به گزارش حوزه استان های
خبرگزاری تقریب؛
ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان یادداشتی با عنوان «فتنه درانديشه شهيد مطهري (ره)
» نوشته است که در ادامه می آید:
شهيد مطهري در آثار خود به جرياني از نفاق جديد اشاره ميکند که به واسطه دلدادگي از اهل اسلام و ايمان به انديشه ماترياليستي غرب پيش آمده است. آنان، چون نتوانستند اعتقادات انحرافي خود را آشکار کنند به تفسير و توجيه مادي معارف اسلامي روي آوردند: «مطلب ديگري که من بايد تذکر دهم اين است که خطر نفاق، هميشه اسلام را تهديد ميکرده است؛ ولي هميشه به يک شکل نبوده، بلکه در هر دورهاي و هر عصري به شکل تازهاي ظاهر گشته است. اين روزها کتابي را مطالعه ميکردم که گويا چند ماهي بيشتر از انتشارات آن نميگذرد و کاملاً براي من مشهود است که عدهاي دانسته يا نداسته، ماترياليسم و ماديگري را در زير پوشش قرآن تبليغ ميکنند! زيرا اولش با جمله بسمالله الرحمن الرحيم و نام خدا آغاز ميشود و همهاش، خدا و پيامبر و قرآن است ولي وقتي به محتويات آن ميرسيم، ميبينيم ماديگري خودش را زير چهره قرآني مخفي کرده است.» (آشنايي با قرآن، سورههاي حمد و بقره، ص 101) روحش شاد و راهش پُر رهرو باد.
فتنه و آفات
تعبير استاد مطهري از فتنه و آفات انقلاب در کنار نهضتهاي اسلامي صد ساله اخير تحت عنوان آفات نهضت بيان شده است، اودي در توضيح آن ميگويد (نهضتها مانند همه پديدههاي ديگر ممکن است دچار آفت زدگي شود، وظيفه رهبري نهضت است که پيشگيري کند و اگر احياناً آفت نفوذ کرد با وسايلي که در اختيار دارد يا بايد در اختيار بگيرد آفتزدگي نمايد) (نهضتهاي اسلامي ص 87)، شهيد مطهري (ره) موارد چندي را به عنوان آفتهاي يک نهضت انقلابي در نظر ميگيرد که در چند صفحه بعد خواهد آمد.
الف- نفوذ انديشههاي بيگانه
انديشههاي بيگانه از طريق دوستان و دشمنان نفوذ ميکنند، دشمنان هنگامي که يک نهضت اوج ميگيرد در آن از روشهاي گوناگون نفوذ ميکنند و تلاش دارند تا روح آن مکتب را تغيير دهند، همچنين پيروان يا دوستان يک مکتب، نيز به علت ناآشنايي با مکتب، به انديشههاي بيگانه آگاهانه يا ناآگاهانه گرايش پيدا ميکنند، (2 همان، صص 88ـ87) در نظر شهيد مطهري اين وضعيت در شرايط انقلاب ما که مکتبهاي گوناگون فکري هم در کنار آن جريان دارند قابل انطباق است، مکتبهايي چون ماکسيسم و ماترياليسم که بعضاً با مارک اسلامي هم عرضه ميگردند. استاد مطهري در مقابل ورود چنين انديشههايي موضع ميگيرد و ميگويد: «من به عنوان يک فرد مسئول به مسئوليت الهي، به رهبران عظيم الشأن نهضت اسلامي که براي همهشان احترام فراوان قائلم، هشدار ميدهم و بين خود و خداي متعال اتمام حجت ميکنم که نفوذ و نشر انديشههاي بيگانه، به نام انديشه اسلامي و با مدارک اسلامي اعم از آنکه از روي سوءنيت صورت گيرد، خطري است که کيان اسلام را تهديد ميکند.» (3 همان، ص 89) مطهري راه مبارزه با نفوذ انديشههاي بيگانه را عرضه داشتن صحيح اسلام در همه زمينهها با زبان و مقتضيات روز ميداند و بر آن است که حوزههاي علميه و علماي اسلامي بايد فعاليت علمي خود را ده چندان نمايند تا بتوانند جوابگوي مشکلات ناشي از اين انديشهها باشند.
ب-و تجدد گرايي افراطي
از آنجا که انقلابها و نهضتها پديدههاي جديد هستند، بالطبع مسائل جديد را هم پيش ميآورند يا انتظارها و وظايف جديدي را هم براي پيروانشان فراهم ميکنند. استاد مطهري يکي از آفات را افراط و تفريط در نهضتها ميداند و لذا بيان ميکند که پرهيز از افراط و تفريط و گرايش به اعتدال در هر کاري خالي از دشواري نيست و مشکل را از آنجا ميداند که برخي مردم به علت عوامزدگي و عدم معيارهاي صحيح در زندگيشان، سليقه روز را معيار قرار دادند و آن را به زبان دين توجيه ميکنند. و ميگويند که مثلاً امروزه مهر يا تعدد زوجات يا پوشيدگي با توجه به شرايط زمان امروز نميتواند وجود داشته باشد. چون جماعت مردم آن را نميپسندند. در واقع در نظر شهيد مطهري تجدد گرايي افراطي عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نيست و پيراستن آن از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن، آفت بزرگي براي نهضت است و وظيفه رهبري نهضت است که جلو آن را بگيرد. (1 همان صص 91ـ92)
ج- ناتمام گذاشتن نهضت
يکي از آفات مهم نهضتها، عدم تحقق نهايي آنها يا به عبارت ديگر ناتمام ماندن آنهاست. مطهري اين امر را ناشي از نقص در رهبري آن نهضتها توسط روحانيت در صد ساله اخير ميداند و ميگويد: متأسفانه تاريخ نهضتهاي اسلامي صد ساله اخير يک نقيصه را دررهبري روحانيت نشان ميدهد وآن اينکه روحانيت نهضتهايي را که رهبري کردتا مرحله پيروزي برخصم ادامه داده و ازآن پس ادامه نداده و پي کار خود رفته ونتيجه زحمات اوراديگران واحياناً دشمنان بردهاند.»(2همان،ص92)براي عدم تکرارچنين نقيصهاي درنهضت اسلامي ايران به اين مسئله توجه دارد نگران اين هست که بعد ازپيروزي انقلاب، عملکرد و نحوه شرکت روحانيون در استمرار دستاوردهاي انقلاب چگونه خواهد بود.
د- رخنه فرصتطلبان
افراد فرصتطلب و دشمنان دوستنما، در جريان اوجگيري نهضتها معمولاً با همرنگ کردن خود با توده گسترده مردمي، در صدد دستيابي به اهداف خود هستند که همان انحراف نهضت از مسير اصلي آن است. مطهري از اين امر به عنوان آفتي بزرگ ياد ميکند و وظيفه بزرگ رهبران اصلي نهضتهاي انقلابي را اين ميداند که راه نفوذ و رخنه اين گونه افراد را سد کنند. (1 همان ص93) در نظر مطهري علت اينکه فرصتطلبان در انقلاب نفوذ ميکنند، غفلت رهبران و فرزندان انقلاب است. ايشان انقلاب مشروطيت را نمونه بارزي از نهضتهايي ميداند که وقتي به نتيجه رسيد، سردار مليها و سالار مليها و قهرمانان آزاديخواه از آن جدا شده و گمنام گريدند. در حالي که فلان الدولهها که در زير پرچم استبداد با انقلابيون ميجنگيدند طناب به گردن شرهچيان انداختند و ميوه انقلاب را چيدند. (2همان صص 95ـ96) مطهري راه جلوگيري از به وجود آمدن چنين آفتي را، رهبري يک نهضت و انقلاب تا تمام مراحلش توسط رهبران و بانيان اصلي آن ميداند ه تنها در اين صورت ميتواند آينده يک نهضت را بيمه کند.
س- ابهام طرحهاي آيندة نهضت
در برخي نهضتها، معمولاً درباره زمان بعد از پيروزي نهضت، هيچ گونه طرح مشخص و مدوني درباره نحوه اداره وجود ندارد، مطهري داشتن طرح مشخص و شفافي را براي موفقيت هر نهضتي لازم ميداند. از همين رو يکي از عوامل عدم موفقيت نهضتهاي انقلابي اخير را کوتاهي روحانيت در ارائه طرح لازم براي اداره آينده آن نهضت ميداند. وي ضمن تاکيد بر غناي لازم فرهنگ اسلامي براي اداره آينده جامعه اسلامي، بر آن است که روحانيت و رهبران نهضت اسلامي بايد از اين فرهنگ غني مواد خام را استخراج و تبديل به مواد بازم براي طرحهاي مورد نظر خود کنند. (3 همان ص 97)
ص- قلب انديشههاي يک نهضت
آخرين آفت مورد نظر استاد مطهري، انحراف و قلب انديشههاي اساسي نهضتهاي انقلابي است. وي اين آفت را، يک آفت محتوايي مهم ميداند و انحراف در آن را انحراف در نيتها، جهات و اهداف و ماهيت انديشهها ميداندو راه مقابله را آن ميداند که نهضت در آغاز، ادامه و نهايت تنها در مسير خدايي باشد. لذا ميگويد: «نهضت خدايي بايد براي خدا آغاز يابد و براي خدا ادامه يابد و هيچ خاطره و انديشه غيرخدايي در آن راه نيابد تا عنايت و نصرت الهي شاملش گردد و اگر نه باد غيرت خدايي به صد خار پريشاندلش مينمايد.» (1 همان ص 98) مطهري به اين امر توجه دارد که نهضتها چون در مرحله مبارزه، دشمنان خارجي دارند، کمتر امکان انحراف دارند، اما زمانيکه نهضت به ثمر رسيد و دشمن بيروني از بين رفت، نهضت از درون خودش توسط دشمنان دروني تهديد ميگردد لذا در توضيح آن ميگويد: «... همين که نهضت به ثمررسيد و نوبت سازندگي و اثبات که ضمناً پاي تقسيم غنايم هم هست... جامعه اسلامي از اين پس از درون خود تهديد ميشود که راه انحراف از مسير خدايي را پيش گيرد و خدا را فراموش کند.» (2 همان صص 98ـ99)
نتيجه:
ايجاد فتنهها و نفاق هميشه يکي از ابزارهاي تهديد بر کشورمان و انقلاب اسلامي بود است، به طوريکه آمريکا، انگليس و رژيم صهيونيستي بارها تهديد کرده بودند که قصد حمله نظامي به ايران دارند و حملات به عراق و افغانستان، تهديد حمله به 300 نقطه حساس در ايران و... از جمله آنها بود. بعدها با بررسي شرايط متوجه شدند که توانايي رويارويي نظامي با جمهوري اسلامي ايران که متکي به ارزشهاي اسلامي مردم است را ندارند بنابراين استراتژي خود را از جنگ سخت به جنگ نرم تبديل کردند و با زمينه چيني که از حدود 10 سال قبل داشتند شرايط پيش آمده بعد از انتخابات محمل مناسبي براي حمله نرم به ايران تلقي کردند و همه ابزارهاي سياسي و ارتباطي خود را به کار گرفتند.
فتنه بيان شده بالا که نمونهاي از انواع فتنههاي ايجاد شده بر عليه نظام اسلامي در ايران بوده است، اگر به دستورات تجويزات بزرگان نظام از جمله امام خميني (ره) که در چند صفحه قبل به آن تجويزات اشاره شد، عمل ميکرديم و آنرا آويزه گوش خود قرار ميداديم، قطعاً به چنين فتنهاي اجازه ايجاد نميداديم و يا اگز در حادترين شرايط آن اگر ايجاد ميشد در نطفه و روزهاي اول خاموش ميشد.
شهيد مطهري (ره) نفوذ فرصتطلبان را همچون امام راحل وصت نامه سياسي الهي) از فتنههاي ايجاد شده و خطرآفرين براي کشور و مردم ميداند که بارزترين نماد اين توصيه در فتنه اخير آشکار شد. ساير نظرات و وصاياي آن شهيد هر کدام در چند صفحه قبل بيان شد در فتنه اخير مصاديق عيني پيدا نمود. انشاءالله به اميد روزي با به کارگيري اين دستورات شاهد هيچگونه فتنهاي ديگر در کشور نباشيم.
انتهای پیام/