به گزارش
خبرگزاری تقریب، فیلم کوتاه 16میلیمتری «طلوع» نقطه شروع فیلمسازیاش بود. هیچگاه وابسته به هیچ حزب و گروهی نبوده و ساخت فیلمهای ارزشی را در دستور کار خود قرار داده است. سال 62 در مراحل تولید فیلم کوتاهی بهنام «پیک» در خط مقدم جنگ ایران و عراق بود که کار بهدلایلی متوقف شد ولی دوباره در سال 66 تکمیل شد و توسط خود اسماعیل رحیمزاده به مرحله تدوین رسید. رحیمزاده در سال 73 بههمراه حمید خیرالدین اقدام به نگارش فیلمنامهای ضدآمریکایی بهنام «دامدار» کرد که پس از اتمام، آن را به مؤسسه پویافیلم واگذار کرد. این مؤسسه بهصورت پنهانی بازنویسی این فیلمنامه را انجام داد و نام «بهشت پنهان» را بهروی آن گذاشت، این در حالی بود که بازنویسی فیلمنامه بدون نظر نویسندگان خلاف اساسنامه کانون فیلمنامهنویسان بود. در سال 81 فیلم او با نام «قلعه یاسین» برای بخش مسابقه نهمین جشنواره فیلم دفاع مقدس انتخاب شد.
شاید بسیاری اسماعیل رحیمزاده را با فیلم سینمایی «فیلادلفی» که سال 90 در سیامین جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد بشناسند که در بخش تجلی اراده ملی جایزه بهترین کارگردانی را به خودش اختصاص داد. رحیمزاده این روزها از مدیران سینمایی ارشاد و بنیاد سینمایی فارابی گلایه دارد که نمیگذارند فیلم تأثیرگذار «تباهی» که سال گذشته پروانه ساخت گرفته، کار خودش را آغاز کند، کاری که او بهدنبال تجربه ساخت فیلم «هشت و نیم شب» که سال 65 درباره منافقین ساخته شد، حالا با تعمیق و جزئیات بیشتر قصد دارد روی پرده نقرهای بهنمایش درآورد. اما ماجرا از چه قرار است که آقای کارگردان از دیماه سال گذشته هنوز منتظر دیدن آقایان مسئول سینمایی ارشاد و بنیاد فارابی هستند ولی تا الآن که وقت ملاقات به او ندادهاند و حتی اعلام کردهاند که ساخت فیلم ضدمنافقین با مستندات واقعی از جنایات مسعود و مریم رجوی، در اولویت نیست.
خبرنگار فرهنگی تسنیم با این نویسنده و کارگردان گپ و گفتی داشته که در ادامه میخوانید:
اسماعیل رحیمزاده نویسنده و کارگردان سینما
دوست داشتم هنرمندیام را خرج انقلابیگریام کنم
*بهعنوان مقدمه بحث بفرمایید چطور شد به این فکر افتادید کاری مخاطرهآمیز مثل سوژه سازمان منافقین را کار کنید؟
همواره در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی دنبال کارهای ارزشی بودم و شناسنامهام هم گویای همین نکته است. هیچوقت دنبال ساخت فیلمهای متعدد نبودم و دوست داشتم هنرمندیام را خرج انقلابیگریام کنم. چهکسی باید بهسراغ القای مفاهیم انقلابی و مقابله با موجسواری منافقین برود، قطعاً ما بیش از بقیه که شاید دغدغه نداشته باشند، وظیفه داریم. اما انگار برخی از آن سوی مرزها و عدهای هم در همین مرز و بوم برنمیتابند کاری ساخته شود و جنایات منافقین را بهنمایش درآورد. شاید بسیاری بدانند که مسعود و مریم رجوی چه جنایتها که نکردند اما نشان دادن بهروی پرده نقرهای یک اتفاق جذابتر و تأثیرگذارتر است.
فیلمنامه را با قاطعیت مثالزدنی رد کردند
*حالا ماجرا از چهقرار بود که جلوی این کار گرفته شد؟
فیلمنامه سینمایی «تباهی» پس از دریافت پروانه ساخت، در بیست و پنجم دیماه سال گذشته به بنیاد سینمایی فارابی تحویل داده شد. در بیست و ششم تیرماه بهخلاف انتظار اعلام کردند که «تباهی» در چارچوب اولویت فارابی قرار ندارد و فیلمنامه را با قاطعیت مثالزدنی رد کردند. اما مگر موضوع «تباهی» چه بود که فارابی حتی با درخواست وام هم مخالفت کرد؟
از ازدواجها و طلاقهای اجباری تا جداکردن کودکان
داستان «تباهی» راجع به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و فرقه رجوی و عاملین ترور 17 هزار شهید مظلوم است، فساد اخلاقی و رسواییهای جنسی مریم و مسعود رجوی در پادگان اشرف را هدف قرار میدهد. از ازدواجها و طلاقهای اجباری تا جدا کردن کودکان از پدر و مادران اعضاء سازمان سخن میگوید. در«تباهی» شاهد طلاقهای اجباری صدها تن از زنان سازمان هستیم.
زنانی که لخت مادرزاد میشدند برای شب زفاف با مسعود
شاهد ازدواج صدها زن مطلقه در یک روز با مسعود رجوی؛ پس از آن به مراسمی تحت عنوان "رقص رهایی" میروند که زنان در این مراسم باید لخت مادرزاد شوند و با ترانه لَوَندی بیژن مرتضوی در حوض مخصوص رجوی و در مقابل مریم و مسعود به رقص و پایکوپی بپردازند تا بهاصطلاح از قید و بند آزاد شوند و بهنوبت در شب زفاف مسعود شرکت کنند.
«تباهی» نگاهی به عملیات فروغ جاویدان منافقین میاندازد
*پرداخت فیلمنامه شما در «تباهی» دیگر چهابعادی از جنایات رجوی را نشانه گرفته است؟
در داستان «تباهی» به رابطه غیراخلاقی مریم رجوی با سروان فهمی الربیعی مسئول اردوگاه الرشید بغداد، مخصوص اسیران جنگی ایران پرداخته میشود. «تباهی» نگاهی به عملیات فروغ جاویدان سازمان هم میاندازد؛ جایی که نیروهای سازمان ددمنشانه به بیمارستان امام خمینی(ره) اسلامآباد غرب حمله میکنند و فجیعترین جنایات بشری را در آنجا مرتکب میشوند و شکم زنان باردار را پاره میکنند، همه را قتلعام کرده و اجساد را در محوطه بیمارستان آتش میزنند.
حیدریان و تابش رؤسای سازمان سینمایی ارشاد و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی (از سمت راست به چپ)
آیا حیدریان اهمیتی به ماجرای فیلمنامه ضدمنافقین میدهد؟
*«تباهی» داستان ناگفتههای پادگان جهنمی اشرف است؛ اتفاقاً مدیران ما بایستی از این موضوع حمایت کنند؟
جالب است بدانید وقتی موضوع برای مدیران ما در سازمان سینمایی ارشاد و بنیاد سینمایی فارابی روشن شد، با عدم حمایت فارابی مواجه شدیم. بهدنبال اجرای عدالت در بیست و ششم تیرماه دو بار به دفتر حیدریان رئیس سازمان سینمایی ارشاد پیام (نمابر) ارسال کردم و پس از شرح ماجرا، درخواست رسیدگی عادلانه به این اجحاف و بیانصافی در حق خودم و فیلمنامه را از ایشان داشتم. اما هنوز خبری از پاسخ این دو پیام (نمابر) نیست، آیا حیدریان اهمیتی به ماجرای فیلمنامه ضدمنافقین میدهد؟ فکر میکنم در اینجا باید از رئیس سازمان سینمایی پرسید اگر در مقابل این رفتار فارابی هیچ مسئولیتی ندارد پس خاصیت این شکوائیهها چیست و باید آن را به کجا برد؟ یعنی باید بگذاریم درِ کوزه آبش را بخوریم؟! اگر ما نورچشمی بودیم که الحمدلله نیستیم؛ اگر ما با آقایان آمدوشد و دوستی داشتیم، بینی و بینالله الآن کارمان به اینجاها میکشید؟
درب اتاق آقای تابش فقط بهروی سلبریتیها باز میشود...!
*اشاره کردید که با مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی تماسی داشتید؛ ترتیب اثری داده نشد؟
واقعیت این است که به ترتیب اثر نرسید، چرا که برای صحبت با تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با دفتر ایشان تماس گرفتم و درخواست وقت ملاقات کردم. مسئول دفتر ایشان گفت "فعلاً منتظر بمانید". چند بار هم تماس گرفتیم باز هم مسئول دفتر همان حرف را تکرار کرد. اکنون چند روز است که جناب تابش ما را پشت درب بسته دفترش منتظر نگه داشته و تصور نمیکنم این درب بهروی امثال بنده تا هزار روز آینده هم باز شود مگر برای سلبریتیها!
فارابی حاضر نیست برای رسواشدن مریم و مسعود رجوی ریالی هزینه کند
در شرایطی که مریم رجوی بههمراه دارودسته جنایتکارش هر روز علیه نظام توطئه میکنند و در داخل بهدنبال یارگیری هستند و عربستان چمدان چمدان دلارهای آمریکایی را در اختیارش قرار میدهد و آمریکا هم تمامقد کنارش ایستاده است، بنیاد سینمایی فارابی که پول بیتالمال را در اختیار دارد و باید مدافع ارزشها باشد؛ فیلمنامه ضدمنافقین (ضد مریم و مسعود رجوی) تباهی را در اولویت برنامههایش نمیداند و حتی یک ریال هم حاضر نمیشود به ساخت این فیلم کمک کند، صدالبته احدی هم حق ندارد از چرایی این رفتار حتی یک سؤال خیلی کوچک بپرسد، بهقول شاعر: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.