این استاد حوزه علمیه قم تصریح نموده است: مظاهر زیبا که خارج از هویت انسانی باشد، به صورت گذرا در انسان جاذبه ایجاد می کند، ولی ادبیات که با فطرت و نهاد انسان هماهنگ است، دائماً انسان را مجذوب هدف نهایی قرار می دهد.
وی ادبیات راستین را جمع بین عقل نظر و عقل عمل دانسته و افزوده است: یک هنرمند نام آور باید سه کار عمیق انجام دهد؛ اول سازماندهی بخشهای اندیشه به رهبری عقل نظر، یعنی اوهام و خیالات را تعدیل کند نه تعطیل، و عقل را امام علمی خیال و وهم قرار دهد تا بخش اندیشه سامان بپذیرد، دوم این که همین کار را به رهبری عقل عمل در بخش جذب و دفع، ارادت و کراهت، عداوت و محبت و توّلی و تبرّی سازماندهی بکند تا انگیزه معتدلی بشود و کار سوم که مهمترین کار یک هنرمند نام آور است، هماهنگ کردن محصول این دو امام است.
آیت الله جوادی آملی عقل نظر را امام اندیشه و عقل عمل را امام انگیزه توصیف نموده و اظهار داشته است: رهبری اینها را کسی که به مقام نبوت رسیده است، انجام می دهد و کسی به مقام نبوت می رسد که سهمی از خلافت داشته باشد.
وی در فراز دیگری از سخنان خود یادآور شده است: احیای دفینه های عقول این است که دلمایه ای به انسان ها بدهد تا آنها، این دلمایه را از وحی بگیرند و آن دستمایه ای که خودشان به عنوان آداب هنری داشتند را ظرف و دلمایه را مظروف قرار بدهند تا اگر نثری دارند، محققانه و عالمانه و فقیهانه باشد و اگر نظمی دارند، شاعرانه باشد، به طوری که بتواند اندیشه و انگیزه را هماهنگ کند.