دومین نشست تحلیلی با موضوع «ویژگی ها و عملکرد گروه های تکفیری»
در نشست تحلیلی خبرگزاری تقریب مطرح شد: پیدایش و ادامه حیات گروه های تکفیری را می توان، انفعالی ترین حرکت قدرت های استکباری در برابر انقلاب اسلامی ایران و جذابیت های جهانی آن دانست.
اشتراک گذاری :
"گروه انصاربیت المقدس" چه ویژگی ها و ماهیتی دارد؟ آیا می توان این گروه که اخیرأ حملات مسلحانه ای را علیه پایگاه های ارتش مصر در صحرای سینا صورت داد، صرفأ بومی ومنطقه ای دانست؟ پیدایش "گروه انصاربیت المقدس" و دیگر گروه هایی که با «داعش» بیعت کرده اند، از چه عواملی سرچشمه می گیرد و چه ارتباطاتی بین این گروه ها و سیاست های منطقه ای غرب وجود دارد؟ این پرسش ها و تعداد زیادی دیگر از پرسش ها درخصوص پدیده داعش و یا شبه داعش، در نشست تحلیلی اخیر خبرگزاری تقریب مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. در این نشست تحلیلی، آقایان محمدعلی مهتدی کارشناس مسائل غرب آسیا و مجتبی امانی رئیس سابق دفترحافظ منافع ایران درقاهره، در حضورخبرنگاران و دست اندرکاران بخش های مختلف خبرگزاری تقریب، به رایج ترین پرسش ها در خصوص «گروهای تکفیری» پاسخ گفته و به تشریح ریشه های و عوامل پیدایش شاخه های مسلح و تروریستی این گروه ها مبادرت کردند. **** مجری نشست: همانطور که مطلعید در رسانه های خبری، از روابط بین گروه های تکفیری و ارتباط آن ها با یکدیگر سخن گفته می شود؛ چنانکه خبری های مستندی هم در باره بیعت گروهک مسلحی که در صحرای سینای مصر فعالیت دارد، یعنی گروهک «انصار بیت المقدس» با داعش منتشر شده است. از نظر شما تا چه اندازه می توان مطمئن بود که این گروه های تکفیری با یکدیگر روابط سازمانی دارند و اصلأ چرا از راهبردهای منطقه ای مشابه و مشترک پیروی می کنند؟
مهتدی: بنده معتقدم که رابطه سازمانی میان اینها، از طریق دستگاه های اطلاعاتی بین المللی است. تردیدی نیست که گروه های تکفیری چه در لبنان، چه در سوریه، چه در عراق، چه در سینای مصر، توسط دستگاه های اطلاعاتی غرب، اسرائیل و چند کشور عربی ایجاد شده و تقویت می شوند. در لبنان ناگهان گروهی مثل «فتح الاسلام» در طرابلس، داخل اردوگاه «نهرالبارد»، ایجاد می شود و چند ماه با ارتش لبنان می جنگد؛ این خب، احتیاج به اسلحه دارد، احتیاج به لجستیک دارد، منابع مالی می خواهد و اردوگاه فقیری مثل نهرالبارد نمی تواند این را تامین کند، و بی تردید یک قدرت خارجی این را تامین می کند. یا فتنه «شیخ احمد اسیر»، چند سال پیش در شهر صیدا که به طور مشخص از طرف عربستان و اسرائیل تقویت می شد و هدف آن نیز فقط ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی و ضربه زدن به مقاومت اسلامی حزب الله در جنوب لبنان بود. و گرنه شهر «صیدا» که یکی از مراکز مهم تجمع اهل تسنن در لبنان هست، در طول تاریخ شاهد همزیستی بوده است؛ مرکز شهر صیدا، اکثریت سکنه سنی هستند و تمام روستاهای اطراف، همه شیعه هستند و هرگز بین مرکز شهر صیدا و روستاهای اطراف، هیچ درگیری نبوده و همیشه باهم برادرانه زندگی کردند؛ بخصوص که جریان های سیاسی در شهر صیدا، جریان های ناصری، همه، انقلابی بودند، همیشه طرفدار انقلاب بودند و مخالف با رژیم های مرتجع عرب و طرح های ارتجاعی آن ها بودند. بنابراین تردیدی نیست که، این حرکت ها را آمریکا و اسرائیل و دستگاه های اطلاعاتی و کمک کشورهای عربی ایجادکردند؛ گروه انصار بیت المقدس در سینا همینطور، گروه بوکوحرام در نیجریه و حرکت الشباب درسومالی، همه ازیک آبشخور آب می خورند. بنابراین به نظر بنده دوحالت هست: یک حالت این است که اینها، ارتباط مستقیم با هم ندارند؛ بین این ها پیکی وجود ندارد و ارتباطشان از یک مرکزیتی است که آن مرکزیت اتاق عملیاتی است که مسئولان و افسران امنیتی این کشورها در آنجا برنامه ریزی می کنند؛ در باره همین داعش در سوریه، همه می دانند که اتاق عملیاتی که این ها را هماهنگ می کرد، دو اتاق عملیات بود یکی در ترکیه نزدیک مرز سوریه و یکی هم درخاک اردن بود که تمام عملیات جذب تکفیری ها، دادن آموزش به آن ها و اعزام اشان به داخل سوریه دراین اتاق عملیات مشترک افسران امنیتی آمریکایی، اسرائیلی، اردنی، ترکی، سعودی و قطری انجام می شود، بنابراین یک نتیجه ای که می توانیم بگیریم این است که، ارتباط این تشکیلات تکفیری باهم دیگر، از این اتاق عملیات سرچشمه می گیرد.. یک حالت دیگر یا یک نظر دیگر هم هست که نیاز به اثبات دارد؛ درست است که دستگاه های اطلاعاتی گروه های تکفیری را ایجاد کردند، برای ضربه زدن به محور مقاومت که از ایران شروع می شود و بعد به عراق، سوریه، حماس و جهاد اسلامی را می رسد؛ اما آنها نمی دانستند که وقتی این عفریت را از بطری در می آوری، دوباره نمی شود آنرا دوباره به جایش بازگرداند. و این عفریت اکنون از کنترل خارج شده و در حال حاضرخالقینش را یعنی منافع غرب و سعودی را تهدید می کند، حالا ائتلافی ایجاد شده برای کنترل مجدد اینها. این مسئله بحث انگیزی است که آیا این واقعا از کنترل خارج شده اند یا خیر؟ نشانه هایی هست و خیلی از تحلیلگران نیز معتقدند این دیو از کنترل خارج شده یا گاهی مسیر را گم می کند. و اما نکته دیگری هم وجود دارد و آن تضادی است که بین منافع قدرت های منطقه ای وجود دارد یعنی قدرت های منطقه ای که درگیر در مسئله گسترش گروه های تکفیری هستند، ترکیه است، عربستان و قطر. اینها بیشترین نقش را دارند، بین خود اینها اختلاف نظر هست، اختلاف منافع هست، یعنی قطر و ترکیه یک محور هستند و منافع خودشان را دنبال می کنند. از آن ور هم عربستان و اردن و مصر محور دیگری است؛ گرچه الان آمریکایی ها سعی می کنند که از طریق تحرکاتی که شروع کردند، همپبمانان منطقه ای خودشان را متحد کنند، کما اینکه می بینیم آنچه در قطر اتفاق افتاد در اجلاس شورای سران شورای همکاری خلیج فارس و مسئله حمایت قطر از اخوان و قطع این حمایت و تلاشی که الان آمریکا انجام میدهد برای اینکه قطر را به مصر نزدیک کند و اختلافش را با عربستان حل کند و الان هم سرگرم این هستند که تیرگی شدید روابط بین آنکارا و قاهره را حل کنند. این نظریه هم هست که تضاد منافع قدرت های منطقه ای که درگیر در برنامه گسترش گروه های تکفیری هستند، باعث شده که اینها به نظر بیاید که دارند مسیرهایی را می روند که برایشان از پیش تعیین نشده؛ شاید بیشتر، اختلافات بین ترکیه و عربستان باشد، تا اینکه این گروه ها از کنترل خارج شده باشند. آنچه که مسلم است فعالیت همه این گروه ها در شمال آفریقا و در شرق مدیترانه بدون تردید به مناقع رژیم صهیونیستی کمک می کند و نمی شود منافع رژیم صهیونیستی را نادیده گرفت چون بنده به خاطر دارم که بعد از پیروزی حزب الله در سال ۲۰۰۶ آقای منیرداگان رییس دستگاه اطلاعات خارجی اسرائیل، رسما اعلام کرد که ما برای خنثی کردن این نتیجه، باید اندیشه سنی افراطی را در منطقه گسترش دهیم و آنچه که بعدا اتفاق افتاد اندیشه اش مال منیرداگان بود به اسم موساد و بقیه، این را اجرا کردند. لذا احتمال اینکه ارتباط اینها با هم از طریق اتاق عملیات مشترک باشد، تردیدی نیست؛ ضمن اینکه اینجا بحث های فقه سیاسی سلفی ها هم مطرح می شود که اگر در جایی یک کسی متمکن شد، طبق اصطلاح قرآنی بقیه گروه های اسلام گرا لازم هست که با او متمکن شده و خلافت ایجاد کرده، بیعت کنند بنابراین منهای هماهنگی که بین اینها صورت می گیرد از طریق اتاق عملیات دستگاه های اطلاعاتی منطقه ای این مسئله هم هست که اگر یگ گروه تکفیری توانسته در یک جایی ساکن شود و اعلام خلافت کند، بقیه آنها هم لازم نیست از نزدیک دست در دست او بگذارد، بلکه از دور هم می توانند با او بیعت کنند، چه بسا بعضی از این بیعت هایی که می شنویم در تونس یا حتی در نیجریه پرچم داعش را بلند کردند ناشی از این اصل سیاسی سلفی ها باشد.
مجری: صحبت شد راجع به روابطی که بین گروهکی همانند «انصار بیت المقدس» مصر و گروه های داعش یا شبه داعش فعال در شمال آفریقا، وجود دارد؛ جنابعالی در این باره، به ویژه در باره گروه های تکفیری در مصر (که محل مأموریت شما بوده است) چه نظری دارید؟
امانی: جریان ها و گرایش های تکفیری، بعضأ صرفا یک تفکر هستند، بدون اینکه التزام عملی به آن تفکر داشته باشند؛ اما بعضی در واقع در صدد پیاده کردن و اجرای تفکرشان هستند و می خواهند که عملا هم اقدامی انجام دهند. اینها دو تیره مختلف هستند. باید هر کدام را به شکل خودش باهاش مواجهه شد، اما راجع به بحث ارتباط اینها، ما یک موقع بحث می کنیم درباره این کسانی که دارند عمل می کنند در صحنه، اینها به نظر من هدایتشان از لحاظ نوع عملکرد که «کجا عمل بکنید؟» با هدایت دستگاه های اطلاعاتی غرب، این کار انجام می شود، تحت یک پروژه کلی تر قرار می گیرند . البته این نیست که همه کارهای اینها در یک چارچوب باشد. اینها با چند دست واسطه به گونه ای پیکان حمله اینها را از جاهایی که به ضرر آنهاست، به جاهایی هدایت می کند که به نفع آنهاست. در خرد و کلان همان که عرض کردم اینها قاعدتا باید تضادشان متوجه صهیونیست ها و غرب و به تعبیر خودشان صلیبی ها باشد؛ الان این پیکان را برگردانده اند به سمت شیعه و به قول خودشان: دشمن اصلی، الان در این بخش قرار دارد. چون این بخش، به تعبیر آنها شیعه فارسی یا صفوی، قدرتش رو به تزاید است و باید جلوی این را گرفت. و غرب هم کمک می کند. اما برای اینکه ببینیم آیا اینها ارتباط دارند؟ در بخش عقیدتی، باید ببینیم اعتقادشان چیست؟ اینها.... این اعتقاد قبلا هم وجود داشته، الان به یک شکلی به صورت یک آرزو در آمده، یک سلسله تغییرات تاریخی را همانند آن چیزی که مارکس نوشته، برای سیر تحول تاریخی و فلسفی علمی و تاریخ علمی، آنها نوشته اند، برای خودشان. اما این هم یک چیز گول زننده ای است. گفته اند ما یک دوره خلافت راشدین داشتیم؛ بعد آن خلفایی آمده اند: بنی امیه و بنی عباس و حالا با مقداری تسامح عثمانی ها؛ بعد جهان اسلام دچار تفرقه شده و پادشاهان مسلمان در هر گوشه و کناری بوده اند، مسلمان از لحاظ تدین ظاهری، منظورشان هست نه التزام، اما اعتقاد دارند چیزی هست که نوشته اند. این سه دوره وجود دارد، دو دوره قبلی وجود داشته، دوره بعدی این طور نوشته اند که حال، شروع دوره قبل از ظهور است و بک خلافت اسلامی باید پا بگیرد. این ولایت اسلامی مقدمه اش سقوط حکومت های پادشاهان مسلمان است و ما باید بتوانیم در این دوره بی نظمی، خلافت های اسلامی را در مسابقه بایکدیگر، در جای جای این کشورها برپاکنیم، هر کدام کشور ها که بتواند پرچم خلافت اسلامی را بلند کند، دیگران باید به او بپیوندند و بیعت کنند. لفظ بیعت؛ .. بیعت آنها، همان کاری است که یزید با امام حسین(ع) کرد، همان تفکر است : یا بیعت، یا کشته شدن. حتی درگیری هایی که در درون سوریه، اتفاق افتاد، اگر گروهی که مبارز همرزم اینها نیز بود، علیه نظام سوریه، اگر استنکاف می کرد از بیعت با اینها، کشته می شد. چه رهبرانی از این گروه های مخالف که کشته شدند. یک نوع تنازع بقایی هم در این منطقه وجود دارد که کدام مجموعه زودتر پرچم خلافت اسلامی را، اصطلاح دولت اسلامی عراق و شام از اینجا در آمد یک حدیثی را استناد می کنند که پیامبر اسلام فرمودند که: منتظر باشید که ارتش های مجهز شده از عراق و یمن و شام آشکارخواهند شد وقتی این ارتش ها ایجاد شد، در پیوستن به آنها شتاب کنید. این حدیث را نقل کرده اند و به صورت متواتر وجود دارد. بعد در ادامه حدیث هست که سوال می کنند از پیامبر که: کدام بهتر است؟ شما توصیه می کنید که کدام ارتش؟ و آن سوال کننده می پرسد :کدام ارتش برای من بهتر است؟ توصیه می کنید که کدام ارتش را انتخاب کنم؟ حضرت فرمودند:که لشکر شام. این لشکر شام از همان منطقه، پا می گیرد چون بحث ارتش هست. اینها آمدند، دولت اسلامی، ( دولت اسلامی را هم ما بعضی موقع ها به خاطر تشابهش به لفظ فارسی اشتباه می گیریم) منظوراینها کشور اسلامی هست، نه حکومت اسلامی. کشور اسلامی عراق و شام که خب الان یمن مغفول مانده در این خصوص. ولی شام مجموعه فلسطین، لبنان و سوریه تلقی می شود از لحاظ نوع منطقه. آنها آمده اند و می خواهند تحت این عنوان، این کار را درست کنند چرا یمن را با اینکه در آن حدیث مورد استنادشان تایید شده، برای اینکه مزاحمت ایجاد می کند برای عربستان سعودی. عربستان سعودی مرکز تهاجم دولت تکفیری یا کشور تکفیری هست که قرار است تشکیل شود. اصلا آنها اعتقاد دارند که این حکومت و دولت اسلامی، کشور اسلامی پایتختش مکه است. ....... وقتی که سال ۱۳۵۸ آمد قیام کرد بر همان احادیثی که شیعه استناد دارد، آنها هم دارند. فرق آنها این است که، آنها متعین به یک شخص خاصی نمی بینند مهدی منتظر را؛ او آمد به دیوار کعبه تکیه داد و گفت: « انا مهدی المنتظر» و عربستان سعودی به شدت مخالفت کرد. در تفکر تک تک تکفیری ها و رهبرانشان آرزو این است که این کار باید در مکه عربستان سعودی اتفاق بیفتند؛ عربستان سعودی با درک این موضوع ضمن حفظ تفکر تکفیری، یعنی شما الان تمام حکام عربستان سعودی، تمام کسانی که در آنجا مناصب مهم مذهبی را دارند، آنها تکفیری هستند، آنها شیعه را کافر می دانند اما خودشان را ملتزم نمی دانند بجنگند با شیعه. حکومت عربستان اینها را صادر کرد به خارج، این تفکر تکفیری مبارزه جو را فرستاد به جاهایی که عین همان تفکری که غربی ها و صهیونیست ها داشتند؛ آنها را از نقاط مزاحم دور کرد، فرستاد در سوریه به عنوان یک نظام مقاومت در لبنان منافع مشترک داشتند با غربی ها و این ایدئولوژی ا ز لحاظ فکری ارتباطاتی با هم دارد؛ اما جهت گیری جریان اطلاعاتی صهیونیستی غربی اینها آمدند اینها را از نقاط مزاحمی که می تواند برای آنها خطر باشد دور کردند، سقوط پادشاهی عربستان سعودی یکی از خطراتی هست که غرب هنوز برای آن چاره ندارد، بنابراین تلاش می کند که آن را از آنجا دور کند و در این ارتباط فکری را به عنوان خلافت اسلامی ایجاد کند که بعد اینها در جای جای مختلف جهان اسلام،:.. در نیجریه،د در صحرای سینای مصر یا در جاهای دیگر، اینها بیایند و تلاش کنند. در مورد موضوع خاص «انصار بیت المقدس» آنها در صحرای سینا یک منطقه ای بوده که به نوعی فراموش شده است، مالکیت کل سینا برای ارتش است، اگر کسی می خواهد در سینا ساکن باشد یا خانه ای بخرد، باید برود از ارتش بخرد به علت اینکه هیچ توجهی به اینها نشده در طول نظام های سابق نظام مبارک، و حتی قبل از آن، این مردم یک مقدار مردمی هستند که نسبت به مظاهر حکومت، دارای واکنش منفی هستند. بنابراین این محیط صحرای سینا به علت های مختلف: باز بودن دو ضلع دریایی وسیع در دریای سرخ، همجواری با کانال سوئز، همجواری با رژیم صهیونیستی، اینها باعث شده که این صحرا مکان حاصلخیزی برای رشد تفکرات تکفیری مبارزه جو باشد.. وقتی حکومت نداشته باشید، پلیس نباشد، ارتش به علت قوانین مربوط به کمپ دیوید حضور چندانی نتوانسته اند در این بخش داشته باشد. افراد آنجا خودکفا می شوند از لحاظ امنیتی، اسلحه جمع می کنند، خودشان را سعی می کنند حفظ کنند، مجموعه اینها باعث می شود که آن تفکر آنجا شکل بگیرد. باز هم می توانم بگویم خود سینا با وجود مردمی که تا حالا در طول این دوره ها به علت این فشارها یک مقدار مردم خشنی تلقی می شوند، باز در مقایسه با مردم عراق و سوریه خشونتی ندارند. این گروه هم آنچنان مانند گروه های دیگر نمی تواند افراد را جذب خودش کند. الان حکومت فعلی مصر ، برای خاطر اینکه این گروه دارد مقابله مسلحانه می کند و تحت دفاع از اخوان و مرسی عمل می کند، بیشتر تلاش دارد که« انصار بیت المقدس» را بچسباند به گروه های تکفیری، من اعتقاد دارم که تفکر اینها به صورت خاص تکفیری هست؛ ولی یک مقدار هم از سوی خود حکومت مصر به علت این فضاهایی که د ارد با این مجموعه، اینها بزرگنمایی می شود.