روایت تلخ نجاتگر تنها بازمانده بویینگ ٧٠٧ از حادثه سقوط هواپیما در کرج
چیزی به سالگرد حادثه سقوط هواپیما در قلههای دنا نمانده که سقوطی دیگر چندین نفر را به کام مرگ کشاند.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه سایر رسانه های خبرگزاری تقریب، بار دیگر مرگی تلخ در بین زمین و هوا مردم ایران را عزادار کرد؛ اینبار سرنشینان بویینگ ٧٠٧ متعلق به ارتش هنگام فرود در باند فرودگاه در آتش سوختند.
هواپیما به جای فرود در فرودگاه پیام در باند فتح فرود آمد و گفته میشود که همین اشتباه چنین فاجعهای را در زیبادشت کرج به وجود آورد. هواپیما خانهای ویلایی را درنوردیده و پس از برخورد با این خانه سوخته بود؛ اما به دلیل خالی از سکنهبودن این خانه ویلایی، این حادثه قربانی دیگری به جز سرنشینان هواپیما نداشت. ١٤ مرد و یک زن سوختند و جسدشان تحویل پزشکی قانونی شد ولی در این میان مهندس پرواز شانس زندهماندن داشت و با کمک یکی از اهالی آن منطقه ویلایی زنده ماند و در بیمارستان بستری شد. این در حالی است که این حادثه ٣٠ تن گوشت گوسفند را هم در آتش جزغاله کرد؛ چراکه این هواپیمای باربری بار گوشت را با خود حمل میکرد. گفته میشود خلبان هواپیمای بویینگ ۷۰۷ همان خلبان و همان تایپ هواپیما بود که در فروردین ۸۴ در انتهای باند مهرآباد و در رودخانه کن سقوط کرد. آن سانحه دو نفر کشته داشت و یک کودک هم مفقود شد.
ساعت ٨:٣٠ صبح دیروز بود که صدایی وحشتناک مردم منطقه زیبادشت کرج را وحشتزده کرد و شیشههای خانههای آن اطراف را بشدت لرزاند؛ صدایی که به گفته مردم آن منطقه نظامی هیچگاه آن را تجربه نکرده بودند. وقتی مردم به خیابان آمدند با صحنه ترسناکی روبهرو شدند. هواپیما درون یک خانه ویلایی رفته بود و در آتش میسوخت؛ بلافاصله نیروهای امدادی در جریان ماجرا قرار گرفتند و راهی محل فاجعه شدند. در همان ابتدا مشخص شد که هواپیما ١٦ سرنشین دارد؛ اما خانه ویلایی خالی از سکنه بود و صاحب آنجا این خانه را خریده بود تا هرازگاهی برای تفریح به آنجا بیایند.
فرود در پایگاه فتح
مبدأ این هواپیما فرودگاه پیام بوده اما به دلایلی که هنوز مشخص نیست در پادگان فتح سپاه فرود آمده است. این هواپیمای باربری حامل بار گوشت به مقصد فرودگاه پیام بوده است. ساعتی بعد از این حادثه، پس از انجام عملیات و اطفای حریق، اجساد ١٥ قربانی این حادثه شامل ١٤ مرد و یک زن به پزشکی قانونی استان البرز تحویل داده شدند. این در حالی است که پدر فرنوش شیخی، همسر کاوه رضایی هم در بین جانباختگان این سانحه و سر میهماندار این هواپیما بود. فرنوش شیخی، بازیکن اسبق تیمملی والیبال بانوان و همسر کاوه رضایی بازیکن اسبق استقلال و فعلی کلوب بروژ بلژیک است. همچنین فرشاد مهدوینژاد، مهندس پرواز، نیز در این سقوط زنده ماند و به بیمارستان شریعتی البرز اعزام شد. تیم فنی هم به محل حادثه اعزام شد تا با بررسیهای دقیق، بهزودی علت اصلی این سقوط را پیدا کنند. این در حالی است که ساعتی بعد جعبه سیاه هواپیما نیز پیدا شد و کارشناسان بررسیهای خود را در این رابطه آغاز کردند.
ناصر چرخساز، مدیرعامل جمعیت هلالاحمر البرز درباره جزییات سانحه هوایی رخداده در کرج گفت: «به محض اطلاع از سقوط این هواپیمای باری در پادگان نظامی فتح هشت نیروی عملیاتی به محل اعزام شدند. با رسیدن نیروها به محل حادثه، عملیات جستوجو برای مصدومان و فوتیهای احتمالی آغاز شد. به دلیل برخورد این هواپیما با منازل مسکونی، نیروهای عملیاتی در کنار نیروهای آتشنشانی مشغول اطفای حریق شدند.»
هواپیما دراجاره بخش خصوصی بود
عزیزالله شهبازی، استاندار البرز، درباره این حادثه گفت: «این هواپیما باری و متعلق به ارتش جمهوری اسلامی ایران و در اجاره بخش خصوصی بوده و محموله هواپیما گوشت قرمز و مقصد آن در زمان بارگیری فرودگاه پیامِ استان البرز بوده است. در حال حاضر نیز با تلاش نیروهای امدادی، انتظامی، امنیتی و ستاد مدیریت بحران استان وضع عادی در محل وقوع سانحه برقرار شده است.»
وی با بیان اینکه بلافاصله ماموران امدادی از هلال احمر، اورژانس، آتشنشانی و مسئولان محلی در آنجا حضور پیدا کردند، ادامه داد: «به عنوان استاندار و مسئول مدیریت بحران استان در این محل حاضر شدم؛ کار امدادرسانی به نحو مطلوب و فوری انجام شد. عوامل انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی نیز در محل حضور داشتند.»
شهبازی با بیان اینکه آتشسوزی هواپیما در ساعات اولیه مهار شد، افزود: «با توجه به اینکه مالکیت هواپیما متعلق به ارتش جمهوی اسلامی ایران است، هماکنون سایت تحویل ارتش شده و در این محل وضع عادی برقرار شده است. بنابر اطلاعات دریافتی ١٥ نفر در این سانحه جان باختند و یک نفر نیز نجات یافته است؛ دو منزل مسکونی -خالی از سکنه- در حاشیه محل وقوع سانحه هواپیما خسارت دیدهاند؛ هماکنون وضع عادی در محل وقوع سانحه برقرار شده است.»
صدایی که مردم را ترساند
این درحالی است که یکی از اهالی منطقهای که هواپیمای بویینگ ٧٠٧ در آن دچار حادثه شد، گفت: «زمانی که این حادثه رخ داد، صدای انفجار به گوش رسید و شیشههای منازل لرزش شدیدی داشت. حادثه حدود ساعت ٨:٣٠ صبح رخ داد و ١٠ تا ١٥ دقیقه بعد نیروهای امدادی خود را به محل حادثه رساندند. هواپیما به یک ویلا برخورد کرد که خوشبختانه کسی در ویلا حضور نداشت. به دلیل اینکه اینجا منطقهای نظامی است، هر از گاهی صدای هلیکوپتر به گوش میرسد. اهالی تقریبا به چنین صداهایی عادت دارند، اما صدای انفجار امروز زیاد بود و باعث لرزش شیشههای منازل شد.»این شهروند افزود: «پس از وقوع حادثه متاسفانه شاهد ازدحام جمعیت در اطراف منطقه بودیم که همین، رسیدن نیروهای امدادی را با مشکل مواجه کرد.»
بیانیه ارتش در رابطه با حادثه
سخنگوی ارتش توضیحاتی درباره سقوط هواپیمای بویینگ ۷۰۷ ارایه کرد
امیر سرتیپ تقی خانی سخنگوی ارتش جمهوری اسلامی ایران، گفت: صبح روز دوشنبه یک فروند هواپیمای باربری ٧٠٧ حامل گوشت برای کمک در طرح مردمیاری و کمک به اقتصاد کشور ایران، از مبدا بیشکک قرقیزستان، اقدام به فرود اضطراری در فرودگاه فتح البرز کرد که هنگام فرود، از باند خارج شد و پس از برخورد به دیوار انتهایی باند، دچار آتش سوزی شد.
وی افزود: لازم میدانم که این اقدام در راستای خدمت به هموطنانمان در عملیات مردمیاری توسط دلاورمردان کشورمان در نیروی هوایی ارتش بود که برخی از این عزیزان خلعت پرافتخار شهادت را پوشیدند.
سخنگوی ارتش با بیان اینکه یک نفر از این عزیزان مجروح است، گفت: جزییات علت حادثه توسط تیمهای تخصصی که هماکنون در منطقه هستند، در حال بررسی است. که بهزودی به اطلاع مردم خواهیم رساند.
پرواز شماره ۱۷۱ هواپیمایی ساها
گفته میشود خلبان این حادثه، خلبان پرواز شماره ۱۷۱ هواپیمایی ساها در ۳۱ فروردین سال ۸۴ هم بوده است؛ هواپیمایی که از فرودگاه بینالمللی کیش به مقصد فرودگاه بینالمللی مهرآباد در تهران پرواز کرد، اما هنگام فرود دچار حادثه شد و در رودخانه کن سقوط کرد.
کاپیتان قجاوند، خلبان بویینگ ۷۰۷ حادثهدیده شرکت هواپیمایی ساها درباره این حادثه گفته بود: «اگر قسمت تخریبشده رودخانه کن، انتهای باند فرودگاه مهرآباد را قطع نکرده بود به احتمال قریب به یقین هواپیما داخل رودخانه نمیافتاد و این حادثه به وقوع نمیپیوست. باید انتهای باند فرودگاه به مسافت ۳۰۵ متر معادل هزار فوت برای استفاده هواپیما در مواقع اضطراری ادامه پیدا کند. سیل این قسمت را که روی رودخانه کن بود از بین برده است و هواپیما به این دلیل درون این رودخانه افتاد.
اقدامات لازم برای نگهداشتن هواپیما بعد از فرود روی باند موثر نبود و با عیبی که در هواپیما ایجاد شده بود، سیستم ترمز عمل نمیکرد. بنا به وظایف خود باید تعادل هواپیما را روی باند نگه میداشتم تا بال آن که قسمت سوخترسانی هواپیماست، آتش نگیرد و این کار را هم انجام دادم. وضع آشفتهای هنگام حادثه داخل هواپیما ایجاد شده بود. با مشاهده ناگهانی رودخانه بلافاصله هواپیما را به سمت راست مقابل تپه خاکی هدایت کردم و هواپیما بعد از برخورد با این تپه داخل رودخانه کن افتاد. از نظر من مناسبترین راه برای تخلیه مسافران درهای سمت راست جلوی هواپیما بود که گروه پروازی، میهمانداران و خودم به مدت پنج دقیقه این کار را بهخوبی انجام دادیم. بهعلت اضطراب زیاد و ازدحام، مسافران سخنان گروه پروازی و میهمانداران را نمیشنیدند یا به آنها عمل نمیکردند.»
چیزی درونم گفت که کسی زنده است
«صدای وحشتناکی بود، چیزی مثل بمب؛ دود همه جا را فرا گرفته بود و سیاهی تا آسمان میرفت. در آن لحظات احساس کردم باید به کمک بروم، داخل ویلا شدم و صدای ضعیفی را شنیدم.»
اینها را مردی میگوید که درست لحظه حادثه در صد متری سقوط قرار داشت؛ لحظهای که هواپیما وارد خانه ویلایی شد و در آنجا توقف کرد. مهرداد راضی که مدیر یک پروژه ساختمانی در همان اطراف است، بعد از لحظه سقوط وارد هواپیما شد و مهندس پرواز را نجات داد. او ماجرای آن لحظههای نجات را چنین تشریح کرد: «وقتی صدا را شنیدم، خیلی ترسیدم. همه در یک لحظه سیاه شد؛ اما چیزی درونم گفت که باید وارد خانه شوم. احساس کردم ممکن است کسی در آنجا زنده باشد؛ برای همین بهسرعت وارد خانه ویلایی شدم. آن خانه سیمخاردار داشت و واردشدن به آنجا خیلی سخت بود اما به هر جانکندنی بود، وارد ساختمان شدم. از همانجا فریاد زدم که کسی زنده است.
ناگهان صدای ضعیفی شنیدم، کمک میخواست، فهمیدم زنده است و بهسرعت وارد هواپیما شدم. به بیرون پرت نشده بود و هنوز داخل هواپیما بود، خیلی ترسیده بودم و هر لحظه ممکن بود قسمتی از آنجا منفجر شود؛ چون دماغه هواپیما داشت میسوخت. با این حال به هیچ چیز دیگری فکر نکردم. بهسرعت رفتم و مردی را دیدم که غرق خون شده و کمک میخواست؛ شوکه بود و فقط ناله میکرد. او را بلند کردم، به هوش بود و حتی میتوانست راه برود؛ فقط سر و صورتش بشدت خونی بود. دستش را گرفتم و او را با خودم به بیرون از ویلا آوردم. وقتی آمبولانس آمد او را به بیمارستان شریعتی بردند؛ خیلی ترسناک بود. وقتی این فرد را دیدم، امیدوار شدم که شاید افراد دیگر هواپیما هم زنده باشند اما وقتی شنیدم همه فوت کردهاند، خیلی ناراحت شدم. هواپیما سوخت و خاکستر شد. هنوز هم نمیتوانم آن لحظه را توصیف کنم؛ هم خوشحال بودم که فردی را نجات دادهام و هم از سوختن و جاندادن آن همه سرنشین بشدت ناراحت بودم. وقتی هواپیما سقوط کرد، وارد خانه ویلایی شد و دیوار یک خانه دیگر را هم تخریب کرد؛ چون هر روز آنجا سرکار میروم، افراد آنجا را تقریبا میشناسم. این ویلا مال یک خانواده بود که خودشان هرازگاهی به آنجا سر میزدند.»