به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، غزه میسوزد... نه فقط با بمبها و موشکها، بلکه با بیتفاوتی جهان، با سکوت مرگبار امت اسلامی، با اشکهایی که دیده نشده و فریادهایی که شنیده نمیشوند. هر شب در کوچه های ویران شده این سرزمین، صدای ضجه مادری که فرزندش را در آغوش گرفته، با صدای انفجار گره میخورد و جهانی که مدعی حقوق بشر است، تنها تماشا میکند.
در مدرسهای در رفح، بچههایی بودند که هنوز فرق موشک و موش را نمیدانستند، اما زیر آوار، نامشان به تاریخ گره خورد. در بیمارستانهای بیدارو و بیپزشک، کودکانی هستند که تنها گناهشان این است که در غزه به دنیا آمدهاند. در میان همه این دردها، سکوتی تلخ و سنگین از سوی کشورهای اسلامی، دل ها را بیشتر از آتش بمبهای فسفری میسوزاند.
ما کجای این فاجعه ایستادهایم؟. غزه آینهای است در برابر ما که نشان میدهد چقدر از هم دور شدهایم، چقدر غرق در روزمرگیها و مشغول حسابوکتابهای کوچک زندگی شدهایم، و فراموش کردهایم که مسئولیم؛ مسئول جانهایی که بیگناه پرپر میشوند.
غزه امروز فقط یک جغرافیا نیست، یک حقیقت تلخ است که پیش چشم ما خاکستر میشود. نه سازمانهای جهانی برایش کاری میکنند و نه رسانههای بزرگ دردش را بازتاب میدهند. این بار اما جای گلایه از دشمن نیست؛ درد از دوستانی است که تنها نظارهگرند.
آیا وقت آن نرسیده که از نقش "تماشاگر بیتفاوت" بیرون بیاییم؟ هرچند سلاحی در دست نداریم، اما صدایمان، قلممان، حضورمان در فضای مجازی، و حمایتهای اقتصادی و فرهنگیمان میتواند جرقهای از امید باشد برای کودکی که در میان آتش، هنوز به معجزه چشم دوخته است.