مسئله و بحران افغانستان بسيار پيچيده تر از آن است كه به نظر مي رسد/ ناتو جدا تصميم دارد به تدريج از درگيري هاي مستقيم با نيروهاي طالبان خود را كنار بكشد و نيروهاي دولتي افغان را جايگزين نيروهاي خارجي كند/ آمريكا تجربه جايگزين كردن نيروهاي بومي در ويتنام را در افغانستان تكرار مي كند/ برگزاري چنين كنفرانس هايي اتفاقي جديد نيست/
اشتراک گذاری :
اشاره: كنفرانس بین المللی افغانستان امروز (سه شنبه ۲۹ تير) در كابل در حالی آغاز می شود كه تخصیص كمك های بین المللی و هزینه خروج نیروهای خارجی از افغانستان دو موضوع اصلی این نشست را تشكيل مي دهد و برخي از مقامات غربي معتقدند برگزاري اين اجلاس آغازی است براي پيشرفت كشور افغانستان. در اين خصوص خبرنگار تقريب با " پير محمد ملازهي "كارشناس مسائل شبه قاره گفتگويي انجام داد كه متن آن به شرح زير است:
برخي از مقامات غربي معتقدند كنفرانس كابل آغازي است براي پيشرفت كشور افغانستان . آيا با اين نظر موافقيد و آيا اين كنفرانس مي تواند تغييري جدي در عرصه هاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي افغانستان ايجاد كند؟
مسئله و بحران افغانستان بسيار پيچيده تر از آن است كه به نظر مي رسد. برگزاري چنين كنفرانس هايي اتفاق جديدي نيست در واقع كنفرانس كابل ادامه كنفرانس لندن است. به عقيده من كنفرانس لندن دستاوردي خاصي كه بتوان آن را برجسته كرد در پي نداشته است و در حقيقت اگر بخواهيم قضاوتي منصفانه داشته باشيم بايد بگوييم تا كنون برگزاري چنين اجلاس ها و كنفرانس هايي تاثير چنداني در مسئله افغانستان نداشته و نمي توان كنفرانس كابل را نيز با اين برداشتي كه شما فرموديد آغازي براي پيشرفت افغانستان تلقي كنيم.
منتهي نكته مهمي در اين ميان وجود دارد و آن اين است كه به هر حال در كنفرانس كابل چند موضوع مهم مورد بررسي قرار خواهد گرفت. اولين موضوع مسئله امنيت افغانستان و اين بحث است كه نيروهاي ناتو تصميم دارند به تدريج از درگيري هاي مستقيم با نيروهاي طالبان خود را كنار بكشند و نيروهاي دولتي افغان را جايگزين نيروهاي خارجي كنند. علت اتخاذ اين تصميم اين است كه در حال حاضر از سويي داخل اروپا و آمريكا حكومت هاي حزبي دچار اختلاف با يكديگر شده اند و از سوي ديگر نيز افكار عمومي كاملا مخالف حضور نظامي نيروهاي اروپا، ناتو و آمريكا در افغانستان هستند. اين واقعيت سبب شده غربي ها اين جنگ را افغاني كنند و به جاي اينكه نيروهاي ناتو، آمريكا و اروپا در مقابل شبه نظاميان طالبان و القاعده قرار بگيرند، نيروهاي دولتي افغان جايگزين آنها شوند. اتخاذ چنين سياستي پيش از اين نيز در اواخر جنگ ويتنام توسط آمريكايي ها صورت گرفت. آمريكا در اواخر جنگ ويتنام يعني در سال ۱۹۷۵ چنين خط مشي را دنبال كرد و ويتنامي كردن جنگ را مورد توجه قرار داد. در حال حاضر نيز افغاني كردن جنگ افغانستان مد نظر مقامات آمريكايي و اروپايي است.
با بررسي اين موضوع از اين زاويه اين احتمال وجود دارد كه غرب بخش هايي از مسئوليت هاي امنيتي را به دولت و نيروهاي افغان بسپارد ولي مشكلي كه در اين ميان وجود دارد اين است كه نيروهاي دولتي توانايي لازم براي مقابله با نيروهاي طالبان را ندارند. در حال حاضر طالبان در مناطقي تقريبا حاكم مطلق شده است. اين طور نيست كه بتوان اميدوار بود كاري را كه نيروهاي آمريكا و ناتو نتوانستند انجام دهند نيروهاي دولتي آقاي كرزاي موفق به انجام آن شوند. به هر حال اين بخشي از قضيه است كه در اين زمينه غربي ها براي واگذار كردن بخشي از مسئوليت ها به نيروهاي دولتي افغان جدي و مصمم هستند.
مذاكره با طالبان از مسائل اصلي مورد بحث در كنفرانس كابل است. بررسي اين روند چه تاثيري بر سياست هاي ناتو و كشورهاي غربي در افغانستان خواهد داشت؟
اين بحث مطرح شده ولي طرف مذاكره رهبران طالبان هستند كه شرط اصلي براي انجام مذاكرات را خروج آمريكا و ناتو از افغانستان اعلام كرده اند و تا خروج نيروهاي غرب از افغانستان حاضر به مذاكره نخواهند شد كه اين خواسته نيز عملي نيست چرا كه اگر در اين شرايط آمريكا و ناتو از افغانستان خارج شوند شكست را پذيرفته اند و من فكر نمي كنم كه اين آمادگي در آمريكا و ناتو وجود داشته باشد كه بخواهند شكست را بپذيرند. بنابراين مذاكره با طالبان تنها يك خواست و آرزو است، اما به نظر نمي رسد شرايط برآورده كردن اين خواست فراهم شود.
آيا كمك هاي دولت هاي غربي ظرفيت لازم را براي دولت افغانستان در راه توسعه اين كشور بوجود نمي آورد؟
يك بحث جدي اين كنفرانس مسئله كمك ها است. در واقع اختلاف نظري كه بين سازمان هاي كمك دهنده، سازمان هاي اعمال كننده كمك ها و دولت كرزاي بوجود آمده اين است كه ميزان ناچيزي از كمك هاي غرب در اختيار دولت افغانستان قرار مي گيرد. دولت كرزاي بارها خواسته كه ۸۰ درصد اين كمك ها در اختيار دولت افغان قرار بگيرد و در مقابل نيز سازمان هاي بين المللي پاسخ منفي به اين درخواست داده اند.
نكته در اينجاست كه اگر يك كشور غربي مبلغ ۱۰۰ دلار به افغانستان كمك كرده ۹۰ دلار آن به خود غرب برگردانده شده است، يعني در واقع چيزي به افغان ها نرسيده و كرزاي همواره روي اين مسئله اعتراض كرده كه كمك هاي كشورهاي غربي به سازمان هاي مردمي (NGO) كشورهاي مذكور در افغانستان بوده كه آنها نيز اين هزينه ها را به غرب بر گردانده اند. حتي شايع است كه اين دلارها از طريق هواپيما به غرب بر مي گردد. بي شك تا كنون دستگاه هاي امنيتي غربي در اين موضوع دخالت داشته اند و كاملا از جزئيات اين سياست مطلع هستند.
به هر حال اختلاف نظر بين كرزاي و سازمان هاي مذكور باعث شده در اين كنفرانس تصميماتي گرفته شود كه بر اساس آن به نسبت گذشته بخش بيشتري از اين كمك ها به دولت اختصاص داده شود.
مسئله بازسازي افغانستان كه از مسائل مطرح شده از سوي غرب هست را تا چه حد جدي مي دانيد؟
بازسازي افغانستان مسئله اي بسيار جدي است و فرماندهان نظامي آمريكا و ناتو به اين نتيجه رسيده اند كه اگر افغانستان را بازسازي نكنند احتمال برقراري صلح وجود نخواهد داشت و پيروزي غرب در جنگ فرسوده افغانستان بعيد خواهد بود. شايد روي اين بحث در اجلاس كابل تصميمات جدي تري اتخاذ شود.
از سوي ديگر فرماندهان سعي دارند فساد را تا حدي كنترل كنند. هم فساد را در دستگاههاي دولتي آقاي كرزاي و هم فساد را در روند توزيع كمك ها و بازگرداندن آن به كشور كمك دهنده. اگر براي كنترل اين فساد راه حل هايي پيدا كنند و بتوانند فساد را تا حدي كنترل نمايند شايد بتوان اميدوار بود كه بازسازي هايي در افغانستان نه در حد ايده آل بلكه در حد محدود تري انجام شود.
تاكيد مقامات ايراني در كنفرانس كابل حول چه محورهايي است و ايران چه نقشي مي تواند در اين خصوص ايفا كند؟
افغان ها از كمك هاي ايران براي بازسازي استقبال مي كنند ولي واقعيت اين است كه ايران از معادله افغانستان در حال حذف شدن است و سياست هايش بيشتر به سمت پاكستان پيش رفته و وزارت خارجه ايران بايد دليل اين مشكل را بررسي كند كه چرا موقعيت قبل ايران در حال تضعيف شدن است. اما جدا از اين مسئله كه بايد به لحاظ سياسي بررسي شود به لحاظ اقتصادي و بازسازي، ايران در موقعيت مناسبي قرار دارد. ايران اگر بطور جدي در مورد بازسازي افغانستان كار كند، حتي فراتر از مسئله هرات و مسئله شيعه نشينان افغانستان فكر كند و تمركز خود را بر مناطق جنوبي افغانستان متمركز كند، موفق خواهد بود. به نظر من ايران هم به لحاظ مالي در موقعيت خوبي قرار دارد و هم به لحاظ تخصصي مي تواند به افغانستان كمك كند. افغان ها هم از اين جنبه استقبال مي كنند ولي متاسفانه كاستي هايي هم از طرف ايران وجود دارد. ايران خيلي بخشي نگر به قضايا مي پردازند و تا زماني كه ايران بخشي نگري داشته باشد به نظر من سياست هايش به جايي نخواهد رسيد.