتالهدی سه روز در مدرسههای بغداد و کاظمین و سه روز هم در مدرسههای نجف درس میداد.
از این شهیده، آثاری از جمله کتب زیر به یادگار باقی مانده است:
1- المباحث عن الحقیقة 2- صراع 3- لقاء فی المستشفی 4- امرأتان و رجل 5- مذاکرات الحج 6- لیتنی کنت اعلم 7- نساء العقیده 8- کلمه و دعوه
نحوه شهادت بنت الهدی صدر
به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی فرصتی برای سید باقر صدر و خواهرش بنتالهدی پیش آمد تا موجهای انقلاب اسلامی را در عراق نیز گسترش دهند.
در ۱۷ خرداد ۱۳۵۸ شمسی سید محمدباقر صدر به فرمان صدام حسین، حاکم وقت عراق، دستگیر شد. بنتالهدی هنگام دستگیری برادرش، تا خیابان اصلی خانهشان جلو آمد و تصمیم گرفت تا برادر را همراهی کند، اما گماشتگان بعثی اجازه این کار را ندادند و وی در همان مکان فریاد برآورد و سخنرانی شگفتانگیزی ایراد نمود. سپس، رو به برادر کرد و گفت: «من برنمیگردم و میخواهم مانند حضرت زینب (س) که برادرش حسین (ع) را همراهی کرد، همراه تو باشم.»
پس از انتقال برادر با تکبیرهای بلند، فریاد میزد:
«شما از چه میترسید، از یک مشت کتاب و مقاله، شما از بیداری مردم مسلمان میترسید، ولی بدانید مردم بیدار شدهاند.»
به دنبال آن، به حرم امام علی رفت و شبانه در آنجا سخنرانی کرد و مردم را به گریه واداشت. فردا و فرداهای دیگر هر روز به آنجا میرفت و سخنرانی میداشت.
سرانجام، حرکتهای روشنگرانه بنتالهدی، برادر را از زندان آزاد کرد، اما دیگر بار در ۱۷ فروردین ۱۳۵۹، حکومت بعثی عراق، بنتالهدی را، یک روز پس از بازداشت برادرش آیتالله صدر، دستگیر نمود و آنان را به سختی شکنجه داد. همواره در جمع زنان میگفت:«اسلام غریب است و دلسوز کم دارد.» و با همه وجود در راه خود تا پای جان پیش رفت.
برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام حسین، از آیتالله صدر خواسته بود تنها چند کلمه بر ضد امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد که آیتالله صدر نپذیرفت و صدام او و بنتالهدی صدر، را در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۲۲ جمادیالاول ۱۴۰۰)، سه روز پس از آخرین دستگیری، به گونه دردناکی به قتل رساند. پیکر وی در قبرستان وادیالسلام شهر نجف در مقبره خانوادگی خاندان صدر به خاک سپرده شد.
پس از آنکه صدام، بنت الهدی را به قتل رساند، بعضی به او گفته بودند: چرا خواهر صدر را به قتل رساندی؟ او در پاسخ گفته بود:«من قضیه حسین را تکرار نمیکنم. زینب بعد از برادرش، زنده ماند و یزید و آلامیه را رسوا کرد».