تاریخ انتشار۲۰ تير ۱۴۰۳ ساعت ۱۸:۳۲
کد مطلب : 642253

سیمای امام حسین(ع) در قرآن و تفاسیر اهل سنت

پدیدآورنده: دکتر سید مهدی نوری کیذقانی
قرآن کریم که آخرین کتاب الهی است، در کنار‌ دستورات و احکام فقهی، سیاسی و اجتماعی، تـابلوی زیبا از سیمای مؤمنان راستین و مردان الهی‌ ارائه می‌دهد. در قرآن‌ پیامبران‌ و اولیائی مانند نوح، ابـراهیم و لقمان که قبل از نـبی مـکرّم اسلام زیسته‌اند و کسانی که پس از پیامبر( در عمل به قرآن پیشگام و الگو بوده‌اند، به‌عنوان چراغی برای هدایت دیگران معرفی شده‌اند‌؛ یکی از این شخصیت‌های عظیم، «چراغ هدایت و کشتی نجات امت» حضرت سیدالشهدا( است کـه بنابر روایات تفسیری، خداوند درآیات متعدد، جایگاه و رفتار ایشان را ستوده است. نکته درخور توجه آنکه این‌ روایات‌ اختصاص به شیعه ندارد و علما و مفسرین اهل سنت نیز به شأن نزول یا ارتـباط بـرخی از آیات قرآن به سیدالشهدا( اشاره کرده‌اند. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، آیات مربوط‌ به‌ سیره، شخصیت و مقام امام حسین( را در تفاسیر روایی اهل سنت بازخوانی و تبیین کرده است.
سیمای امام حسین(ع) در قرآن و تفاسیر اهل سنت
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، متن مقاله به شرح زیر است: 

مقدمه

پیامبر اکرم فرمودند «إنّ للحسین فی بواطن المؤمنین معرفة مکتومة» (مجلسی، بی‌تا: 43/ 272؛ راوندی، 1409: 2/ 842) برای همین است که امـام حـسین به عنوان یکی از‌ بزرگترین‌ شخصیت‌های‌ تاریخ اسلام و بلکه تاریخ جهان‌، افزون‌ بر‌ شیعیان خود، از آزادگان و اندیشمندان فراوانی دل برده و عالَمی را مجذوب خود ساخته است و نور عظمت ایشان بر دل‌های انـدیشمندان، ادیـبان‌ و شـاعران‌ فراوانی‌ از اهل سنت و مسیحی تـابیده و آنـها را بـه‌ اظهار‌ ارادت به ساحت حضرت واداشته است (نک. زمیزم، 2012م؛ بارا، 2009م؛ أنور هیفا، 2009م). از دیگر سو قرآن کریم‌ که‌ آخرین‌ کتاب الهی است، در کـنار دسـتورات و احـکام فقهی، سیاسی و اجتماعی‌، تصویری زیبا از سیمای مؤمنان راسـتین و مـردان الهی ارائه می‌دهد. کسانی که خود در عمل به قرآن پیشگام‌ و الگو‌ بوده‌اند‌ و چراغی برای هدایت دیگران شده‌اند. یکی از این شـخصیت‌های عـظیم «چـراغ‌ هدایت‌ و کشتی نجات امت» حضرت سیدالشهدا است که خداوند درآیـات متعددی مقام و رفتار ایشان را ستوده است‌.

بنابر‌ نقل‌ تفاسیر شیعه و اهل سنت آیات متعددی در قرآن درباره امام حـسین وجـود‌ دارد‌. بـرخی‌ ازآیات یاد شده، آشکارا درباره امام حسین نازل شده و برخی بـا تـفسیر و تأویل مفسران‌-البته‌ به‌ کمک روایات- برایشان تطبیق شده‌است که می‌توان آنها را از جهات مختلفی در چند‌ دسـته‌ آورد:
1. آیـاتی کـه بر اساس منابع تفسیری و روایی، مربوط به امام حسین است‌.
2. آیاتی‌ کـه‌ بـر امـام حسین تطبیق داده شده‌است.
3. آیاتی که در شأن یا تطبیق امام حسن‌ و امام‌ حسین باهم، نـازل شـده‌است.
4. آیـاتی که مربوط به پنج تن آل عبا یا‌ یکی‌ از‌ آنان است و امام حسین هم یـکی از ایـشان است.
5. آیاتی که مربوط به دوازده امام‌ یا‌ چهارده معصوم است.
6.آیاتی که مربوط به امام علی، حضرت زهـرا،حـَسَنین و دیگرانی مانند حمزه، جعفر‌، عقیل‌ و حضرت‌ خدیجه است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1385: 94).
در ایـن پژوهـش، آیـاتی‌ که‌ بنابر نقل مفسران اهل سنت مربوط به امام حسین است یا بر ایشان تـطبیق دادهـ‌اند، بازخوانی‌ شده‌است‌. بنابراین، برخی آیات که حتی در روایات شیعه به نام آیـات حـسینی‌ شـناخته‌ می‌شود-مثل آیه 27 سوره فجر- اما‌ در‌ تفاسیر‌ اهل سنت به آنها اشاره نشده، در‌ این‌ مـجال نـیامده اسـت.
 

پیشینۀ پژوهش

در مورد امام حسین(و قرآن) آثار متعددی نگاشته‌ شده‌است‌ که بـیشتر آنـها ناظر به‌ روایات‌ شیعی است‌ که‌ از‌ مهمترین آنها می‌توان به الحسین فی‌ القرآن‌ (سید محمد واحـدی لاهـیجی، مشهد، 1418ق)؛ حسین نفس مطمئنه (محمد علی عالمی‌، تهران‌، نشر هاد، 1392ش)؛ الحسین و القـرآن (مـحمد‌ جواد مغنیه، بیروت، دارالثقافة‌)؛ قرآن‌ و امام حـسین (مـحسن قـرائتی، مرکز‌ فرهنگی‌ درسهایی از قرآن، 1380ش)؛ امام حسین( و قـرآن (مـرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، 1385‌ش) اشاره‌ کرد. با این همه کتاب‌ مستقل‌ درباره‌ امـام حـسین در‌ روایات‌ اهل سنت منتشر نـشده‌است‌.
 

سـیمای‌ امام حـسین در قـرآن در مـنابع اهل سنت

در ادامه به بارزترین آیـاتی کـه‌ در‌ منابع تفسیری اهل سنت به امام‌ حسین‌ مربوط می‌شود‌، می‌پردازیم‌.

1. دلیل‌ پذیـرش تـوبه حضرت آدم‌

خداوند متعال در سوره بـقره و در جریان پذیرش توبه حـضرت آدم مـی‌فرماید «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ‌ رَبِّهِ‌ كَلِمـَاتٍ فـَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ‌ الرَّحِیمُ‌»1(بقره‌: 37‌) ارتباط‌ این آیه با‌ وجود‌ مبارک سـیدالشهدا آن اسـت که در تفاسیر روایی می‌خوانیم کـه امـام حـسین در زمره کسانی بود که بـه بـرکت ایشان خـداوند تـوبه حـضرت آدم را پذیرفت‌.

در تفاسیر اهل سـنت از ابن عباس نقل شده: «از پیامبر خدا راجع به تفسیر کلماتی که آدم از جانب پروردگار خود دریـافت کـرد و خداوند توبۀ او را پذیرفت، سؤال‌ کردم‌. پیـامبر فـرمود: «آدم بـه حـق مـحمد، علی، فاطمه، حـسن و حـسین از خدا درخواست کرد که توبه‌اش را بپذیرد، پس خداوند توبه او را پذیرفت» (سیوطی، 1404: 1/ 61).

اندیشمند و محقق‌ معاصر‌ مسیحی «راجی انـور هـیفا» بـعد از اشاره به این آیه و ارتباط آن با امـام حـسین مـی‌گوید: «عـلمای مـشهور اهـل سنّت این حدیث را‌ که‌ متعلّق به پذیرفتن توبه حضرت‌ آدم‌ از سوی خداوند سبحان و بلندمرتبه به لطف و برکت اهل‌بیت محمد است، در کتاب‌های خود آورده‌اند. البته علما، این حـدیث را با روش‌ها و سبک‌های گوناگون‌ و به‌ صورت‌های مختلف بیان کرده‌اند‌ ولی‌ روح، جوهر و غایت این حدیث یکی است» (أنور هیفا، 1399: 79).

2. دردانۀ پیامبر در میدان مباهله

«فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مـِنَ الْعـِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ‌ أَبْناءَكُمْ‌ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبینَ»1 (آل عمران: 61)
ماجرای مباهله مسیحیان نجران با پیامبر اکرم علاوه بر اهمیت تاریخی و سـیاسی‌ آنـ‌، یک سند‌ بزرگ فضیلت برای اهل بیت و حضرت سید الشهدا می‌باشد؛ چرا که ایشان این افتخار را داشته اند‌ که در کنار پیامبر، حضرت امـیر، صـدیقه طاهره و امام حسن به‌ مـیدان‌ رویـارویی‌ حق و باطل گام نهند و از دیگر سو در این آیه به منزله فرزند پیامبر معرفی شده‌اند.

این جهت دعوت را به فرزندان و عزیزان‌ خود کشاند که اطمینان خویش را به راستی ادعایش ثابت نماید. چرا که هـر انـسانی به‌طور طـبیعی خانواده و فرزندان خود را دوست دارد و همواره می‌کوشد آنها را حفظ نماید. پس اگر‌ صاحب‌ ادعایی خانواده و عزیزانش را به میدان مـبارزه می‌آورد، البته در اعتقاد خود ثابت قدم و استوار است (طباطبایی، 1417: 3/ 223 با تـلخیص هـمچنین شـایان توجه است که رسول خدا تنها این‌ چهار‌ تن را همراه خویش ساخت، زیرا جز آنها کسی شـایستگی ‌ ‌هـمراهی او در این میدان را نداشت. به عبارت دیگر احضار این چهار تن از باب اختصاص و انـحصار اسـت‌ نـه‌ نمونه (همان: 226 با تلخیص).

اما در خصوص ماجرای مباهله و نقش بارز امام حسین در آن، تنها به یـک نقل از منابع اهل سنت اکتفا می‌کنیم. از عمرو بن‌ سعد‌ بن‌ معاذ روایت شـده که: «هیأت‌ نمایندگی‌ نـجران‌، [بـه ریاست] عاقب و سید وارد شدند و گفتند: اى محمد آیا تو صاحب ما را یاد می‌کنی؟ پیامبر گفت: صاحب شما كیست؟ گفتند: عیسى‌ بن‌ مریم‌. پیامبر گفت: او بنده خدا و پیامبر او بود‌. گفتند‌: در میان مخلوقات خدا و در آنچه دیـده و شنیده‏اى کسی را به ما نشان بده که مانند او باشد. پیامبر‌ آن‌ روز‌ از آنان روى برگردانید. سپس جبرئیل بر وى این آیه‌ را آورد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ» (آل عمران: 59). «همانا مـَثَل عـیسى‌ نزد‌ خدا‌ چون مَثَل آدم است كه خدا او را از خاك آفرید‌»؛ آنان‌ دوباره برگشتند و گفتند: اى محمد آیا مانند صاحب ما را شنیده‏اى؟ پیامبر( گفت: آرى. گفتند: او كیست؟ گفت‌: آدم‌. سپس‌ پیامبر( این آیه را قرائت كرد: «إِنَّ مَثَلَ عـِیسى‏ عـِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ‌ آدَمَ‌ خَلَقَهُ‌ مِنْ تُرابٍ» آنان گفتند: او چنین نبود كه تو مى‏ گویى. پیامبر(ص) به آنان گفت‌: «تَعالَوْا‌ نَدْعُ‌ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ ...» پس پیامبر(ص) دست على و فاطمه و حسن و حسین‌ را‌ گـرفت و گـفت: اینان پسران و جان‏ها و زن‏هاى ما هستند. آنان تصمیم گرفتند مباهله كنند‌. اما‌ سید‌ به عاقب گفت: تو را به ملاعنه او چه کار؟ اگر دروغگو باشد ملاعنه با‌ او‌ را چه مى‏كنى و اگر راسـتگو بـاشد مـا هلاك مى‏شویم و آنان با پیـامبر بـه‌ دادنـ‌ جزیه‌ مصالحه كردند. در این هنگام پیامبر گفت: «سوگند به كسى كه جانم در دست اوست‌، اگر‌ آنان با من ملاعنه مى‏كردند كسى از آنـان بـاقی نـمى‏ماند» (حسکانی حنفی‌، 1411‌: 1/ 156‌؛ واحدی، 1411: 108؛ زمخشری، 1407: 1/ 368؛ قرطبی، 1364: 4/ 104). لازم به ذکر اسـت، در خـصوص‌ آیه‌ و مصادیق‌ آن شبهاتی از طرف برخی وارد شده‌است که همگی پاسخ داده شده‌ و از‌ مجال بحث ما خارج است و خوانندگان می‌توانند به کـتاب ارزشـمند نـگاهی به تفسیر آیه مباهله از‌ علامه‌ میلانی مراجعه بفرمایند.
 

3. گواهی بـر عصمت امام حسین

«إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ‌ عَنكُمُ‌ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»1 (احزاب: 33‌). این‌ آیه‌ مبارکه بـه روشـنی بـر عصمت و پاکی اهل‌ بیت‌ گواهی می‌دهد. در منابع معتبر اهل سنت آمـده کـه مصداق این اهل بیت‌، اهل‌ منزل فاطمه هستند که سیدالشهدا‌ هم‌ یکی از‌ ایشان‌ است‌: «أَنَّ النـَّبِیَّ صـَلَّى اللَّهـُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ‌ كَانَ‌ یَمُرُّ بِبَیْتِ فَاطِمَةَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَى الْفَجْرِ فَیَقُولُ: الصـَّلَاةَ یـَا‌ أَهـْلَ‌ الْبَیْتِ! إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ‌ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ‌ یُطَهِّرَكُمْ‌ تَطْهِیراً» (حسکانی حنفی، 1411: 2/ 22‌) (رسـول‌ خـدا(ص) تـا شش ماه هنگامی که برای نماز صبح بیرون می‌رفت بر در‌ خانه‌ فاطمه عبور مـی‌کرد و مـی‌فرمود: نماز‌ ای‌ اهل‌ خانه! نماز، إِنَّما‌ یُرِیدُ‌ اللَّهُ لِیُذْهِبَ...).

در صحیح‌ مسلم‌ نیشابوری آمـده اسـت: «قـالت عائشة: خرج النبی(ص) غداة و علیه مرطٌ مرحّلٌ مِن شَعر أسود‌ فجاء‌ الحسن بن عـلی فـأدخله ثمّ جاء‌ الحسین‌ فدخل معه‌، ثم‌ جاء‌ فاطمة فأدخلها ثمّ جاء‌ علیٌّ فـأدخله» ثـمّ قـال: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا» (نیشابوری‌، بی‌تا‌: 7/ 130؛ ترمذی، 1983: 5/ 30) (عایشه گـفته‌: پیـامبر‌ یک‌ روز‌ صبح‌ در حالی که‌ عبایی‌ دارای نقش و نگار از پشم سیاه بر دوش داشت بـیرون رفـت. پس حـسن و حسین و فاطمه و علی‌ یکی‌ پس‌ از دیگری آمدند و آنها را داخل عبا‌ نمود‌ و فرمود‌: «إِنَّما‌ یُرِیدُ‌ اللَّه ـُ‌... »). ابـن جـوزی نیز از احمد بن حنبل روایتی شبیه این را نقل می‌کند و سپس می‌گوید: هـذا الحـدیث مشتملٌ علَى فضل الحسین و غـیره (ابـن جـوزی، 1369: 211) (این حدیث مشتمل بر فضیلت حسین و غـیر اوسـت).

فخر رازی از دانشمندان معروف و بزرگ اهل سنت این روایت را در تفسیر خود‌ نقل‌ می‌کند و سـپس مـی‌گوید: «وَاعْلَمْ أنّ هذه الرّوایة كالمـتّفق عـلى صِحّتها بـین أهـل التـّفسیر و الحدیث» (رازی، 1420: 8/ 247) (و بدان در میان اهل تفسیر و حـدیث‌ هـمه‌ بر صحّت این روایت اتفاق‌ نظر‌ دارند).
خوانندگان گرامی برای دیدن مـنابع بـیشتر در این زمینه و پاسخ به پرسش‌ها و شـبهات می‌توانند به کتاب سـودمند اهـل بیت( درآیه تطهیر اثر عـلامه‌ جـعفر‌ مرتضی عاملی مراجعه بفرمایند‌.

4. اطعامی‌ بی‌نظیر

خداوند در آیاتی از سوره دهر یا انسان چـنین از ابـرار و خوبان یاد می‌کند: «إِنَّ الْأَبـْرارَ یـَشْرَبُونَ مـِنْ كَأْسٍ كانَ مـِزاجُها كافـُوراً ؛ عَیْناً یَشْرَبُ بِها عـِبادُ اللَّه یُفَجِّرُونَها تَفْجیراً‌ ؛ یُوفُونَ‌ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطیراً ؛ وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مـِسْكیناً وَ یـَتیماً وَ أَسیرا»1 (انسان: 5-8).

از نظر تمام علمای شـیعه و اغـلب علمای اهـل سـنت سـوره دهر و به‌ عبارتی‌ آیـات 5 تا‌ 22 آن درباره حضرت علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین و خادم آنها فضّه نازل شـده‌است. در‌ شـأن نزول آیات اول این سوره آورده‌اند: «امـام حـسن و امـام حـسین‌ بـیمار‌ شدند‌. رسول اكرم(ص) و گـروهى از عـرب به عیادت آنان رفتند و پیشنهاد كردند كه براى بهبودى حسنَین نذر كند‌. ‌‌حضرت‌ على در پاسخ فرمود: هـرگاه خـداى تـعالى این دو فرزند را بهبودى عطا‌ فرماید‌، سه‌ روز بـه شـكرانه بـهبودى آنـان، روزه خـواهم گـرفت و حضرت فاطمه زهرا(س) هم، چنین نذر كرد‌ و فضّه نوبیه هم گفت: هر گاه این دو سیّد و سرور من، از بیمارى بهبود پیدا‌ كنند‌، به شكرانه بهبودى آنان، روزه خواهم گرفت.1 خداى تعالى نذر آنان را پذیرفت و لباس بهبودى بر انـدام آنـان راست آورد و این در حالى بود كه در خانه آل محمد(ص) هیچ‌ چیزى‌ حتّى اندك غذائى هم وجود نداشت.

حضرت على(ع) براى تهیّه افطارى به نزد «شمعون خـیبرى» رفـت و سه صاع جو قرض گـرفت و آنـها را به خانه آورد. حضرت فاطمه زهرا‌(س) یك‌ صاع از آنها را دستاس كرد و چند گرده نان پخت. على(ع) به مسجد رفته بود پس از آنكه نماز مغرب و عشا را با پیـغمبر بـجاى آورد، به خانه بازگشت‌.

سـفره‌ افـطارى‌ گسترده شد و نان جوین در‌ برابر‌ حضرت‌ على گذاشته شد. هنوز اندكى از آن تناول نفرموده بود كه مسكین بینوائى در پشت در خانه توقف كرد و گفت: السّلام‌ علیكم‌ اهل‌ بیت محمّد. بینوائى از مسلمان زادگانم، غذائى بـدست‌ نـیاورده‏ام‌، طعامى به من ارزانى دارید تا خداى تعالى از مائده‏هاى بهشت به شما ارزانى فرماید. حضرت صداى بینوا را‌ شنید‌.

خود‌ و حاضران، نان‌هاى خویش را به آن بینوا دادند و آن شب‌ را با آشامیدن آب افطار كردنـد. فـرداى آن شب را بـنا به نذرى كه داشتند، روزه گرفتند. حضرت‌ زهرا‌( یك‌ صاع دیگر از آن جو را آرد كرد و نان پخت. على‌(ع) نماز‌ مغرب و عشاء را بـا پیغمبراكرم(ص) بجاى آورد و به منزل بازگشت. سفره افطارى گسترده شد. چند گـرده‌ نـان‌ جـوین‌ روى سفره گذاشتند. هنوز اندكى از آنها تناول نشده بود كه یتیم‌ بى‏سرپرستى‌ پشت‌ در خانه توقف كرد و صدا زد: السّلام‌علیكم اهل بـیت ‌ ‌مـحمّد. یتیم بى‌‏سرپرستى هستم از‌ فرزندان‌ مهاجران‌. پدرم در جنگ به شهادت رسیده است، غذائى نخورده‏‌ام، از آنـچه حـاضر داریـد به‌ من‌ كمك كنید. مانند شب گذشته حضرت و دیگران نان‌هاى خود را به آن یتیم‌ ارزانى‌ داشـتند‌ و خود با آب افطار كردند.
روز سوم، سومین صاع جو را حضرت زهراى مرضیه‌ آرد‌ كرد و نان پخـت.

حضرت از مسجد بازگشت، نـان‌هائى كه بـه كف با كرامت‌ حضرت‌ زهرا‌ پخته شده بود، در روى سفره گسترده براى افطار در برابر هر یك از حاضران‌ قرار‌ گرفت. هنوز مقدارى از آنها تناول نشده‌بود كه اسیرى پشت در خانه‌ توقف‌ كرد‌ و گفت: السّلام علیكم اهل بیت‌ النبوّة. و اضافه كرد: ما را اسیر مى‏كنید و بر ما از هر جهت‌ سخت‌ مى‏گیرید و در عین حال هزینه زندگى و خوراك ما را تأمین نمى‏كنید! ایـنك گـرسنه‏ام، غذائى به من‌ بدهید‌.

حضرت و دیگران، غذاى خود را هم به اسیر اعطا كردند و سرانجام سه‌ شبانه‏‌ روز بر آنها گذشت كه چیزى جز‌ آب‌ نیاشامیدند‌. روز چهارم كه پیغمبر به ملاقات آنان‌ آمد‌ مـشاهده كرد از گـرسنگى تاب و توان ظاهرى را از دست داده‏‌اند. همان لحظه‌ آیات‌ شریفه «هَلْ أَتىَ‏ عَلىَ الْانسَانِ‌ حِینٌ‌ مِّنَ الدَّهْر‌» تا‌ «لا‌ نُرِیدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً‌» نازل‌ شد» (فیروز آبادی، 1374: 1/ 420؛ نیز نک: ابن اثـیر، 1409: 6/ 237؛ آلوسـی‌، 1415‌: 15/ 173؛ سیوطی، 1404: 6/ 29؛ حسکانی‌ حنفی، 1411: 2/ 40؛ طبرى‌، 1356‌: 7/ 1968؛ رازی،1420: 30/ 746‌؛ زمخشری‌، 1407: 4/ 670).

ماجرای مذکور و آیات سوره دهر از مقام والا و ایثار مثال زدنی‌ اهل‌ بیت که سید الشهداء هم‌ در‌ میان‌ آنها است، پرده‌ بر‌می‌دارد‌ و با این که سـیدالشهدا‌ کـوچکترین‌ فـرد این خانواده الهی و قرآنی اسـت در ایـن نـذر مبارک شریک می‌شود و در عین‌ گرسنگی‌ غذای خود را به نیازمندان می‌بخشد‌ تا‌ یکی از‌ «ابراری‌» باشد‌ که خداوند در کتاب‌ خویش از آنها یاد مـی‌کند و ایـشان را مـی‌ستاید.
 

5. اهمیت مودّت امام حسین

یکی دیگر از‌ آیاتی‌ کـه مـرتبط با وجود مبارک سید‌ الشهدا‌(ع) است‌ آیه‌ مودت‌ است: «قُلْ لا‌ أَسْئَلُكُمْ‌ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»1 (شوری: 23). در این آیـه، خـداوند در بـرابر ابلاغ رسالت‌ پیامبر‌ هیچ‌ مزد و پاداشی جز محبت داشتن نـسبت به‌ نزدیکان‌ پیامبر‌ نمی‌خواهد‌. از‌ ابن‌ عباس روایت شده که «هنگامی که آیه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» نازل شـد، گـفتند: ای رسـول خدا! اینان که خداوند ما را به مودّت آنها دستور‌ داده چه کـسانی هستند؟ حـضرت فرمود: علی و فاطمه و فرزندان آنها» (حسکانی حنفی، 1411: 2/ 189؛ نیز نک. سیوطی، 1404: 6/ 7؛ ابن حجر هیثمی، 1997: 2/ 650؛ طبرانی، 1404: 3/ 47) و در برخی روایـات آمـده : «عـلی‌ و فاطمه‌ و حسن و حسین»
 

6. حسین تجلی پیامبر

خداوند متعال‌ در‌ آیات اول سوره شمس به خورشید، مـاه و روز و شـب سـوگند یاد می‌کند:
«وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها، وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها‌ وَ‌ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها»1 (الشمس‌: 1-4).
پوشیده‌ نیست کـه خـورشید و ماه و شب و روز و شب از جلوه‌های قدرت خداوند هستند و «خداوند در این سوره به نشانه‌های قـدرت و حـکمت خـویش سوگند یاد می‌کند و به این وسیله عظمت، اهمیت و کثرت‌ منافع‌ و فواید آنها را به اجمال مـی‌فهماند و نـیز لطف و عنایت خاص خود را نسبت به انسان بیان می‌فرماید» (شریعتی، 1384: 428). اما افـزون بـر ایـن معنای ظاهری از طریق اهل بیت‌ هم‌ تأویلاتی درباره‌ معنای این آیات ذکر شده‌است که جـای بـسی تـأمل دارد.
حاکم حسکانی حنفی در تفسیر خویش به‌ نقل از فرات بن ابراهیم و او به نـقل از ابـن عباس‌ آورده‌: وَ‌ الشَّمْسِ منظور پیامبر است. وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها مراد علی است وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها مقصود حسن‌ و ‌‌حـسین‌ اسـت وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها منظور بنی‌امیه می‌باشد (حسکانی حنفی، 1411: 2/ 432).

بی‌تردید‌ این‌ تأویل‌ که در روایـات اهـل بیت هم به آن اشاره شده (نک. بـحرانی، 1416: 5/670)، بـا‌ واقـعیت بیرونی هم سازگار است. چنانکه پس از خورشید عـالم‌تاب هـدایت یعنی وجود مبارک پیامبر، حضرت عـلی هـدایت‌گر مردمان‌ بود و در سلسله امامت پس از امیرمؤمنان، حسنین قرار دارند که پرتوهایی از خورشید نـبوت هـستند و دین حقیقی و اصیل توسط این بـزرگواران به مردم نشان داده شـد. چـنانکه وجود مبارک سیدالشهدا‌ برای‌ زدودن غـبار جـهل از آیین محمدی و برملاکردن چهره پنهان و پلید بنی‌امیه جان خویش را فدا کرد و در حقیقت روشـنی‌بخش و احـیاگر آیین جدش بود. شب ظـلمانی کـه در آیـه ذکر شده‌ هـمان‌ بـنی امیه است که سـعی داشـتند نور اسلام را محو کنند و بپوشانند چنانکه یزید آشکارا آیین محمدی را به سخره می‌گرفت و مـی‌گفت:
{مـراجعه شود به فایل جدول الحاقی}
(ابـن‌ اعـثم‌ کوفی، 1372: 915)

بـنابراین «النـهار» طـبق روایات شیعه و سنی تـأویلی از امام حسن و امام حسین است که یکی با صلح و یکی با شهادت خویش، خورشید اسـلام را فـروزان نگه‌ داشتند‌. شاید‌ حدیث «حسینٌ مـنی و أنـا مـن‌ حـسین‌» (الفـسوی‌، 1981: 1/ 309) كه در منابع اهل سـنت هـم آمده، تعبیری دیگر از همین تبلور وجود پیامبر در امام حسین باشد. علامه‌ علائلی‌ از‌ اندیشمندان و ادیبان معاصر اهـل سـنت دربـاره این حدیث‌ می‌گوید‌: «در این حدیث معنایی نـهفته اسـت کـه نـمی‌دانم چـگونه آن را بـیان کنم ولی شایسته است که در فهم‌ آن‌ به‌گونه‌ای‌ عمل کنم که حروف آن بیانگر رنگ و بوی نبوّت باشد‌. این سخن پیامبر گونه‌ای از بیان است که در کلام عرب إفادۀ وحـدت و یکی شدن می‌کند و گویا حضرتش‌ در‌ امام‌ حسین به دو صورت، حیات و ظهور یافته است: یکی ظهور پیامبرگونه‌ و دیگری‌ ظهور فردی مسلمان. ایشان در ظهور اوّل نماد کسی است که از آسمان (از طرف خدا‌) آمـده‌ اسـت‌ و در ظهور دوّم نماد کسی است که به سوی آسمان برمی‌گردد» (العلایلی‌، 1986‌: 68‌).
 

7. دُرّ دریای نبوت و امامت

«مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ، بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ، فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما‌ تُكَذِّبانِ‌، یَخْرُجُ‌ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ»1 (الرحمان: 19-22). در منابع اهل سـنت از ابـن عباس‌ نقل‌ شده که: «فی قوله مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ قال علی و فاطمة بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا‌ یَبْغِیانِ‌ قال‌ النبی( یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ قال الحسن و الحـسین» (سـیوطی، 1404: 6/ 14؛ حسکانی حنفی‌، 1411‌: 2/ 284).

شبیه همین تـفسیر از قـول امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند: «علی‌ و فاطمه‌ دو‌ دریای عمیق‌اند که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمی‌کند و از این دو دریا لؤلؤ و مرجان‌ یعنی‌ حسن و حسین بـیرون آمـده‌اند» (قمی، 1367: 2/ 344). البته باید گـفت کـه «آیات‌ قرآن‌ ظاهر‌ و باطنی دارند. به همین دلیل ممکن است یک آیه دارای چندین معنا باشد و آنچه در‌ این‌ روایات‌ آمده از بطون قرآن است که از پیشوایان معصوم رسیده و با معنای‌ ظاهر‌ آن مـنافاتی نـدارد» (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1385: 112) چنانکه برخی در منابع اهل سنت نیز‌ ذکر‌ شده‌است.

8. ایثاری کم‌نظیر

خداوند متعال در قرآن کریم در ستایش و وصف ایثار‌ و از‌ خودگذشتگی برخی مؤمنان راستین می‌فرماید: «وَ یُؤْثِرُونَ‌ عَلى‏‌ أَنْفُسِهِمْ‌ وَ لَوْ كانـَ بـِهِمْ خَصاصَةٌ» (حـشر: 9).
حاکم‌ حسکانی‌ از قول ابن عباس در مورد این آیه آورده است: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏‌ أَنْفُسِهِمْ‌ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ‌» در‌ مورد عـلی‌، فاطمة‌، حسن‌ و حسین نازل شده‌است» (حسکانی حنفی، 1411‌: 2/ 332‌).

اما در مورد شرح ایـن ایـثار و از خـودگذشتگی هم داستان زیر نقل‌ شده‌است‌: «مردی نزد پیامبر آمد و از گرسنگی‌ شکوه نمود. پیامبر(ص) او‌ را‌ به خانه همسرانش فـرستاد. ‌ ‌آنـها‌ گفتند‌: نزد ما جز آب نیست! پیامبر(ص) فرمود: چه کسی امشب این شخص را‌ عـهده‌ دار می‌شود؟ عـلی(ع) گـفت: من ای‌ رسول‌ خدا‌. پس نزد فاطمه‌ آمد‌ و او را با خبر‌ كرد‌. فاطمه(س) گفت: نزد ما جز غـذاى بچه‏ها چیزى نیست، ولى ما آن را به‌ مهمانمان‌ مى‏دهیم. على(ع) گفت: بچه‏ها را بخوابان‌ و من‌ چـراغ را‌ براى‌ مهمان خاموش مى‏كنم. فاطمه(س) چنین‌ كرد‌ و بـه‌ مهمان غذا دادند. چون صبح شد خداوند‌ درباره‌ آنان‌ این‌ آیه‌ را‌ نازل كرد» (حسکانی حنفی، 1411: 2/ 331).
آری شگفتا از این ایثار مقدس و شگفتا از این تعالی روح و ترجیح دیگران بر خود که حتی کودکان خانواده را با‌ پدر و مـادر هـمراه می‌سازد تا حماسۀ معنوی عظیمی بیافرینند که خداوند متعال ایشان را بستاید و همین امام عظیمی که اینجا در کنار پدر و مادر، غذای خویش را به گرسنه می‌خوراند‌ فردا‌ روز در صحرای کربلا جان خویش را تقدیم مـی‌کند تـا بندگان را به راه هدایت آورد: «بَذَلَ‏ مُهْجَتَهُ‏ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّكِّ‌ وَ‌ الِارْتِیَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى» (ابن قولویه، 1356: 228).

9. فرزند مقدّس

«وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ». خداوند متعال در آیات اول سوره‌ بلد‌ به شـهر مـکه سوگند یاد‌ می‌کند‌ و از آیه بعد معلوم می‌گردد که این شهر به خاطر وجود مبارک و پر فیض پیامبر(ص) شایسته چنین تعظیم و بزرگداشتی شده‌است (مکارم شیرازی، 1374: 27‌/ 8). سپس‌ در آیه سوم می‌فرماید‌: «وَ‌ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» و بـه یـک پدر و فـرزند بلندمرتبه‌ای سوگند یاد می‌کند. در ایـن کـه مـقصود از این پدر و پسر گرامی کیست، اقوال گوناگونی ذکر شده‌است که از موضع بحث‌ ما‌ خارج است. آنچه در اینجا شایان ذکر است این کـه در تـفاسیر اهـل سنت از قول امام باقر(ع) نقل شده که «مـنظور از والد (پدر) در ایـنجا امیرمؤمنان است و ماوَلَد‌ (فرزندان‌) هم حسن‌ و حسین هستند» (حسکانی حنفی، 1411: 2/ 430).

بنابراین همانگونه که در آیه قبل با یاد پیامبر از ایـشان‌ تـجلیل مـی‌کند در این آیه نیز از اوصیا و جانشینان پیامبر یعنی‌ امام‌ علی‌ و ذریـه او که در حقیقت ذریه پیامبر هستند یاد می‌کند و به آنها سوگند می‌خورد. افزون بر این ‌‌که‌ امیرمؤمنان(ع) که در ایـنجا بـه نـام «والد» از ایشان یاد شده در مواضع‌ دیگر‌ هم‌ از زبان مبارک پیامبر(ص) به عـنوان پدر مـعنوی امت معرفی شده‌است چنانکه حضرت خطاب به‌ امام علی فرمود: «أنا و أنت أبوا هذه الأمة» (اصـفهانی، 1412: 57).

نـتیجه

بـر‌ اساس تفاسیر اهل سنت‌، آیات‌ متعددی در شأن و منزلت امام حسین وجود دارد. بـرخی از ایـن آیـات سیره عملی حضرت را می‌ستاید، مانند آیاتی از سوره دهر و سوره حشر که به از خودگذشتگی و ایـثار کـم‌نظیر حـضرت‌ اشاره دارد؛ و برخی ناظر به علو مقام، محبوبیت حضرت نزد خداوند و عصمت ایشان می‌باشد مـانند آیـه تطهیر، آیه پذیرش توبه آدم و آیه مباهله و برخی آیات هم به شیوۀ یکی از مـصادیق‌ آیـه‌ و در کـنار نقل‌های دیگر به سید الشهدا مربوط است که آیاتی از سوره الرحمن، سوره شمس و سـوره بـلد از این دست می‌باشند.

منبع: پژوهش نامه معارف حسینی » تابستان 1400 - شماره 22

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcji8emtuqex8z.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی