تاریخ انتشار۲۲ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۱۴
کد مطلب : 565334
پرس تی وی در گفتگو با "اوو مورالس" رئیس جمهور سابق بولیوی بررسی کرد: 

بولیوی و تحولات آمریکای لاتین

بولیوی از جمله کشورهای ریشه دار منطقه آمریکای لاتین است که سال ها تحت تاثیر نفوذ و قدرت غرب و به ویژه آمریکا بوده است و به طور خاص سازمان سیا در آن نفوذ گسترده ای داشته و معادلات کلان آن را رهبری کرده است.
بولیوی و تحولات آمریکای لاتین
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب،«برنامه "اینسایت" این هفته شبکه پرس تی وی میزبان "اوو مورالس" رهبر جنبش سوسیالیسم بولیوی و رئیس جمهور سابق این کشور بود. وی در جریان این گفتگو در مورد تحولات سیاسی جاری در بولیوی، جهت گیری های مستقلانه این کشور در عرصه معادلات سیاسی منطقه آمریکای لاتین و به طور خاص نوعِ رویکرد آن در مورد سیاست های مداخله جویانه آمریکا در بولیوی، به بحث و گفتگو پرداخت.»

منطقه آمریکای لاتین در دهه های اخیر شاهد اوج گیری و ظهورِ شمار قابل توجهی از دولت های مردمی، چپ‌گرا و ضد آمریکایی بوده است. دولت هایی که تا حد زیادی مناسبات و روابط قدرتِ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای خود را تغییر داده اند و منطقه آمریکای لاتین را به بازیگری مستقل در معادلات بین المللی تبدیل کرده اند. بازیگر و منطقه ای که دیگر همچون گذشته، حیات خلوتِ سنتی آمریکا به حساب نمی آید. 
در این راستا، قسمت جدیدِ برنامه اینسایت شبکه پرس تی وی میزبان "اوو مورالس"، رئیس جمهور سابق بولیوی است و با وی به بحث و گفتگو در چهارچوب معادلات سیاسی حاکم بر بولیوی و موقعیت خاص این کشور در قالب سیاست های استعماری غرب و البته گنشگری های خاص بولیوی جهت رهایی از این وضعیت پرداخته است. 

بولیوی از جمله کشورهای ریشه دار منطقه آمریکای لاتین است که سال ها تحت تاثیر نفوذ و قدرت غرب و به ویژه آمریکا بوده است و به طور خاص سازمان سیا در آن نفوذ گسترده ای داشته و معادلات کلان آن را رهبری کرده است. در همین کشور نیز بود که "ارنستو چه گوارا" انقلابی مشهور آمریکای لاتین در جریان همدستی سازمان سیا با نیروهای بولیویاییِ نزدیک به دولت آمریکا کشته شد. با این همه، قدرت گیری اوو مورالس در عرصه قدرت سیاسی لیبی که از بومیان این کشور و فردی چپ گرا و ضدآمریکایی بود، تا حد زیادی مناسبات و معادلات کلان سیاسی و اقتصادی را در این کشور تغییر داد. اگرچه آمریکایی ها به طور مرتب سعی داشته اند به طرق مختلف از جمله انجام کودتا موجب تغییر وضعیت در این کشور شوند. با این همه بولیوی همچنان در مسیر خاص خود که استقلال طلبی است قرار دارد و مردم بومیِ این کشور نقش برجسته ای در پیشبرد دستورکارهای ملی کشورشان دارند. 

در این چهارچوب، اوو مورالس رهبر جنبش سوسیالیسم بولیوی و رئیس جمهور سابق این کشور، در گفتگو با برنامه اینسایت شبکه پرس تی وی، به بررسی ابعاد مختلف حکمروایی در کشورش و مناسبات و چهارچوب های آن در شرایط فعلی و البته مواضع غرب در این رابطه پرداخته است. در ابتدا اوو مورالس در مورد وضعیت کشورش در دوران قبل از اوج گیری انقلاب بولیوی و رویه های ضدغربی و ضد آمریکایی در کشورش گفت: سال های قبل بولیوی به نوعی مستمره اروپایی ها بود. غربی ها در این دوران به استعمار منابع طبیعی و همچنین مردم بومی این کشور پرداختند. در واقع بولیوی برای سال ها توسط غرب غارت می شد. در این شرایط، جنبش سوسیالیسم بولیوی تصمیم به آزادسازی مردم این کشور و استفاده مردم آن از منابع و ثروت های ملی این کشور گرفت. در این چهارچوب بولیوی با هر گونه سیاست غربی در حوزه های سیاسی و اقتصادی و مخصوصا سیاست های آمریکا به مخالفت برخاست زیرا تمامی آن ها صرفا به مثابه ابزارهایی جهت غارت ملت بولیوی در نظر گرفته شده و می‌شوند. بولیوی برای سال ها شاهد سرمایه گذاری چندانی در بخش های مختلف خدمات عمومی خود نبود دلیل این مساله نیز کاملا روشن است زیرا بخش های قابل توجهی از ثروت ملی این کشور به دست غرب و آمریکا و نخبگان سیاسی و اقتصادیِ خودفروخته و وابسته به تاراج می رفت. با این حال، دراواسط دهه 2000 و همزمان با اوج گیری جنبش سوسیالیسم در بولیوی، تا حد زیادی این رویه ها دگرگون شدند و بولیوی در مسیر جدیدی گام گذاشت که لزوما مورد قبول و تایید دولت های غربی به ویژه آمرکیا نبود. در این دوران بولیوی نوعی مسیر توسعه که متناسب با مولفه های فرهنگی و هویتیِ خودِ آن باشد را تعریف کرده است. 

اوو مورالس در ادامه در پاسخ به این سوال که جنبش سوسیالیسم بولیوی چطور بدون دارا بودنِ منابع کافی توانسته در اواسط دهه 2000 قدرت را در بولیوی به دست بگیرد؟ گفت: باید توجه داشت که بخش قابل توجهی از اقبال ها به جنبش سوسیالیسم بولیوی از جانب طبقات پایین جامه بولیوی وجود داشت و با حمایت های گسترده همین قشر بود که ما موفق به ایجاد تغییرات سیاسی و اقتصادی قابل توجه در بولیوی شدیم. طبقاتی که سال ها سرکوب و حاشیه نشین شده بودند و اکنون به واسطه حزب و جنبش سوسیالیسم بولیوی فضای مناسبی را جهت کنشگری های خود پیدا کرده بودند. در این چهارچوب شاهد وحدت و بسیجِ بی سابقه مردم در لوای جنبش سوسیالیسم بولیوی بودیم. در این راستا البته که شاهد بودیم کشورهایی نظیر آمریکا دخالت های قابل توجهی را در بولیوی انجام دادند تا مانع از پیروزی جنبش سوسیالیسمِ بولیوی شوند. حتی به یاد دارم که یکی از مقام های آمرکیایی گفته بود که مردم بولیوی نباید به اوو مورالس رای دهند زیرا وی فردی افراطی است و اگر این مردم چنین کنند، آمریکا نیز متعاقبا بولیوی را تحت فشارهای گوناگون به ویژه فشار اقتصادی قرار خواهد داد.

در این چهارچوب وقتی من(اوو مرالس) در بولیوی به قدرت رسیدم، اصلاحات گسترده اقتصادی در بولیوی در راستای منافع مردم این کشور و همچنین بازتوزیع ثروت در جامعه را از جمله اهداف اصلی خود قرار دادم. مساله‌‍ای که حامل منافع قابل توجهی برای دولت بولیوی نیز بود. 

در ادام اوو مورالس رئیس جمهور سابق بولیوی با اشاره به کودتایِ آمریکایی که در زمانِ حضور وی در قدرت در بولیوی اتفاق افتاد، گفت: خوشبختانه مردم بولیوی توانستند جریان کودتای مذکور را که کاملا با مهندسی آمریکا و برخی عوامل داخلی بولیوی بود، تنها ظرف چند ماه معکوس سازند. در این چهارچوب بیداری مردم بولیوی در مبارزه با استعمار و برقراری مجدد سیاست های مبتنی بر بی عدالتی و نژادپرستی، از جمله مهمترین مولفه هایی بودند که جریان کودتای آمریکایی در بولیوی را معکوس ساختند. البته که اراده مردم بولیوی نیز در موارد متعددی ثابت شده است. مثلا هنگامی که من رئیس جمهور شدم، بولیوی در رده آخرِ کشورهای آمریکای لاتین از حیث رشد اقتصادی قرار داشت اما پس از حضور من در قدرت، این کشور به رتبه نخست ارتقا یافت.

مساله ای که تا حد زیادی در نتیجه ایجاد پویاییِ اقتصادی در بولیوی و ملی سازی صنایع و منابع ملی بولیوی محقق شد. کودتای بولیوی تا حد زیادی نتیجه دغدغه های آمریکا در قبال بولیوی و بیداری مردم این کشور بود. متاسفانه در جریان کودتای بولیوی، پلیس و ارتش بولیوی خیانت کردند و عملا با سیاست ها و رویه های دولت آمریکا علیه بولیوی همراهی کردند. با این همه آنچه مهم است این نکته می باشد که مردمِ بولیوی همچنان یک ملتِ متحدند و به آرمان های جنبش سوسیالیسمِ بولیوی نیز کاملا اعتماد دارند. 

در ادامه اوو مورالس رهبر جنبش سوسیالیسم بولیوی در پاسخ به سوالی با محوریت اینکه دیدگاه سیاست خارجی بولیوی در تعریف جایگاه این کشور در جهان متغیرِ کنونی که شاهد اوج گیری قدرت های شرقی در آن هستیم، چیست؟ گفت: ما بر این باوریم که اکنون آمریکا دیگر ابر قدرت نیست و با بحران های متعددی رو به رو است.

این کشور اکنون از کشورهای مختلف جهان تقاضای دریافت انرژی می کند تا شاید بتواند بحران انرژی خود را پشت سر بگذارد. درست به هیمن دلیل است که آمریکا دیگر یک ابرقدرت به ویژه از حیث اقتصادی نیست. در این فضا، بلوک های جدیدی از قدرت در جهان عملا در مناطقی نظیر آمریکای لاتین در حال شکل گیری هستند که ضدغرب هستند و تجربیات تاریخی مشابهی را همچون لیبی دارند.

مساله ای که موجب شده تا آن ها نسبت به ایجاد ساختارهای سیاسی و اقتصادی مشابهی نیز نظیر بولیوی اقدام کنند. درست به همین دلیل هم است که آمریکایی ها شدیدا به دنبال انجام کودتا در کشورهای آمریکای لاتین هستند. ما در بولیوی نیز به ضدامپریالیست و ضدسرمایه داری بودنِ خود افتخار می کنیم و به آن باور داریم. در این چهارچوب ما با آن دسته از کشورهایی که به نوعی با آرمان های ما همراه هستند، روابط خارجی گسترده تری را تعریف می کنیم. از جمله این کشورها می توان به ایران، روسیه، چین، کوبا، ونزوئلا و غیره اشاره کرد. مساله ای که البته در جنبش ملی سوسیالیسم بولیوی نیز با قدرت پیگیری و دنبال می شود.

بولیوی به دنبال ایجاد تغییرات و اصلاحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در این کشور است و اساسا پیگیری این سیاست ها با دنبال کردنِ برنامه ها و نسخه های غربی و یا ایجاد یک دولتِ وابسته ممکن نیست. البته که مردم بولیوی نیز اساسا ملتی مبارز و جنگجو هستند. مردم بولیوی اساسا باور دارند که دموکراسیِ وارداتی غربی قادر به حلِ مشکلات آن ها نیست. اگرچه ما در حکمرایی قائل به حضور اقشار و طبقات مختلف جامعه در معادلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه هستیم و صرفا منافع گروهی خاص که همان بومیان بولیوی هستند را دنبال نمی کنیم. نکته اساسی که من در نظر دارم این است که ما در بولیوی نباید اصول و مفاهیم اساسی و اصلی خود را به دست فراموشی بسپاریم. ما باید همچنین به گستره کردن ابعاد و دامنه عدالت در جامعه خود اقدام کنیم. 

اوو مورالس رئیس جمهور سابق بولیوی در ادامه با اشاره به اوج گیری رهبران جدیدِ چپ گرا در آمریکای لاتین درکشورهایی نظیر شیلی و کلمبیا و پیش بینی وی از آینده آمریکای لاتین گفت: به نظر  من در آینده شاهد گسترده شدنِ حضور سیاستمدارانِ مستقل و چپ گرا و مبارز در عرصه قدرت سیاسی کشورهای آمریکای لاتین خواهیم. دلیل اصلی این مساله نیز روشن است زیرا بسیاری از کشورهای منطقه، ناکارامدی سیاست ها و نسخه‌های دستوری آمریکا جهت حل مشکلات و چالش هایشان را به عینه دیده اند. 

در پایان اوو مورالس به عنوان فردی که یکی از طرفداران دو آتشه ورزش فوتبال است در پاسخ به این سوال مجری پرس تی وی که پیش بینی وی از نوعِ عملکرد تیم ملی فوتبال ایران که در جام جهای فوتبال با تیم های آمریکا، انگلستان و ولز هم گروه است، چیست؟ گفت: من ایران را نماینده کلِ ملت های ضعیف جهان در مواجهه با کشورهای آمریکا و انگلستان می بینم و برای این تیم آروزی موفقیت هر چه بیشتر را دارم. من همواره یکی از تحسین کنندگان ایران بوده ام زیرا علی رغم فشارهای گسترده علیه خود، توانسته به پیشرفت های قابل ملاحظه ای برسد. مساله ای که حقیقتا قابل تقدیر است. 

انتهای پیام/
 
https://taghribnews.com/vdcdsk0koyt09s6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی