حساسیت کشورهای غربی به رهبری امریکا به فعالیتهای هستهای برخی کشورها از جمله ایران و در مقابل اغماض قابل تأمل آنها در خصوص فعالیتهای نظامی- هستهای اسرائیل نه تنها در خاورمیانه، بلکه در سایر کشورها محل سئوالات بسیاری بوده و است. محافل سیاسی و رسانهای روسیه نیز با اشاره به این دوگانگی، دولتهای اروپایی را به مشارکت نزدیک با اسرائیل در ساخت سلاحهای هستهای و بیولوژیکی متهم میکنند.
اشتراک گذاری :
به گزارش تقريب(تنا)، به باور آنها همان طور که روندها به ویژه در سالهای ابتدایی شکلگیری اسرائیل نشان میدهد، فرانسه و امریکا همکاری نزدیکی با تلآویوو در ساخت این بمبها داشتهاند. در این بین، هرچند مقامات اسرائیلی با تأکید بر وجود تهدید پایدار از ناحیة کشورهای مسلمان بر ضرورت تجهیز ارتش این کشور به تجهیزات کارآمد نظامی تأکید میکنند، اما کارشناسان از جمله تحلیلگران روسی، ساخت و انبار سلاحهای متعدد هستهای و بیولوژیکی را با تهدیداتهای بالقوة معطوف به اسرائیل همسان ندانسته و توجیهات تلآویوو را قابل پذیرش نمیدانند.ادامه…
در سال ۲۰۰۳ مقامات اسرائیلی خبرگزاری بیبیسی را بدلیل نمایش فیلمی مستند درباره تاریخ هستهای اسرائیل و محاکمه وانونو «جاسوس هستهای» و بیماری در میان کارگران مجموعه دیمونا به یهودیستیزی متهم کرد. قابل توجه این که این برنامه با سوالات معمولی نظیر؛ «چه کشوری در خاورمیانه دارای سلاح هستهای ثبت نشده است؟»، «در چه کشوری کنترل خارجی بر منابع هستهای وجود ندارد؟» و «چه کشوری جاسوس هستهای خود را به ۱۸ سال زندان محکوم کرده است» آغاز شده بود. امروز در حالی جامعه جهانی آشکارا توجهی فزاینده و اغلب غیرمستدل به برنامههای هستهای برخی کشورها از جمله ایران نشان میدهد که تحقیق در خصوص برخی حقایق مربوط به ساخت و انباشت سلاح هستهای توسط اسرائیل، با اغماضها و چالشهای بسیار مواجه است. اسراييل از قضا تنها کشور جهان است که با تصمیم سازمان ملل متحد ایجاد شده و به گمان کارشناسان از ذخایر عظیمِ نه تنها سلاح هستهای، بلکه سلاح شیمیایی و بیولوژیکی برخوردار است.
اسرائیل از همان آغاز پیدایش نشان داد که به قوانین حقوق بینالملل و رفتار متمدنانه در عرصة سیاسی خارجیِ چندان اعتقادی ندارد. در عمل نیز طی تاریخ کوتاه حيات خود حملات آن به خاک کشورهای همسايه عرب از جمله اشغال بخشهایی از سرزمینهای آنها با لزوم مقابله با تهدید نابودی اسرائیل توجیه شده است. با این ملاحظه، تلآویو زیر پوشش افسانة دشمنی پایدار همه جهان عرب و حتی فراتر از آن همه جهان اسلام با اسرائیل، نیروهای مسلح نیرومندی مجهز به مدرنترین تجهیزات را ایجاد کرده است. لازم به ذکر است که هرچند وجود سلاحهای کشتار جمعی اسرائیل رسما نه تائید و نه تکذیب میشود، اما برای گفتن اینکه کسی در داشتن این سلاحها آنهم در مقادیر زیاد شکی ندارد، شجاعت بیش از حد مورد نیاز نیست. برخی از منابع به این امر اشاره میکنند که اسرائیل از همان سال ۱۹۴۸ در جریان جنگهای خود با اعراب از این سلاحها استفاده کرده است. یک منبع اسرائیلی بنام آونِر کوئِن در این خصوص تصریح دارد که نیروهای مسلح کشورش در آن زمان «مواد بیولوژیک» را در جنگ بکار بردهاند.
یک منبع دیگر بنام اوری میل اشتین خاطر نشان میكند که در سال ۱۹۴۸ در بسیاری از دهکدههای عربی برای جلوگیری از بازگشت مردم به محل زندگی خود، چاههای آب مسموم شدند. او همچنین به این مساله اشاره میکند که علت شیوع تیفوس در عکو در ماه مه ۱۹۴۸ یک عملیات ویژه و موفق ارتش اسرائیل بود. همچنین میتوان بیاد آورد که کمیته فلسطینی-عربی در جولای سال ۱۹۴۸ اعلام کرد شواهدی در دست دارد که نیروهای مسلح اسرائیلی مسئول شیوع وبا در مصر در نوامبر سال ۱۹۴۷ و در روستاهای سوریه در نزدیکی مرز فلسطین و سوریه هستند. شاهد این مدعا نیز «اسارت چهار سرباز اسرائیلی در نوار غزه بدست سربازان مصری در ماه مه ۱۹۴۸ بود. این دستگیر شدگان بهمراه خود ظروفی حاوی محرکهای اسهال و تیفوس داشتند. به گفته یکی از این اسیران بنام داوید گورین، گروه آنها از فرماندهی خود دستور گرفته بود تا چاههای آب را در منطقه استقرار یگانهای مصری با تیفوس و اسهال آلوده سازد و به این وسیله آنها را از کار بیاندازد» (نیویورک تایمز، ۲۴ جولای ۱۹۴۸).
در یکی از سایتهای اینترنتی نیز اطلاعاتی درباره استفاده اسرائیلیها از مواد شیمیایی و بیولوژیک به عنوان سلاح جنگی در سرزمینهای فلسطینی در مناطق عین البیدا در سال ۱۹۶۸ و عراکبا در سال ۱۹۷۲ و میجل در سال ۱۹۷۸ در زمان جنگ با لبنان گزارشهایی منتشر شده است. اسرائیلیها در سال ۱۹۸۲ هنگام جنگ با لبنان مواد شیمیایی تخریب کننده و مشخصاً سیانید هیدروژن، گاز اعصاب و گلولههای پر شده با فسفر را به کار بردهاند. عصر روز ۴ اکتبر ۱۹۹۲ هواپیمای ترابری «بوئینگ ۷۴۷» متعلق به «اِل آل» شرکت هوایی اسرائیل در ۱۵ کیلومتری فرودگاه بینالمللی «اسهیپلوهول» آمستردام چند دقیقه پس از پرواز دچار سانحه شد. این هواپیما از موریس ویل آمریکا به تل آویو پرواز میکرد و یک توقف در هلند داشت. اواسط سال ۲۰۰۲ بارنامهای به دست روزنامهنگاران روزنامه هلندی «هندلس بلاد» افتاد که حاکی از آن بود که در داخل این هواپیما علاوه بر مهمات، مواد منفجره و مایعات آتشزا، ۱۹۰ لیتر دی متیل متیل فسفانات بوده است. این ماده شیمیایی یک ماده اولیه یعنی ماده خام ساخت سلاح مسموم کننده و فلج کننده اعصاب است که همانند سارین عمل میکند.
طبق ارزیابی کارشناسان این مقدار ماده شیمیایی برای ساخت ۲۷۰ کیلوگرم زارین کافی بوده است. میزان مرگبار بودن این ماده مسموم کننده برای انسان در صورت تماس با پوست و یا مجاری تنفسی یک هزارم گرم است. کمی بعد مشخص شد که علاوه بر دی متیل متیل فسفانات مخازن فلوریک هیدروژن و ایزوپروپانول نیز در این بوئینگ بوده است. برای ساخت گاز سارین چهار ماده اولیه مورد نیاز است که سه مورد از آنها با یک پرواز حمل میشده است. طبق نظر کارشناسان سازمان بینالمللیِ منع سلاحهای شیمیایی مستقر در لاهه، این مقدار سارین برای استفاده در تحقیقات نظامی مثلا آزمایش انواع جدید ماسک ضدگاز و و یا البسه ضدمواد شیمیایی مورد نیاز نیست. اما این مقدار برای یک آزمایش صحرایی در ابعاد وسیع مناسب است و که البته این امر فاقد هر گونه اهداف دفاعی است. طبق بارنامه، شرکت آمریکایی«سولکاترونیک کیمیکالز» از ایالت پنسیلوانیا فرستنده و انستیتوی اسرائیلی تحقیقات بیولوژیک واقع در «نس- صهیون» گیرنده آن بوده است. نتایج آزمایش خاک در محل سانحه نشان داد که تقریبا ۱۰۰۰ لیتر از یک ماده شیمیایی دیگر با نام ۳- بوتیل فسفات در بوئینگ بوده است. به اعتقاد کارشناسان هلندی چنین حجمی از یک ماده شیمیایی تنها برای یک هدف یعنی تولید اورانیوم جنگی مورد نیاز است. لازم به ذکر است که ۳- بوتیل فسفات در بارنامه قید نشده بود.
در این رابطه روزنامه «نووایا گازییِتا» در ۲۸ مارس ۲۰۰۴ نوشت؛ «بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که اسرائیل که تاکنون کنوانسیون بینالمللی سلاحهای شیمیایی را امضاء نکرده، به کمک ایالات متحده آمریکا به ساخت مواد سمی جنگی ادامه میدهد.» در تکمیل آنچه که در بالا ذکر شد باید سخنان یکی از مقامات بلند پایه اسرائیلی اشاره کرد که در روزنامه بریتانیایی ساندی تامیز نقل شد مبنی بر این که؛ «بعید است حتی یک سلاح شیمیایی و یا میکروبی شناخته شده و یا شناخته نشده وجود داشته باشد که در انستیتوی «نس- صهیون» تولید نشده باشد. در عین حال هیچ کشوری در خاورمیانه به اندازه اسرائیل سلاح کشتار جمعی در اختیار ندارد». همچنین هیچ کشور دیگری نتوانست از نظارت دقیق به زرادخانه هستهای خود بگریزد.» اسرائیل که یکی از تولیدکنندگان عمده سلاحهای کشتار جنگی در منطقه خاورمیانه است هرگز در عرصه بینالمللی بعنوان چنین کشوری برسمیت شناخته نشد. تحلیل پتانسیل اقتصادی و علمی- فنی دولت اسرائیل نشان میدهد که این کشور با توان خود قادر به سازماندهی تولید صنعتی سلاح شیمیایی، هستهای و بیولوژیک میباشد. در این بین، تنها نقطه ضعف اسرائیل ماده خام برای تولید سلاح هستهای است، اما این مشکل هم به یُمن امکانات مالی و کمک اقلیتهای اروپایی که با نخبگان سیاسی و اقتصادی کشورهای برجسته ارتباطی تنگاتنگ دارند قابل حل است.
برنامه هستهای اسرائیل در دهه ۵۰ میلادی آغاز شد. داوید بن گوریون، نخستین نخست وزیر اسرائیل و شیمون پرز سازمان دهنده اصلی پروژه اتمی در آغاز این تلاشها بودند. تاریخچه مختصر این برنامه بشرح زیر می باشد: در سال ۱۹۵۲ کمیسیون انرژی هستهای زیر کنترل وزارت دفاع اسرائیل تشکیل شد. اسرائیل در سال ۱۹۵۶ موافقتنامه سری خود با فرانسه را در خصوص ساخت یک راکتور هستهای پلوتونیومی منعقد کرد. فرنسیس پررین یکی از کارشناسان هستهای برجسته فرانسوی در سال ۱۹۸۶ تاکید کرد که طی ۲ سال پایانی دهه ۱۹۵۰، فرانسه و اسرائیل فعالیت مشترکی را در رابطه با طراحی بمب هستهای انجام دادهاند. ساخت راکتور در بخش مجزایی از صحرای نیگیف در نزدیکی شهرک دیمونا آغاز شد. این پروژه بسیار وسیع شامل راکتور و شماری از تاسیسات زیرزمینی مستقر در محدودهایی به مساحت ۱۴ میل مربع میگردد. ۱۵۰۰ کارگر اسرائیلی و فرانسوی در ساخت این مجموعه شرکت داشتند. یکی از کارخانههای فرانسوی نیز کارخانهایی برای جدا سازی پلوتونیوم ساخت. طبق اطلاعات فدراسیون دانشمندان در واشنگتن، هواپیمایی نظامی فرانسه ماده کلیدی راکتور پلوتونیومی یعنی آب سنگین را از نروژ به اسرائیل حمل کرده است.
در سال ۱۹۵۸ هواپیماهای جاسوسی یو-۲ آمریکایی ساخت این مجموعه را ثبت کردند. اسرائیل در ابتدا اعلام کرد که این مجموعه یک کارخانه نساجی است که در حال ساخت است و بعد از آن گفت که یک کارخانه متالوژی است. دو سال بعد آمریکائیها این مجموعه را به عنوان یک راکتور هستهایی ارزیابی کردند. نمایندگان سازمان سیا نیز در این خصوص اظهار داشتند که طبق اطلاعات آنها این مجموعه بخشی از برنامه اسرائیل برای ساخت سلاح اتمی است. در سال ۱۹۶۱ کندی، رئیس جمهور آمریکا در دیدار با بن گوریون اطلاعاتی را دریافت کرد که طبق آن راکتور در حال ساخت برای مقاصد صلحآمیز و تولید برق است. اما در واقع در این زمان شرکتی در دیمونا در حال تولید پلوتونیوم جنگی بود. ولی سخنان نخست وزیر اسرائیل کندی را متقاعد کرد. رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت به کنترل کارشناسان آمریکایی بر ساخت راکتور بسنده کند و آنها را برای بازرسی سوری به آنجا اعزام دارد.
در سال ۱۹۶۱ برای نخستین بار گروهی از کارشناسان خارجی از دیمونا بازدید کردند. اما طبق آنچه که اِونِر کوئِن در مونوگرافی خود با عنوان «اسرائیل و بمب» که چند سال پیش در نیویورک به چاپ رسید، نوشته، بازدیدکنندگان هیچ نشانهای از کارخانه رادیوشیمی زیرزمینی و حتی آثاری از وجود آن نیافتند. چرا که «برای پنهان ساختن این فعالیت از بازرسان دیواری مصنوعی ساخته شد که آسانسورهایی را که برای ورود به تاسیسات زیرزمینی شش طبقه که در آن پلوتونیوم و اجزاء بمب هستهای تولید میشد تعبیه شده بود، پنهان می ساخت. به گزارش کوئن در آغاز سال جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ دو بمب اتمی مونتاژ شدند و از سال ۱۹۷۰ به بعد به گفته پررین کارشناس فرانسوی، اسرائیل ۳ تا ۵ بمب هستهای تولید کرده بود.
کارل داکیت، معاون سابق رئیس سازمان سیا در حوزة علوم و فناوری در پایان دهه ۶۰ میلادی تأکید کرد که اسرائیل یک برنامه منسجم برای ساخت سلاح هستهای دارد. این تأکید او بر پایه گفتگو با ادوار تیلور پدر بمب هیدروژنی آمریکا که چندین بار از اسرائیل بازدید و از برنامه هستهای این کشور حمایت کرده بود، مبتنی بود. هنگامی که داکیت افکار خود را با ریچارد هلمس، رئیس سیا در میان گذاشت، هلمس فقط به او توصیه کرد که «جلوی زبانش را محکم نگهدارد». شکی نیست که آمریکا عملا چشمانش را بر روی برنامه هستهای اسرائیل بست و تعمدا توجه خود را بر این امر که اسرائیل از امضای قرارداد عدم گسترش سلاحهای هستهای خودداری کرده متمرکز نساخت. به گفته کوئن وضیعت یاد شده منعکس کننده «درک نیکسون، رئیس جمهور آمریکا و گلدا مایر، نخست وزیر اسرائیل از واقعیات سیاسی و راهبردی» بود که طبق آن «گمان برده میشد، اما اذعان نمیشد»که اسرائیل کشوری است که دارای سلاح هستهای باشد.
در سال ۱۹۶۹ نیکسون متعهد شد بازرسیهای آمریکا را متوقف ساخته و «چشمان خود» را بر روی برنامه هستهای اسرائیل ببندد، اما در صورتی که خود اسرائیلها این برنامه را افشا نکرده و آشکارا دست به آزمایش هستهای نزنند. اسرائیل طی اجرای برنامه اتمی خود گامهای مختلفی را برای افزایش ذخایر مواد هستهای خود و از جمله ذخایر پنهانی آن برداشته است. این کشور بارها به خرید مخفیانه و ربودن چنین موادی از آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان فدرال و دیگر کشورها متهم شده است. در سال ۱۹۸۶ در آمریکا متوجه مفقود شدن ۱۰۰ کیلو گرم اورانیوم غنی شده در یکی از کارخانههای ایالت پنسیلوانیا شدند. رد ربایندگان در اسرائیل هویدا شد. تل آویو هم واقعیت حمل غیرقانونی کریترون که برای ساخت بمب اتمی قابل استفاده است را تائید کرد. (کریترون دستگاه کوچکی است که برای ساخت بمب اتمی و نیز برای دستگاههای کپی مورد استفاده قرار میگیرد. از این دستگاهها در سیستم منفجر کننده نخستین بمبهای اتمی آمریکا استفاده میشد). قوانین آمریکا صادرات این ماده را شدیدا زیر کنترل دارد. به عقیده کارشناسان، اسرائیل در حال حاضر دارای ۲۰۰-۱۵۰ بمب اتمی است و انستیتوی علمی- تحقیقاتی جهان در استکهلم ذخایر سلاحهای هستهای اسرائیل را ۲۰۰ عدد ارزیابی میکند. به گزارش سازمان سیا هم زرادخانه اتمی اسرائیل جایگاه پنجم و یا ششم را در جهان دارد. طبق قرارداد عدم گسترش سلاحهای هستهای ذخایر اتمی ۵ کشور به شرح زیر است: بریتانیا ۱۸۵ عدد، روسیه ۸۲۳۲ عدد، آمریکا ۷۰۶۸ عدد، چین ۴۰۲ و فرانسه ۳۴۸ عدد.
گمان میرود که تعداد سلاحهای هستهای اسرائیل دو برابر هند و پاکستان است. لازم به ذکر است که در تاریخ ۱۳ جولای ۱۹۹۸ شیمون پرز، نخست وزیر اسرائیل در کنفرانسی مطبوعاتی در اردن برای نخستین بار آشکارا اعتراف کرد که کشورش دارای سلاح هستهای است. همان طور که اشاره شد اسرائیل به آمریکا قول داد که هرگز به آزمایش هستهای آشکار دست نزند. اما با این وجود برخی آزمایشهای هستهای در این کشور انجام شد. در ۲۲ سپتامبر ۱۹۷۹ ماهواره آمریکایی آزمایش جوی بمب حرارتی در اقیانوس هند در نزدیکی سواحل آفریقای جنوبی را ثبت کرد، اما به علت دخالت اسرائیل، تصاویر مربوطه توسط یک گروه برگزیده از دانشمندان بسرعت روتوش شد. کمی بعد از طریق منابع اسرائیلی مشخص شدکه سه چاشنی اتمیکه برای استفاده در توپخانه در نظر گرفته شده بود مورد آزمایش قرار گرفته است. روزنامه واشنگتن پست در آن زمان در رابطه با کشف آزمایشهای هستهای توسط ماهواره ولا(Vela) نوشت: «…. این ۴۲ مین بار است که ماهوارهای از این کلاس چنین سیگنالی را ثبت میکند؛ در ضمن کارشناسان بر این اعتقادند که در ۴۱ بار گذشته آزمایشهای هستهای جوی تشخیص داده شده است.
پس از این، اسرائیل احتمالا از ادامه آزمایش تجهیزات واقعی هستهای صرف نظر کرد، زیرا انجام این آزمایشها به صورت پنهان از چشم جامعه جهانی عملا غیرممکن است. علاوه بر این به نظر بسیاری از کارشناسان، اسرائیلیها طی اجرای برنامه هستهای خود میتوانند یا ظاهرا بصورت گسترده از مدلسازی رایانهای استفاده کند و بعضا نیز آزمایشهایی با مواد غیرهستهای انجام دهد که از این طریق امکان به حداقل رساندن نیاز به انجام تستهای هستهایی واقعی را فراهم میسازد. از سوی دیگر اسرائیل ضمن امتناع از تائید علنی امکانات هستهایی خود قول داده که سلاح هستهای را در خاورمیانه «به کار نبندد» که معنی آن به زبان ساده اینست که از این نوع سلاح بصورت پیشدستانه استفاده نخواهد کرد. وجود سلاحهای هستهای مشخص کننده برتری اسرائیل در منطقه است و طبق نظر سرویسهای امنیتی خارجی، امکان مانور سیاسی این کشور و آزادی عمل آن را به نحو قابل ملاحظهای افزایش خواهد داد. اما چه کسی میتواند تضمین کند که در شرایط مشخص، اسرائیل «ضربه پیشگیرانه هستهای» را وارد نسازد؟
لازم به ذکر است که هرچند به دولت یهودی نسبتهای دموکراتیک داده میشود، اما بحث درباره برنامه هستهای در این کشور یک تابو است به نحوی که کمیسون انرژی اتمی اسرائیل یکی از سریترین سازمانها است. بودجه این سازمان غیرعلنی است و کارمندان آن در صورت مطرح کردن مسائل کاری خود به مجازاتهای سختی محکوم خواهند شد. برنامه هستهای اسرائیل با سیاستی به نام «سادگی هستهای» حمایت میشود که میتوان آن را به شکل زیر تشریح کرد؛ اسرائیل بطور رسمی به امکانات هستهای خود اعتراف نمیکند و بالطبع مشمول تحریمهای سیاسی و اقتصادی مربوطه نمیشود، ولی در عین حال حربهای قوی برای ارعاب در اختیار دارد، زیرا کشورهای دیگر میدانند که چنین سلاحی وجود دارد. آونر کوئن در کتابی با عنوان «اسرائیل و بمب» که با دقت فراوان مستدل شده مینویسد که راهبرد هستهای اسرائیل پایة اصلی موفقیت این کشور است، زیرا این راهبرد به تلآویوو امکان داده تا انحصار سلاح هستهای در خاورمیانه را در اختیار داشته باشد و از تعهدات سیاسی که داشتن آشکار سلاح هستهای در پی دارد دوری جوید.
رهبری سیاسی-نظامی آمریکا از این رویکرد اسرائیلی نسبت به برنامه هستهای خود حمایت کرده و در کشاکش انتقادات و مخالفتها به این حمایت ادامه دادهاند. جان اف. کندی در سال ۱۹۶۱ اظهارات تلآویو را در مورد صلحآمیز بودن ماهیت برنامه هستهای قبول کرد. در این مقطع بازرسیهای آمریکا از تأسیسات هستهای اسرائیل صرفا جنبه ظاهری داشتند و فقط موجب «به خواب رفتگی» افکار عمومی شدند. نیکسون در سال ۱۹۶۹ قول داد «چشمهای» خود را بر روی برنامههای هستهای اسرائیل ببند به شرطی که آنها فعالیتهای خود در این زمینه را افشاء نکنند و آشکارا دست به آزمایش نزنند. بعدها کلینتون «تعهد محرمانه» داد که در ازای «ادامه سیاست سکوت در رابطه با مساله دارا بودن سلاح اتمی»، «توانایی اسرائیل مبنی بر بازدارندگی راهبردی» را حفظ کند. بوش رئیس جمهور آمریکا نیز به تعهد سلف خود وفادار ماند. سرویسهای امنیتی آمریکا برای پرهیز از اعمال تحریمهای اقتصادی و نظامی علیه اسرائیل، در گزارشهای منظم خود به کنگره در فهرست کشورهای تولید کننده سلاح کشتار جمعی، بطور سنتی نامی از اسرائیل به میان نمیآورند. آمریکائیها در تلاش برای حمایت از محرمانه بودن تأسیسات هستهای این کشور و دیگر تاسیسات مهم آن حتی فروش تصاویر دیجیتالی ماهوارهای تفصیلی از اسرائیل را نیز ممنوع کردهاند.
واشنگتن با اعلام راهبرد عدم گسترش سلاحهای کشتار جمعی به عنوان اولویت سیاست خارجی خود، مصرانه برنامههای هستهای اسرائیل را «نادیده» میگیرد و در سطح غیررسمی از این برنامهها و سایر برنامههای تلآویوو برای ساخت وسایل حمل سلاحهای هستهای حمایت میکند. رهبری سیاسی نظامی آمریکا از سال ۱۹۶۹ جایگاه اسرائیل را بعنوان یک کشور هستهای غیررسمی به رسمیت میشناسند، اما حتی نمیکوشند این کشور را وادار به امضای قرارداد عدم گسترش کنند. دفتر ریاست جمهوری آمریکا در این خصوص تصریح کرده که آمریکا به همان دلیلی که فرانسه و انگلیس را تحمل میکند با سلاح هستهای اسرائیل نیز کنار آمده و این کشور را یک تهدید نمیداند (برگرفته از مطالب کنفرانس وایت پلانتیشن مبنی بر این که آمریکائیها در مقابل موافقت اسرائیل با امضای قرارداد با فلسطینیها در مقابل تلآویوو تعهداتی را بر عهده گرفت). همان طورکه جون استین باخ، محقق آمریکایی نیز اشاره کرده؛ «تزویری که خصیصه ذاتی گفتگوهای امریکا در خصوص کشورهای محور شرارت نظیر کره شمالی و یا ایران است و بیاعتنایی کامل به زرادخانه تحریکآمیز اسرائیل واقعا قابل تأمل است».
همچنین به دشواری میتوان با دیدگاه یکی از ماموران بلندپایه سازمان ملل متحد در این خصوص که اسرائیل منبع اختلافنظرهای بزرگ در خاورمیانه است و «الگوی بدی برای دیگر کشورهایی است که میکوشند سلاح هستهای تولید کنند» مخالفت کرد. اسرائیل با آنکه عضو سازمان بینالمللی انرژی هستهای است، ولی از الحاق شدن به قرارداد عدم گسترش سلاحهای هستهای خودداری میکند. تل آویوو کنوانسیون حفاظت فیزیکی از مواد هستهای را امضا کرده، اما آن را نیز تصویب نکرده است. این کشور همچنین عضو موافقتنامههای بینالمللی کنترل بر صادرات مواد هستهای نیست. دیدگاه زییف شیروف، کارشناس اسرائیلی در این رابطه که در روزنامه «هآرتص» چاپ شده درخور توجه است. به تأکید او؛ «هر کس باور کند که اسرائیل زمانی قرارداد عدم گسترش سلاحهای هستهای را امضا میکند، خیالپردازی بیش نیست». امروز هیچکس در جهان شک ندارد که در اسرائیل کار طراحی و تولید سلاحهای کشتار جنگی بصورت هدفمند و با شدت در حال انجام است. در این مقاله تنها شمار ناچیزی از حقایق ذکر شده، اما با این وجود اینکه بسیاری از آنها در سطح دولتی تائید نمیشود، اما جالب تأمل اینکه تکذیب هم نمیشوند.
بدین ترتیب اسرائیل رسما ادعا میکند که دارای سلاح کشتار جمعی نیست و بالطبع مشمول هیچ تحریمِ قراردادهای بینالمللی قرار نمیگیرد. در عین حال لازم به تاکید است که وجود زرادخانه سلاحهای کشتار جمعی در این کشور از سوی ارگانهای دولتی آن نفی نمیشود و حتی فرماندهان نظامی اسرائیلی آشکارا از امکان کاربرد آن سخن میگویند. چنین وضعیتی اسرائیل را از تجاوز گسترده کشورهای عربی مصون میدارد، اما موجب برقراری صلح در خاورمیانه نمیشود. باید به این مهم نیز اشاره کرد که وجود ذخایر سلاحهای کشتار جمعی نمیتواند از انجام حملات تروریستی جلوگیری کند و بهعکس موجب تحریک بیشتر این اقدامات میشود.