تاریخ انتشار۳ بهمن ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۵۶
کد مطلب : 37791
/در آستانه بیست و چهارمين كنفرانس وحدت اسلامي/۱

اوحدی: كنفرانس امسال آغاز مرحله جدیدی در مسير تقريب است

لزوم وارد كردن تقريب به دانشگاه و حوزه
كنفرانس بیست و چهارم، نقطه عزیمت ماست از مرحله اول به مرحله دوم و سرآغاز مرحله‌ای جدید در روند ترویج اندیشه تقریب است/ ما تأكید داریم كه باید در جهان اسلام یك تلاش جدی برای كشاندن اندیشه تقریب به حوزه و دانشگاه صورت گیرد و راهكار اصلی هم گشایش كرسی‌های دانشگاهی در این زمینه است/
حجت‌الاسلام والمسلمين علي‌اصغر اوحدی، معاون فرهنگی پژوهشی مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامی
حجت‌الاسلام والمسلمين علي‌اصغر اوحدی، معاون فرهنگی پژوهشی مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامی

اشاره: حلقه سالانه اندیشمندان و متفكران معتقد به اندیشه تقریب، امسال نیز در ایام هفته وحدت شكل می‌گیرد تا این بار«راهكارهای اندیشه‌ای و كاربردی تحقق تقریب مذاهب اسلامی» را مورد بررسی قرار دهد.
در آستانه بیست و چهارمین كنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی- كه سی‌ام بهمن‌ تا دوم اسفندماه سال جاری در تهران برگزار می‌شود- خبرنگار تقریب، گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اصغر اوحدی، معاون فرهنگی پژوهشی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی ترتیب داده كه به شرح زیر است:


س: جناب اوحدی، چرا برای كنفرانس بیست و چهارم در این مقطع چنین عنوانی انتخابی شده است؟
من معتقدم كه ما تا پیش از این، مرحله‌ای را برای تبیین ضرورت وحدت امت اسلامی و تقریب بین مذاهب پشت سر گذاشتیم. الحمدلله با توجه به فعالیت‌های گوناگونی كه اندیشمندان جهان اسلام در این راستا انجام دادند و همچنین چالش‌های مشتركی كه محصول فعالیت‌های تفرقه‌افكنانه دشمن بود، نوعی هوشیاری بین خواص در درجه اول و به تدریج بین توده‌های مردم به وجود آمده و به این نتیجه رسیده‌اند كه تقریب تنها راه است. 

امروز دیگر، مرحله اول را پشت سر گذاشته‌ایم. رسیدن به این اندیشه كه تلاش برای وحدت و تقریب ضرورت دارد، درست در مقابل كسانی قرار دارد كه مدام بر طبل امكان‌ناپذیری وحدت و تقریب مذاهب اسلامی می‌كوبند و ترویج این اندیشه را در دستورشان قرار داده‌اند.
به هر حال، در گذشته (منظورم گذشته زیاد دور نیست؛ همین گذشته نزدیك در همین سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی) و حال، اوساطی بوده و هستند كه مدام این اندیشه را بین مسلمانان القا می‌كنند كه تقریب بین مذاهب اسلامی امكان‌پذیر نیست چه رسد به وحدت؛ عمدتا هم منظور و مقصودشان وحدت بین شیعه و سنی است. 

اینكه چرا بخش‌هایی از جامعه اسلامی و سردمداران برخی كشورها و سیاست برخی دولت‌ها، مبتنی بر القای این اندیشه است، بحث دیگری است اما نكته مورد توجه اینجانب این است كه به هر حال در كنار همه این تبلیغات گسترده برای القای تفكر عدم امكان وحدت و تقریب، امروز اندیشه تقریب مذاهب اسلامی به عنوان یك ضرورت جدی پذیرفته شده كه بخشی از آن به دلیل تلاش مصلحان و دلسوزان جهان اسلام است. ما در رفت‌وآمدها به خوبی مشاهده می‌كنیم كه این گرایش در جهان اسلام به وجود آمده و جدی هم هست. 

امروز بسیاری از جوامع اسلامی به دنبال وحدت و تقریب هستند. در داخل و خارج ایران، پایان‌نامه‌های بسیار زیادی با موضوع وحدت و تقریب نوشته می‌شود كه بخش‌های مهمی از این مقوله را مورد بحث و پژوهش قرار داده است. 

بر این مبنا، با طی این مرحله ابتدایی، زمان آن رسیده كه از چگونگی رسیدن به این هدف سخن بگوییم و راهكارهای عملی ارائه دهیم. اندیشمندان و دلسوزان جهان اسلام باید برای رسیدن به این هدف تلاش كنند. در

واقع، كنفرانس بیست و چهارم، نقطه عزیمت ماست از مرحله اول به مرحله دوم و سرآغاز مرحله‌ای جدید در روند ترویج اندیشه تقریب است. 

موضوع كنفرانس ۲۴ این است و در دو بخش به آن پرداخته خواهد شد؛ یكی راهكارهای اندیشه‌ای برای ایجاد تقریب و وحدت و دوم راهكارهای كاربردی. در بخش راهكارهای اندیشه‌ای، عناوین به این شكل است:
ا- تعمیق آیین میانه‌گرایی در برداشت از شریعت
۲- رعایت فقه اولویت‌ها و شناخت فرجام فقهی احكام و مراعات شرایط عینی – واقعی به هنگام صدور فتوا و احكام عملی
۳- رعایت اهداف و آماج‌های قطعی شریعت و ویژگی‌های عمومی اسلام
۴- احیای علم مقارن یا علم الخلاف
۵- اهتمام به روند اجتهاد گروهی
۶- توجه به فقه نظریه‌ای همه‌جانبه كه با استنباط‌های جزئی تفاوت دارد
۷- تحكیم مبانی و ارزش‌های تقریب در مطالعات و بررسی‌های مختلف
در بخش دوم كه تحت عنوان راهكارهای كاربردی‌ست، هفت محور آمده به این ترتیب:
۱- اشاعه منطق گفت‌وگوی بین مسلمانان با معیارهای قرآنی
۲- آگاه‌سازی نخبگان و توده‌های مردم در ایجاد فرهنگ تقریب و اشاعه روحیه الفت و برادری و محبت میان قشرهای مختلف امت
۳- كوشش مشترك و پیگیر در جهت اتخاذ مواضع یگانه و متحد در برابر مسائل سرنوشت‌سازی چون:
الف) اجرای شریعت اسلامی
ب) رویارویی با چالش‌های بزرگ
ج) مقدم دانستن مصلحت و منافع عمومی بر مصلحت‌های خاص
د) تشویق تأسیس نهادها و مؤسسات تقریبی و وحدت‌طلب در همه ابعاد تبلیغی، اجتماعی و تربیتی در همه جا
ه) تشویق در انجام مطالعات تقریبی دانشگاهی از راه گشایش كرسی‌های مختلف دانشگاهی و پایان‌نامه‌های دانشگاهی مرتبط و گسترش مبادله اطلاعات در حوزه‌های تخصصی
و) كنترل روند صدور فتوا و اختصاص آن به مجتهدین بزرگ
ز) ارجاع موارد اختلافی جزئی و تخصصی به نشست‌های علمی و عدم طرح آنها در رسانه‌های گروهی

س: فرمودید كه با وجود برخی جوامع و برخی كشورها كه از امكان‌ناپذیری تقریب سخن می‌گویند، ضرورت تقریب امروز در حال تبدیل شدن به یك باور عمومی است. آیا مجمع تقریب با مجموعه فعالیت‌هایش توانسته در سطح سیاسیون و در سطح رسمی در كشورهای اسلامی باوری نسبت به اندیشه تقریب به وجود آورد؟ 
این باور در سطح رسمی و در میان سیاسیون برخی كشورها ایجاد شده ولی نمی‌توانم اینگونه ادعا كنم كه كاملا محصول تلاش‌های مجمع جهانی تقریب است؛ گو اینكه مجمع جهانی تقریب نقش عمده‌ای را در این خصوص داشته و دارد. 

آنچه مسلم است موضوع تقریب اكنون به عنوان یك ضرورت در بسیاری از كشورها مطرح است. در بحرین، قطر و در بسیاری از كشورهای اسلامی دیگر مانند اردن، در سطح مؤسسات رسمی موضوع وحدت و تقریب با عنوان یك ضرورت مطرح شده و كنفرانس‌های رسمی درباره آن برگزار كرده‌اند؛ حتی مؤسسات تقریبی هم تأسیس كرده‌ و موضوع تقریب را در سیاست‌های رسمی خود قرار داده‌اند. 

اندیشه تقریب واقعا مرحله شناساندن خود به عنوان یك ضرورت را پشت سر گذاشته و بخش عمده‌ای از جهان اسلام به ضرورتش پی‌ برده‌اند؛ به‌ویژه در كشورهایی كه در درون آنها تركیبی از جمعیت شیعه و سنی زندگی می‌كنند. 

نمی‌خواهم بگویم كه این نتیجه، محصول تأثیرگذاری مجمع جهانی تقریب بوده، ولی تأكید دارم كه ضرورت‌های امروزی جهان اسلام، مسلمین را به سمت این شعار و ترویج اندیشه تقریب كشانده و  چالش‌های مشترك ما را به یك شعار مشترك رسانده است.
 
س: با این وجود، چرا بعضی همچنان تقریب را غیرممكن می‌دانند؟‌
برای پاسخ به این سؤال اول بگویم كه نباید تصور كنیم كه این بخش صرفا یك شعاری را می‌دهد و در راستای آن كاری نمی‌كند؛
بلكه باید بدانیم كه این جریان، كارهای به ظاهر علمی بسیاری با محوریت غیرممكن بودن تحقق وحدت و تقریب مذاهب اسلامی ارائه داده‌ و استدلال می‌كند كه ما به این دلیل و آن دلیل، تحقق تقریب مذاهب اسلامی و وحدت را ممكن نمی‌دانیم. حتی در زمینه نوشتن پایان‌نامه در این حوزه نیز تلاش‌های بسیاری كرده و سیاست‌های تشویقی را در پیش گرفته‌اند. 

این جریان به عقیده من، معلول دو علت است؛
علت اول تعصب مذهبی است. تعصب مذهبی این جماعت، آنها را تحریك می‌كند و انگیزه در آنها ایجاد می‌كند كه نتوانند با طرف مقابل خود نشست مشترك و گفت‌وگو داشته باشند. چه بسا ممكن است این تعصب، طرفینی هم باشد. تعصب كور، شدت نفرتی را از طرف مقابل در فرد ایجاد می‌كند كه راه را بر نظر افكندن به مشتركات مسدود می‌سازد. همین تعصب خود به خود به توجیه اصلی تلاش در مسیر ضدتقریب تبدیل می‌شود. این جریان، بر اساس همین تعصبات است كه تقریب را یك شعار انحرافی و غلط می‌داند و برای آن استدلال هم می‌آورد. 

اما علت دوم، بازی سیاسی دست‌های قدرت‌ و ابرقدرت‌های سیاسی است كه دشمن اسلام هستند. بدون شك وحدت امت اسلامی خطری جدی برای جبهه جهانی كفر می‌باشد، خطر برای مثلثی كه دشمن دیرینه اسلام بوده؛ مثلث كفر، صلیبیت جهانی و صهیونیت جهانی كه خود را در برابر اسلام می‌بیند و هیچ نقطه مشتركی با اسلام در درون خود نمی‌یابد. 

این جريانات متعصب كه استكبار جهانی نيز به آنها خط می‌دهد، به هیچ‌روی وحدت جهان اسلام را نمی‌پذیرند و علاوه بر تلاش برای تفرقه‌افكنی، در مسیر خنثی‌سازی تلاش‌های وحدت‌آفرین هم حركت می‌كنند؛ بنابراین، گاهی مستقیم و عمدتا غیرمستقیم سعی دارند این فرهنگ، ایده و اندیشه را در جهان اسلام عمق بدهند كه وحدت و تقریب بین شیعه و سنی ممكن نیست. 

س: جناب اوحدی، برخی این انتقاد را مطرح می‌كنند كه موضوعات كنفرانس‌های وحدت اسلامی بیشتر متمركز بر چالش‌های مشترك فراروی جهان اسلام بوده و بحث‌های بین شیعه و سنی و به ویژه مباحث اختلافی را مطرح نكرده است. در این زمینه چه استدلالی وجود داشته است؟
ببینید قطعا موضوعات بخش عمده‌ای از كنفرانس‌های گذشته وحدت اسلامی، چالش‌های پیش روی جهان اسلام بوده است ولی این نه تنها ضعف كه نقطه قوت است؛ به هر حال ما باید دشمن را و همچنین واقعیتی را كه در آن زندگی می‌كنیم بشناسیم. اگر خطراتی را كه با آن مواجه هستیم و آسیب‌هایی كه جامعه اسلامی را تهدید می‌كند، نشناسیم چگونه می‌توانیم با آنها رویارو شویم. بر این مبنا در پیش گرفتن این سیاست كاملا درست بوده و الزام بوده است. 

ولی در كنار این موضوعات، نقاط مشترك مذهبی فیمابین مذاهب را نیز مطرح كرده‌ایم؛ از جمله بحث حكومت اسلامی از دیدگاه مذاهب كه موضوع یكی از كنفرانس‌های گذشته مجمع بوده و همچنین موضوعاتی چون خصایص اسلام از دیدگاه مذاهب، جایگاه اهل بیت بین امت اسلامی، مرجعیت علمی اهل بیت نزد شیعه و سنی و موضوعاتی از این دست. 

اما اگر منظور از این انتقادات این بوده باشد كه بیاییم وارد بحث عقاید ویژه هر یك از مذاهب شویم و نقاط افتراقی چون بحث خلافت را به صورت بحث مناظره‌ای در كنفرانس‌ها طرح كنیم، این بدون شك نقض غرض است؛ چون سبب می‌شود كه به جای اینكه مذاهب را روی نقاط مشترك مجتمع كنیم، آنها رودرروی هم قرار
دهیم. 

س: ما می‌گوییم بحث اختلافات باید در میان علما و نخبگان طرح شود، خوب كنفرانس‌های وحدت اسلامی هم گردهمایی علما و نخبگان است. شاید بهترین فرصت باشد در این زمینه، قبول ندارید؟
خیر. بحث روی اختلافات برای رسیدن به نقطه مشترك كار درستی است ولی اینكه صرفا بیاییم روی نقاط اختلافی بحث را متمركز كنیم ما را به سمت مناظره، موضع‌گیری و دفاع هر یك از مذاهب از خودش می‌كشاند و این نقض غرض است. 

ما می‌خواهیم امت اسلامی را به سمت نقاط مشترك سوق دهیم و شعار ما این است كه تعدد و كثرت رسمیت دارد. ما روی كثرت تأكید می‌كنیم یعنی می‌گوییم شیعه و سنی هر یك می‌تواند از مواضع و ارزش‌های مذهبی خود دفاع و حفاظت كند ولی به دلیل قلمرو مشتركی كه با هم داریم، ضرورت دارد مواضع‌مان را در مقابل دشمن یكی كنیم. یعنی در مواردی كه با هم اختلاف داریم همدیگر را ببخشیم و عذر همدیگر را بپذیریم.
 
س: پس جای بحث‌های اختلافی كجاست؟
تأكید ما این است كه جای مباحث اختلافی در اینگونه سمینارهایی كه هدفش نزدیك كردن دیدگاه‌هاست، نیست. در محافل علمی می‌توان به خوبی روی این مباحث كار كرد. كنفرانس وحدت اسلامی، جای رسیدن به نقاط مشترك است نه طرح نقاط اختلافی و ویژه مذهبی؛ چون نقض غرض است. 

فلسفه اینگونه كنفرانس‌ها رسیدن به راهكارهای مشتركی است كه بتواند فرهیختگان، مصلحان و رهبران امت اسلامی را حول یك شعار واحد مجتمع كند و از هر كدام از آنها یك سفیر وحدت در كشور خود بسازد. 

در این كنفرانس قرار است روی شعارهای مشترك كار شود؛ این كنفرانس‌ها محل ایمان آوردن به ضرورت یكصدا شدن جهان اسلام است و لذاست كه ما از بحث‌های اختلافی و ورود به بحث‌های مناظره‌ای دوری می‌جوییم. در مناظره، هر یك از طرفین برای اثبات حقانیت خود استدلال می‌آورد و هرگز هم به نقطه مشتركی نمی‌رسند. 
مباحث اختلافی جایگاه علمی خود را دارد و دانشگاه برای این كار ساخته شده است.

س: در میان عناوینی كه به عنوان راهكارهای اندیشه‌ای تحقق تقریب مطرح كردید كه ذیل عنوان كنفرانس هم آمده،‌ تمركز خاصی بر بحث اجتهاد و مباحث مربوط به صدور فتوا وجود دارد و از رعایت فقه اولویت‌ها و مراعات شرایط عینی واقعی به هنگام صدور فتاوا و احكام عملی سخن گفته شده است. در این زمینه قدری توضیح دهید و اینكه چرا این تمركز وجود دارد؟‌ حتی در میان راهكارهای كاربردی هم بندی آمده به عنوان كوشش مشترك و پیگیری در جهت كنترل روند صدور فتوا و اختصاص آن به مجتهدین بزرگ.
بله. كلیه این مواردی كه تحت عنوان راهكارهای اندیشه‌ای مطرح شده، جنبه تخصصی و اجتهادی دارد یعنی فقیه در اجتهاد و استنباط احكام باید آنها رعایت كرده و اولویت‌ها را در نظر داشته باشد. اینها یكسری قواعد و قوانین اصولی و موضوعاتی است كه فقها و صاحب‌نظران اسلامی باید آنها را در استنباط‌ و صدور فتوا رعایت كنند.
 
به عنوان مثال، بحث شناخت فرجام فقهی احكام و مراعات شرایط عینی واقعی به هنگام صدور فتوا بسیار مهم است. اهل فتوا واقعا باید واقعیات را در نظر بگیرند و با موضوعات به صورت ذهنی مواجه نشوند. مثلا فلان اهل فتوایی، حكم می‌دهد كه به هنگام حج، طواف حتما باید بین مقام و كعبه صورت گیرد ولی این الزام فقط در شرایطی امكان تحقق داشته كه جمعیت حجاج اندك بوده است، نه امروز كه حج با یك جمعیت میلیونی و
عظیم برگزار می‌شود.
مقصود درست همان چیزی است كه امام خميني(ره) فرمودند؛ همان بحث توجه به مقتضیات زمان و مكان. 

اما درباره آنچه كه بر كنترل روند صدور فتوا تأكید دارد، از این جهت است كه متأسفانه امروز خیلی‌ها با داشتن سوادی اندك خود را مجاز به صدور فتوا می‌دانند و با برخی فتاوا دردسرساز می‌شوند حال آنكه جهان اسلام باید تلاش كرده و نهضتی به پا كند كه طی آن فتوا به اهل آن محدود شده و صرفا مجتهدین بزرگ مجاز به صدور حكم و فتوا باشند. 

س: در بندی از راهكارهای كاربردی، بر تلاش برای اشاعه منطق گفت‌وگوی بین مسلمانان با معیارهای قرآنی تأكید شده، این معیارها كدام‌اند؟
این بند ناظر است به رعایت دو اصل؛ یكی اینكه ما مسلمانان به این نتیجه برسیم كه باید برای حل مسائل فیمابین به گفت‌وگو، به جای تكفیر و كشتار یكدیگر بپردازیم و دوم اینكه، این گفت‌وگو را با منطق و معیارهای قرآنی انجام دهیم. 

قرآن، معیارها و ملاك‌های روشنی را در این زمینه بیان كرده و مثال‌های بسیار خوبی برا‌ی آن آورده است. شیوه گفت‌وگو كردن پیامبر اكرم(ص) در قرآن به عنوان معیار و ملاك اصلی در گفت‌وگوها بیان شده است. تنها راه ما همین است و براي رسيدن به آن هم بايد قرآن و عمل به آن را در جامعه اسلامی احيا كنيم. كتاب‌های بسیاری هم در این زمینه نوشته شده كه باید آنها را بین مسلمین ترویج كرد؛ از جمله كتابی از علامه فضل‌الله به نام «الحوار فی القرآن». 

خداوند به پيامبر(ص) امر می‌كند كه با قول احسن سخن بگوید و این توصیه‌ای است كه به همه مسلمین شده و باید در گفت‌وگو به آن توجه كرد. شیوه مباهله‌ كردن پیامبر اكرم(ص) باید در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد. 

س: یكی دیگر از راهكارهای كاربردی طرح شده در فراخوان كنفرانس بیست و چهارم، لزوم آگاه‌سازی نخبگان و توده‌های مردم است. به عقیده حضرتعالی، جریان تقریب مذاهب اسلامی در حال حاضر یك جریان نخبوی است یا مردمی؟ گاهی به نظر می‌رسد كه بخش عمده تلاش‌های مجمع متمركز در سطح نخبگان است. 
نخبگان وسیله‌ای هستند برای رسیدن به توده‌ها. در واقع نخبگان دروازه‌های ورود و ارتباط ما با توده‌ها هستند. اگر نخبگان به اندیشه تقریب ایمان بیاورند، پلی خواهند بود بین ما و توده‌ها برای اشاعه فرهنگ تقریب. از این جهت است كه مجمع تقریب، تلاش اولیه خود را بر روی هماهنگ‌سازی نخبگان جهان اسلام قرار داده،‌ هرچند كه از توده‌ها نیز غافل نبوده است.

س: آقای اوحدی، برخی معتقدند كه كنفرانس‌های وحدت اسلامی منحصر به تعداد مشخصی از افراد شده و شاید یك حلقه بسته و تكراری همیشه در همه كنفرانس‌های وحدت حضور دارند. چقدر این به واقعیت كنفرانس‌ها نزدیك است؟
من قبول دارم كه بخشی از میهمانان و شركت‌كنندگان كنفرانس‌ها همیشگی و تكراری هستند ولی این صرفا از نگاه ناظران بیرونی یك اشكال است كه شاید اطلاعات كافی در این زمینه نداشته باشند؛ چراكه مجمع تقریب، یكسری اعضای مجمع عمومی دارد كه باید در كنفرانس‌های سالانه شركت داشته باشند. در واقع كنفرانس‌‌های سالانه وحدت به نوعی گردهمایی سالانه همه اعضای مجمع عمومی است. مجمع
عمومی تقريب مذاهب، پارلمان نخبگان و فرهیختگان جهان اسلام است و هر یك از كشورها در آن نمایندگانی از میان نخبگان خود دارند.
 
ولی با این حال، تأكید می‌كنم كه همه شركت‌كنندگان كنفرانس‌های سالانه،‌ شخصیت‌های تكراری نیستند و این جمع اگرچه یك حلقه است ولی یك حلقه باز است؛ چراكه ما از یكطرف اعضای مجمع عمومی را برای شركت دعوت می‌كنیم و از سوی دیگر برای شركت چهره‌های جدید در این همایش، فراخوان مقاله می‌دهیم و افراد علاقه‌مند و صاحب‌نظر می‌توانند در همایش حضور یابند. همه ساله نیز افرادی جدید با همین فراخوان مقاله به جمع ما می‌پیوندند. 

س: در بند دیگری، بر لزوم تشویق مطالعات تقریبی دانشگاهی از راه گشایش كرسی‌های مختلف دانشگاهی و پایان‌نامه‌های دانشگاهی مرتبط و گسترش مبادله اطلاعات در حوزه‌های تخصصی تأكید شده، در این زمینه بفرمایید كه مجمع تقریب تاكنون چه تدابیری را اندیشیده است؟
ببینید یك نكته مهم مطرح است و آن اينكه تقریب را باید به دانشگاه‌ها بكشانیم و در مطالعات دانشگاهی بگنجانیم. باید حداقل یك واحد درسی یا كرسی دانشگاهی برای تقریب تأسیس شود. 

تا به حال تقریب نه شكل دانشگاهی منظمی داشته و نه حتی در حوزه‌های علمیه توانسته وارد شود. اگر هم در دانشگاه یا حوزه فعالیتی در این زمینه بوده صرفا جنبه فردی داشته است مثلا یك فرد دانشگاهی یا حوزوی علاقه‌مند و معتقد به اندیشه تقریب در این حوزه فعالیت علمی و تحقیقی داشته است. ما تأكید داریم كه باید در جهان اسلام تلاشی جدی برای كشاندن اندیشه تقریب به حوزه و دانشگاه صورت گیرد و راهكار اصلی هم گشایش كرسی‌های دانشگاهی در این زمینه است. 

مجمع تقریب البته خود در این زمینه یكسری اقدامات ابتدایی داشته است. ما از دو راه به این عرصه ورود پیدا كرده‌ایم؛‌ یكی اینكه پایان‌نامه‌ها را مورد حمایت قرار دادیم و فهرستی از موضوعات تقریبی را به كلیه دانشگاه‌های علوم انسانی و دینی اعلام كردیم با این عنوان كه كسانی كه پایان‌نامه‌شان در این موضوعات باشد مورد حمایت قرار می‌گیرند. 
دوم، تشكیل نشست‌های گوناگون حول موضوعات تقریبی است.

اكنون هم در حال رایزنی هستیم تا كرسی فقه مقارن را در برخی دانشگاه‌ها تأسیس كنیم. در دانشگاه پیام نور نیز مشغول تعیین سرفصل‌های دروس تقریبی هستیم. 
با خارج از كشور هم در حال رایزنی هستیم تا بتوانیم در این زمینه ورود پیدا كنیم. 

س: در حوزه‌های علمیه چطور؟
در حوزه، فعلا در قالب دوره‌های كوتاه‌مدت برای تربیت مبلغان و ائمه جماعات تقریبی حضور داریم و هر سال حوزه علمیه قم با همكاری مجمع این دوره‌ها را برگزار می‌كند؛ ولی متأسفانه باید اعتراف كنیم كه تقریب نه تنها نتوانسته به صورت جدی در دانشگاه‌ها وارد شود بلكه حتی در حوزه‌های علمیه نیز نتوانسته وارد شود. حتی شاید كار ما قدری در حوزه‌های علمیه سخت‌تر از دانشگاه‌ها هم باشد؛ چرا كه خوب مسئله تقریب یك موضوع دینی است و با موضوعات مبتلابه و مورد توجه حوزه‌ها بیشتر سر و كار دارد و حساسیت‌ها در حوزه نسبت به دانشگاه‌ها در این زمینه بیشتر است.

تشكر از فرصتی كه در اختيار خبرگزاری تقريب قرار داديد.

https://taghribnews.com/vdcgqu9w.ak9uy4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی