رسالت رسانه های جهان اسلام در تحقق گفتمان وحدت اسلامی
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تاکید کرد: مهمترین مؤلفه عصر حاضر که برخی آن را عصر فضای مجازی نامیده اند، تقویت قدرت شهروندان منفرد و تقلیل و کاهش اقتدار دولت هاست.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه فرهنگ خبرگزاری تقریب، حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید شهریاری، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در سخنانی که چندی پیش با عنوان"رسالت رسانه های جهان اسلام در تحقق گفتمان وحدت اسلامی" در کنفرانس مناره ایراد کرد، بر نقش بی بدیل رسانه های جهان اسلام در راستای ایجاد همگرایی اسلامی تاکید نمود که متن کامل سخنان وی در ادامه آمده است:
حمد و سپاس خدای را که به ما چنین فرصتی عطا فرمود تا به اصحاب رسانه خدمت کنیم. این فرصت را بسیار مغتنم می شمارم تا پیرامون وحدت و رسانه، مطالبی را عنوان نمایم.
اگر پیرامون مهمترین مؤلفه عصر فضای مجازی در زمان خود تامل کنیم، خواهیم دید که این مؤلفه ارتباط وثیقی با حاکمیت، شهروندان و مفهوم وحدت و رسانه پیدا می کند. چنین به نظر می رسد که مهمترین مؤلفه عصر حاضر که برخی آن را عصر فضای مجازی نامیده اند، تقویت قدرت شهروندان منفرد و تقلیل و کاهش اقتدار دولت هاست. ما در عصری زندگی می کنیم که قدرت دولتها روبهکاهش و قدرت شهروندان روبهافزایش است. زمانی شاهد آن بودیم که حاکمان و رؤسای دولت ها اراده و خواست خود را به شهروندان تزریق میکردند و شهروندان نیز تابع آنها بودند، به عبارتی قدرت از مافوق بهسوی سطح اجتماعی تزریق می شد؛ در حالی که امروز شاهد آن هستیم که قدرت از بدنه اجتماع تولید شده و به سمت بالا صعود میکند، به طوری که حاکمان را تحتفشار قرار داده و موجب محدودیت اقتدار دولت ها می شود.
این اتفاق و رویداد باعث شده عصر ما، عصر منفردان باشد؛ منفردانی که تحت شبکه های اجتماعی، مقتدر شده اند و می توانند اراده خود را به دولتها و مدیران دستگاه ها تحمیل کنند. این اقتداری است که بر اثر شبکه اجتماعی حاصل شده ولی تنها بهوسیله شبکه های اجتماعی ایجاد نشده بلکه مؤلفه دیگری با عنوان تعامل و خدمات بهوسیله بلاکچین یا زنجیره همتایان در حال ایجاد است. این نشان از یک سونامی دارد که در پیش بوده و هنوز تبعات فروکاهش اقتدار دولتها به ما نرسیده است.
ما هنوز شاهد این نیستیم که چگونه ابداع بلاکچین در بستر شبکه ها می تواند مجددا اقتدار دولتها و مؤسسات دولتی را کاهش دهد؛ اما آنچه امروز می بینیم آن است که اقتدار دولتها توسط شبکه های اجتماعی تقلیل پیدا کرده است.
در اینجا مفهوم دیگری مطرح می شود که نام را «تصاعد شبکه ای» گذاشته اند. یکی از مؤلفاتی که باعث می شود اقتدار دولتها کاهش پیدا کند، تصاعد شبکه ای است. تصاعد شبکه ای را اگر در مقابل تصاعد حسابی و تصاعد هندسی در نظر بگیرید، در تصاعد هندسی و پنج پله از عدد ده به عدد بیست، سی، چهل و پنجاه می رسیم. در تصاعد هندسی، عدد ده در چند پله به دههزار و صدهزار میرسد اما در تصاعد شبکه ای ده نفر را فرض بگیرید که اینها با هم یک گروهی را تشکیل داده باشند. هرکدام از این ده نفر در پنج گروه دیگر که حداقل دویست نفر عضو دارد، عضویت دارد و بدین ترتیب هرکدام از آن ده نفر، هزار نفر مخاطب رسانه ای دارد. اینجاست که ناگهان از عدد ده به عدد دههزار میرسید که اگر این دههزار نفر هرکدامشان در پنج گروه دویستنفره عضو باشند، در پله دوم از دههزار نفر به ده میلیون نفر و در پله سوم به ده میلیارد نفر و در پله چهارم به صد میلیارد نفر می رسیم.
رسانه در بدو امر تنها تلویزیون بوده که من آن را به تصاعد حسابی تشبیه میکنم. مخاطبانش از ده تا پنجاه، پنج پله طی میکنند؛ اما وقتی که شبکه های پخش فیلم بر مبنای تقاضا شکل گرفت، یک تصاعد هندسی پدید آمد؛ یعنی در پنج پله ما از عدد ده به عدد صدهزار رسیدیم؛ اما وقتی شبکه اجتماعی پدیدار شد، با اعداد دیگری مواجه شدیم که ناگهان در پنج پله به صد میلیارد هویت می رسیم.
این اولین اتفاق و رویدادی است که در عصر حاضر رخ داده است. شبکه اجتماعی شبکه ای بوده که اقتدار دولتها را کاهش داده است. لازم به ذکر است که این اتفاق فقط در کشور ما نیفتاده بلکه اقتدار تمام دولتها به دلیل تصاعد شبکه ای و همبستگی قدرت شهروندان منفرد کاهش پیدا کرده است.
اتفاقی که در مهر و آبانماه سال گذشته افتاد، اتفاق عجیبی برای همه ما بود. شاید خیلی از ما انتظار چنین رویدادی را نداشتیم؛ ولی اگر تحول در رسانه را خوب بررسی کنیم، تحلیل آن دیگر برای ما مشکل نخواهد بود.
تحولی که باعث تصاعد شبکه ای شد، این بود که قدرت شهروندان منفرد که در قبال دولتها و حاکمیتها دارای هیچ قدرتی نیستند، در صورتی که به هم پیوند بخورد و این پیوند دارای تصاعد شبکه ای شود،قدرتی ایجاد می شود که دیگر به سادگی قابل شکست نیست. ما باید اینقدرت را باور کنیم و برای آن برنامه داشته باشیم.
دشمن در مهر و آبانماه بهتر از ما اینقدرت را فهمید و به وسیله استفاده از آن، وحدت را که از ارزش های انقلاب اسلامی است، شکست به نحوی که شاهد ایجاد گسست در اغتشاشات اخیر بودیم البته در اغتشاشات اخیر مؤلفه های متعددی اثرگذار بود و همانطور که جناب آقای دکتر ابراهیم فرحات فرمودند حتما برنامه ریزی و نقشه دشمن در صدر آنها قرار داشت؛ چرا که هیچ شبکه ای نیست الا اینکه با ده نفر شروع شود. اگر تصاعد شبکه ای هم داشته باشیم، باید حداقل ده نفر حداقل باشند که بعد آنها هر کدام به هزار نفر وصل شوند. طبیعتا اگر آن سرحلقه ها را برنامهریزی و ساماندهی کنید، می توانید به نتیجه برسید که این طبیعی است و دشمن آن را خوب فهمید، خوب برنامهریزی کرد و خوب نقشه کشید. اگرچه به قول رهبر معظم انقلاب حساب بعضی چیزها را نکرده بود! ما مشاهده می کنیم اتفاقی که رخ داد، باعث شد اجتماع منفردان با تصاعد شبکه ای که میتوانست در اختیار وحدت قرار بگیرد، در اختیار تفرقه قرار گرفت.
هویت متکثر منفردان نیز بحث دیگری است که در این حوادث خود را نشان داد. به عبارتی یک فرد میتواند پنج نقش اجتماعی ایفا کند. ممکن است یک اسم داشته باشد؛ اما وقتی حرفه او را فهرست میکنند، میبینند که در گروههای مختلفی عضو است و هویت متعدد و متکثری دارد. ممکن است یک نفر هم استاد دانشگاه، هم حوزوی، هم فعال فضای مجازی، هم عضو در گروه فامیل و هم عضو در گروه دوستان خود باشد. چنین فردی با عضویت در چند گروه دارای چند هویت شده و زمانی که یک پیام تولید میکند، بین هزار نفر توزیع و موجبات تصاعد شبکه ای را فراهم می آورد. در این تصاعد شبکه ای آنچه که توزیع می شود هم می تواند یک تهدید باشد و هم یک فرصت؛ اگر تفرقه ایجاد کند، یک تهدید و اگر وحدت ایجاد کند، یک فرصت به شمار می آید.
علاوه بر این فقط اخبار و اطلاعات در این شبکه ها توزیع نمیشود؛ بلکه شبکههای اجتماعی کار توزیع اعتماد را نیز انجام می دهند. این است که شما می بینید «نسل آلفا» یا «نسل زِد» که همین دهه هشتادی ها هستند - نه در ایران و نه در دنیا - اصلا تلویزیون نگاه نمی کنند! یا خیلی کم نگاه می کنند. نسل آلفا یک شبکه اعتماد بر بستر زنجیره شبکههای اجتماعی تولید کرده و این اعتماد را به نفع تصاعد شبکه ای توزیع می کند و ناگهان یک گروهی ایجاد می شود که تا قبل از آن اصلا نبوده است. اینها قدرت دارند و اینقدرت می تواند در خدمت وحدت یا در خدمت تفرقه قرار بگیرد.
بنابراین، ویژگی مؤلفه قدرت منفردان، تولید زنجیره اعتماد و حمایت است و یکی از مهمترین آنها گریز از مقررات و تقلیل مقررات دولتی است؛ یعنی دیگر دولتها نمی توانند به گروه های دویستنفره امر و نهی کنند. خیلی توان به خرج دادیم و گفتیم که گروه های بالای پنجاههزار عضو باید مجوز بگیرند، این نهایت کاری است که میتوانیم انجام دهیم. ما نمیتوانیم به همه گروه های صدمیلیاردی مجوز بدهیم یا محتوای آنها را بررسی کنیم. قدرت شبکه نیز این است که معلوم نیست با چه کسی طرف هستیم چرا که نامتقارن عمل می کند. اینطور نیست که با ده نفر شروع شود. هر نقطه از شبکه را که در دست بگیری، ممکن است رأس شبکه باشد. درعینحال هیچ رأسی ندارد. وقتی نگاه می کنید مثل یک تور فوتبال است که ابتدا و انتهایش مشخص نیست؛ لذا نمی شود آن را مدیریت کرد و بدین گونه از ذیل مقررات دولتی خارج می شود. بنابر این رسانه های نوین، حاکمیت دولتها را تقلیل داده و شهروندان منفرد را تقویت کرده اند.
این اتفاق یک انقلاب اساسی است که دنیا را دچار تحول میکند. دشمن این ویژگی را خوب شناخت و از آن بهره برداری کرد و در بستر این مزیت شبکه ای اتفاقات مهرماه و آبانماه رقم خورد. به گونه ای که ما شاهد بودیم وحدت دچار گسست شد. امروز هر فرد، یک رسانه است، رسانه دیگر غیرمتمرکز و نامتقارن بوده و قابلیت مدیریت ندارد. این موضوع دست آحادی است که در این شبکه مکعبی در حال شکل گیری است.
آخرین نکته اینکه، ما درگذشته صداهای نشنیده داشتیم و افراد حرف هایی داشتند که شنیده نمی شد؛ لذا وقتی این شبکه و قدرت منفردان شکل گرفت، صداهای مذکور شنیده شد. دشمن از این شنیدهنشدن بعضی صداها استفاده کرد و بر بستر شبکه های ماهواره ای مثل ایران اینترنشنال و بیبیسی و امثالهم - که تخم فساد این فتنه ها را پروردند - چیزهایی که ما نمی توانستیم پخش کنیم را بیان کرد.
آقای فرهاد صحبت های قشنگی کرد، ایشان بهعنوان مدیر رسانه یک پیام داد و گفت ما می خواهیم چیزهایی را پخش کنیم، اما می گویند پخش نکنید! حاکمیت نمی تواند و نباید خیلی از حرفها را بزند ولی درعینحال مردم مشتاق شنیدن هستند. قدرت شبکه منفرد اقتضا می کند که حرفها شنیده شده، تولید و در رسانه تکثیر شود و با طی پنج پله به میلیاردها مخاطب برسد. به نظر من راهحل این مشکل، توجه به بسیج شبکه ای برای ساخت اجتماع منفردان است. دشمن از هرکجا که حمله کرد ما نیز باید از همان جا به او حمله کنیم؛ اگر او باقدرت منفردان به میدان آمده، ما باقدرت دولتی نمی توانیم مقابله کنیم چرا که حتما شکست میخوریم؛ بلکه باید باقدرت خودش به میدان برویم و آنقدرت، فرد رسانه انقلابی و مقاومتی است.
من اسم این حالت را «بسیج هویت متکثران منفرد مقاومتی» گذاشته ام که وظیفه خودشان را جهاد تبیین می دانند. باید شبکه های بومی را که به مقررات پیوند خورده اند و روش های خودکنترلی دارند، به این شبکه ها اضافه کنیم.
پیشنهاد آخر نیز این است که به سمت خصوصی سازی رسانه پیش برویم که اگر این کار را نکنیم، مطمئنا شکست های متعددی خواهیم خورد. نظام خصوصی می تواند خیلی چیزها را پخش کند و هویتش را هم خصوصی به عهده بگیرد. می تواند هم متعهد به چارچوب های نظام باشد و هم خیلی چیزها را پخش کند، اگر پخش کرد ما به او ایراد نمیگیریم که چرا پخش کردی؟ چرا که او خواهد گفت من حاکمیت نیستم لذا پیام داخل یک رسانه خصوصی انقلابی یا طرفدار نظام یا حداقل خنثی نسبت بهنظام دیگر ابزار دشمن نمی شود که جوان های ما را به سمت کانالهایشان بکشند.
در کنار توسعه شبکه های خصوصی، باید به فکر ترویج «تفکر نقدی» نیز باشیم و اجازه دهیم مخالفانمان حرفهایشان را بزنند، میدان بدهیم سخن بگویند و به ما اشکال بگیرند و ما تحمل کنیم.